الماسها می درخشند...!
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

گرم وعاشقانه حتی باوجود نفر سوم

 


به دنیا آمدن کودک اگرچه واقعیت خوشایند و اتفاقی میمون است ولی گاه به حدی روی زندگی زوج اثر می گذارد که شور و شعف پدر و مادر شدن جای خود را با عواطف و احساسات دیگری عوض می‌کند تا آنجا که فرزند را رقیب خود تلقی می‌کنند.

بچه دار شدن

تولد نوزاد و کودکی که 9 ماه همه انتظار تولدش را کشیده‌اند، به آن شیرینی هم که اطرافیان فکر می‌کنند، نیست! بعد از فروکش کردن شور و شوق اولیه و زمانی که والدین با یکدیگر تنها شدند، به مرور روی دیگر سکه خود را نشان می‌دهد. بیشتر افراد فکر می‌کنند با به دنیا آمدن یک نوزاد، کانون خانواده گرم‌تر و صمیمی‌تر می‌شود. این طرز فکر اشتباه نیست اما زمانی این رویای قشنگ به واقعیت تبدیل می‌شود که والدین قبل از تصمیم‌گیری آموزش‌های لازم را در این زمینه دیده باشند.

 

همچنین اطلاعات کافی را در مورد مسئولیت‌ها در زمینه‌های مختلف داشته باشند و بدانند هر فرد در نگهداری و تربیت بچه و در قبال طرف مقابل (همسر خود) چه کارهایی باید انجام دهد. به علاوه بعد از ورود بچه چگونه خانواده را اداره کنند تا میان هیچ‌یک از اعضا اختلافی به وجود نیاید.

 

چگونه مادر و پدر شدن، روابط شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد

والدین منتظر، ماه‌ها خود را برای ورود نوزادشان آماده می‌کنند. زمانی که کوچولوی خود را به خانه می‌آورند، کلاس‌های مختلفی می‌روند، به اندازه یک کتابخانه کتاب می‌خوانند و آنقدر لباس کوچک می‌گیرند که برای پر کردن یک کمد لباس کافی هستند. اما حتی با تمامِ این آماده سازی‌ها، واقعیت مراقبت از یک نوزاد می‌تواند مستأصل کننده باشد. وقتی که کودکتان دو یا سه ساله می‌شود، روابط شما با همسرتان تغییر خواهد کرد. در اینجا می‌گوییم هنگامی که نوزادتان به دنیا می‌آید، باید انتظار چه چیزهایی را داشته باشید و چگونه با آن‌ها کنار بیایید.

 

  

پدر، مادر با فرزندمان رقابت نکنیم

والدین بهتر است بدانند پدر نه‌تنها بعد از تولد بچه بلکه در دوران بارداری و جنینی نقش بسزایی دارد.به بیان دیگر، نحوه برخورد پدر با مادر در دوران بارداری و آرامشی که مادر از پدر دریافت می‌کند، می‌تواند تاثیر بسزایی برای جنین داشته باشد. درست است که مسئولیت مراقبت از بچه با مادر است اما پدر هم باید نقش خود را در این زمینه به خوبی ایفا کند چون خانواده شامل پدر و مادر و فرزند است و هیچ‌کدام از این اعضا مجزا و تفکیک شده نیستند. هرگونه مساله و مشکل در هر ضلع مثلث خانواده باعث می‌شود تا 2 ضلع دیگر هم درگیر شوند.

مهم‌ترین چیز این است که خلاقیت خود را به کار بگیرید و برای با هم بودن، بهترین راهی را که برای شما مناسب است انتخاب کنید. این می‌تواند به معنی رفتن برای صرف ناهار به خانه مادر بزرگ و پدر بزرگِ مشتاقی باشد که از تماشای نوزاد و بازی با او لذت می‌برند

بچه خود را رقیبتان فرض نکنید

مشکل شدیدی که ممکن است رابطه زوج‌ها را بعد از تولد فرزند به خطر بیندازد، مشکل حسادت به فرزند خود است. حتی گاهی یکی از زوج‌ها فکر می‌کنند بچه‌ها رقیب آنها در زندگی زناشویی‌شان هستند. این طرز فکر زمانی برای مرد به وجود می‌آید که مادر تمام تمرکز خود از جمله انرژی، احساسات و وقتش را 24 ساعته صرف فرزند خود می‌کند. این روند باعث می‌شود تا زن از همسر خود و وظایفی که نسبت به او دارد، غافل شود. این غفلت ناخودآگاه جرقه‌ای ایجاد می‌کند که همسر بدون بیان احساسش به فرزند خود حسادت کند. در پی این حسادت، به مرور همکاری، مساعدت و همیاری مرد کاهش می‌یابد. حتی برعکس ممکن است توجه بی‌اندازه پدر به نوزاد این حس حسادت و رقابت را در مادر به وجود آورد. البته تنها تفاوتی که بین زن و مرد وجود دارد، این است که خانم‌ها احساس خود را راحت بروز می‌دهند و در مورد حسادت خود و کم‌شدن محبت همسرشان نسبت به آنها ابراز نارضایتی می‌کنند؛ در حالی که آقایان هیچ‌گاه در مورد احساس خود صحبت نمی‌کنند و آن را به‌صورت علنی بروز نمی‌دهند.

 

 

آقایان داوطلبانه در تربیت بچه شرکت کنند

زمانی که همسر تمام توجه خود را متمرکز فرزند خود کند و از وظایف خود و نیازهای همسرش از جمله نیازهای حسی و عاطفی، جسمی و زناشویی غافل شود؛ ممکن است اختلافاتی در رابطه به وجود آید. برای جلوگیری از ایجاد این مشکل یا به حداقل رساندن اختلافات، مرد خانواده باید در این راستا منفعل نباشد. به بیان دیگر، پدر باید در نگهداری نوزاد داوطلب شود و حتی مقداری از مسئولیت‌هایی که بر عهده مادر است، مثل تعویض بچه یا حتی غذا دادن به او را بر عهده بگیرد. در نهایت هدف از این کار این است که مادر احساس کند کار و مسئولیتی که بر دوش دارد، سبک‌تر شده است و در پی این احساس می‌تواند وقت و زمان آزادتری داشته باشد و زمانی را به همسر خود اختصاص دهد.

بچه دار شدن

بچه متعلق به هر دوی شماست

گاهی پیامد ابراز علاقه شدید و مستقیم یکی از والدین به‌خصوص مادران، ممکن است این باشد که مادر حق کمتری به پدر بدهد تا ابراز احساسات کند و برخی خانم‌ها این مجوز را برای همسر خود صادر نمی‌کنند و این محبت زیاد را معطوف به خود می‌دانند. این احساس به این دلیل بروز می‌کند که خانم‌ها فکر می‌کنند پدر می‌خواهد تملک و مالکیت خود را نسبت به بچه نشان دهد و مادر به رفتار پدر حساس‌تر می‌شود. در این مواقع پدر با استفاده از عبارت‌هایی مثل «بچه تو» یا «کودک تو»، می‌تواند کمی از آن علائم و احساسات زنانه را کنترل و این طرز فکر مالکیت را از مادر دور کند.

 

وقتی را برای با هم بودن بیابید

با اینکه نوزادتان شما را به یک خانواده سه نفره تبدیل کرده است، شما دو نفر هنوز هم به زمانی برای با هم بودن به عنوان یک زوج و تحکیم روابطتان نیاز دارید. چون زندگی شما اکنون پر مشغله‌تر است، بهترین راه برای یافتن زمان، برنامه ریزی برای آن است. یک برنامه هفتگی برای سپردن نوزاد به پرستار یا فامیل و سپس دیدن فیلم و یا بیرون رفتن برای شام را امتحان کنید. اگر هنوز آمادگی ندارید که کودکتان را به پرستار یا شخص دیگری بسپارید، پس از اینکه نوزاد را در تختش خواباندید، یک شام مخصوص دو نفره را ترتیب بدهید. بیدار ماندن پس از اینکه نوزادتان به خواب رفت می‌تواند به شما زمانی را بدهد که هر روز با یکدیگر ارتباط برقرار کنید. سعی کنید هر روز حداقل 20 دقیقه را به صحبت و در میان گذاشتن احساساتتان اختصاص دهید. شما می‌توانید این کار را در حین زمانی که ظرف‌ها را با یکدیگر می‌شویید و یا هنگامی که برای خواب آماده می‌شوید، انجام دهید. در روزهای تعطیل از خانه بیرون بیایید و به عنوان یک خانواده تفریح کنید، مثلاً به پارک بروید و یا از موزه دیدن کنید. حتی یک پیاده روی خانوادگی، پس از زمانی که از سر کار به خانه بازگشته‌اید وقت کمی را برای با هم بودن به شما خواهد داد، درحالی که کوچولویتان نیز از حرکت خود در کالسکه‌اش لذت می‌برد.

 

فراوری:نسرین صفری

بخش خانواده ایرانی تبیان


منابع:زندگی مثبت/بیتوته




موضوع مطلب :

          
چهارشنبه 93 اسفند 27 :: 6:6 صبح

همسری همیشه مشغول!

 


همیشه سرش شلوغ است و دیر به خانه بر می گردد ، آخر هفته ها هم مشغول کاراست. وقتی هم شکایت می کنم می گوید به خاطر ماست که این همه کار می کند.

پرکاری همسر

 

در دنیای پرفشار و پرهیاهوی امروز زیاد کار کردن امری عادی به نظر می رسد. همه ما سرمان شلوغ است، همه ما بیمار می شویم و درگیری های خانوادگی داریم و مسائل کاری توجه هر کسی را به خود جلب می کند اما کسانی هم هستند که کار، همه زندگی آن ها را به خود اختصاص داده و می خواهند با کار به رضایت خاطر و خوشنودی برسند ، به تعبیری دیوانه کار هستند.

 

آن ها همیشه ما را منتظر می گذارند . چون علاقه ای به برقراری ارتباطی صمیمی ندارند باعث می شوند تا همسر و دوستان نزدیک شان از دست آن ها خسته شوند. همیشه سرشان شلوغ است و دیر به خانه بر می گردند و آخر هفته ها مشغول کارند و این امر باعث می شود تا نزدیکانشان احساس کنند که طرد شده اند. در ضمن خیلی خوب می دانند که وقتی شما از کم توجهی آن ها شکایت می کنید چگونه تقصیر را به گردنتان بیندازند و کاری کنند که احساس گناه کنید . کارهایشان را به رخ می کشند و از امکانات رفاهی که در اختیارتان گذاشته اند صحبت می کنند و البته در ذهن خودشان همیشه حق با آن هاست.

 

این افراد ویژگی هایی دارند

 

در ارتباط با دیگران و خواسته هایشان دچار مشکل می شوند

آن ها در حقیقت می خواهند که با دیگران در ارتباط باشند ولی تمام زندگی شان مطابق برنامه تنظیم شده و وقت این کار را ندارند. از نظر آن ها تمام کارهایشان مهم است.اگر بخواهند مسائل دیگری را در برنامه خود بگنجانند به نوع موضوع ، ارزش شخص مورد نظر و تقدم زمانی توجه می کنند. اگر نخواهند در مورد خاصی شما را همراهی کنند هزار نوع عذر و بهانه می آورند.

 

همیشه شما را منتظر می گذارند

"این هفته نه، هفته دیگه" " امسال نه ، سال دیگه" " فردا نه، حالا شاید 5 شنبه" " حالا ببینیم چی میشه" شما می توانید هر نوع برنامه ای را که می خواهید خودتان تنظیم کنید و مطمئن باشید که به قول آن ها هیچ اطمینانی نیست. همیشه وعده فردا می دهند ولی فردا کی می آید معلوم نیست. همیشه در حال عذرخواهی وتأسف خوردنند زیرا واقعا می خواهند با شما باشند ولی وقت ندارند.

لازم است به اشتیاق خود به کار همانند یک اعتیاد بنگرید. یک روز را تعطیل کنید و به خود استراحت دهید و برای پر کردن ساعت هایتان هیچ برنامه ای ننویسید . در ابتدا شاید بسیار سخت و ناراحت کننده باشد و ممکن است حس خوبی نداشته باشید. حسی ناآشنا که احساس راحتی نمی کنید ، بدانید این ناراحتی کاملا طبیعی است

وقتی با شما هستند دائم بی تابی می کنند و نگران تعهدهای شغلی اند

هیچ وقت نمی توانید به مرحله بعد رابطه خود با این افراد فکر کنید زیرا همیشه به طرح و برنامه ای جدید فکر می کنند.

 

این افراد خواهان روابط صمیمی نیستند

نمی خواهند که ارتباط صمیمی برقرار کنند. تمایلی به درگیری های احساسی ندارند و خوششان نمی آید که کسی موضوع مورد بحث را احساسی کند.البته احساس شما را مستقیم سرکوب نمی کنند بلکه سعی می کنند تا از کنار آن بگذرند. هیچ وقت مستقیم نمی گویند که تمایلی به فلان کار ندارند بلکه می گویند که کار داریم و باید به موضوع دیگری رسیدگی کنیم. بسیار خوش صحبت اند و همیشه درباره داشتن رابطه ای صمیمی حرف می زنند ولی حقیقت خلاف این موضوع را ثابت می کند.

 

چرا کار برایشان این همه ارزش دارد؟

در مباحث روان شناسی ، زخم روحی این افراد ، حس رها شدگی است. خواه این حس واضح و آشکار باشد مانند از دست دادن یکی از والدین در دوران کودکی و یا ناآشکار به طوری که کودک از لحاظ عاطفی حس می کند رها شده و به او توجهی نمی شود و در اکثر موارد باز هم والدین مسبب این امرند. داشتن پدری است که اکثر اوقات دور از خانواده است و یا مادری که خانه را ترک کرده . این موارد باعث ایجاد غمی احساس نشده اند.

در دوران جوانی این افراد به خود جرأت نمی دهند که قدم در روندی احساسی بگذارند و دوباره حس رهاشدگی را بازسازی می کنند. این کار را با نادیده گرفتن و رها کردن احساسات خود و یا احساسات شما، انجام می دهند. این کودکان وقتی بزرگ می شوند سعی می کنند تا تجربه تلخ رها شدگی از طرف والدین را به دیگران بچشانند. بنابراین برای آن ها فقط این ارزش دارد که بتوانند در کارها و فعالیت های مختلف ، موفق باشند وبرای احساس نکردن دردشان خود را با کارهای دیگر سرگرم می کنند.

 

چگونه پر کاری خود را تعدیل کنید؟

 

پرکاری همسر

 

یک روز را به خود استراحت بدهید

لازم است به اشتیاق خود به کار همانند یک اعتیاد بنگرید. یک روز را تعطیل کنید و به خود استراحت دهید و برای پر کردن ساعت هایتان هیچ برنامه ای ننویسید . در ابتدا شاید بسیار سخت و ناراحت کننده باشد. اگر یک روز زیاد است ، نصف روز یا یک ساعت این کار را انجام دهید. و در این زمان سعی کنید کار دیگری انجام دهید. ممکن است حس خوبی نداشته باشید. حسی ناآشنا که احساس راحتی نمی کنید ، بدانید این ناراحتی کاملا طبیعی است.

 

دنیای فعالیت های خود را کوچک تر کنید

برای این که بدانید چه کارهایی را از برنامه خود حذف کنید ، فهرستی از تمامی فعالیت هایی که در طول روز انجام می دهید تهیه کنید.

 

سفری به دنیای درون داشته باشید

لازم است از دنیای خارج به دنیای درون سفر کنید تا بفهمید دنیای درون نیز همانند دنیای بیرون باارزش است. باید به زندگی احساسی خود نیز به چشم یک فعالیت نگاه کنید. برای مثال دفعه بعد که دوستتان را دیدید سعی کنید تا سه موضوع درباره خودتان برایش تعریف کنید و یک روزاز او بخواهید تا این کار را انجام دهد.

 

سعی کنید ، به نوعی دیگر احساس کنید

این افراد بسیار فعالند و هر گونه فعالیتی به جز شغل و کار در نظرشان ترسناک جلوه می کند.هر چه بیشتر در فعالیت های خود تغییر ایجاد کنید ، تجربه های متفاوتی را به دست می آورید.

 

گریه کنید ، غصه بخورید و غم خود را حس کنید

نباید فقط سعی کنید شکست ها را فراموش کنید، چون گذشت زمان زخم را خوب نمی کند. احساس کردن درد این شکست ها نیز لازم است. این احساس درد، همان غصه خوردن است که به تدریج باعث درمان و شفای شما می شود. درباره غم تان صحبت کنید. درست نیست که با سرگرم کردن خود ، درد را از خود دور کنید، با احساس کردن غم خود می توانید روزی جدید را احساس کنید.

 

فرآوری: زهرا سادات طباطبایی

بخش خانواده ایرانی تبیان


 

منبع: 9 دسته عشاق




موضوع مطلب :

          
چهارشنبه 93 اسفند 27 :: 6:6 صبح

تقلب های همسرداری!

 


برای این که اطمینان همسرت را به دست بیاوری ، به او نزدیک شو. همین عبارت دوستت دارم معادل میلیاردها تومان پول نقد است..

زن و شوهر

 

 

محکوم نکنید!
زن و مرد وقتی به مشاور مراجعه می کنند ، سعی دارند که طرف خود را محکوم کنند. مقصر بدانند، تحقیر کنند، خرد کنند . توجه ندارند وقتی من همسرم  را خرد و خاکشیر کنم ، چگونه دیگر می توانم با او زندگی کنم. هنر زندگی کردن هنر محکوم کردن نیست! ممکن است همه ما آسیب های روانی داشته باشیم ، عقده و گره روحی داشته باشیم ، حس انتقام جویی داشته باشیم و در مقاطعی خشمگین و پرخاشگرشویم.


قدم اول برای تفاهم در زندگی مشترک این است که یکدیگر را محکوم نکنیم.می توانیم عیوب یکدیگر را با ذکر مورد و نشانه بگوییم. می توانیم علت یابی هم بکنیم. محکوم کردن یعنی بن بست ایجاد کردن. وقتی شما همسرتان را محکوم می کنید باید فاتحه این رابطه را بخوانید. نخستین توصیه این است که سعی کنید به جای محکوم کردن یکدیگر را بشناسیم.  این که شوهر من به خانواده خودش علاقه مند تر است ببینیم چرا؟ این که با دختر من رابطه خوبی ندارد ببینیم چرا؟ این که مدام ذهنش مشغول است ببینیم چرا؟ پرخاشگری او برای چیست؟ چرا به زندگی خانوادگی علاقه ای ندارد؟ وقتی شما کسی را محکوم می کنید دیگر نمی توانید او را بشناسید . این طور نیست؟!


چطور اطمینان همسرم را بدست آورم؟
از آن جا که زن نیاز به محبت دارد، باید به او محبت کنی. محبت به زن می تواند از راه گوش باشد: دوستت دارم عزیزم. برای زن این جمله معادل میلیاردها تومان پول نقد است که به او ببخشی! دوم گل در زندگی نقش مهمی ایفا می کند . زن نیاز به امنیت دارد. اگر احساس کند که در کنار همسر امنیت دارد، برای او فداکاری هم می کند. با زن نباید از منطق و عقلانیت و استدلال حرف زد.نمی گویم که زن با منطق و عقلانیت سرو کاری ندارد . دارد، اما گفتمان زن بیشتر احساسی و عاطفی است. باید با او گفتمان احساسی و عاطفی برقرار کرد. همین عبارت دوستت دارم از هزار نوع منطق عقلانی کاربرد بیشتری دارد. بنابراین برای این که اطمینان همسرت را به دست بیاوری ، به او نزدیک شو .

بهتر است در گفتگو با هم هیجانی حرف نزنیم. لحن و آهنگ کلام خود را پایین بیاوریم. نفوذ کلام بیشتر می شود و ما نیز در برابر تحریک به خشم دیر تر برانگیخته می شویم و شاید هم نشویم . فاصله ای که بین بروز خشم و واکنش اتفاق می افتد ، می تواند ما را سر عقل آورد و خشونت های لفظی نکنیم و در صورتی که طرف ما هیجانی شد ، ما دیرتر در مقام پاسخ برمی آییم جو آرام می شود

قاتل رابطه زناشویی
عصبی بودن زن و مرد قاتل رابطه زناشویی است. عصبانیت را در تصمیم های آنی می بینید. در صورتی که زن و مرد عصبی باشند ، مصلحت خانواده را فدای گرایش های عصبی خود می کنند . و یا در مواقعی که حق هم با آنان است ، و از طرف مقابل هم غفلتی پیدا شده ، واکنش های تند عصبی و تخریبی نشان می دهند. از این رو هر لحظه رابطه را با نوسان و بالا و پایین رفتن روبرو می کنند.
بهتر است در گفتگو با هم هیجانی حرف نزنیم. لحن و آهنگ کلام خود را پایین بیاوریم. نفوذ کلام بیشتر می شود و ما نیز در برابر تحریک به خشم دیر تر برانگیخته می شویم و شاید هم نشویم . فاصله ای که بین بروز خشم و واکنش اتفاق می افتد ، می تواند ما را سر عقل آورد و خشونت های لفظی نکنیم و در صورتی که طرف ما هیجانی شد ، ما دیرتر در مقام پاسخ برمی آییم  جو آرام می شود. این فاصله باعث می شود که ما دست از تعبیر و تفسیر های برانگیزاننده بر داریم.

قدری در کنش ها و واکنش ها تامل کنیم . در صورتی که دست از برخوردهای هیجانی برداریم ، می توانیم عاقلانه تر فکر کنیم و تصمیم بگیریم . می توانیم وضعیت نشستن و برخاستن خود را تغییر دهیم . می توانیم در این فاصله تصمیم بگیریم که محل را ترک کنیم تا موجب درگیری های بیشتر نشود.می دانیم که خشم ما ناشی از فکر و تعبیر و تفسیر و بعد به هم ریختن ترکیبات هورمونی و بیوشیمی خون است. وقتی فضا را تغییر دادیم شرایط روانی و عصبی ما نیز به فوریت تغییر می کند.  ما برنامه ریزی شده و شرطی هستیم. یعنی با عادت های گذشته عجین شده ایم . تنها با تغییر وضعیت و فضا می توانیم عادت ها را در نطفه خفه کنیم. در غیر این صورت تسلیم عادت می شویم و از نو دسته گل به آب می دهیم.

 

 

فرآوری: طباطبایی

بخش خانواده ایرانی تبیان


منبع: زندگی معکوس از دکتر پیمان آزاد




موضوع مطلب :

          
چهارشنبه 93 اسفند 27 :: 6:4 صبح

عاشقترش کنید...

تربیت دینی

تعلیم و تربیت و آداب و شرایط آن ، از مباحث پیچیده در حوزه زندگی انسان است . زیرا تربیت دینی ، پروراندن نفوس انسانها با استفاده از تعالیم و معارفی ارزنده است . معارف والایی که خداوند برای انسان نازل کرد و آنها را از زبان برترین معلمان بشریت یعنی پیامبران به او تعلیم داد . در این میان ، امر خطیر تربیت دینی درمورد کودکان و نوجوانان از اهمیت زیادی برخوردار است . زیرا تفهیم آموزه های دینی و ارائه تعریف درستی از آغاز و فرجام جهان به اندازه فهم کودک ، درایتی خاص را می طلبد . کودکان می خواهند بدانند از کجا آمده اند ؟ چگونه آمده اند ؟ به کجا می روند و چه کسی آنان را به این جهان آورده است ؟ این سؤالات می تواند نخستین زمینه ها را برای تربیت دینی فراهم کند .

همانطور که گفتیم بیشتر روان شناسان بر این نکته توافق نظر دارند که تربیت باید از کودکی آغاز شود . این مسئله در نظام دینی اسلام نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است . بررسی روانکاوان نشان داده است که در کودکان ، در حدود سن چهار سالگی احساس مذهبی بروز می کند . درواقع کنجکاوی های کودکان درمورد وجود خدا و آفرینش جهان در این سنین آغاز می شود . این مسئله روان شناختی در بین احادیث و روایات پیشوایان دینی اسلام هم دیده می شود .

امام محمد باقر(ع) در این مورد می فرماید : " در سن سه سالگی کلمه توحید را به کودکان بیاموزید . در چهار سالگی آنان را با نبوت پیامبر (ص) آشنا کنید .... و در هفت سالگی وضو و نماز را آموزش دهید ."

روان شناسان می گویند : با افزایش سن کودک ، سه گونه احساس مذهبی در او بوجود می آید . مرحله اول رشد و گسترش حس مذهبی ،‌ مرحله دوم پیدایش تردید در آموخته های دینی و مرحله سوم ، پیدایش پرسش های برخاسته از این تردیدهاست . توجه به این پرسشها و شناخت ویژگیهای عاطفی و عقلی کودکان ، در این مرحله بسیار مهم است . گاهی اوقات عکس العمل نادرست والدین و مربیان دربرابر پرسشهای دینی و مذهبی کودکان ، آنان را برای همیشه از دین دور می کند . این مسئله می تواند یکی از آسیب های تربیت دینی باشد .

هر باوری اعم از دینی و یا غیر دینی ، زبان مناسب خود را می طلبد و اگر عقیده ای مربی و مبلغ فهیم و با درایت نداشته باشد ، هرگز نمی تواند مفاهیم اساسی خود را به مخاطبان منتقل کند . همانطور که در تاریخ دیده شده ، پیامبران هر عصر در زمان خود از نام آورترین و موثرترین شخصیت های جامعه خویش بودند . زیرا بهترین و زیباترین سخنان ، زمانی بر دل مخاطب می نشیند که از زبان کسانی بیان شود که سراسر زندگیشان آمیخته با اعمال نیک و شایسته است .

مدارای معقول درمورد کودکان ، حلقه های عاطفی میان آنها و والدین را مستحکم می کند .

نکته مهم دیگر در تربیت دینی کودکان ،‌ فراهم کردن زمینه مناسب و فضای مطلوب در محیط خانواده است . پیامبر گرامی اسلام (ص) چهار توصیه اساسی درخصوص تربیت دینی فرزندان دارد که می تواند برای همه خانواده ها راهگشا باشد .

رسول خدا (ص) می فرماید : " آنچه که کودک در حد توان خود انجام می دهد ، از او بپذیرید و آنچه را که برای کودک سنگین و طاقت فرساست ، از او نخواهید / او را به گناه و سرکشی وادار نکنید / به او دروغ نگوئید / و دربرابر او به اعمال سبک و حقارت آمیز دست نزنید ."

 

تربیت دینی

تعمق در توصیه های پیامبر گرامی اسلام (ص) ما را به چند راهکار در تربیت دینی کودکان هدایت می کند . اول اینکه شناخت ویژگیهای عاطفی و روان شناختی کودکان ، بسیار مهم است . نکته دیگر آنکه رفتار محبت آمیز ، از عوامل رشد و تربیت صحیح کودک است . مدارای معقول درمورد کودکان ، حلقه های عاطفی میان آنها و والدین را مستحکم می کند . هنگامی که این ارتباط عاطفی برقرار شود ، کودکان برای یافتن نیازهای عاطفی خویش به جاذبه های بیرون از خانه نمی اندیشند . دراین صورت والدین برای آنان الگوهایی دوست داشتنی خواهند بود .

 

تربیت دینی در فرایند خود متضمن اصل آماده سازی مخاطب است . در این مرحله باید به آمادگی جسمانی - روانی- عاطفی و عقلانی کودکان توجه داشته باشیم . ابتدا باید آنان را آماده پذیرش نماییم . اگر بخواهیم درمقابل فردی که سیر و اشباع از غذاست ، انواع غذاهای لذیذ را بگذاریم ، مسلما او راغب به خوردن نمی شود. به همین دلیل در تربیت دینی باید نیاز درونی کودکان و نوجوانان را برانگیزیم تا زمین دلشان مستعد پذیرش بذر ایمان شود .  برای این منظور لازم است تا با فراهم نمودن زمینه های صحبت ذهن آنها را با چالش همراه کنیم تا برای رفه این چالش و کنجکاوی مبادرت با پرسش کنند تا ما بتوانیم آموزه های بیشتری را در اختیار آنها بگذاریم.

" آنچه که کودک در حد توان خود انجام می دهد ، از او بپذیرید و آنچه را که برای کودک سنگین و طاقت فرساست ، از او نخواهید / او را به گناه و سرکشی وادار نکنید / به او دروغ نگوئید / و دربرابر او به اعمال سبک و حقارت آمیز دست نزنید ."

نکته مهم دیگر در تربیت دینی ، استفاده از فنون ، ابزارها و تکنیکهای خاص است . گاهی می توان از داستانهای دینی استفاده بهینه کرد . داستان ضمن بالا بردن سطح فکر و معرفت کودکان ، ‌احساس دینی را در آنان بر می انگیزد . بردن کودکان به محافل و مجالس مذهبی و مساجد اگر با خاطره ای شیرین و خوش همراه باشد ، زمینه لازم را برای پرورش دینی آنان فراهم می کند . گاهی می توان از طریق بازی و سرگرمی ، مفاهیم دینی را به کودکان منتقل کرد . طی سالهای اخیر ، مراکز اسلامی با طراحی بازیها و سرگرمیهای کامپیوتری ، گامهای جدیدی را برای آموزش و تربیت دینی کودکان برداشته اند . برای آموزش هر امری باید شرایط را جهت تداعی های بیشتر فراهم کنیم . و هر چه مواد آموزشی با وقایع مثبت تر همراه باشد امکان این تداعی ها افزون تر است.

تربیت دینی

 

 و شاید مهم ترین اصل در تربیت که بر پایه الگو سازی و همانند سازی استوار است وجوب دارا بودن عقاید پاک و خالص پدر و مادر است . کودک برای آموختن به سر مشق نیاز دارد و اگر این سر مشق در محیط خانواده حاضر نباشد به زحمت می توان به رشد دینی آن امید وار بود. و در آخر اینکه برای افزایش هر خصیصه نیاز به تشویق رفتار مثبت اندک ضروریست.

 

 

 

صدای جمهوری اسلامی همراه با اضافات

تنظیم : کهتری




موضوع مطلب :

          
چهارشنبه 93 اسفند 27 :: 6:2 صبح

   آموزش انس با خدا    

تربیت دینی

روحیه انسان در ابتدا مانند ماده سیال قابل انعقادی است که به هر قالبی ریخته شود بر اثر مرور زمان منعقد شده و شکل همان قالب را به خود می گیرد و هر چه بیشتر در قالب بماند محکمتر شده و تغییر شکلش دشوارتر است. تربیت دینی کودکان از همان دوران کودکی آغاز می شود. درست است که نوزاد معانی کلمات و جملات را نمی فهمد و خصوصیات مناظر و اشکال را تشخیص نمی دهد لکن آنها را می شنود و می بیند و اعصاب و مغزش از آنها متاثر می گردد. کودک تدریجا با آن چه دیده یا شنیده است مانوس و آشنا می گردد و همین آشنایی در آینده او موثر است. به تدریج که کودک بزرگتر می شود خصوصا اگر در خانواده دیندار زندگی کند به خدا توجه پیدا می کند و گاه گاه نام خدا را بر زبان جاری می سازد. از حرفها و سوالا تش پیداست که فطرتش بیدار گشته و می خواهد در این باره اطلاعات بیشتری به دست آورد. اولیا و مربیان باید به تمامی سوالا ت و چراهای کودک پاسخ دهند والا روح تحقیق و کنجکاوی او خاموش خواهد شد اما پاسخ دادن به سوالات آنها کار آسانی نیست. پاسخها باید صحیح و کوتاه و قابل فهم برای کودک باشد. باید از گفتن مطالب سنگین و خسته کننده جدا اجتناب کرد زیرا کودک خردسال برای درک مطلب دشوار آمادگی ندارد و لذا تعلیمات دینی باید مطابق فهم و استعداد وی باشد.

باید از همان ابتدا فکر و دل فرزند خود را با ایمان و تعهد دینی آشنا ساخت و در صورت بروز لغزش با قاطعیت و تدبیر از آنها جلوگیری نمود.

 درست است که پسر بعد از 15 سال و دختر بعد از 9 سال به حد تکلیف شرعی می رسد و قبل از آن تکلیفی ندارند اما انجام تکالیف دینی را نمی توان تا این سن به تاخیر انداخت. باید انسان از کودکی به انجام عبادت و تکالیف دینی عادت کند تا در سن بلوغ به آنها رغبت داشته باشد. اما شوق انجام فرایض دینی در کودکان چگونه ایجاد می شود؟ در انجام فرایض دینی آن چه بسیار مهم است نحوه آموزش ماست. مهمترین نکته ای که لازم است کودکان بدانند این است که انجام فرایض دینی برای خودشان چه سودی دارد. کودکان باید به این آگاهی و باور برسند که اگر دستورات دینی را اجرا کنند و به آنها احترام بگذارند به چه آرامش ذهنی و روحی می رسند. اگر نماز بخوانند چه حالتی دارند و اگر نخوانند چگونه اند. اگر راست بگویند احساس آرامش و راحتی بیشتری می کنند یا اگر دروغ بگویند؟

انس با پدر

بنابراین بهتر است از کودکان بخواهیم انجام دادن یا ندادن فرایض دینی را مقایسه کنند تا خودشان نتیجه بگیرند که پای بندی به این احکام به نفع آنهاست. باید قبل از این که بچه ها به سن تکلیف برسند آنها را برای این امور آماده کنیم یعنی فضای خانواده باید ملکوتی باشد همین که کودک می بیند پدر و مادرش نماز می خوانند و سایر فرایض دینی را رعایت می کنند کار بسیار مهمی صورت گرفته است. در مورد نماز خواندن کودکان اگر آنها به سنی رسیده اند که می توانند مطالعه کنند کتاب به آنها معرفی کنیم. به آنها بگوییم مطالعه کنند و آنها را همراهی کنیم. ولی به هر حال تا آن جا که مقدور باشد باید با محبت و مهربانی آنها را به انجام تکالیف دینی ترغیب و تشویق کنیم. در دوران بلوغ همزمان با بیدار شدن سایر غریزه ها و نیازهای روانی، وجدان دینی و اخلا قی نیز در درون نوجوان بیدار و فعال می شود و او را به تفکر درباره معنویات و حقایق دینی وا می دارد.

دست یافتن به ایمان دینی، نوجوان را در رسیدن به آرامش روانی- که از نیازهای مهم این دوران است- کمک می کند و اضطراب های او را فرو می نشاند.

از نظر دانشمندان دوره نوجوانی دوره شکل گیری اعتقادات است. در این دوره خانواده نباید فرزند خود را در حل و فصل مسائل فکری و یافتن پاسخ پرسش های اساسی تنها بگذارد بلکه باید به روشی منطقی او را در حل مسائل خود یاری کند. اگر پدر و مادر خود اهل مطالعه هستند با معرفی کتاب های مناسب و بحث و گفت و گو با او ذهنش را نسبت به مسائل روشن سازند. اگر والدین آمادگی و توانایی کافی برای این کار ندارند بهتر است فرزند نوجوان خود را با کسی که مورد اعتماد و آشنا با مسائل فکری و اعتقادی است مرتبط سازند تا پاسخ پرسش های خود را از این فرد دریافت دارد. معلمان و مربیان مدرسه ای که فرزند شما در آن به تحصیل مشغول است معمولا مناسب ترین افراد برای انجام این کارند. درهر حال شرایطی خاص که نوجوان در آن قرار دارد اقتضا می کند که به تربیت دینی و اعتقادی او اهمیتی بیشتر داده شود تا او بتواند از بلا تکلیفی، ابهام و سردرگمی دوران نوجوانی نجات یافته و فلسفه روشنی برای زندگی خود پیدا کند.

 

 باید دانست که دست یافتن به ایمان دینی، نوجوان را در رسیدن به آرامش روانی- که از نیازهای مهم این دوران است- کمک می کند و اضطراب های او را فرو می نشاند. هنر پدر و مادر در این است که با استفاده از روش های مختلف بتوانند دین و احکام آن را برای کودکان و نوجوانان شیرین و جذاب سازند تا رغبت آنها نسبت به دین بر انگیخته شود. اگر پدر و مادر از همان ابتدا فکر و دل فرزند خود را با ایمان و تعهد دینی آشنا سازند و در صورت بروز لغزش با قاطعیت و تدبیر از آنها جلوگیری کنند، فرزند نوجوان آنها با جسارت قدم در بیراهه نمی نهد و تسلیم هوی و هوس نمی شود چرا که ریشه بسیاری از لغزشها و انحرافات نوجوانان را باید در سهل انگاری و بی تفاوتی و غفلت خانواده ها جستجو کرد.

 

منابع :

1. مبانی تربیت اسلامی عباس چراغ چشم

2. کلیدهای تربیت کودکان و نوجوانان(پاسخ به والدین) دکتر سیما فردوسی

3. راهنمای پدران و مادران محمد علی سادات

مردم سالاری




موضوع مطلب :

          
چهارشنبه 93 اسفند 27 :: 6:2 صبح
<   1   2   3   4   5   >>   >