سفارش تبلیغ
صبا ویژن
الماسها می درخشند...!
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

 

                                                                     

یکی از شاهکار های ادبی زبان فارسی در زمینه عرفان و اخلاق را بی شک میتوان مثنوی سروده ی جلال الدین بلخی مشهور به مولانا را بر شمرد .

کتاب گرانسنگی که با داستان سرایی ها و اندرزها و تمثیلات نابش راه رابر پویندگان اخلاق و معرفت هموار کرده است، این بار یکی از تمثیلات زیبای این کتاب معنوی را که بر گرفته از آیه یه کریمه : لا یدخلون الجنه حتی یلج الجمل فی سم الخیاط و کذالک نجز المجرمین-40.اعراف.

است را به شما دوستان پیش کش می کنیم:

قران کریم در باب شقاوت اهل عناد و کفر ، تمثیلی را بیان می کند که اگر شتری بتواند داخل در سوراخ و روزن سوزنی بشود ایشان نیز توان داخل شدن در بهشت را دارند، ایشان به سبب کرده های ناپسند خود ، خودرا آنچنان از انسانیت تنزل داده اند که دیگر امیدی برای نجاتشان نیست ،

اما قال شیخنا المولوی:

نیست سوزن را سر رشته دوتا            چون که یکتایی درین سوزن درا

رشته با سوزن آمد ارتباط                  نیس در خور باجمل سم خیاط

کی شود باریک هستی جمل               جزبه مقراض رایضات و عمل

دست باید مرآن را ای فلان                  کاو بود بر هر محالی کن فکان

هر محال از دست او ممکن شود           هر حرون از بیماو ساکن شود

مولایمان امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند"همانا اولیاء خدا کسانی هستند که باطن دنیا را نگاه می کنند همان زمان که مردم چشم به ظاهرش دارند"

مولانا می گوید: بدان چنانچه سوزن را یک سوراخ باشد کتاب هستی نیز یک طریق دارد و آن طریقه ی توحید است که انسان سالک مانند رشته نخ باید از آن بگذرد و این گذران از این روزن میسر نمی شود جز با تکیده شدن جان و قلب سالک از تمام تعلقات و لاغری نفس به سبب ریاضات شرعی ،

زیرا جان انسان مانند جسم اگر انس به رزائل وزخارف دنیا داشته باشد دچار فربحی و چاقیی می شود که دیگر توان گذر از روزن و طریق توحید را ندارد.

پس انسان سالک نگاهش را باطن دنیا می کشاند و با دیده ی عبرت برآن می نگرد و جز به حد کفایت بر نمی گیرد چراکه او طالب دیدار حق است و هر آن فریاد برمی آورد که"الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا به ضیاء نظرها الیک..."(مناجات شعبانیه)

که خدایا به ما نهایت جدایی از غیر خودت را عنایت فرماو چشم دل  مارا به  نظاره بر عظمت و کبریائی خودت روشن گردان.

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود                            زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است(حافظ)

 

واین تعلقات بند پای مرغی  را ماند که اورا به بند کشانده و اورا از تنعمات ملکوتی باز نشانده،

مرد الهی دلخوش به این دنیا نکرده است و :

گر شبی در خانه جانانه مهمانت کنند             گول نعمت را مخور مشغول صاحب خانه باش

نعمت دنیا با نعمت لقای حق را به چیزی  نتوان مقیاس کرد:

هرچه ازین بزم نشانت دهند             چون نستانی به از آنت دهند

و:

پر سبک دارد ره بالا کند          چون گل الو شد گرانی ها کند

 

نویسنده محمد شریفی

 




موضوع مطلب : دنیا, مولان, ا مولوی, سم الخیاط, تمثیل, باطن

          
جمعه 94 خرداد 15 :: 8:9 صبح