الماسها می درخشند...!
حرمت بانوی دو عالم در میان تمامی مسلمین
آنچه مسلم است منشأ اختلاف بین مسلمین جانشینی بلافصل رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. اینکه چه کسی باید در منصب ریاست بر جامعه مسلمین قرار گیرد و دیگران فرمانبر دستورات حکومتی وی باشند. مسلمین دو گروه شدند: عده ای هر چند قلیل طرفدار خلافت بلافصل امیرالم?منین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه بودند و عده ای نیز خلاف این نظر داشتند. در هر صورت مناقشه و نزاع بر سر این بود که امام علی علیه السلام منصب خلافت را دارا باشد یا نه؟ از طرفی بدون تردید و به گواه تاریخ روشن صدر اسلام هیچ کس به اندازه حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها از حضرت علی صلوات الله علیه طرفداری نکرد تا آنجا که سلامتی و در نهایت جان خویش را در راه حمایت از ولایت امام علی علیه السلام دادند. با وجود این می توان به جرأت گفت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان تمامی فرق اسلامی اعم از شیعی و سنی هیچ کس به اندازه دخترش حضرت فاطمه سلام الله علیها دارای احترام و تکریم نبوده است. و این چه رازی است که با وجود حمایت آشکار ایشان از مهمترین منشأ اختلاف در امت باز ایشان مورد احترام همگان است. و اگر احیانا برخی عوام الناس بر اثر نادانی یا هوای نفس و وسوسه شیطانی به آن بانو جسارتی کرده باشند عموم مسلمین به سرزنش چنین کسی بر می آیند هر چند در عقیده و مذهب هم رأی با شخص خطاکار باشند و مخالف با عقیده آن بانو در خلافت بلافصل پدر گرامی ایشان بوده باشند. و در این درسی است برای دنیای سیاست در جهان اسلام که باید جایگاه بزرگان حفظ شود هر چند در نظر و باورها اختلاف وجود داشته باشد. راز حرمت بانو پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در طول حیات خود با گفتار و رفتارشان بر مسلمانان روشن ساختند که هیچ کس حق ندارد حرمت دختر گرامی اش را نادیده بگیرد؛ هر چند در برهه ای کوتاه از آخرین ماه های حیات این بانو حرمت شکنی شد اما جدای از آن روزها که جای سخن بسیار دارد در زبان امت اسلامی همیشه نام حضرت فاطمه سلام الله علیها به عظمت برده شده است. تنها همین سفارش پیغمبر که در منابع فرقین موجود است کافی است: «فاطمة بضعة منی». بدون تردید و به گواه تاریخ روشن صدر اسلام هیچ کس به اندازه حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها از حضرت علی صلوات الله علیه طرفداری نکرد تا آنجا که سلامتی و در نهایت جان خویش را در راه حمایت از ولایت امام علی علیه السلام دادند
الف. روایات کتب شیعی: شیخ مفید از بزرگان علمای شیعه در کتاب امالی در مجلس الحادی و الثلاثون آورده است: ابْنَ أَبِی وَقَّاصٍ یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَاءَهَا فَقَدْ سَاءَنِی فَاطِمَةُ أَعَزُّ الْبَرِیَّةِ عَلَیّ. [1] همچنین شیخ صدوق (ره) یکی دیگر از بزرگان علمای شیعه در کتاب امالی خود در مجلس الرابع و العشرون روایت کرده است: وَ أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ هِیَ ثَمَرَةُ فُ?َادِی وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ...[2] حضرت ختمی مرتبت فرمودند: و اما دخترم فاطمه، پس همانا او سیده زنان جهانیان از اولین تا آخرین است؛ او پاره ای از وجود من است؛ او نور چشم من است؛ او میوه دل من است؛ و او روح من است...
ب. روایات کتب اهل سنت: مرحوم فیروزآبادی در کتاب «فضائل الخمسة من الصحاح الستة» در مقصد ثالث فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها در معتبرترین کتب اهل سنت یعنی صحاح سته در بیش از بیست باب با عناوین مختلف ذکر می کند. [3] به عنوان نمونه ایشان در باب "فى قول النبی صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: فاطمة بضعة منی فمن أغضبها أغضبنی" آورده است: (صحیح البخارى فى کتاب بدء الخلق) "فى باب مناقب قرابة رسول اللّه صلى اللّه علیه (و آله) و سلم و منقبة فاطمة سلام اللّه علیها"، روى بسنده عن المسور بن مخرمة إن رسول اللّه صلى اللّه علیه (و آله) و سلم قال: فاطمة بضعة منى فمن أغضبها أغضبنى... (صحیح البخارى فى کتاب النکاح) فى باب ذب الرجل عن ابنته روى حدیثا عن المسور بن مخرمة قال فیه: إنه قال- أى النبى صلى اللّه علیه (و آله) و سلم- فانما هى فاطمة بضعة منى یریبنى ما أرابها و ی?ذینى ما آذاها ... (صحیح مسلم فى کتاب فضائل الصحابة) فى باب فضائل فاطمة علیها السلام، روى بسنده عن المسور بن مخرمة قال: قال رسول اللّه صلى اللّه علیه (و آله) و سلم: إنما فاطمة بضعة منى ی?ذینى ما آذاها. [4]
تعبیر خواب حاکم مهدى عبّاسى در خواب دید که «شریک» قاضى صورت خود را از او برگردانیده، هنگامى که از خواب بیدار شد این خواب را براى ربیع که در آن زمان معبّر خواب بود تعریف کرد و تعبیر آن را خواست. ربیع گفت: شریک با تو مخالف و از دوستداران فاطمه سلام الله علیها مىباشد. مهدى عبّاسى دستور داد تا شریک را به نزد وى بیاورند، پس او را حاضر کردند و مهدى عبّاسى به وى گفت: به من گزارش شده است که تو فاطمى هستى- یعنى از دوستداران فاطمه سلام الله علیها و شیعه مى باشى- شریک گفت: پناه مىبرم به خداوند از اینکه غیر فاطمى باشم، آیا منظور شما از فاطمه، فاطمه دختر کسرى پادشاه ایران است؟ مهدى گفت: نه، مقصودم فاطمه دختر رسول خداست. شریک گفت: پس آیا تو فاطمه سلام الله علیها را پلید مىدانى و او را لعن مىکنى؟ مهدى عبّاسى گفت: هرگز، پناه بر خدا. شریک گفت: پس درباره کسى که او را لعن مىکند چه مىگویى؟ مهدى گفت: خدا چنین کسى را لعنت کند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در طول حیات خود با گفتار و رفتارشان بر مسلمانان روشن ساختند که هیچ کس حق ندارد حرمت دختر گرامی اش را نادیده بگیرد؛ هر چند در برهه ای کوتاه از آخرین ماه های حیات این بانو حرمت شکنی شد اما جدای از آن روزها که جای سخن بسیار دارد در زبان امت اسلامی همیشه نام حضرت فاطمه سلام الله علیها به عظمت برده شده است
شریک گفت: پس ربیع را لعن کن. ربیع گفت: نه، اى امیر م?منان! به خداوند سوگند که من هرگز فاطمه سلام الله علیها را لعن نکردهام. در این حال شریک به ربیع گفت: اى بد طینت! پس آن همه سخنانى که در مجالس مردان درباره سیده زنان دو عالم و دختر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مىگفتى چه بود؟ مهدى گفت: پس تعبیر خوابى که من دیدهام چیست؟ شریک گفت: خواب تو که خواب یوسف نیست، و همانا خونها به واسطه خوابها حلال نمىشوند. [5]
مجازات هتاکی روزى مردى را نزد فضل بن ربیع آوردند که به حضرت فاطمه علیها السّلام ناسزا گفته بود، فضل به ابن غانم گفت: نظریه تو درباره این مرد چیست؟ ابن غانم گفت: باید بر او حدّ جارى نمود. فضل گفت: چنان محکم نظر دادى مثل اینکه درباره مادر خودت سخن گفته باشى. و سپس فرمان داد تا هزار ضربه شلاق به آن مرد زدند و جنازهاش را در محل عبور مردم به دار آویختند تا عبرت سایرین گردد. [6]
عظمت روحیدر جایگاه و حرمت ویژه یگانه بانوی جهان اسلام باید گفت اولا سفارشات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چنین جایگاهی را برای ایشان رقم زد که البته منشأ این سفارشات نیز دستور قرآن بر مودت بر اهل بیت ایشان علیهم السّلام بعنوان مزد رسالت بود؛ و ثانیا: عظمت روحی حضرت زهرا علیها السّلام است که اجازه یاوه گویی به پیروان رسالت نسبت به ایشان را نمی دهد.
پی نوشت ها: 1. محمد بن نعمان، أمالی المفید،قم: کنگره شیه مفید، چاپ اول، 1413ق، ص 260 2. شیخ صدوق، أمالی الصدوق، بیروت: اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق، ص 113 3. سید مرتضی فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تهران: اسلامیه، چاپ دوم، 1392ق، ج 3، ص122-168 4. همان، ج3، ص151- 152 5. مجلسى، محمد باقر، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى، انتشارات مهام - تهران، چاپ: اول، 1379 ش. ص282 6. همان، ص: 283 سید روح الله علوی بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان موضوع مطلب : پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|