سفارش تبلیغ
صبا ویژن
الماسها می درخشند...!
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

@mohamadsh1363
https://telegram.me/sharifi_ms

امام_خامنه_ای : تدبر در نهج البلاغه پشتوانه حل همه مشکلات است.

??إذا أَقْبَلَتِ الدُّنْیا عَلى ‏قَوْمٍ‏ أَعارَتْهمُ مَحاسِنَ ‏غَیْرِهِمْ‏، وَ إِذا أَدْبَرَتْ ‏عَنْهُمْ‏ ‏سَلَبَتْهُمْ‏ مَحاسِنَ ‏أَنْفُسِهِمْ‏.

??چون دنیا به کسی روی آورد، نیکیهای دیگران را به او عاریت دهد، و چون از او روی برگرداند خوبیهای او را نیز برباید.

?? ابن ابی‏الحدید می‏نویسد: رشید موقعی که به جعفر ابن یحیی (برمکی) علاقه داشت سوگند خورد که جعفر از قس بن ساعده فصیح‏تر است، از عامر بن طفیل شجاع‏تر است، از عبدالحمید ابن یحیی بهتر خط می‏نویسد، سیاستش از عمر بن خطاب زیادتر است از مصعب بن زبیر خوش قیافه‏تر است (با اینکه جعفر بد قیافه بود). برای من اندرز گوتر از حجاج نسبت به عبدالملک است. از عبدالله بن جعفر سخی‏تر است، از یوسف عفیف تر است اما آنگاه که نظرش درباره جعفر برگشت حتی زیرکی و سخاوتش را هم منکر شد!! و این به خاطر کفران نعمت خدا بود که آفریدگار جهان برای آن وعده عذاب داده است.

?? نهج البلاغه، #حکمت 8 ، ترجمه محمد دشتی، شرح مصطفی زمانی




موضوع مطلب :

          
یادداشت ثابت - دوشنبه 96 فروردین 29 :: 1:0 صبح


اخلاق منتظران...
شاید تا بحال نام خواجه ربیع را شنیده باشید:

نقل است که وی از عباد ثمانیه (هشت نفر عابد برتر  ومشهور عالم) است و نامش ربیع بن خیثم است .

وی با حضرت علی (ع) همزمان بوده است . وی از حضوردر یکی از جنگها(صفین) به بهانه مسلمان بودن طرف مقابل کناره گرفت

و امام زمان خویش را رها و چهل سال تمام به عبادت گذراند و نقل است که غیر ذکر خدا هیچ نگفت مگر آن زمان که خبر شهادت امام حسین (ع) را شنید

و گفت :" وای بر امتی که پسر دختر پیامبرش را کشتند ." . جالب اینکه بعدها از گفتن این جمله هم استغفار کرد که خدایا ما را ببخش که غیر ذکر تو گفتیم .??

?? اخلاق منتظر یعنی: آن اخلاقی که تورا به اطاعت و پیروی محض از امام زمانت بکشاند،
اخلاق منتظر اخلاق حبیب بن مظاهر ومسلم بن عوسجه است ،  ان زمانی که مولا ی خویش را دعوت کردند چون بی و فایی اهل کوفه را دیدند
راه کربلا پیش گرفتند و ...

مانند اخلاق سلمان و ابوذر مقداد و میثم تمار و..

??اللهم عجل لولیک الفرج??]

 

لینک کانال تلگرام:
https://telegram.me/sharifi_ms




موضوع مطلب :

          
یادداشت ثابت - دوشنبه 96 فروردین 29 :: 12:51 صبح

Image result for ?محبت?‎

لینک کانال تلگرام:
https://telegram.me/sharifi_ms




موضوع مطلب :

          
یادداشت ثابت - سه شنبه 94 دی 9 :: 9:11 عصر

Image result for ?غریب حسن مجتبی?‎

آیا امام حسن(علیه السلام) مطلاق بود؟


ما در این پست در مورد شبهه مطلاقیت امام حسن(ع) اندکی بحث می کنیم. عده ای از دشمنان مغرض جهت تخریب چهره نورانی امام حسن(ع) با استناد به برخی روایات بحث مطلاق بودن ایشان را مطرح می کنند. یعنی اینکه امام حسن(ع) در طول عمر مبارک خویش زنان بسیار زیادی را طلاق داده اند.

ما در این پست ضمن بررسی روایات در منابع شیعه و سنی؛ به بررسی آنها می پردازیم.

اما قبل از آن باز هم مقدمه ای را برای سومین بار متذکر می شویم:

وقتی ما عصمت ائمه(ع) را با براهین قاطع عقلی اثبات کرده ایم؛ این عصمت با هزاران شاهد نقلی خلاف نیز نقض نمی شود. چون حجبت عقل ذاتی است اما حجیت حدیث به حجیت عقل برمی گردد. پس اگر کاری خلاف بود قطعاً این کار محال است از معصوم(ع) سر بزند.

با این مقدمه به بررسی روایات می پردازیم:

الف- روایات در منابع شیعه:

در منابع شیعه چند روایت در این باب وجود دارد:

    «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع طَلَّقَ خَمْسِینَ امْرَأَةً فَقَامَ عَلِیٌّ ع بِالْکُوفَةِ فَقَالَ یَا مَعَاشِرَ أَهْلِ الْکُوفَةِ لَا تُنْکِحُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاقٌ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ بَلَی وَ اللَّهِ لَنُنْکِحَنَّهُ فَإِنَّهُ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنُ فَاطِمَةَ ع فَإِنْ أَعْجَبَتْهُ أَمْسَکَ وَ إِنْ کَرِهَ طَلَّقَ.ــــ امام صادق(ع) فرمودند:« امام حسن(علیه السلام) پنجاه زن را طلاق دادند لذا امیر المومنین بر بالای منبر فرمودند: ای اهل کوفه به او زن ندهید، زیرا او مطلاق است. پس مردی ایستاد و گفت:به خدا قسم به او زن می­دهیم که او فرزند رسول الله و پسر فاطمه (علیهم السلام) است اگر خواست نگه دارد و اگر نخواست طلاق دهد»»(الکافی ج6 ص56)

    «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ عَلِیّاً قَالَ وَ هُوَ عَلَی الْمِنْبَرِ لَا تُزَوِّجُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاقٌ فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ فَقَالَ بَلَی وَ اللَّهِ لَنُزَوِّجَنَّهُ وَ هُوَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَإِنْ شَاءَ أَمْسَکَ وَ إِنْ شَاءَ طَلَّقَ.ـــــ امام صادق(ع) فرمودند: امیر المومنین بر بالای منبر فرمودند: ای اهل کوفه به حسن زن ندهید، زیرا او مطلاق است. پس مردی از همدان ایستاد و گفت:به خدا قسم به او زن می­دهیم که او فرزند رسول الله و پسر علی (علیهم السلام) است اگر خواست نگه دارد و اگر خواست طلاق دهد»»(همان)

    «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَتَی رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً ع فَقَالَ لَهُ جِئْتُکَ مُسْتَشِیراً أَنَّ الْحَسَنَ ع وَ الْحُسَیْنَ ع وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ ره خَطَبُوا إِلَیَّ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الْمُسْتَشَارُ مُؤْتَمَنٌ أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّهُ مِطْلَاقٌ لِلنِّسَاءِ وَ لَکِنْ زَوِّجْهَا الْحُسَیْنَ فَإِنَّهُ خَیْرٌ لِابْنَتِکَ.ــــ مردی نزد امیرالمؤمنین(ع) آمد و گفت: می‏خواهم مشورت کنم. حسن و حسین و عبداللّه‏ بن‏ جعفر از دخترم خواستگاری کرده‏اند [به کدام دختر دهم؟]حضرت فرمود: کسی که مورد مشورت قرار گیرد؛ امین است. بدان حسن، بسیار طلاق می‏دهد. دخترت را به حسین تزویج کن زیرا برای دخترت بهتر است.»(المحاسن ج2 ص601)

این مضامین در کتب حدیثی اهل سنت دیده نشد اما در تعدادی از کتب تاریخی آنان روایت شده؛ که فهرست وار بدان اشاره می شود:

1ـ انساب الاشراف، ج3، ص25.

2ـ قوت القلوب، ج2، ص246.

3ـ محجة البیضا، ج3، ص69.

4ـ شرح نهج البلاغه، ج4، ص8. (چهار جلدی)

5ـ تهذیب الکمال، ج6، ص236.

6ـ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص253، 262 و 267.

7ـ البدایة و النهایة، ج8، ص42.

8ـ روضة الصفا، ج3، ص20.

9ـ تاریخ الخلفاء، ص191.

برخی علما در توجیه این قضیه مطالبی فرموده اند.

مثلاً برخی ها گفته اند این طلاق ها بخاطر بداخلاقی و ناسازگاری زنان بود. اما این احتمال کمی نامعقول است. یعنی امام حسن(ع) با 50 زن ازدواج کرده اند؛ که همگی بداخلاق بوده اند؟!!! مخصوصاً آنکه امام حسن(ع) به حلم و بردباری مشهوری بودند. البته در منابع اهل تسنن تعدادا زنها به 200 یا 300 تا نیز می رسد که باز قضیه را عجیب تر جلوه می دهد.

نکته ی بعد آنکه امام مجتبی(ع) در نیمه رمضان سال دوم یا سوم هجری به دنیا آمد و در 28 صفر سال 49 هجری از دنیا رفت. عمر ایشان 46 یا 47 بیشتر نبود. اگر اولین ازدواج حضرت در 20 سالگی باشد، تا سال شهادت پدر یعنی سال 40 هجری، یعنی در فاصله 18 یا 17 سال، باید این تعداد ازدواج و طلاق صورت گرفته باشد که امری نامعقول است.

توضیح مطلب، آن است که طبق نقل ابوطالب مکی امام مجتبی 250 یا 300 زن گرفت که پدر را به ستوه آورد و علی(ع) در یک سخنرانی اعلام داشت به حسن زن ندهید زیرا پرطلاق است. این بدان معنا است که هر ماه، بیش از یک زن گرفته باشد و بسیاری از آن ازدواجها به طلاق منجر شده باشد، زیرا نمی توان بیش از چهار زن دائم داشت.

آیا چنین امری معقول و پذیرفته است. با توجه به اینکه آن حضرت در دوران پنج ساله حکومت پدر در تمامی سه جنگ نهروان، جمل و صفین شرکت داشت.

اشکال بعدی آنکه اگر چنین امری واقع شده بود باید دشمنان حضرت در زمان حیاتش، این امر را بر ایشان خُرده می گرفتند و در مناظرات و اعتراضهایی که بر حضرت داشتند بر این نکته ـ که اگر صحیح بود نقطه ضعف بزرگی به شمار می رفت ـ انگشت می گذاشتند. ولی چنین امری از آن دوران، گزارش نشده است.

یک اشکال دیگر آنکه تعداد همسران و فرزندان و دامادانی که برای حضرت در کتب تاریخ آمده، با این رقمها سازگاری ندارد. بیشترین تعداد فرزندان را 22 و کمترین را 12 گفته اند و تنها 13 نام به عنوان همسر، برای ایشان ذکر شده که ترجمه و شرح حال بیش از سه تن آنان در دست نیست و نیز بیش از سه داماد برای آن بزرگوار در کتب تاریخ، گزارش نشده است.

نکته ی بعد آنکه آیا نهی امیر المومنین (علیه السلام) نهی از منکر بوده است یا نهی از امر حلال؟ در هر دو صورت هیچ یک درست نمی باشد، نهی از منکر نمی تواند باشد زیرا به شهادت آیه تطهیر، هرگز فعل قبیح و منکر از امام معصوم مشاهده نمی­شود تا مورد نهی قرار گیرد و نهی از حلال هم نمی تواند باشد زیرا در کدام شریعت از حلال نهی شده است که در اسلام چنین باشد!.

اشکال بعدی این است که در روایات ما به شدت از مطلاق بودن و ذواق بودن(یعنی زنهای زیاد گرفتن به قصد شهوترانی) منع شده است. برای نمونه:

    «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ مِمَّا أَحَلَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَبْغَضَ إِلَیْهِ مِنَ الطَّلَاقِ وَ إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ الْمِطْلَاقَ الذَّوَّاقَ.»(الکافی ج6 ص54)

حال چگونه ممکن است امام معصوم(ع) که خود این توصیه را به دیگران می کنند؛ خودشان عامل به این قضیه نباشند؟!

این روایات اشکالات دیگری هم دارد که ما به همین مقدار بسنده می کنیم.

منشأ این روایات از کجا ناشی می شود؟

اما چه کسانی این دروغ را ساختند و به شکل حدیث و گزارش تاریخی منتشر کردند؟

از محتوای این اخبار و روایات روشن است که ساخت و ترویج اینگونه اخبار، کار کسانی است که کینه این امام عزیز را به دل داشته اند و با این کار خواسته اند، جایگاه اجتماعی و چهره محبوب آن حضرت در قلوب علاقه مندانش را خدشه دار کنند.

برای کشف این موضوع، توجه به دو نکته لازم است:

1. تمام این نقلها به کسانی ختم می شوند که دست کم یک قرن بعد از شهادت امام حسن علیه السلام به دنیا آمده اند؛ یعنی زمان عباسیان.

2. این کار برای تخریب چهره امام حسن علیه السلام و دور کردن مردم از ایشان و نسل او صورت گرفته است.با این دو فرض باید به دنبال مقطعی بگردیم که عباسیان تلاش کرده اند امام حسن علیه السلام و نسل او را بدنام کنند.

مسعودی گزارش هایی دارد که شاه کلید این معماست؛ خلاصه گزارشهای او چنین است:

ابو جعفر منصور دوانقی سال 136ق به حکومت رسید. در زمان حکومت او شیعیان قیامهای گسترده و موفقیت آمیزی را بر علیه او و حکومت غاصبانه اش آغاز کردند. در این بین نوادگان امام حسن علیه السلام که به «بنی الحسن» مشهور بودند نقش پررنگتر و تاثیرگذارتری ایفا می کردند. آنان که در واقع رهبری این قیامها را بر عهده داشتند به شدت مورد کینه و نفرت منصور قرار گرفتند. روزی که منصور توانست جمعی از رهبران بنی الحسنی را دستگیر کند در جمع مردم حاضر شد و برای جدا کردن مردم شیعه از آنها دست به یک سخنرانی هدفمندی زد. او تلاش کرد در این سخنرانی چهره امام علیه السلام و نسل او را در نظر مردم، بد جلوه دهد تا شاید بتواند مردم را از حمایت و تبعیت این نسل پاک بازدارد.

مسعودی می نویسد:

وقتی منصور، عبدالله بن حسن و برادرانش و کسانی از خاندان وی را دستگیر کرد در هاشمیه به منبر رفت و پس از حمد و ثنای خدا و صلوات پیمبر صلی الله علیه و سلم گفت: «ای مردم خراسان شما پیروان و یاران و اهل دعوت ما هستید اگر با دیگری بیعت کنید با کسی بهتر از ما بیعت نخواهید کرد. بخدائی که خدائی جز او نیست. ما فرزندان ابو طالب را با کار خلافت واگذاشتیم و کم و بیش در کارشان دخالت نکردیم. علی بن ابی طالب رضی الله عنه قیام کرد و توفیق نیافت ... پس از او حسن بن علی رضی الله عنه قیام کرد.

در این لحظه که یک طرف مردم هستند و در طرف دیگر بنی الحسن که سمت رهبری این مردم را دارند، وقتی به بیان اوصاف امام حسن علیه السلام یعنی جدّ همین بنی الحسن می رسد این تعبیر را به کار می برد:

أقبل علی النساء یتزوج الیوم واحدة و یطلق غداً أخری‏

او به زنان علاقه فراوان داشت یک روز زن می گرفت و فردا او را طلاق می داد.

خلاصه روایات مطلاق بودن و تعدد ازدواج و طلاقهای امام حسن علیه السلام ساخته و پرداخته منصور داونقی ملعون است که به کمک جاعلان حدیث و تاریخ نگاران دروغ پرداز عباسی آنها را ساخت و با هدف حذف رقبای سیاسی خود آنها در بین مردم گسترش داد.

آقای دکتر سید محمد مرتضوی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، نیز در شماره 74 نشریه مطالعات اسلامی در مقاله ای مفصل به همین موضوع پرداخته اند و روایات اهل تسنن و شیعه را در این مورد به دقت و بصورت تخصصی بررسی کرده اند؛ که علاقه مندان می توانند از لینک زیر متن کامل مقاله را دریافت کنند:

http://profdoc.um.ac.ir/articles/a/1004361.pdf

برگرفته شده از وب‌نوشت http://borhan.blog.ir




موضوع مطلب : امام حسن (علیه السلام) مطلاق

          
جمعه 94 دی 18 :: 7:28 عصر

  Image result for ?محبت?‎

 

شنیدن پندی عجیب
قبر

در سال آخر عمر «حاج ملا هادی سبزواری» روزی شخصی به مجلس درس وی آمد و خبر داد که در قبرستان، شخصی پیدا شده که نصف بدنش در قبر و نصف دیگر بیرون و دائماً نگاهش به آسمان است و هر چه بچه‌ها مزاحمش می‌شوند، به آنها اعتنا نمی‌کند.

حاجی گفت: خودم باید او را ملاقات کنم. بنابراین به نزد آن مرد رفت و از دیدن او بسیار تعجب کرد، اما آن مرد به حاجی اعتنایی نکرد.

پس از مدتی، حاجی به او گفت: تو کیستی و چه کاره‌ای؟

من تو را دیوانه نمی‌بینم، اما رفتارت هم عاقلانه نیست.

مرد گفت: من شخص نادان بی خبری هستم، تنها به دو چیز یقین دارم. اول آن که، فهمیده‌ام من و این عالم، خالقی بزرگ داریم که در شناختن و بندگی او نباید کوتاهی کنیم.

دوم آن که، فهمیده ام در این دنیا نمی مانم و پس از مرگ به عالم دیگر خواهم رفت، ولی نمی دانم وضع من در آن عالم، چگونه خواهد بود؟ جناب حاجی، من از این دو موضوع، بیچاره و پریشان حال شده‌ام، به طوری که مردم مرا دیوانه می‌پندارند. شما که خود را عالم مسلمانان می‌دانید و این همه علم دارید، چرا ذره ای درد ندارید، بی باک هستید و در فکر نیستید؟

این پند، مانند تیری دردناک بر دل حاجی نشست. به خانه برگشت در حالی که دگرگون شده بود. پس از آن، باقیمانده کوتاه عمرش را دائماً در فکر سفر آخرت و تهیه توشه این راه پر خطر بود تا این که از دنیا رفت.

هر کس، در هر مقامی که باشد، نیاز به  شنیدن پند و موعظه دارد، زیرا اگر نسبت به آنچه که می‌شنود دانا باشد، آن موعظه برایش تذکر است و چون انسان فراموشکار است، همیشه محتاج یادآوری است و اگر جاهل باشد، این موعظه برایش دانش و کسب معرفت است.

برگرفته از داستانهای شگفت، شهید آیت الله دستغیب ص 94




موضوع مطلب : شنیدن پندی عجیب
قبر


          
سه شنبه 94 دی 8 :: 9:14 عصر
1   2   >