الماسها می درخشند...! مصرف گرایی بیماری فرهنگی دنیای مدرن موضوع مطلب :
آیا زنان مصرف کننده اند؟آذر ماه 1393 در نشست تخصصی با عنوان سبک زندگی ایرانی- اسلامی» که شهرداری تهران در سالن اجتماعات بوستان گفتگو برگزار کرد سخنرانی با عنوان «مصرف زنانه به منزله امر اجتماعی» داشتم. خانم محدثه ضیاچی آن را پیاده و ویرایش کرده اند. ضمن سپاس از ایشان، متن این سخنرانی را تقدیم شما می کنم. زن و مصرف هر دو از مقولات تعیین کننده و مهم در جامعه کلانشهری امروز جهان و از جمله جامعه کلانشهری ایران و تهران است. یکی از ارکان اصلی سبک زندگی، مساله مصرف است، مصرف فرهنگی، مصرف مادی و اشکال گوناگون مصرف. در عین حال مسئله سبک زندگی نه تنها با مقوله مصرف بلکه با مسئله زن هم نسبت تنگاتنگی دارد. خوشبختانه در ده سال اخیر، در ایران، انبوهی از گفتارها و نوشتارها در زمینه مصرف و سبک زندگی تولید و منتشر شده است. به همین دلیل بسیاری از ابعاد این موضوع، حداقل در سطح دانشگاهی در چهارچوب پایان نامه ها، رساله ها، مقالات و کتاب های تالیفی و ترجمه شده ارائه شده است. هدف من در این مقاله پاسخ به این پرسش است که در فضای امروز جامعه ایران به ویژه کلانشهر تهران، مصرف و زن را چگونه باید فهمید؟به همین دلیل در این جا تنها به بیان رویکرد و دیدگاه خاصی می پردازم و از بیان سایر مباحث صرف نظر می کنم. http://www.farhangshenasi.ir/persian/node/1034 موضوع مطلب : جنگ نرم در یک تقسیم کلی و با توجه به ابزارهای به کار گرفته در جنگ و همچنین هدف اصلی از آن، میتوان جنگها را به سه نوع تقسیم کرد: جنگهای سخت، جنگهای نیمهسخت و جنگهای نرم
1- روشهای سخت (اقدام نظامی و خشونت آمیز)
2 – روش های نیمه سخت (سیاسی . امنیتی . اقتصادی) 3- روشهای نرم (فرهنگی . تبلیغی . رسانه ای) . تعریف جنگ نرم: «جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی طرف و یا گروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد» بنابراین قدرت نرم، شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب بدون تهدید یا پاداش ملموس وتوانایی کسب آنچه میخواهید از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش میباشد. اقداماتی است برنامهریزی شده برای جلب نظر و افکار گروه هدف تا با مشاهده تولیدات و ایدههای جدید عرضه شده به مرور زمان از آنچه که باور و اعتقاد داشتند دست بردارند و رفتار ناشی از آن باورها و اعتقادات را فرو گذارند و در سیر و تحولی طبیعی تولیدات و ایدههای جدید را جایگزین آنها نمایند و رفتاری متأثر از این جایگزینها بروز دهند. این قدرت به عنوان منبع خاص اعمال قدرت امریکا بر مبانی فرهنگی - ارزشی و اقتصادی مبتنی است. تهدید نرم موجب دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول یک نظام سیاسی میشود. تهدید نرم نوعی سلطه کامل در ابعاد سهگانه حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از طریق استحاله الگوهای رفتاری ملی در این حوزهها و جایگزینی الگوهای نظام سلطهای تهدید محقق میشود. با این نگرش، تمامی اقداماتی که موجب شود تا اهداف و ارزشهای حیاتی یک نظام سیاسی (زیرساختهای فکری، باورها و الگوها در حوزه اقتصاد، فرهنگ و سیاست) به خطر افتد، یا موجب ایجاد تغییر و دگرگونی اساسی در عوامل تعیینکننده هویت ملی یک کشور شود، تهدید نرم به شمار آید. هر گونه اقدام نرم افزارانه اعم از : روانی ، تبلیغاتی ، رسانه ای ، سایبری ، دیجیتالی ، اطلاعاتی ، فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و علمی است که جامعه یا گروه هدف را نشانه میگیرد و بدون درگیری نظامی با بهره گیری از روشهای اقناع سازی و یا مدیریت احساسات و بهره گیری از روشهای جذب ، رقیب را به انفعال یا شکست وا میدارد. جنگ روانی، جنگ سفید، جنگ رسانه ای، عملیات روانی، براندازی نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملی، انقلاب رنگی و... از اشکال جنگ نرم است. تعریف جنگ نرم ازنگاه مقام معظم رهبری: در جنگ روانی و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا ، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید که آنها را منهدم کند . به سراغ ایمانها ، معرفتها ، عزمها ، پایهها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور ،دشمن به سراغ اینها میآید که اینها را منهدم بکند و نقاط قوت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند ، فرصتهای یک نظام را به تهدید تبدیل کند. این کارهایى است که دارند می کنند؛ در این کار تجربه هم دارند، تلاش هم زیاد دارند می کنند، ابزار فراوانى هم در اختیارشان هست. باید ابعاد دشمن و ابعاد دشمنى را بدانیم تا بتوانیم بر او فائق بیائیم. البته ما مدد الهى داریم، کمک غیبى داریم بدون شک؛ این را انسان دارد مشاهده می کند؛ لکن ما مادامى که هوشیارانه، آگاهانه در میدان نباشیم، تدبیر لازم را به کار نبریم، کمک الهى به سراغ ما نخواهد آمد. اهمیت جنگ نرم: تأثیر طولانی هزینة اندک تأثیر عمیق مخفیانه بودن ویژگیهای جنگ نرم: 1ـ اقدامات خود را آشکار و علنی انجام میدهد و در شکل و بستر قانونی عمل مینماید. 2ـ پدیده جنگ نرم بطئی ، آرام و خزنده عمل نموده ، به طور تدریجی در جامعه شکل میگیرد و افراد به سختی متوجه تکوین آن میگردند. 3ـ جنگ نرم یک جنگ نامحسوس است ، یعنی ماهیت جنگ در آن پیدا نیست. 4ـ مسالمت آمیز بوده و جنبة غیر خشونتی دارد و لذا در برخوردهای سطحی حساسیتی را در جامعه و حکومت بر نمیانگیزد. 5ـ از ابزارها و روشها و بستر های فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی مثل رسانه ها ، احزاب ، تشکلهای صنفی و قشری ، سازمانهای مردم نهاد ، مراکز فرهنگی ، هنری و آموزشی و غیره استفاده می نماید. 6ـ جنگ نرم ، جنگی است میان دانشگاه و اندیشه ورزان کشور با مراکز تئوری پردازی دشمن. 7ـ رسانه ها به عنوان ستون اصلی شاکله جنگ نرم و ابزار فرهنگی کاربردی جهت تأثیر گذاری بر افکار عمومی ، رکن اساسی مبارزه را تشکیل میدهند. 8ـ در براندازی نرم از رسانه های داخلی کشور برای ساقط کردن حاکمیت همان کشور استفاده میشود. 9ـ مخاطب جنگ نرم عموم مردم هستند و قشر خاصی را در بر نمی گیرد
باید توجه داشت اسلحهه ما در جنگ نرم چیزی جز بصیرت نیست..... موضوع مطلب : یک مذاکره کاملا اصولی و عاشقانه
شاید برایتان جالب باشد که بدانید مقدار بسیار زیادی از دعواهای همسران، به دلیل ندانستن قوانین ارتباط کلامی است، به عبارت دیگر، زوج های جوان بلد نیستند که چگونه با همسر خود صحبت کنند که اوقات خوشی را داشته باشند و چگونه با او صحبت نکنند که او را بر سر خشم و لج آورد!
مراوده و صحبت کلامی زوجین، اولین ارتباطی است که باهم دارند، وجود یک گفتگوی سالم، درک افراد را برای یکدیگر آسان می سازد و دل ها را به هم بیش از پیش نزدیک می کند.در مقاله زیر، انواع ارتباط یا مراوده ناسالم همسران را بررسی می کنیم.
ارتباطات پوشنده از تعارض جلوگیری نمی کنند، بلکه بر روی این که کلاً تعارض راجع به چیست؟ پرده می کشد و در واقع، پاک کردن صورت مساله است. وقتی شوهری خشمگین و عصبانی، عصبانیت خود را از همسرش پنهان کند و ادعا کند که خسته است! یک مراوده پوشیدگی ایجاد کرده است که از ترس بدتر شدن روابط و اجتناب از تعارض بیشتر تنها تعارض درونی بیشتری را برای خود ایجاد کرده است
مراوده نمایشی یا پوشیدگی
فرآوری: زینب عشقی بخش خانواده ایرانی تبیان موضوع مطلب : پیامبر و مدیریت بحرانبا تاکید بر غزوات نبی(ص)
1 ـ 1 مدیرتی امور عقیدتی و تبلیغی 1 ـ 3ـ اختیار درحضور و عدم اکراه مقدمهچنان که میدانیم، رسالتی که انبیای الهی بر دوش داشتهاند، رها کردن انسان از زنجیرهای ظلم و ستم ظالمان و مستکبران بوده است؛ همان حرکت آزادیبخش که زمینه را برای انسان جهت پذیرش هدایت آماده کرده و محیط فکری او را از عناصر مضر پاک میکند. پیامبر ما، حضرت محمد(ص) نیز با پیاده کردن الگوی جامع الهی ـ اخلاقی سعی داشتند، به ایجاد نظمی نوین و حاکمیتی فوق بشری در حیات دینی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ملتها دست بزنند تا در این راه، مستضعفان را ضِد مستکبران یاری کرده و محیطی عاری از شر و اشرار تأسیس کنند. بدون تردید، پایههای اولیة این بنای ماندنی، محصول عمل شخص پیامبر (ص) است که اگر غیر از این بود، مسیر تحولات اسلامی تا امروز، به دازا نمیکشید. پیامبر(ص) با مهذب کردن خود به اخلاق، مکارم و بزرگورایها، هر چه را که در یک انسان کامل باید وجود داشته باشد و بر شرف و کمال او میافزاید، در حِد اعلا داشت. او به تمام معنا، بزرگ بود و با همة وجود، درس اخلاق به بشر آموخت؛ اخلاقی که خلق و خوی بشر را از تاریکی جهل شیطانی به نور عقل و علم الهی رهنمون کرد؛ تا آنجا که پیامبر (ص) مصداق بارز آیة «إنک لعلی خلق عظیم» شد. خود نیز با تعریف هدف بعثت ـ که همانا «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» است ـ تلاش خویش را برای اتمام کرامتهای فطری بشری به کار گرفت. در این راستا، هر برهه از زندگی حضرت رسول(ص) و هر پدیده در حیات آن فرزانة مبارک(ص)، راهی است در جهت رسیدن به مکرمتهای اخلاقی. از دیگر موارد در مدیریت تبلیغی پیامبر این بود که ایشان به سربازان، این فرصت را میدادند که به اختیار خود وارد جنگ شوند و هیچ اکراهی در کار نبود در این مقاله با توجه به برداشت مذکور، سعی بر این است که نحوة مدیریت آن حضرت را در مواقع بحرانی امر خطیر ابلاغ رسالت بررسی کرده و زوایایی هر چند اندک را به صورت شفاف مورد تأکید قرار دهد. از آنجا که تمام حیات آن حضرت(ص) پر از دغدغه و بحران بوده است، برای تمرکز بیشتر، چهار جنگ مهم به عنوان موارد خاص این تحقیق در نظر گرفته شد. این چهار جنگ عبارتند از «بدر»، «احد»، «خندق» و «تبوک». منتها، چون هر جنگ با بحران قبل از شروع حملة نظامی آغاز شده و با بحران اتمام جنگ به پایان میرسد، لذا نوع مدیریت حضرت از آغاز بحران اولیه تا پایان بحران ثانویه(بعد از اتمام جنگ) محل توجه و مدنظر بوده است. امید است که با بهرهگیری بیشتر از سجایای اخلاقی آن حضرت، راه سعادت را آموخته و بیاموزانیم. امروزه،«جهاد» به عنوان یکی از مظاهر مورد توجه و موجود در زندگی خاتم پیامبران، زیر ذرهبین اندیشمندان و صاحبنظران قرار دارد. با توجه به پیشگفتهها، میتوان در علم امروزی، «جهاد» را نوعی «بحران» یا «شبه بحران» ـ که بیشتر حالت نظامی داشته، لیکن صبغههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیز به خود میگیرد ـ محسوب کرد. این شبه بحران در جامعة حضرت رسول(ص) نیز به صورت اپیدمی گسترش داشت. برای تحلیل مسألة خروج توأم با توفیق حضرت رسول(ص) از این بحرانها باید نگاه دقیقی به چگونگی اعمال مدیریت آن حضرت داشت. همان طور که میدانید، «مدیریت»، علم و هنر برنامهریزی، متشکل و هماهنگ کردن، رهبری و کنترل فعالیتهای مختلف به منظور نیل به هدفی مشخص است؛ این علم و هنر، در زیباترین و والاترین چهرة خود، در سیرة نبوی قابل مشاهده است: مدیریتی الهی، مبتنی بر شناخت حقیقت انسان و مراتب وجودی او که در حقیقت، با ادارة قلبها تحقق مییابد. بدون تردید، هدف از این نوع مدیریت. خارج کردن انسان از مرتبة حیوانی و وارد کردن او در مرتبه رحمانی و خروج از ظلمات به سوی نور میباشد. به هر تقدیر، نوع مدیریت آن حضرت در طول مسیر بحرانی و جریان یک جنگ، قبل از آغاز جنگ تا بعد از پایان شعلههای آن، میتواند، به عنوان درسی زیبا و جذاب در آیین الهی، آموختنی و البته، لازم الاتباع باشد؛ لذا با توجه به جمیع جهات، نکاتی بسیار دقیق از این نوع مدیریت را که کاملاً با مدیریت بشری جنگها متفاوت است، شرح داده و بتفکیک به بحث و بررسی هر یک میپردازیم. ناگفته نماند که آیین محمدی(ص) در زمان خود، دربردارندة اصولی مخالف و ناسازگار با وضعیت حاکم بود. لذا برای اجرای اصل جلوگیری از ستمپذیری و انظلام، میبایست قدرتی در مقابل سیستم حاکم وجود داشته باشد؛ بنابراین، حداقل آمادگی برای جنگ و شاید هم ورود به جنگ ضرورت داشت. در نتیجة، هرگاه «استراتژی دعوت» مؤثر نمیافتاد، به تناسب موقعیت، امکان بروز جنگ وجود داشت. 1 ـ 1 مدیرتی امور عقیدتی و تبلیغی: از آنجا که اساس و مبنای نبردهای پیامبر(ص)، نبرد در راه ایجاد و تأسیس حکومتی مبتنی بر فضایل و ارزشهای اسلامی بوده و مانند اغلب نبردهای دیده شده و پیشآمده، برای کسب قدرت بیشتر و در راه تحکیم حکومت فاسد و زورمدار نبود، لذا تبیین امور شرعی و اسلامی و توجیه و ترویج اسلام و عقاید اسلامی و تبلیغ قدرت اسلام، در قلبها مؤثر واقع شده و باعث آمادگی روحی بیشتر اصحاب برای نبرد و اهدای جان خویش در مقابل ترویج عقیده میشد. از این جهت، پیامبر اکرم(ص) بسیار بر سر عقیده پافشاری میکرد و هیچگاه، به معامله دربارة آن تن درنمیداد. به عنوان نمونه، در جنگ «احد»، در حالی که سپاه مشرکان حدود سه هزار نفر بودند، رسول خد(ص) سپاه مؤمنان را در حالی که شمار آنان با احتساب گروهی بیمار دل که در میان آنان وجود داشتند، تنها به هزار نفر میرسید، پیش برد. در این میان، برخی از «انصار» قصد داشتند تا از همپیمانان یهودی خود نیز کمک بخواهند؛ اما رسول خد(ص) فرمود: «ما را به یاری آنان نیازی نیست.» چرا که حضرت رسول(ص) میخواستند، سپاه او فقط از کسانی تشکیل شود که برای دفاع از عقیدة خود سر جنگ دارند. خداوند نیز در این باره فرموده است: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، کسانی را غیر از همعقیدگان خود به دوستی و همکاری نگیرید که در ایجاد سستی در شما فروگذار نمیکنند. آنان دوست دارند که شما در رنج و مشکل گرفتار آیید. کینه از زبان آنان هویداست و البته آن چه در دل دارند از این بزرگتر و بیشتر است.» چنان که گفتیم، پیامبر(ص) قبل از نبرد از ایجاد انگیزههای سطحی و یا مادی صرف، فاصله میگرفت و دلها را با توجه دادن به انگیزههای الهی به تحرک وامیداشت؛ زیرا کارکرد انگیزههای الهی، بسیار بادوامتر است و از آنجا که دست یافتن به این انگیزهها بسیار سخت است، در نتیجه، تاب تحمل مشکلات سخت و دشوار نیز بیشتر فراهم میآید. اینک، نمونههایی از این سنخ انگیزه را که مربوط به جنگ «بدر» میباشد، نقل میکنیم: «رسول خد(ص) به جنگ مصمم شده بود. اما نه جنگی که انگیزة آن، به دست آوردن مال و ثروت و یا جلوهای دیگر از جلوههای دنیا باشد؛ بلکه دشمن خدا به رویارویی مؤمنان آمده بود و آنان، ناگزیر بودند تا به دعوت خدا و رسول او و این مژده که یکی از دو نیکی را به دست خواهند آورد، پاسخ مثبت دهند. لذا، وارد نبرد شدند. امِا درست در مقابل آنان، کسانی بودند که فقط به دنبال انگیزههای مادی آمده بودند و اندیشهها و نقشههای مختلف آنان را سست و ناکام ساخته بود و لذا، در هنگام رویارویی، ترس بر دلهای آنان چیره میشد.»[1] در جنگ «احزاب» نیز پیشنهاد پیامبر برای تطمیع سران دو قبیلة «غطفان» و «نجد» جهت مصالحه در مقابل دریافت یک سوم محصولات مدینه، باعث آزمندی آن دو قبیله شد. یقیناً اگر در گروهی، پایبندیهای قومی، قبیلهای و مادی بر مبانی دیگر غالب گردد، باعث میشود که عزم و اراده از آن جمع رخت بربندد و به علت همین آزمندیها نیز بود که آنان از طولانی شدن محاصره و بینتیجه ماندن آن خسته شدند و میان آنان و قریش اختلافاتی به وجود آمد و سرانجام، درصدد برآمدند تا از همان راهی که آمدهاند، بیهیچ دستاوردی بازگردند.»[2] از این جهت، پیامبر اکرم(ص) بسیار بر سر عقیده پافشاری میکرد و هیچگاه، به معامله دربارة آن تن درنمیداد. به عنوان نمونه، در جنگ «احد»، در حالی که سپاه مشرکان حدود سه هزار نفر بودند، رسول خد(ص) سپاه مؤمنان را در حالی که شمار آنان با احتساب گروهی بیمار دل که در میان آنان وجود داشتند، تنها به هزار نفر میرسید، پیش برد.
در جنگ «احد» نیز خداوند، دلهای مؤمنان را به این مژده استوار ساخت که اگر در میدان نبرد پایداری کرده و ثابت قدم بمانند و خدا را به یاد داشته و مطمئن باشند که ازهمة قدرتها برتر است، همچنین، اگر دل استوار دارند و از جنگ و تعقیب دشمن روی برنتابند و به غنایم مشغول نشوند و سرانجام، اگر به مخالفت با فرماندهی هوشیار که آنان را به راه درست و همکاری نزدیک در میدان نبرد فرا میخواند، نپردازند خداوند آنان را به وسیلة فرشتگان آسمانی یاری خواهد کرد. در این خصوص آیات الهی نیز گواهی میدهند:[3] «آنگاه به مؤمنان میگفتی، آیا این شما را بسنده نمیکند که پروردگارتان به وسیلة هزار فرشته که از آسمان فرو فرستاده میشوند، از شما پشتیبانی کند؟ بلکه اگر صبر کنید و پرهیزگار باشید، بزودی همین که آنان بر شما درآیند، پروردگارتان ما را به وسیلة پنج هزار فرشته ـ که همه نشان دارند ـ پشتیبانی خواهد کرد. پروردگار، این[امداد و پشتیبانی] را جز برای آن قرار نداد که مایة بشارتی برایتان باشد و دلهایتان بدان آرام و مطمئن شود و یاری و پیروزی جز از جانب پروردگار نیست و نیز این امداد برای آن بود که دنبالة کافران قطع شود یا خداوند آنان را سرکوب کند و ناکام و سرشکسته گردند.» بنابراین، تشویق و تحریک به نبرد، عنصری اساسی در بالا بردن روحیة معنوی و عوامل روانی برای جنگجویان است؛ کما این که در آن زمان، برانگیختن روح حماسی در جمع و ایجاد انگیزة شدید بر واقعیتی که برای آن میجنگند، و این که تا حصول نهایی آن باید بکوشند، همة مؤمنان را در حالت بیداری انقلابی نگه میداشت و حرکت و انگیزة روانی و علاقة دایم برای رویارویی با دشمن را در ایشان برمیانگیخت. در این رابطه، قرآن کریم در جای دیگری میفرماید: «ای اهل ایمان، آیا میخواهید که به نجاتی سودمند هدایت شوید، تا از عذابی دردناک رهایی یابید؟ پس به خدا و رسول او ایمان آورید؛ و به مال و جان، در راه حق جهاد کنید؛ که اگر دانا باشید، این برای شما بهتر است، تا پروردگار، گناهانتان را ببخشد و در بهشتی که زیر درختانش نهرها(آبی گوارا) جاری است، داخل گرداند؛ و در بهشت عدن، منزلهای نیکو و جاودانی به شما عطا کند؛ که این، همان رستگاری بزرگ بندگان است، و نیز تجارتی دیگر که آن را هم دوست دارید؛ نصرت و یاری خدا و فتح نزدیک است که بشارت رحمتی است به اهل ایمان.»[4] در غزوة «بدر» نیز پیامبر فرمود: «سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست، امروز اگر مردی، بردبارانه و ثابت قدم و دقیق نبرد کند، خوشبخت است و اگر پشت نکند، جای او در بهشت خواهد بود.» 1 ـ 3ـ اختیار درحضور و عدم اکراه از دیگر موارد در مدیریت تبلیغی پیامبر این بود که ایشان به سربازان، این فرصت را میدادند که به اختیار خود وارد جنگ شوند و هیچ اکراهی در کار نبود؛ بلکه آنان خود با این کار در پی اجر اخروی بودند و اگر در پرتو لطف و خواست الهی پیروز میشدند، باز هم برای آنان حقیقتی مدِ نظر بود که به دفاع از آن برخاسته بودند و اگر کشته میشدند، نیز به افتخار شهادت و به بهشت و خشنودی خداوند دست یافته و هیچ فاصلهای میان آنان و بهشت نبود. بنابراین، در هر حال، آنان دست به تجارت سودآوری میزدند که خود آن را انتخاب کرده بودند. مصباح الهدی باقری پی نوشت ها:[1] سورة مؤمن، آیة 31 [2] دلشادتهرانی، مصطفی؛ سیرة نبوی، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ، 1372، ص 162 [3] ابوزهره، محمد، خاتم پیامبران، ترجمة حسین صابری، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی 1373، ص 376 [4] همان، صص 646 ـ 645 منبع: مجله اندیشه صادق، شماره 3و4، با اندکی تصرف و تلخیص از سایت تبیان موضوع مطلب : پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|