این متن، به عنوان یادداشت، در خبرنامه شماره 11 و 12 انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات منتشر شده است

قدرت چیست و منشأ قدرت کجاست؟ این پرسش، در هر عصری می‌تواند پاسخ خاص خود را داشته باشد. چرا که مؤلفه‌های قدرت، اهرم‌ها و روش اعمال آن، بر اساس واقعیات جاری در بستر جامعه تعریف می‌شود. در عصر حاضر، تحت تأثیر جریان رشدیابنده فناوری‌های نوین اطلاعات و ارتباطات، مقوله «قدرت»، مفهوم و ماهیتی نوین یافته است. اظهارنظر در مورد قدرت همیشه به «زمینه» بستگی دارد، و فضای سایبر یک حوزه‌ جدید و مهم از قدرت است. در چنین وضعیتی، پاسخ ما به پرسش آغازین این نوشتار چه خواهد بود؟ برای پاسخ دادن به این پرسش، کافیست به یکی از پدیده‌های مولود فناوری‌های نوین اشاره کنیم: «شبکه‌های اجتماعی فضای سایبر».

شبکه‌ های اجتماعی، پیشینه‌ای به قدمت حیات بشر داشته و پیوندی آشکار با هم‌زیستی اجتماعی انسان‌ها در کنار یکدیگر دارند. آنچه قابلیت شبکه‌های اجتماعی عصر کنونی را از گذشته متمایز می‌سازد،  بستر شکل گیری شبکه‌ های اجتماعی و مکانیزم‌های ارتباطات درونی آنها است. این قابلیت‌ها، توانایی تغییر در معادلات سنتی قدرت را نصیب این شبکه‌ها نموده است. کاستلز[1] ویژگی‌های عمده شبکه‌های اجتماعی فضای سایبر را  در انعطاف‌پذیری (بازسازی و واکنش‌پذیری در برابر تغییرات محیطی)، مقیاس‌پذیری (کوچک و بزرگ‌ شدن) و توانایی تداوم حیات، بدون وابستگی به مرکزیتی واحد ذکر می‌کند.  قابلیت مهم این  شبکه‌ ها، امکان ورود کنشگران جدید و وجود فضای تعامل گسترده با دیگران، تولید آزادانة محتوا، اشتراک‌گذاری دانش و اطلاعات، و استقلال آنها از مراکز قدرت رسمی است. در شبکه‌های اجتماعی فضای سایبر، قدرت کنترل رسمی جریان اطلاعات، به نفع بازیگران جدید، محدود شده و شبکه روابط بین کنشگران، سرمایة اجتماعی عظیمی را خلق کرده است. از یک سو، با گستردگی واسطه‌های انتشار اطلاعات، تمرکز قدرت در کنترل اطلاعات از میان رفته است؛ و از سوی دیگر، کانون‌های قدرتی که در شبکه‌ های اجتماعی، پیرامون ارزش‌ها، ایده‌ها، و علایق مشترک شکل گرفته‌اند، در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در نقش بازیگران قدرتمند، اظهار وجود کرده‌اند.

به دلیل نوع بهره‌برداری که – به ویژه از یک سال گذشته – از شبکه‌های اجتماعی سایبر به عمل آمده،  شاید این پندار را تقویت شده باشد که الگوی کارکرد شبکه‌های اجتماعی، عمدتاً تأثیرگذاری بر نهاد قدرت سیاسی است. وقوع رخدادها و تحولات سیاسی در خاورمیانه، افریقا و انگلستان، می‌توانند شواهد این گمان عمومی  باشند. اگر چه نمی‌توان نقش تأثیرگذار شبکه‌ های اجتماعی را در این رخداها نادیده گرفت، اما، نه منحصر نمودن نقش شبکه‌های اجتماعی سایبر به چنین کارکردی، مقرون به واقعیت است، و نه منتسب کردن علت غایی این تحولات به شبکه‌ های اجتماعی، و نادیده گرفتن سایر علل موجبه. این برداشت از نقش شبکه‌ های سایبری، همان چیزی است که برخی از آن به عنوان «توهم شبکه[2]» تعبیر کرده‌اند. نکتة کلیدی فهم عملکرد شبکه‌های اجتماعی و مرزبندی بین «توهم» و «واقعیت»  نیز در همین نکته نهفته است که آنچه در فضای شبکه می‌گذرد چه نسبتی با واقعیات فضای فیزیکی دارد.

محدود کردن قدرت تأثیرگذاری شبکه‌های اجتماعی سایبر به جنبه‌های سیاسی، نگرشی تک ساحتی به این مقوله بوده و به معنای غفلت از سایر ابعاد قدرت این پدیده است. شبکه‌ های اجتماعی عمومی  سایبر، در عین حال که می‌توانند کارکرد آموزشی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی داشته باشند، دارای کارکردهای سیاسی هم هستند.  اما، هنگامی‌ که به موضوع قدرت نهفته در شبکه‌های اجتماعی سایبر اشاره می‌کنیم، نمی‌توانیم به یک وجه آن اشاره کنیم، حتی اگر آن وجه، «غالب» باشد.

اکنون، رواج تجارت الکترونیکی و کسب و کارهای آنلاین، جنبة اقتصادی شبکه‌های اجتماعی را از اهمیتی چشمگیر برخوردار کرده است. شرکت‌ها، سازمان‌ها و صاحبان کسب و کارهای کوچک، می‌توانند از طریق شبکه‌های اجتماعی تراکنش و داد و ستد مالی وسیعی داشته باشند. افزون بر ارتباطات صنفی که در بستر شبکه‌های اجتماعی تخصصی شکل می‌گیرد و متضمن منافع اقتصادی عظیمی برای طرفین است، از دیدگاه تجاری، هر کاربر شبکه‌ های اجتماعی می‌تواند یک مشتری بالقوه تلقی شود. داده‌های مربوط به رفتار کاربران در شبکه و تعاملات و علایق آنان می‌تواند منبع اطلاعاتی مهمی برای شرکت‌ها، سازمان‌ها و دولت‌ها باشد. از این رو،کشف علایق انبوه کنشگران شبکه و قرار دادن محصولات و خدمات مورد نظر در معرض دید آنان، برای تولیدکنندگان محصولات و خدمات اهمیت ویژه‌ای دارد. مدیران شبکه‌های اجتماعی، نیز با دریافت هزینه و در اختیار قرار دادن اطلاعات مرتبط با خدمات و تولیدات شرکت‌ها، از مدل‌های گوناگونی برای انتشار حجم عظیمی از تبلیغات در بین کاربران بهره می‌برند. این اطلاعات می‌تواند از دو منبع پروفایل و محتوای تعاملات کاربران استخراج شود. شاید اشاره دقیق به حجم گردش مالی حاصل از تجارت الکترونیکی از طریق شبکه‌ های اجتماعی سایبر دشوار باشد، اما نگاهی به آمار میلیاردی کاربران شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند  پتانسیل اقتصادی موجود در آنها نشان دهد.

توانایی موج‌آفرینی، فضاسازی، و بکارگیری ماهرانه نمادها، ارزش‌ها و الگوها، نمایانگر قدرت تأثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی شبکه‌ های اجتماعی سایبر است. کنشگران شبکه‌های اجتماعی ممکن است یک نوجوان، یک فرد کهنسال تا یک دولت باشند. آنچه مهم است فضای تکاپو و دامنه اثرگذاری آنان است. تلاش کنشگران شبکه‌های اجتماعی در اشتراک‌گذاری و تبادل اطلاعات، تعامل با سایر کاربران، شکل دادن به سلایق و جلب نظر آنان و پدید آوردن نوعی «قدرت نرم» است. به گونه‌ای که بتوانند از آن، در تداوم کنشگری خود در فضای فیزیکی بهره ببرند. کنشگران اجتماعی، نهادها، و جنبشهای فرهنگی با بهره بردن از همین ویژگی شبکه‌های اجتماعی، به ترویج دیدگاه‌ها، ارزش‌ها و حتی همگانی کردن مطالبات خویش پرداخته و با استفاده از حمایت‌های سایبری، از آن به عنوان اهرم فشار در فضای فیزیکی استفاده می‌کنند. قدرت سایبری می‌تواند برای رسیدن به اهدافی در درون  فضای سایبر، یا خارج از آن (فضای فیزیکی) مورد بهره‌برداری قرار گیرد

پی‌نوشت:
بخشی از سخنرانی «نویسنده» در نشست آسیب شناسی شبکه های اجتماعی: نمایشگاه الکامپ 1390

[1] Castells

[2] network illusion