سفارش تبلیغ
صبا ویژن
الماسها می درخشند...!
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

 

مسئله رجعت
پرسش: آن چنان که می‏گویند در موقع ظهور امام زمان(ع)ایشان از بعضی افراد، مانند دشمنان اسلام و قاتلان فاطمه زهرا(س) و قاتلان کربلا انتقام می‏گیرد، در صورتی که آن‏ها سال‏ها پیش مرده‏اند. این امر چگونه است؟ توضیح دهید

? پاسخ : این سؤال در خصوص رجعت است. از این رو لازم است حقیقت رجعت مورد بررسی قرار گیرد. "رجعت" از عقاید معروف شیعه است و تفسیرش در یک عبارت کوتاه چنین است: بعد از ظهور حضرت مهدی(ع) و در آستانه رستاخیز گروهی از مؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور به این جهان باز می‏گردند. گروه اوّل مدارجی از کمال را طی می‏کنند و گروه دوم کیفرهای شدیدی می‏بینند. مرحوم سید مرتضی از علمای شیعه می‏فرماید: خداوند متعال بعد از ظهور حضرت مهدی(ع) گروهی از کسانی را که قبلاً از دنیا رفته‏اند، به این جهان باز می‏گرداند، تا در ثواب و افتخارات یاری او و مشاهده حکومت حق بر سراسر جهان شرکت جویند و نیز گروهی از دشمنان سر سخت را باز می‏گرداند تا از آن‏ها انتقام گیرد. بعد می‏فرماید: دلیل بر اثبات این عقیده اجماع امامیه است، زیرا احدی از آن‏ها با این عقیده مخالفت نکرده است.(1)
البته از کلمات بعضی از قدمای علمای شیعه و همچنین از سخنان مرحوم طبرسی در مجمع البیان بر می‏آید که اقلیّت بسیار کوچکی از شیعه با این عقیده مخالف بودند و رجعت را به معنی بازگشت دولت و حکومت اهلبیت(ع) تفسیر می‏کردند، نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان، ولی مخالفت آن‏ها طوری است که لطمه‏ای به اجماع نمی‏زند.(2)
بدون تردید احیای گروهی از مردگان در این دنیا محال نیست، همان گونه که احیای جمیع انسان‏ها در قیامت کاملاً ممکن است. عقل چنین امری را محال نمی‏بیند و قدرت خدا آنچنان وسیع و گسترده است که همه این امور در برابر آن سهل و آسان است. در قرآن مجید، وقوع وجعت اجمالاً در پنج مورد از امت‏های پیشین آمده است، از جمله این آیات؛
1- آیه 243 سوره بقره است که در آن سخن از جمعیتی است که از ترس مرگ از خانه‏های خود بیرون رفتند. خداوند فرمان مرگ به آن‏ها و سپس آن‏ها را زنده کرد. (فقال لهم اللّه موتوا ثم أحیاهم).(3)
2- نیز به آیه 261 سوره بقره استدلال شده که در آن سخن از پیامبری است که از کنار یک آبادی عبور کرد، در حالی که دیدارهای آن فرو ریخته بود و اجساد و استخوان‏های اهل آن در هر سو پراکنده شده بود و از خود پرسید: چگونه خداوند این‏ها را پس از مرگ زنده می‏کند؟ خدا او یکصد سال میراند و سپس زنده کرد و به او گفت: چقدر درنگ کردی؟ عرض کرد: یکروز یا قسمتی از آن. فرمود: نه، بلکه یکصد سال بر تو گذشت. این پیامبر عُزیر باشد یا پیامبر دیگری، تفاوت نمی‏کند. مهم صراحت قرآن در زندگی پس از مرگ در همین دنیا است (فأماته اللّه مأة عام ثم بعثه.)
3- در آیه 55 و 56 سوره بقره درباره "بنی اسرائیل" می‏خوانیم که گروهی از آن‏ها بعد از تقاضای مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگباری شدند و مردند، سپس خداوند آن‏ها را به زندگی برگرداند تا شکر نعمت او را به جا آوردند. (ثم بعثناکم مِن بعد موتکم لعلکم تشکرون. )
4- در آیه 110 سوره مائده ضمن بر شمردن معجزات حضرت عیسی(ع) می‏خوانیم: "و إذ تخرج الموتی بإذنی؛ تو مردگان را با فرمان من زنده می‏کردی". این تعبیر نشان می‏دهد که مسیح(ع) از این معجزه خود (احیای مردگان) استفاده کرد، بلکه تعبیر به فعل مضارع (تخرج) دلیل بر تکرار آن است و این یک نوع رجعت برای بعضی محسوب می‏شود.
5- در سوره بقره آیه 73 در مورد کشته‏ای که در بنی اسرائیل برای پیدا کردن قاتلش نزاع و جدال برخاسته بود، می‏فرماید: "دستور داده شد گاوی را با ویژگی‏هایی سر ببرند و بخشی از آن را بر بدن مرده زنند تا به حیات باز گردد [و قاتل خود را معرفی کند و نزاع خاتمه یابد] (فقلنا اضربوه ببعضها کذالک یحیی اللّه الموتی و یریکم آیاته لعلّکم تعقلون)(4)
البته موارد دیگری را همچون داستان اصحاب کهف که آن نیز چیزی شبیه به رجعت بود، می‏توان در قرآن کریم مشاهده کرد.
مرحوم علامه مجلسی می‏فرماید: بیش از دویست حدیث داریم که چهل و چند نفر از راویان ثقات و علمای بزگوار در بیش از پنجاه کتاب آورده‏اند و این روایات وقوع رجعت را تأیید می‏کنند.(5)
امام صادق(ع) در حدیثی می‏فرماید: "إنّ الرجعة لیست بعامة، و هی خاصة، لایرجع إلا من محض الإیمان محضاً، أو محض الشرک مخصاً؛ رجعت عمومی نیست، بلکه جنبه خصوصی دارد. تنها گروهی بازگشت می‏کنند که ایمان خالص یا شرکت خالص دارند"(6) رجعت از معتقدات شیعه است و رایحه قیامت از آن استشمام می‏شود و با شواهد قرآن که ذکر شد، تحققق آن مشکل نیست و مهدی موعود(ع) انتقام خون‏های به ناحق ریخته را از اشقیا و دشمنان ائمه خواهد گرفت.
(1.تفسیر نمونه، ج 15، ص 555.
پاورقی2.همان، ص 556.
پاورقی3 .تفسیر نمونه، ج 15، ص 556.
پاورقی4 تفسیر نمونه، ج 15، ص 557.
پاورقی5. علامه محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 122.
پاورقی6 همان، ص 39




موضوع مطلب : رجعت ظهور انتقام

          
یکشنبه 94 دی 6 :: 11:32 عصر

Image result for ?قبر مخفی?‎

 

مقام نبوت و امامت حضرت زهرا سلام الله علیها
پرسش: چرا حضرت زهرا سلام الله علیها به مقام نبوت و امامت نرسیدند ؟

? پاسخ : آن چه مسلم است این است که زن و مرد از لحاظ خصوصیات جسمی و روانی تفاوت دارند و این تفاوت ها موجب شده است تا هر یک از زن و مرد ، برای مأموریت های خاصی در زندگی و جامعه صلاحیت داشته باشند . پیامبر ، باید رهبری جامعه را به دست گیرد . ممکن است نیاز باشد که در جنگ ها شرکت کند و رو در رو با دشمنان بجنگد و همچون پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله) در یک نبرد ]احد[ دهها زخم کاری را به جان بخرد ; در مذاکرات سیاسی بسیار مهم ، با سیاست بازان حرفه ای دست و پنجه نرم کند و گول آن ها را نخورد و.. . در حالی که طبیعت زن با امور مزبور سازگار نیست .
حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)در وصیتش به امام حسن(علیه السلام)می فرمایند : «زن را به کاری که بیرون از حد و شأن اوست مگمار که زن ، ریحانه و گل است و قهرمان نیست.» ر. ک : نهج البلاغه ، عبده ، باب کتب ، ص 56 ، چاپ مصر
معلوم است که مقام نبوت از امور مشکل است ; بلکه از مشکل ترین امور است و نیاز به قدرت و سعه جسمی و علمی و وسعت ادراک و بصیرت عمیق و هوش سرشار و صبر جمیل و اراده قوی و کافی و تأثیرگذار بدون تأثر و انفعال منفی دارد . نبوت ، مسئولیت است و آن چه امتیاز و مقام است ، «ولایت » و مقام «قرب الهی » است که در این جهت ، بین مرد و زن فرقی نیست . برای رسیدن به مقام «خلیفة اللهی » و انسان کامل شدن ، بین مردان و زنان فرقی نیست ; خداوند ، راه را برای هر دو صنف باز کرده است و هیچ کمالی را به مذکر یا مؤنث بودن مشروط نکرده است و این دو خصوصیت فقط به کارهای اجرایی مربوط است . راه های ترقی و تعالی انسان متفاوت است ; یکی راه فکر و دیگری راه دل ، عاطفه ، شور ، علاقه و محبت است ; اگر زنان در این راه [راه دل و مناجات[ موفق تر از مردها نباشند ، یقینا همتای مردها هستند و این راه ، راه اساسی است ; امّا راه فکر راه فرعی است . در فرهنگ وحی ، با فرشتگان تکلم نمودن و بشارت آن ها را دریافت کردن ، سخن خویش را با آن ها در میان گذاشتن و سخن آنان را شنیدن و به مقام عصمت رسیدن و در زمره اصفیا قرار گرفتن ، همه مواردی است که زن نیز همانند مرد در همه این صحنه ها سهیم بوده ، یعنی زنان نیز مانند انبیا و اولیای خاص (علیهم السلام) ، جزو اصفیای الهی است ر.ک: زن در آینه جلال و جمال ، آیة الله جوادی آملی ، ص 168ـ182 ، 190ـ201 .
از این گذشته باید دانست که خلافت دو چهره داره یکی چهره راستین که که قابل نصب یا غصب پذیر نیست نه مردم می توانند کسی رو به مقام خلافت الهی نصب کنندو نه زورمندی میتواند این مقام رو غصب کند و آیه انی جاعل فی الارض خلیفة )) ناظر به این چهره است .
دوم خلافت ظاهری ( حکومت و کار اجرایی ) در صدر کارهاست چون مقامی از نظر اجرا بالا تر از این نیست ، اما این مقام منهای مساله احقاق حق و ابطال باطل ، دنیاست و به گفته امیر المومنین (ع) همانند عطسه بز است . بنابراین نفس کارهای اجرایی بهشت آور نیست تا گفته شود چرا در این بخش زن سهم ندارد یا مرد سهم بیشتری دارد . ر. ک : زن در آیینه جلال و جمال ، صص 167 و 168 و نه فی نفسه ، مقامی معنوی و ارزشمند تا محرومیت از آن ، نقیصه باشد آنچه مهم است مقام خلیفة الهی است که فاطمه زهرا سلام الله علیها واجد آن بودند .
موحد کل عالم را خلیفه الهی می داند ؛ تنها فرشتگان "مدبرات امر" نیستند ، بلکه انسانها هم به اندازه خود در هر گوشه ای خلافت الهی را به عهده دارند ، منتها انسان کامل تر، خلافتی کامل تر و انسان متوسط ، خلافتی وسطا دارد و انسان نازل از مرحله نازل خلافت بهره دارد .
مراتب عدالت متعدد است ؛ کسی که همه نیروهای ادراکی و تحریکی و نیروهای جذب و دفعش را تعدیل میکند و مظهر تام اسماء حسنا شده ، در هسته مرکزی عدل قرار می گیرد ، دارای عدالت کبراست و انسانی که کارهای واجب را انجام می دهد و از حرام می پرهیزد ، عدالت صغرا دارد و کسی که قوای غضب و شهوت را تعدیل نمود ، در عدالت وسطا قرار دارد .
عادل باید مظهر همه اسماء حسنا باشد و هر اسمی را در جای خود اجرا کند . انسان کامل مرد یا زن ، باید چون علی بن ابیطالب (ع) و فاطمه زهرا (س) به مرتبه کبرای عدالت رسیده باشد ؛ بنابر این مراتب سه گانه عدالت و ره آورد آن (خلافت) در هر سه بخش عالی و متوسط و دانی ، از ذکورت و انوثت ( زن و مرد بودن) منزه است. ر. ک : تلخیص ، زن در آیینه جلال و جمال ، آیت الله جوادی آملی ، ص166




موضوع مطلب : مقام نبوت و امامت حضرت زهرا سلام الله علیها

          
یکشنبه 94 دی 6 :: 11:31 عصر

Image result for ?قبر مخفی?‎

 

دفن شبانه حضرت زهرا سلام الله علیها
پرسش: می‌گویند فاطمه را شبانه دفن کرده‌اند، خوب این به خاطر وصیت حضرت فاطمه به اسماء بنت عمیس خانم حضرت ابوبکر بود که نمی‌خواست اندازه جسدش را نامحرم ببیند.
? پاسخ : دفن شبانه، نماز بدون حضور و اطلاع خلیفه، قبر پنهان، اسراری است که در درون خود پیام‌ها دارند. درست است که فاطمه این چنین خواست و این گونه وصیت کرد؛ ولی چه اتفاقی افتاده است که زهرا سلام الله علیها وصیت تاریخی‌اش را با این در خواست‌ها به پایان می‌برد؟!! مگر نه این است که خشم و ناراحتی‌اش را نسبت به دشمنانش اظهار می‌کند و در واقع چندین پرسش را در برابر نگاههای تیز بین مورخان و آیندگان می‌گذارد تا به پرسند: چرا قبر فاطمه پنهان است؟ و چرا دختر پیامبر شبانه و پنهانی دفن شد؟ و چرا علی علیه السلام بدون اطلاع ابوبکر و عمر بر وی نماز خواند؟ و…
آیا کسی که جانشین پیامبر بود ( آن گونه که خود ادعا کرده‌اند) شایستگی نماز خواندن بر وی را نداشت؟
آری، فاطمه وصیت کرد که او را شبانه دفن نموده و هیچ یک از کسانی را که بر وی ستم کرده‌اند، خبر نکنند، و این بهترین سند برای شیعه است تا ثابت کنند که صدیقه شهیده مظلوم از دنیا رفته و از افرادی که بر وی ستم کرده‌اند، هرگز راضی نشده است.
روایات فراوانی در کتاب‌های شیعه و سنی بر این مطلب دلالت دارد که به اختصار چند روایت را ذکر می‌کنیم:
دفن شبانه، در روایات اهل سنت:
محمد بن اسماعیل بخاری می‌نویسد:
وَعَاشَتْ بَعْدَ النبی صلی الله علیه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ بها أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّی علیها.
فاطمه زهرا سلام الله علیها، شش ماه پس از رسول خدا (ص) زنده بود، زمانی که از دنیا رفت، شوهرش علی علیه السلام او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را با خبر نساخت.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 4، ص 1549، ح3998، کتاب المغازی، باب غزوة خیبر، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
ابن قتیبه دینوری در تأویل مختلف الحدیث می‌نویسد:
وقد طالبت فاطمة رضی الله عنها أبا بکر رضی الله عنه بمیراث أبیها رسول الله صلی الله علیه وسلم فلما لم یعطها إیاه حلفت لا تکلمه أبدا وأوصت أن تدفن لیلا لئلا یحضرها فدفنت لیلا.
فاطمه از ابوبکر میراث پدرش را خواست، ابوبکر نپذیرفت، قسم خورد که دیگر با او (ابو بکر) سخن نگوید و وصیت کرد که شبانه دفن شود تا او (ابوبکر) در دفن وی حاضر نشود.
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، تأویل مختلف الحدیث، ج 1، ص 300، تحقیق: محمد زهری النجار، ناشر: دار الجیل، بیروت، 1393هـ، 1972م.
عبد الرزاق صنعانی می‌نویسد:
عن بن جریج وعمرو بن دینار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبی صلی الله علیه وسلم دفنت باللیل قال فرَّ بِهَا علی من أبی بکر أن یصلی علیها کان بینهما شیء.
فاطمه دختر پیامبر شانه به خاک سپرده شد، تا ابوبکر بر وی نماز نخواند؛ چون بین آن دو اتفاقاتی افتاده بود.
و در ادامه نیز می‌گوید:
عبد الرزاق عن بن عیینة عن عمرو بن دینار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلک
از حسن بن محمد بن نیز همانند این روایت نقل شده است؛ مگر این که در این روایت قید شده است که خود فاطمه این چنین وصیت کرده بود.
الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج 3، ص 521، حدیث شماره 6554 و حدیث شماره: 6555، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ.
و ابن بطال در شرح صحیح بخاری می‌نویسد:
أجاز أکثر العلماء الدفن باللیل... ودفن علیُّ بن أبی طالب زوجته فاطمة لیلاً، فَرَّ بِهَا من أبی بکر أن یصلی علیها، کان بینهما شیء.
اکثر علما دفن جنازه را در شب اجازه داده‌اند. علی بن ابوطالب، همسرش فاطمه را شبانه دفن کرد تا ابوبکر به او نماز نخواند؛ چون بین آن دو اتفاقاتی افتاده بود.
إبن بطال البکری القرطبی، أبو الحسن علی بن خلف بن عبد الملک (متوفای449هـ)، شرح صحیح البخاری، ج 3، ص 325، تحقیق: أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، ناشر: مکتبة الرشد - السعودیة / الریاض، الطبعة: الثانیة، 1423هـ - 2003م.
ابن أبی‌الحدید به نقل از جاحظ (متوفای 255) می‌نویسد:
وظهرت الشکیة، واشتدت الموجدة، وقد بلغ ذلک من فاطمة ( علیها السلام ) أنها أوصت أن لا یصلی علیها أبوبکر.
شکایت و ناراحتی فاطمه (از دست غاصبین) به حدی رسید که وصیت کرد ابوبکر بر وی نماز نخواند.
إبن أبی الحدید المدائنی المعتزلی، أبو حامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفای655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 157، تحقیق محمد عبد الکریم النمری، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولی، 1418هـ - 1998م.
و در جای دیگر می‌نویسد:
وأما إخفاء القبر، وکتمان الموت، وعدم الصلاة، وکل ما ذکره المرتضی فیه، فهو الذی یظهر ویقوی عندی، لأن الروایات به أکثر وأصح من غیرها، وکذلک القول فی موجدتها وغضبها.
مخفی کردن مرگ فاطمه (سلام الله علیها) و محل دفن او و نماز نخواندن ابوبکر و عمر و هر آن چه که سید مرتضی گفته است، مورد تأیید و قبول من است؛‌ زیرا روایات بر اثبات این موارد صحیح‌تر و بیشتر است و همچنین ناراحتی و خشم فاطمه بر شیخین نزد من از اقوال دیگر اعتبار بیشتری دارد.
شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 170.
دفن شبانه در روایات شیعه:
هر چند که سبب وصیت صدیقه طاهره در میان شیعیان مشخص و اجماعی است؛ اما در عین حال به یک روایت و سخن اشاره می‌کنیم.
مرحوم شیخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت می‌نویسد:
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِأَیِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (علیها السلام) بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ‏].
علی بن ابوحمزه از امام صادق علیه السلام پرسید: چرا فاطمه را شب دفن کردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله علیها وصیت کرده بود تا در شب وی را دفن کنند تا ابوبکر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.
الصدوق، أبو جعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381هـ)، علل الشرایع، ج‏1، ص185، تحقیق: تقدیم: السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الأشرف، 1385 - 1966 م .
مرحوم صاحب مدارک رضوان الله تعالی علیه می‌گوید:
إنّ سبب خفاء قبرها ( علیها السلام ) ما رواه المخالف والمؤالف من أنها ( علیها السلام ) أوصت إلی أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) أن یدفنها لیلا لئلا یصلی علیها من آذاها ومنعها میراثها من أبیها ( صلی الله علیه وآله وسلم ).
علت مخفی بودن محل دفن فاطمه سلام الله علیها آن گونه که مخالف و موافق نقل کرده‌اند این است که آن حضرت به امیرمؤمنان علیه السلام سفارش کرد تا او را شبانه دفن کند تا آنان که او را اذیت کرده‌ و از ارث پدرش محروم کرده بودند بر وی نماز نخوانند.
الموسوی العاملی، السید محمد بن علی (متوفای1009هـ)، مدارک الأحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج 8، ص279، نشر و تحقیق مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، الطبعة: الأولی، 1410هـ.
نتیجه:
با توجه به مدارک موجود و اعتراف بزرگان اهل سنت،‌ دلیل دفن شبانه آن حضرت وصیت آن حضرت بود که نمی‌خواست افرادی که بر او ستم کرده‌اند، بر جنازه‌اش نماز بخوانند و با این کار خشم خود را از غاصبان خلافت جاودانه ساخت




موضوع مطلب : دفن شبانه حضرت زهرا سلام الله علیها

          
یکشنبه 94 دی 6 :: 11:29 عصر

Image result for ?بنت رسول الله?‎

 

رضایت حضرت زهرا سلام الله علیها
پرسش: بر فرض که قبول کنیم، فاطمه رضی الله عنها در مقطعی از شیخین دلگیر شده باشد ؛ ولی این مطلب نیز ثابت است که شیخین در آخرین روزهای حیات فاطمه آمدند و از وی رضایت گرفتند؛ چنانچه بیهقی و دیگران نقل کرده‌اند:
عن الشعبی قال لما مرضت فاطمة أتاها أبو بکر الصدیق فأستئذن علیها فقال علی یا فاطمة هذا أبو بکر یستئذن علیک فقالت أتحب أن أأذن؟ قال نعم فأذنت له فدخل علیها یترضاها وقال والله ما ترکت الدار والمال والأهل والعشیرة إلا لإبتغاء مرضاة الله ومرضاة رسوله ومرضاتکم أهل البیت ثم ترضاها حتی رضیت.
هنگامی که فاطمه بیمار شد ابوبکر برای کسب رضایت نزد وی آمد و اجازه خواست تا او را ملاقات کند، علی به فاطمه فرمود: ابوبکر برای ملاقات اجازه می‌خواهد فاطمه فرمود: آیا شما دوست دارید وارد شود؟ علی فرمود: آری، پس فاطمه اجازه داد، ابوبکر وارد شد و جویای کسب رضایت فاطمه بود، ابوبکر گفت: به خدا سوگند خانه و زندگی و مال و ثروتم و خویشانم را ترک نکردم؛ مگر برای به دست آوردن رضایت و خوشنودی خدا و رسول و شما خاندان پیغمبر، پس فاطمه از وی راضی شد.
البیهقی، احمد بن الحسین (متوفای 458هـ) دلائل النبوة، ج 7،‌ ص 281؛
البیهقی، احمد بن الحسین (متوفای 458هـ) الاعتقاد والهدایة إلی سبیل الرشاد علی مذهب السلف وأصحاب الحدیث، ج 1،‌ ص 354، تحقیق: أحمد عصام الکاتب، ناشر: دار الآفاق الجدیدة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1401هـ.

? پاسخ : عدم رضایت صدیقه شهیده سلام الله علیها از شیخین، اصل و اساس مشروعیت خلافت آن‌ها را زیر سؤال می‌برد؛ چرا که ثابت می‌کند تنها یادگار رسول خدا، برترین بانوی دو عالم،‌ سیده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبکر و عمر مخالف و از دست آن‌ها ناراضی و خشمگین بوده است و طبق روایات صحیح السندی که در صحیح‌ترین کتاب‌های اهل سنت آمده است، رضایت فاطمه رضایت رسول خدا و خشم او خشم رسول خدا است.
از این رو عالمان اهل سنت دست به کار شده و روایتی را جعل کرده‌اند تا ثابت کنند که شیخین پس از آن که دختر رسول خدا را به خشم آوردند، در واپسین روزهای زندگی آن حضرت به عیادت ایشان رفته و از او درخواست رضایت کردند و فاطمه زهرا سلام الله علیها نیز از آن‌ها راضی شد.!
در پاسخ می‌گوییم:
اولاً: سند روایت مرسل است؛ چرا که شعبی از تابعین است و خود شاهد ماجرا نبوده و این روایت همان اشکالی را دارد که اهل سنت به روایت بلاذری و طبری می‌کردند.
ثانیاً: بر فرض این که مرسلات تابعی مورد قبول باشد، باز هم نمی‌توان روایت شعبی را پذیرفت؛ زیرا شعبی از دشمنان امیرمؤمنان علیه السلام و ناصبی بوده است؛ چنانچه بلاذری و ابوحامد غزالی به نقل از خود شعبی می‌نویسند:
عن مجالد عن الشعبی قال: قدمنا علی الحجاج البصرة، وقدم علیه قراء من المدینة من أبناء المهاجرین والأنصار، فیهم أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف رضی الله عنه... وجعل الحجاج یذاکرهم ویسألهم إذ ذکر علی بن أبی طالب فنال منه ونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره....
در شهر بصره همراه عده‌ای بر حجاج وارد شدیم گروهی از قاریان مدینه از فرزندان مهاجر و انصار که ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نیز در جمع آنان بود، حضور داشتند. حجاج با آنان مشغول گفتگو بود یادی از علی بن ابوطالب کرد و از او بدگویی نمود و ما نیز به خاطر رضایت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از علی بدگویی کردیم ....
البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (متوفای279هـ) أنساب الأشراف، ج 4، ص 315؛
الغزالی، محمد بن محمد أبو حامد (متوفای505هـ)، إحیاء علوم الدین، ج 2، ص 346، ناشر: دار االمعرفة – بیروت.
آیا روایت یک ناصبی می‌تواند برای ما حجت باشد؟
نارضایتی فاطمه (سلام الله علیها) از ابوبکر در صحیح‌ترین کتاب‌های اهل سنت
ثانیاً: غضب فاطمه سلام الله علیها بر ابوبکر از آفتاب روشن تر و غیر قابل انکار است. بخاری در صحیح‌ترین کتاب اهل سنت از تداوم غضب و قهر فاطمه سلام الله علیها بر ابوبکر، سخن گفته است.
در کتاب أبواب الخمس، می‌نویسد:
فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیَتْ.
فاطمه دختر رسول خدا از ابوبکر ناراحت و از وی روی گردان شد و این ناراحتی ادامه داشت تا از دنیا رفت.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 3،‌ ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
در کتاب المغازی، باب غزوة خیبر، حدیث 3998 می‌گوید:
فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ علی أبی بَکْرٍ فی ذلک فَهَجَرَتْهُ فلم تُکَلِّمْهُ حتی تُوُفِّیَتْ
فاطمه بر ابوبکر غضب کرد وبا وی سخن نگفت تا ازدنیا رفت.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 4، ص 1549، ح3998، کتاب المغازی، باب غزوة خیبر، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
در کتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبی (ص) لا نُورَثُ ما تَرَکْنَا صَدَقَةٌ حدیث 6346 می‌نویسد:
فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُکَلِّمْهُ حتی مَاتَتْ.
پس فاطمه از ابوبکر کناره گیری کرد وبا وی سخن نگفت تا از دنیا رفت.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 6، ص 2474، ح6346، کتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبی (ص) لا نُورَثُ ما تَرَکْنَا صَدَقَةٌ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
و در روایت ابن قتیبه آمده است که هنگامی که آن دو برای عیادت آمدند، فاطمه زهرا سلام الله علیها اجازه ورود نداد و ناچار شدند به امیرمؤمنان علی علیه السلام متوسل شوند و آن حضرت وساطت کرد،‌ در پاسخ امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:
البیت بیتک.
یعنی علی جان! خانه خانه تو است، تو مختاری هر کسی را که دوست داری اجازه ورود بدهی. امیر مؤمنان علیه السلام برای اتمام حجت و این که آن دو بعداً بهانه نیاورند که ما می‌خواستیم از فاطمه رضایت بگیریم ؛ ولی علی نگذاشت ، به آن دو اجازه ورود داد .
هنگامی که آن‌ دو عذرخواهی کردند، صدیقه طاهره نپذیرفت؛ بلکه از آن‌ها این چنین اعتراف گرفت:
نشدتکما الله ألم تسمعا رسول الله یقول «رضا فاطمة من رضای وسخط فاطمة من سخطی فمن أحب فاطمة ابنتی فقد أحبنی ومن أ رضی فاطمة فقد أرضانی ومن أسخط فاطمة فقد أسخطنی »
شمارا به خدا سوگند می‌دهم آیا شما دو نفر از رسول خدا نشنیدید که فرمود: خوشنودی فاطمه خوشنودی من، و ناراحتی او ناراحتی من است. هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام کند مرا دوست داشته و احترام کرده است و هر کس فاطمه را خوشنود نماید مرا خوشنود کرده است و هر کس فاطمه را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است؟.
هر دو نفرشان اعتراف کردند: آری ما از رسول خدا اینگونه شنیده ایم.
نعم سمعناه من رسول الله صلی الله علیه وسلم.
سپس صدیقه طاهره فرمود:
فإنی أشهد الله وملائکته أنکما أسخطتمانی وما أرضیتمانی ولئن لقیت النبی لأشکونکما إلیه.
پس من خدا و فرشتگان را شاهد می‌گیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کرده‌اید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد.
به این نیز بسنده نکرده و فرمود:
والله لأدعون الله علیک فی کل صلاة أصلیها.
به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرین خواهم کرد.
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، الإمامة والسیاسة، ج 1،‌ ص 17، باب کیف کانت بیعة علی رضی الله عنه، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418هـ - 1997م.
با این حال چگونه می‌توان باور کرد که صدیقه شهیده سلام الله علیها از آن دو راضی شده باشد؟ آیا روایت بخاری مقدم است یا روایت بیهقی؛ آن‌هم روایت شخصی که دشمن امیرمؤمنان علیه السلام محسوب می‌شده و خود نیز شاهد ماجرا نبوده است؟
ثالثاً: اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها از آن دو نفر راضی شده بود، چرا وصیت کرد که او را شبانه دفن کنند و هیچ یک از کسانی را که به وی ستم روا داشته‌اند، برای تشییع جنازه و نماز خبر نکنند؟
محمد بن اسماعیل بخاری می‌نویسد:
وَعَاشَتْ بَعْدَ النبی صلی الله علیه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ بها أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّی علیها
فاطمه پس از رسول خدا شش ماه زنده بود و چون از دنیا رفت همسرش علی شبانه او را دفن کرد و به ابوبکر خبر نداد و خودش بر بدن فاطمه نماز خواند.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 4، ص 1549، ح3998، کتاب المغازی، باب غزوة خیبر، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
ابن قتیبه دینوری در تأویل مختلف الحدیث می‌نویسد:
وقد طالبت فاطمة رضی الله عنها أبا بکر رضی الله عنه بمیراث أبیها رسول الله صلی الله علیه وسلم فلما لم یعطها إیاه حلفت لا تکلمه أبدا وأوصت أن تدفن لیلا لئلا یحضرها فدفنت لیلا
فاطمه از ابوبکر میراث پدرش رسول خدا را درخواست نمود و چون ابوبکر سرپیچی کرد سوگند یاد کرد که دیگر با وی سخن نگوید و وصیت کرد شبانه او را دفن کنند تا ابوبکر در تشییعش شرکت نکند.
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، تأویل مختلف الحدیث، ج 1،‌ ص 300، تحقیق: محمد زهری النجار، ناشر: دار الجیل، بیروت، 1393، 1972.
و عبد الرزاق صنعانی می‌نویسد:
عن بن جریج وعمرو بن دینار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبی صلی الله علیه وسلم دفنت باللیل قال فر بها علی من أبی بکر أن یصلی علیها کان بینهما شیء
از حسن بن محمد نقل است که گفت: فاطمه دختر پیامبر شب دفن شد تا ابوبکر بر پیکرش نماز نخواند؛ زیرا کدورتی بین آن دو وجود داشت.
و در ادامه نیز می‌گوید:
عن بن عیینة عن عمرو بن دینار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلک.
از حسن بن محمد نیز همانند روایت پیشین نقل شده است؛ الا این که در این روایت گفته شده: فاطمه بر دفن شبانه وصیت کرد.
الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج 3،‌ ص 521، ح 6554 و ح 6555، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ.
البته ممکن است که کسی بگوید: ابوبکر بعدا پشیمان شد و توبه کرد، در پاسخ باید گفت: توبه زمانی مفید و ارزشمند است که همراه با ندامتی بر خواسته از عمق وجود آدمی باشد. و از طرفی گذشته را هم جبران نماید به این معنی که شخص توبه کننده حقوق تضییع شده را؛ چه الهی باشد و چه مردمی تمام آن را جبران نماید.
حال پرسش ما این است که آیا ابوبکر فدک را به صدیقه طاهره بازگرداند تا توبه‌اش توبه نصوح باشد و در نزد خداوند پذیرفته شود؟
نتیجه:
خشم فاطمه از شیخین تا واپسین لحظات زندگی‌اش و عدم رضایت از آن دو، از مسائلی است که در صحیح‌ترین کتاب اهل سنت پس از قرآن وارد شده و روایت بیهقی که از آن استفاده کسب رضایت فاطمه شده است، به دلیل وجود یک ناصبی در سلسله سند آن، اعتبار ندارد.




موضوع مطلب : رضایت حضرت زهرا سلام الله علیها

          
یکشنبه 94 دی 6 :: 11:28 عصر

Image result for ?بنت رسول الله?‎

 

گریه ی حضرت زهرا سلام الله علیها تعرض به حق همسایه
پرسش: با توجه به روایاتی در مورد گریه حضرت زهرا(سلام الله علیها) و اعتراض همسایگان این عمل را با شخصیت والای آن حضرت چگونه توجیه می کنید؟

? پاسخ : جواب:1- اینکه حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) در فراق پدرش گریه می کرد درست است و در روایات متعددی این مطلب آمده است و در بعضی از این روایات آمده است که همسایگان از گریه های فاطمه (سلام الله علیها) بی تاب شده بودند و به خدمت امیرالموئمنین رسیدند و عرض داشتند سلام ما را به فاطمه برسان و بگو یا شب گریه کن یا روز آرام بگیر و یا روزها گریه کن و شب استراحت کن و... (بحارالانوار, جلد 43, ص 36 و 35) (همان , ص 177) در بررسی این روایات باید گفت اولا" بعضی از این روایات ضعیف و غیر قابل اعتماد می باشد زیرا در هیچ منبع معتبر نیامده است و بعضی ها قابل توضیح است و علامه مجلسی (ره) نیز بعضی از این روایات را غیر قابل استناد و اعتماد می داند. (بحارالانوار, ج 43, ص 177) از طرف دیگر اینکه قائل بشویم حضرت زهرا(سلام الله علیها) طوری گریه و جزع می کرد که موجب اذیت و سلب آسایش مردم می شد. باتوجه به بزرگواری و عظمت و عصمت زهرا(سلام الله علیها) غیر قابل تصور به نظر می رسد. علامه سید جعفر مرتضی عاملی در این باره می گوید: ((ما تصور نمی کنیم که گریه زهرا(سلام الله علیها) در فراق پدرش آسایش مردم را به هم زد و موجب اعتراض آنان شد بلکه آنچه آنان را ناراحت کرد و به واکنش واداشت چیزی است که وجود زهرا(سلام الله علیها) در کنار قبر پدرش با حالتی از حزن و اندوه و دلتنگی و دل شکستگی برمی انگیخت (یعنی ) مظلومیت زهرا که بلافاصله پس از درگذشت پدرش به سراغ او آمده چه نمایانگر حالت تحریک مداوم مردم پاک نهاد و مخلص و با ایمان و در نتیجه نابودی خطی بود که از انجام هیچ عملی در راه رسیدن به خواسته هایش فرو گذار نکرد گریه زهرا در فراق شخص رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به اندازه گریه آن بانو در تجسم سرنوشت غمباری که به مجرد وفات پیامبر اسلام و اسوه هایش در خود فرو برد. نبود بنابراین گریه زهرا(سلام الله علیها) جزع از مصیبت و بزرگ شمردن فقدان شخص نیست که با پذیرش قضا و قدر الهی منافات داشته باشد)) (ترجمه ماساه الزهرا (رنج های زهرا) علامه سید جعفر مرتضی عاملی , مترجم : محمد سپهری , ص 302 و 301) 2- در احادیثی آمده است به علی (علیه السلام) پیشنهاد شد که به فاطمه بگوید یا شب گریه کند یا روز تا مردم آسایش داشته باشند و بدین جهات نیز امیرالموئمنین (علیه السلام) در بقیع سایبانی (بیت الاحزان ) درست کردند تا فاطمه روزها در آن عزاداری کند. حال سوئال این است که اگر گریه فاطمه موجب اذیت مردم می شد این مزاحمت در شب بیشتر آسایش مردم را به هم می زند زیرا که در روز به دنبال کارهای روزانه خود می رفتند. پس باید اعتراف کنیم به این حقیقت که گریه و ناله فاطمه آسایش مردم مدینه را به هم نزد بلکه آرامش حاکمان سقیفه را به هم می زد چون که حاکمان جدید می بایست در مسجد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و در کنار منبر شریف آن حضرت جایی که فقط چند متر از خانه فاطمه فاصله داشت حضور داشته باشند و این حضور با گریه و اندوه فاطمه به مخاطره می افتد لابد باید آن حضرت را از گریه منع کنند. (ضیائالدین , ج 2, ص 140, نقل از رنج های زهرا, ص 303) بنابراین گریه فاطمه بر حاکمان زور و تزویر گران بود گریه فاطمه در نزدیکی مسجد سوئال برانگیز و تحریک کننده عواطف و متزلزل کننده پایه های خلافت سران سقیفه بود لذا هم ایشان را از گریه نهی کردند و بعید هم نیست که عده ای را برای جلوگیر از این کار به عنوان اعتراض یا پیشنهاد به (علی ع ) اجیر کرده باشند. 3- حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) بعد از رحلت پیامبر به فاصله کوتاهی به پدرش ملحق شدند در این فاصله اندک گریه و حزن آن حضرت بر پدرش که نظیرش در دو عالم نیست و افضل پیامبران است چیزی طبیعی به نظر می رسد و از طرف دیگر مردم نیز خود را در آن مصیبت عظمای بشری صاحب عزا می دانستند پس چطور اعتراض می کردند؟ اول اینکه بگوییم همانطوری گریه آن حضرت بیشتر بر مصائب وارده بر وصی آن حضرت بود به نوعی سیاسی و افشاگرانه بود, نهی دستگاه حاکم از گریه فاطمه نیز مستقیما" یا غیرمستقیم توسط شیوخ مدینه نیز سیاسی و برای تثبیت حکومت خودشان بود. بنابراین گریه عصمت کبری فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به معصومیت آن حضرت خدشه وارد نمی کند و این اعتراض به قضاو قدر الهی هم نمی باشد و گریه آن حضرت با صدای بلند و آزاد دهنده نبوده بلکه چون شخصیت محبوب و مورد توجه مسلمانان بوده برای ناراحتی و گریه معمولی ایشان سوئال برانگیز بوده است واین گریه به قصد سیاسی کاری نبوه بلکه بالطبع اثر سیاسی داشته چراکه وقتی مردم از جهت حزن و گریه ایشان سوئال می کردند انحراف خط نبی اکرم و هدایتی را که ایشان بنا نهاده بود در پاسخ می شنیدند.




موضوع مطلب : گریه ی حضرت زهرا سلام الله علیها تعرض به حق همسایه

          
یکشنبه 94 دی 6 :: 11:26 عصر
1   2   3   >