سفارش تبلیغ
صبا ویژن
الماسها می درخشند...!
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

گناه انتشار پیامک های شرم آور

 


یکی از رسانه‌های نوپیدا در عصر حاضر، تلفن‌های همراه است که دارای کارایی‌های متنوع ارتباطی به ویژه کاربرد پیام‌رسانی و پیام‌گیری است که معمولا با عنوان اس.ام.اس یا پیامک از آن یاد می‌شود. یکی از شایع‌ترین استفاده‌های پیامک‌ها، ارسال و دریافت طنزها و لطیفه‌ها در موضوعات گوناگون است.


پیامک

طنز و شوخی نقش مهمی در التیام بخشیدن به خستگی اعصاب و روان به ویژه در خلال امور روزمره دارد و پیام‌های کوتاه نیز سبب فراهم ساختن زنگ تفریحی کوتاه در خلال کار روزانه، طرفداران فراوانی دارد. این کار تا زمانی که رنگ و بوی تحقیر و توهین به خود نگیرد و سخنان نامشروع را شامل نگردد نه تنها مورد نکوهش نبوده بلکه کاری پسندیده است. در این مجال به بررسی این موضوع از منظر دینی پرداخته می‌شود.

 

شوخی و لطیفه‌های مشروع

شوخی و مزاح، امری مباح و جایز و حتی گاهی لازم است و معصومان (علیهم السلام) نه تنها آن را نهی نکرده‌اند بلکه خود نیز به مزاح کردن با مردم می‌پرداختند و مردم را هم به آن سفارش می‌کردند.

در کافى به سند خود از معمر بن خلاد نقل کرده که گفت: «از حضرت ابى الحسن س?ال کرد که قربانت شوم، انسان با مردم آمیزش و رفت و آمد دارد، مردم مزاح مى‏کنند مى‏خندند، تکلیف چیست؟ فرمود، عیبى ندارد اگر نباشد، و من گمان مى‏کنم مقصود آن جناب از جمله" اگر نباشد" این بود که اگر فحش نباشد، آن گاه فرمود: مردى اعرابى بدیدن رسول اللَّه مى‏آمد و برایش هدیه مى‏آورد و همان جا به عنوان شوخى مى‏گفت پول هدیه ما را مرحمت کن رسول خدا هم مى‏خندید و وقتى اندوهناک مى‏شد مى‏فرمود: اعرابى چه شد کاش مى‏آمد».

از ابى القاسم کوفى در کتاب اخلاق خود از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: هیچ م?منى نیست مگر اینکه از شوخى بهره‏اى دارد، رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) هم با اشخاص شوخى مى‏کرد، ولى در شوخی هایش جز حق نمى‏گفت.

ائمه (علیهم السلام) یاران خویش را به شوخی و مزاح با یکدیگر تشویق می‌نمودند. در روایتی آمده است: «یونس شیبانى نقل مى‏کنند که گفت امام ابى عبداللَّه (علیه السلام) به من فرمود: چطور است شوخى کردنتان با یکدیگر؟ عرض کردم خیلى کم است، فرمود چرا با هم‏ شوخى نمى‏کنید؟ شوخى از خوش اخلاقى است و تو با شوخى مى‏توانى در برادر مسلمانت مسرتى ایجاد کنى، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همواره با اشخاص شوخى مى‏کرد، و مى‏خواست تا بدین وسیله آنان را مسرور سازد».

برخی دیگر بوی تحقیر یا توهین به یک قوم یا گروهی از اقشار که جامعه را می‌دهند که نهایت آن به تفرقه و چند دستگی ختم خواهد شد. محتوای بسیاری از پیامک‌ها افشای عیب‌ها و اسراری است که شخص دوست ندارد آن‌ها افشا شوند

اما آنچه مهم است، روش و چگونگی شوخی و مزاح است که دین مبین اسلام چگونگی و شیوه‌های آن را بیان کرده است؛ مانند آنکه نباید شوخی کردن همراه با دروغ، ناسزا، مسخره کردن دیگران، تحقیر و بی‌ارج کردن مردم و ارزش‌ها باشد. از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است: «خداوند شوخی کردن عاری از فحش و گفتار بد را میان مردم دوست دارد».

 

بی‌اعتنایی به پیامک‌‌های نامشروع

محتوای بسیاری از پیامک‌هایی که میان مردم رد و بدل می‌شود، طنزهای بیهوده، بی‌معنی و یا کم‌معنی است که از هرگونه اثر خوب بر روی روان گیرندگان پیام به دور است و به گونه‌ای مصداق هرزه‌گویی و لغو به شمار می‌رود. گاه برخی از آن پیامک‌ها دارای مضمون غیر اخلاقی و نامشروع است و به گونه‌ای با آبروی مردم ارتباط دارد و ارزش‌های دینی را نشانه رفته است.

برخی دیگر بوی تحقیر یا توهین به یک قوم یا گروهی از اقشار که جامعه را می‌دهند که نهایت آن به تفرقه و چند دستگی ختم خواهد شد. محتوای بسیاری از پیامک‌ها افشای عیب‌ها و اسراری است که شخص دوست ندارد آن‌ها افشا شوند.

چنین پیامک‌هایی مصداق کاملی برای آیات 11 و 12 سوره حجرات است که می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ*یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیم‏»؛

روش و چگونگی شوخی و مزاح است که دین مبین اسلام چگونگی و شیوه‌های آن را بیان کرده است؛ مانند آنکه نباید شوخی کردن همراه با دروغ، ناسزا، مسخره کردن دیگران، تحقیر و بی‌ارج کردن مردم و ارزش‌ها باشد. از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است: «خداوند شوخی کردن عاری از فحش و گفتار بد را میان مردم دوست دارد»

«اى کسانى که ایمان آورده‏اید هیچ قومى حق ندارد قومى دیگر را مسخره کند چه بسا که آنان از ایشان بهتر باشند، هیچ یک از زنان حق ندارند زنانى دیگر را مسخره کنند چون ممکن است آنان از ایشان بهتر باشند. و هرگز عیبهاى خود را بر ملا مکنید (که اگر عیب یکى از خودتان را بر ملا کنید در واقع عیب خود را بر ملا کرده‏اید) و لقب بد بر یکدیگر منهید که این بد رقم یادآورى از یکدیگر است که بعد از ایمان باز هم یکدیگر را به فسوق یاد کنید و هر کس توبه نکند همه آنان از ستمکارانند*هان اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از بسیارى گمانها اجتناب کنید که بعضى از گمانها گناه است، و از عیوب مردم تجسس مکنید و دنبال سر یکدیگر غیبت مکنید، آیا یکى از شما هست که دوست بدارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ قطعا از چنین کارى کراهت دارید و از خدا پروا کنید که خدا توبه پذیر مهربان است‏».

در این آیات از استهزاء، بد گمانى، غیبت، تجسس، و القاب زشت‏ نهی شده است که متأسفانه در برخی پیامک‌ها به وضوح مشاهده می‌شوند.

در این موارد وظیفه هر مسلمان و م?منی است که شیوه بندگان خدا را در پیش گیرند و در برابر این‌گونه از پیام‌ها در درجه اول، بی‌اعتنا باشند و در درجه دوم، از ارسال آن به دیگران پرهیز کنند. 

یادمان باشد که هر پیامکی که ما اقدام به انتشارش میکنیم ،هر مقدار که نشر پیدا کند در هر وسعتی گناه آن به ما هم می رسد،بهتر است هر پیامک گناه آلودی را سریعا پاک کرده تا وسوسه نشویم که به دیگری انتقالش دهیم و یک گردونه گناه برای خودمان نچینیم.

 زینب مجلسی راد             

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

 

 


منبع: مقاله پیامک؛ بایدها و نبایدها، علی کرجی

ترجمه المیزان، ج ‏6، ص 451.




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:42 عصر

شیطنت‌های قبیح فیس بوکی !

 


از چند روز پیش یک صفحه در شبکه اجتماعی فیس بوک با نام دفتر مقام معظم رهبری ایجاد شده است که تا کنون منشأ حوادث و اتفاقات بسیار زیادی بوده است .این صفحه که هنوز با سکوت منابع رسمی مواجه است تا کنون نه به صورت رسمی تائید شده است و نه تکذیب شده است.   


فیس بوک

این در حالی است که صفحات مختلفی با این نام در فیس بوک ایجاد شده است، اما همه توجهات تنها به این صفحه متمرکز شده است و صفحات دیگر با بی توجهی فیس بوکی ها مواجه شده است ،صفحه ای که بعد از چند هفته از ایجاد آن نوزده هزار لایک خورده است و موافقان و مخالفان در این صفحه به بیان دیدگاه های خود می پردازند .

آنچه در این میان حائز اهمیت است آزاد قرار دادن قسمت کامنت هاست که هر شخصی به راحتی به بیان دیدگاه خود نسبت به رهبری و نظام جمهوری اسلامی می پردازد و بحث های فراوانی میان موافقان و مخالفان رد و بدل می شود.

اما در این میان مطالعه کامنت های مخالف که اکثرا توسط دوستان خارج نشین در این صفحه دیده می شود توجه هر فردی  را به نکاتی تامل بر انگیز جلب می کند که بیان آنها خالی از لطف نیست و می تواند به بهترین شکل ممکن این نکات را برای آیندگان به تصویر بکشد.

 

نکته اول:

این صفحه پر است از کامنت هایی که حاوی فحاشی و تمسخر و به کار بردن الفاظ بسیار ناپسند است که بیشتر از طرف افرادی بیان می شود که طرفدار آزادی بیان و خواستار مطرح کردن حرف هایشان در رسانه های عمومی و مخالف هر گونه سانسور خبری هستند  اما این افراد بارها و بارها امتحان خود را پس داده اند  و در رسانه هایی که مقداری به آنها آزادی بیان داده می شود لب به فحاشی و سخنان زشت باز می کنند و بی منطقی و تهی بودن خود را این گونه به رخ جهانیان می کشانند.  

 

نکته دوم:

این افراد با شعار بی عدالتی و خیانت و ... نظام جمهوری اسلامی را متهم می کنند و خواستار تغییر این نظام هستند، این در حالی است که تاریخ به خوبی شهادت می دهد که عادلانه ترین حکومت تاریخ که همان حکومت مولای متقیان علی علیه‌السلام است نیز از دست این گونه افراد در امان نبوده و حکومت و دولت حضرت را نیز به بی عدالتی و خیانت و ... متهم می کردند .

مخالفین رهبری در فیس بوک نیز با تمسک به همین ابزار از کار افتاده و فرسوده که در طول تاریخ توسط دشمنان استفاده شده است، اقدام به درج کامنت هایی توهین آمیز و بدور از منطق و استدلال می زنند و با این اقدام سخیف ،بی آبرویی خود را برای میلیون ها نفری که در فیس بوک عضو هستند به تصویر می شکند ومسلما پیروزی و مقاومت در برابر افرادی که تنها سلاح مبارزاتی آنان شایعه پراکنی و اتهام و اهانت و فحاشی است کار بسیار آسانی است

آنچه مشخص است ، این است که این افراد به دنبال برقراری عدالت و مساوات نیستند و همه این شعار ها بهانه ای برای دست یابی به آزادی های شیطانی آنهاست که با شعار بی عدالتی به تصویر می کشند.

 

نکته سوم:

قرآن مجید در آیات متعدد ابزاری را که مخالفین رهبران دینی  برای مبارزه با پیام آوران حق و حقیقت  به کار می برند را بیان می کند :

ابزاری چون:

1) سنگسار : چنانچه عموی حضرت ابراهیم  او را به سنگسار تهدید کرد:

قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتی‏ یا إِبْراهیمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّک وَ اهْجُرْنی‏ مَلِیا : گفت: «اى ابراهیم، آیا تو از خدایان من متنفرى؟ اگر باز نایستى تو را سنگسار خواهم کرد، و [برو] براى مدّتى طولانى از من دور شو.( مریم:  46)

تمسخر

2) تبعید رهبران دینی:چنانچه قوم حضرت شعیب او را به تبعید تهدید کردند:

قالَ الْمَلَأُ الَّذینَ اسْتَکبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّک یا شُعَیبُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَک مِنْ قَرْیتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فی‏ مِلَّتِنا قالَ أَ وَ لَوْ کنَّا کارِهینَ : سران قومش که تکبر مى‏ورزیدند، گفتند: «اى شعیب، یا تو و کسانى را که با تو ایمان آورده‏اند، از شهر خودمان بیرون خواهیم کرد؛ یا به کیش ما برگردید.» گفت: «آیا هر چند کراهت داشته باشیم؟ ( الأعراف:  88)

3)دروغ گو خواندن رهبران دینی  

 (وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْکافِرُونَ هذا ساحِرٌ کذَّابٌ : و از اینکه هشداردهنده‏اى از خودشان برایشان آمده درشگفتند، و کافران مى گویند: «این، ساحرى دروغ گو  است.)( ص:  4)

4)استهزاء

مخالفین از این سلاح از کار افتاده نیز به صورت گسترده در این صفحه استفاده می کنند ،سلاحی که در طول تاریخ نیز از آن استفاده شده است  اما مطالعه تاریخ نشان داده است که مبارزه با این سلاح نتیجه ای جز شکست به دنبال نداشته است چنانچه خداوند متعال  می فرماید:

(وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِک فَحاقَ بِالَّذینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما کانُوا بِهِ یسْتَهْزِ?ُنَ : و مسلماً پیامبران پیش از تو [نیز] مورد ریشخند قرار گرفتند، پس کسانى که آنان را مسخره مى‏کردند، [سزاى‏] آنچه که آن را به ریشخند مى‏گرفتند گریبانگیرشان شد.)( الأنبیاء : 41)

این افراد با شعار بی عدالتی و خیانت و ..... نظام جمهوری اسلامی را متهم می کنند و خواستار تغییر این نظام هستند، این در حالی است که تاریخ به خوبی شهادت می دهد که عادلانه ترین حکومت تاریخ که همان حکومت مولای متقیان علی علیه السلام است نیز از دست این گونه افراد در امان نبوده و حکومت و دولت حضرت را نیز به بی عدالتی و خیانت و .. متهم می کردند

مخالفین رهبری در فیس بوک نیز با تمسک به همین ابزار از کار افتاده و فرسوده که در طول تاریخ توسط  دشمنان استفاده شده است، اقدام به درج کامنت هایی توهین آمیز و بدور از منطق و استدلال می زنند و با این اقدام  سخیف ،بی آبرویی خود را برای میلیون ها نفری که در فیس بوک عضو هستند به تصویر می شکند ومسلما پیروزی و مقاومت در برابر افرادی که تنها سلاح مبارزاتی آنان شایعه پراکنی و اتهام و اهانت و فحاشی است کار بسیار آسانی است .

در پاسخ به همه افرادی که در این صفحه با فحاشی و استهزاء انتظار سرنگونی این نظام را می شکند همان استدلال  زیبای مقام معظم رهبری در یکی از سخنان ایشان را بیان می کنیم که :

(قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَیینِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکمْ أَنْ یصیبَکمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَیدینا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَکمْ مُتَرَبِّصُونَ: بگو: «آیا براى ما جز یکى از این دو نیکى را انتظار مى‏برید؟ در حالى که ما انتظار مى‏کشیم که خدا از جانب خود یا به دست ما عذابى به شما برساند. پس انتظار بکشید که ما هم با شما در انتظاریم.)( التوبة :  52)

و در آخر اینکه بعد از صدها سال یک حکومت اسلامی و شیعی تشکیل شده است و طبق فرمایشات مقام معظم رهبری در سخنرانی های متعدد ایشان این حکومت اسلامی خالی از عیب و نقص نیست و کسی هم این ادعا را ندارد، اما آنچه می تواند به پیشرفت این حکومت اسلامی کمک کند ،فحاشی و تمسخر و استفاده از ابزارهای خلاف منطق و عقل نیست ،بلکه بیان انتقادها با روشی منطقی و استدلالی و به دور از هر گونه دشمنی و خصومت با ایران اسلامی می تواند گام مهمی برای پیشرفت روز افزون این نظام قلمداد شود.

امین ادریسی                  

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:41 عصر

برخورد قرآن با اراجیف رسانه ای!!

شایعه

جامعه انسانی در طول تاریخ به ابزارهای رسانه‌ای گوناگونی مجهز بوده که به آنان امکان می‌ داد تا از وضعیت امنیت یا خبر آگاه شوند.

در طول تاریخ زندگی بشر، ابزارهای ارتباطی با توجه به فن‌ آوری‌ ها و ابتکارات و اختراعات، پیشرفت کرده و متنوع شده است.

امروزه ابزارهای ارتباطی و رسانه‌ای از چنان تنوع، تعدد و شمولیتی برخوردار است که در هیچ دوره تاریخ بشری این ‌گونه نبوده است.
به هر میزان که ابزارهای ارتباطی تعدد و تنوع یافته و شمول و فراگیری آن بیشتر شده، درصد خطا و اشتباه یا دروغ به همان میزان نیز افزایش یافته است.

در گذشته خبر خطا و دروغ، یک جامعه کوچک را دچار تشویش و اضطراب می ‌کرد، ولی امروزه دامنه آن بسیار فراتر از شهر و کشور شده به همه مناطق جهان گسترش یافته است.
رسانه‌ ها می ‌توانند کشوری را به آشوب بکشانند و موجبات خشم عمومی، غارت و چپاول اموال و کشت و کشتار را فراهم آورند؛ چنانکه همین رسانه ‌ها می ‌توانند کشوری نا آرام را به آرامی برسانند و امنیت و ثبات را به آن برگردانند.


اراجیف خبری و شایعات بی‌اساس

یکی از اصطلاحات قرآنی درباره شایعات و اخبار بی ‌اساس در جامعه، اصطلاح اراجیف است.

خداوند به صراحت در آیات 60 تا 62 سوره احزاب می‌ فرماید: لَئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا

مَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِیلًا

سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا

اگر منافقان و کسانی که در دل هایشان مرضی هست و خبر سازان لرزه‌ افکن و شایعه ‌افکنان در مدینه، از کارشان باز نایستند، تو را سخت بر آنان مسلط می‌ کنیم تا جز مدتی اندک در همسایگی تو نپایند. لعنت ‌شدگانند هر جا یافت شوند، گرفته و به سختی کشته شوند. این سنت خداوندی است که در میان پیشینیان نیز بود و در سنت خدا تغییر نخواهی یافت.
رجف به معنای اختلج، ارتجف، ارتعد،‌ارتعش، اضطراب، اهتز، تحرک، تزلزل و مانند آن آمده است.

در فرهنگ ‌های فارسی از جمله دهخدا آمده است: اراجیف جمع ارجاف: خبرهای موحش و مدهش، بیهودگان و سخن های دروغ و بی ‌اصل، (غیاث اللغات) خبرهای دروغ، خبرهای نادرست و شایعات.

«مرجفون» از نظر قرآن یک گروه سازمان یافته همچون منافقان هستند. همان ‌طوری که منافقان به عنوان یک جریان اجتماعی و ستون پنجم دشمن عمل می ‌کنند و از درون جامعه اسلامی به آن ضربه می ‌زنند، مرجفون نیز یک گروه سازمان یافته هستند که می‌ توانند افزون بر منافقان شامل گروه‌های مسلمانی باشند که خواسته و یا ناخواسته در این حرکت و جریان مشارکت می ‌کنند

به خبرهای نادرست و شایعات دروغ و بی ‌اساس، اراجیف می ‌گویند؛ چون موجب اضطراب و تزلزل در افراد جامعه و شنوندگان خبر می ‌شود و آنان را به تشویش انداخته و به سمت و سوی تحرکات بی ‌جا و حرکت ‌های برخاسته از هیجان که بیرون از عقل و حقیقت است می ‌کشاند.
خداوند در آیه 60 سوره احزاب از دو گروه خطرناک در جامعه یاد کرده است:

گروه نخست همان منافقان هستند که به اسلام اعتقاد و ایمان قلبی ندارند ولی به زبان و در ظاهر ادعای مسلمانی می ‌کنند و این‌گونه خود را در میان مسلمانان مخفی کرده و برای منافع و اعتقادات خود برنامه‌ ریزی و تلاش می ‌کنند.
گروه دوم، مرجفون یا همان خبرسازان دروغین و شایعه‌ پراکنان هستند که با ایجاد شایعات و خبرهای دروغ و نادرست و بی ‌اساس، جو امنیتی جامعه را به هم می ریزند و با جنگ روانی، جامعه و نظام اسلامی را تهدید می ‌کنند.
«مرجفون» از نظر قرآن یک گروه سازمان یافته همچون منافقان هستند. همان ‌طوری که منافقان به عنوان یک جریان اجتماعی و ستون پنجم دشمن عمل می ‌کنند و از درون جامعه اسلامی به آن ضربه می ‌زنند، مرجفون نیز یک گروه سازمان یافته هستند که می‌ توانند افزون بر منافقان شامل گروه‌های مسلمانی باشند که خواسته و یا ناخواسته در این حرکت و جریان مشارکت می ‌کنند.
مرجفون با اخبار و شایعات بی‌اساس و دروغ موجبات (ارجاف) و تزلزل و اضطراب جامعه می ‌شوند و با اخبار دروغ خویش زلزله در جامعه و نظام سامان یافته آن می ‌افکنند.

آنان در شایعات خویش، توان نظامی و جنگی دشمنان را بیش از آنچه هست به تصویر می‌ کشند و دل های آنان توده‌ های مردم را می ‌لرزانند.

آنان نه تنها به بزرگ ‌نمایی از توان دشمن می‌ پردازند بلکه با کوچک ‌نمایی از توان امت اسلام واقعیت را دگرگونه جلوه می‌ دهند و روحیه مومنان و توده‌های مردم پشت جبهه را تضعیف می ‌نمایند و زمینه پیروزی دشمن و شکست مومنان را فراهم می ‌آورند.


دروغ
احکام شرعی ارجاف و حکم مرجفون

خداوند در آیات فوق چند حکم را برای ارجاف و مرجفون برشمرده که در اینجا به آن اشاره می ‌شود:
1. اتمام حجت و تهدید: نخستین گامی که علیه دو گروه منافقان و مرجفون مطرح شده است، اتمام حجت است.

در حقیقت، از آنجایی که در اسلام، اصل، هدایت مردم است و هرگز پیامبر (صلی الله و علیه وآله) و امت اقدام به کیفر و تنبیه نمی‌کنند، مگر آنکه اتمام حجت صورت گیرد، در اینجا نیز نسبت به مرجفان و خبرسازان لرزه ‌افکن و شایعه ‌سازان و شایعه پراکنان، اتمام حجت صورت می ‌گیرد و به دلیل آن‌ که جامعه اسلامی همواره بزرگ ‌ترین ضربه ‌ها را از شایعه سازان خورده است، خداوند آنان را به شدت تهدید می ‌کند که آماده مجازات دنیوی و اخروی باشند.
2. تسلط همه جانبه و قلع و قمع مرجفون: «لنغرینک» از «اغراء» به معنای چسباندن و کنایه از تسلط همه جانبه است و مراد آن است که رهبری با توطئه ‌کنندگانی که با جنگ سرد و شایعه ‌سازی، ایجاد دلهره می‌ کنند برخورد کرده و آن ها را قلع و قمع می ‌کند.
3. طرد اجتماعی و تبعید: خداوند در جمله آخر آیه می ‌فرماید: لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا. این جمله را می‌ توان به دو گونه معنا کرد:

الف: چنان تو را بر آنان می ‌شورانیم که همگی قلع و قمع شوند و جز مدت کمی نتوانند در کنار بمانند.

ب: چنان آنان را تار و مار می‌ کنیم که جز تعداد کمی از آنان در مجاورت تو باقی نمانند. (تفسیر نور، قرائتی، ذیل آیه)

به هر حال، قلع و قمع مرجفون به عنوان یک جریان سامان یافته از وظایف رهبری و امت است که به امداد و حکم الهی انجام می‌گیرد. 

در حقیقت حکم قضایی مرجفان مهدورالدم بودن است. البته بعضی مفسران تمام این سخت ‌گیری ‌ها را در مورد اذیت کننده مومن که در آیات قبل بود، می ‌دانند، ولی به نظر می ‌رسد این همه تهدید و اعلام مهدور الدم بودن برای کسانی است که قصد اخلال در امنیت جامعه و شکست نظام را دارند، نه مزاحمان ناموس مردم

4. مهدور الدم بودن مرجفان: خداوند در آیه 61 سوره احزاب حکم به مهدور الدم بودن مرجفانی می‌ دهد که امنیت جامعه را با اراجیف خبری تهدید می ‌کنند.

واژه «ثقفوا» از «ثقافه» به معنای دست یافتن و چیره‌ شدن دقیق و ماهرانه است، لذا به علم و فرهنگ، ثقافه گفته می‌شود. خداوند می ‌فرماید که هرگاه به این مرجفان دست یافتید آنان را بکشید.
در حقیقت حکم قضایی مرجفان مهدورالدم بودن است. البته بعضی مفسران تمام این سخت ‌گیری ‌ها را در مورد اذیت کننده مومن که در آیات قبل بود، می ‌دانند، ولی به نظر می ‌رسد این همه تهدید و اعلام مهدور الدم بودن برای کسانی است که قصد اخلال در امنیت جامعه و شکست نظام را دارند، نه مزاحمان ناموس مردم.(تفسیر نور، قرائتی، ذیل آیه)

پس باید گفت که سعه ‌صدر و تساهل و تسامح در برابر مرجفان حد و اندازه‌ای دارد و اگر اتمام حجت تأثیری نداشت و دوباره به اعمال خود ادامه دادند، می ‌بایست به حکم قضایی دستگیر و مجازات شوند.

از آنجایی که آنان مفسد فی ‌الارض تلقی می ‌شوند حکم آنان قتل است. لذا می‌توان گفت که مرجفان به سبب آنکه امنیت مردم را به هم می ‌زنند، دیگر امنیت جانی ندارند و مهدور الدم هستند (أُخِذُوا وَقُتِّلُوا)
7? لعن مرجفان: امت اسلام باید مرجفان را لعن کنند و آنان را از جامعه طرد کرده و از خود  دور سازند.

اینکه خداوند می ‌فرماید اینان ملعون (طرد شده) هستند، به این معناست که امت نیز باید آنان را طرد کنند و اجازه ندهند هیچ ‌گونه ارتباطی با جامعه اسلامی داشته باشند. 

پس شعار مرگ بر مرجفان و خبرسازان شایعه پراکن یکی از شعارهای قرآنی است.

فرآوری: زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان  

 


منابع:

سماموس

حوزه




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:40 عصر

نگاهی به آسیب های خانواده امروز و علل ضعف در کارکردها

خانواده امروز و آسیب های آن

شکی نیست که خانواده امروز ایرانی با خانواده متعادلی که باید سنگ بنای یک جامعه سالم باشد، فاصله زیادی دارد . این خانواده ، از یک سو هنوز گرفتار بعضی سنت های غلط گذشته مانند بی عدالتی و ظلم به زنان بوده و از سوی دیگر آموزه های مدرن مانند انکار تفاوت های جنسیتی، اختلاط نقش ها، فرد گرایی و اصالت لذت های دنیایی ، سلامت، ثبات و حتی کیان خانواده را به خطر انداخته و آسیب های جدی اجتماعی به وجود آورده است ،در حالیکه این موضوع چنان که بایسته است، به دغدغه اصلی اندیشمندان و مسئولان جامعه تبدیل نشده و عمده طرح ها و بودجه هایی که به نام خانواده تصویب می شود، عملا در حوزه مسائل زنان قرار می گیرد ؛ و این در حالی است که سلامت خانواده شرط لازم برای آسایش و سلامت زنان است و با هدف گیری آن، تعالی کل جامعه نیز حاصل می شود؛ لذا آسیب شناسی این نهاد باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد. برای این مهم، ابتدا باید تعریفی از خانواده متعادل، منطبق با آرمانها و آموزه های اسلامی ارائه کرد تا بر اساس آن، میزان و جهت انحراف نهاد خانواده امروز ایرانی مشخص شده و برنامه ریزی های لازم برای آسیب زدایی از آن به عمل آید. برای تعریف خانواده متعادل، دو بعد کارکردها و ساختار خانواده را مورد بررسی اجمالی قرار می دهیم.

 

 

کارکردهای خانواده متعادل

خانواده به دلیل اهمیت و جایگاه ویژه اش در حیات انسان ها از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده و با رویکرد های دینی، اخلاقی، فلسفی و حقوقی مورد مطالعه قرار گرفته است. از زمان پیدایش و گسترش علوم جدید نیز شاهد بررسی های تاریخی، مردم شناسی، روان شناختی و به ویژه جامعه شناسی در موضوع خانواده هستیم. جامعه شناسان، کارکردهای گسترده ای را برای نهاد خانواده بر می شمرند ؛ تنظیم رفتار جنسی، تولید مثل، حمایت و مراقبت، جامعه پذیری، عاطفه و همراهی، تامین پایگاه اجتماعی برای افراد خانواده، کنترل اجتماعی شامل کنترل همسران و فرزندان، کارکردهای اقتصادی و تداوم نابرابری های جنسی، از جمله این کارکردها می باشد. برخی از این کارکردها از سوی دین اسلام نیز مورد تایید قرار گرفته و در مواردی تکمیل شده است. از آنجا که خانواده چه به صورت گسترده و چه به صورت هسته ای عمری به قدمت تاریخ بشر داشته و از نیاز طبیعی انسان نشئت گرفته است، در نتیجه میتواند با حداقلی از کارکردها نیز پابرجا بماند . بر این اساس هر دو رویکرد جامعه شناسی و دینی به نوعی به کارکرد حداقلی برای بقای خانواده و کارکرد حداکثری برای توصیف بیشترین کارآیی آن می پردازند.

به عنوان نمونه، پارسونز دو کارکرد را برای خانواده اساسی تر از سایر موارد و در حقیقت ،موجب بقای خانواده می داند و رویکرد دینی نیز با مغبوض شمردن طلاق به عنوان یک حلال و توصیه به صبوری زوجین بر سختی های زندگی، با نگاهی واقع گرایانه، کارکرد حداقلی برای خانواده را می پذیرد. تفاوت این دو رویکرد در آن جاست که از منظر جامعه شناسی، تغییر در شرایط اجتماعی و اقتصادی، موجب تغییر در کارکردهای خانواده خواهد شد ؛به عبارت دیگر با تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی و تغییر در تعاریف بعضی کارکردها و حذف برخی دیگر ،ممکن است شاهد مواردی نظیر پذیرش ارضاء نیازهای جنسی خارج از چارچوب خانواده ، کاهش وظایف حمایتی مرد در قبال همسر ،تضعیف کنترل و نظارت خانواده بر فرزندان و نادیده گرفتن تفاوتهای جنسیتی در پذیرش نقشها و ... باشیم . در مقابل این دیدگاه ،از منظر دینی، کارکردهای خانواده متعادل، ارزشهای مطلقی است که به دلیل ریشه داشتن در طبیعت انسان و هدف از آفرینش وی، نباید تابع شرایط اجتماعی تعریف شود. خانواده در نگاه دینی، فضایی است انحصاری برای ارضای نیازهای جنسی و حفظ عفت و تولد فرزندان صالح. خانواده در این نگاه، نهادی است برای ارضای عمده نیازهای عاطفی زوجین و فرزندان و سالخوردگان، رشد شخصیت افراد خانواده در اثر تعامل با یکدیگر، تربیت فرزندان شایسته، آموزش مسئولیت پذیری و صبر در برابر مشکلات و گذشت و فداکاری و انعطاف پذیری، حمایت اقتصادی از زنان و فرزندان و در یک کلام، فراهم آوردن زمینه برای رشد و تعالی انسان.

بررسی آیات و روایات، بسیاری از ابعاد خانواده دینی را روشن می کند آنجا که خداوند پیوند زناشویی را "میثاق غلیظ"[1] نامیده و آن را مایه سکونت و آرامش همسران دانسته و مودت و رحمت بین ایشان را نوید می دهد.[2] مودت به معنای محبتی که آثار آن در عمل آشکار شده باشد و رحمت، ، نوعی تاثیر نفسانی است که از مشاهده محرومیت و نقیصه یا احتیاج طرف مقابل، در دل فرد پدید می آید و او را وا می دارد تا در مقام عمل برآمده و طرف مقابل را از آن محرومیت نجات دهد؛ و در آیه ای دیگر، همسران لباس یکدیگر معرفی می شوند که به تعبیری مایه زینت و حفاظت است.[3] برای حفظ این میثاق محکم و کانون پر برکت است که شوهرداری زن و صبر او بر سختی های زندگی و تلاش مرد در کسب روزی حلال برای خانواده در احادیث به عنوان جهاد در راه خدا معرفی می شود و مرد به معاشرت با همسر بر اساس معروف[4]، غیرت ورزی، عفو، صبوری و مدارا دعوت می شود و زوجین به نگهداری ، تکریم و محبت به والدین خود در کانون خانواده، توصیه می شوند؛ پرورش همه ابعاد وجودی فرزندان در سایه محبت و مراقبت، از وظایف والدین و اطاعت فرزندان از ایشان نیز از حقوق والدین، برشمرده می شود؛ و بسیاری توصیه های دیگر که به کار بستن آنها خانواده ای متعادل با حداکثر کارکردها را محقق خواهد کرد اما تحقق آن نیاز به برنامه ریزی دارد.

 

 

ساختار خانواده

خانواده، برای رسیدن به کارکردهایی که برشمرده شد مانند هر نهاد دیگری نیازمند ساختار است. در نگاه جامعه شناسان غربی، ساختار خانواده، مدل ثابت و مرجحی ندارد؛ به طور طبیعی به تبع تغییرات اجتماعی، تغییر کرده و منجر به تغییر در کارکردها می شود لذا به عنوان مثال از نگاه ایشان، تغییر ساختار مدیریت در خانواده از نظام طولی به نظام عرضی و دموکراسی که زن و مرد و فرزندان را از لحاظ قدرت تصمیم گیری در یک سطح قرار می دهد، به نوعی مؤید انعطاف این نظام در مقابل تغییر در ساختارهای اجتماعی بوده و مورد تایید است؛ اما در رویکرد دینی، دستیابی به کارکردهای خانواده متعادل، مستلزم وجود ساختار ویژه ای در خانواده است؛ ساختاری که بر اساس تفاوت نیازها و استعدادهای افراد خانواده و به منظور نیل به سعادت حقیقی انسان از سوی آفریدگار طراحی شده لذا نه تنها تابعی از تغییرات اجتماعی نیست بلکه تغییر شرایط اجتماعی و هماهنگ ساختن سایر نظام های اجتماعی را برای تحقق یک خانواده سالم طلب می کند. متاسفانه توجه به ساختار اصیل دینی در کشور مغفول مانده است. به دیگر سخن ،بشر برای گریز از بعضی ضعف های خانواده سنتی، ساختارهای خانواده مدرن را انتخاب کرده و درمان دردهایش را از آن طلب میکند در حالی که به اذعان بسیاری از اندیشمندان همین ساختارها، بحران خانواده در غرب را ایجاد کرده است. کاهش تمایل به تشکیل خانواده، عمر کوتاه ازدواج، روابط خارج از ازدواج و افزایش تعداد فرزندان نامشروع با پدرانی نامعلوم، افزایش تعداد خانواده های تک والدی و ناسازگاری و فاصله عاطفی فرزندان با والدین، نمونه هایی از نگرانی های جامعه مدرن درباره خانواده است. بنابراین بازنگری فعالانه و پویا در متون دینی برای اتخاذ ساختارهای اصیل خانواده، ضروری به نظر می رسد.

 

 

الگوی خانواده دینی

بررسی ها نشان می دهد تا کنون از دل گزاره های دستوری دین، ساختار روشن و جامعی برای خانواده دینی، اجتهاد نشده است. شورای فرهنگی اجتماعی زنان در سند "سیاست های تشکیل، تحکیم و تعالی خانواده در نظام اسلامی" مصوب مهر 83 ، ترسیم الگوی خانواده متعادل و تبیین ویژگیهای الگویی خانواده آرمانی در اسلام را به عنوان یکی از راهبردهای اساسی که باید اجرایی شود، مطرح می کند و دفتر مطالعات زنان حوزه علمیه قم نیز "ساختار خانواده در اسلام" ، "کارکردهای خانواده از نگاه دینی" ، "سیاست ها و راهبردهای کارآمدی خانواده" و سایر مباحث مربوط به خانواده را از جمله مداخل پژوهشی، پیشنهاد می کند. آنچه در دسترس ما قرار دارد، عمدتا آیات و سیره و احادیث دسته بندی شده درباره حقوق و تکالیف همسران و توصیه های اخلاقی به آنهاست بدون آنکه الگویی منسجم به دست دهد و برای هزاران پرسش امروز زنان و مردان، پاسخی فراهم آورد ؛ پرسش هایی نظیر اینکه :

سیستم مدیریت طولی که بر اساس آیات و روایات، مرد را در راس مدیریت خانواده قرار داده است، دقیقا چگونه باید عمل کند؟ جایگاه همسران در این سیستم کجاست و چگونه در سیاست گذاری های خانواده، تصمیم گیری یا اجرا دخالت می کنند؟ آیا با توجه به رشد چشمگیر کمی و کیفی حضور زنان در عرصه های اقتصادی و اجتماعی و تمایل آنها به اخذ جایگاه برابر با مردان، سیستم مدیریت طولی می تواند همچنان پاسخگو باشد؟ این سیستم چگونه برتری های احتمالی خود را بر سیستم مبتنی بر دموکراسی، اثبات خواهد کرد؟ آیا شکل گیری خانواده به گونه ای توصیه می شود که زنان لزوما با مردانی بالاتر از خود و مردان با زنانی پایین تر از خود پیمان همسری ببندند؟ میزان یا معیار سنجش جایگاه برتر یا فروتر برای همسران چیست؟ نقش ها در خانواده دینی چگونه و بر اساس چه معیاری توزیع می شود؟ جنسیت، چرا و چگونه در این توزیع لحاظ می شود؟ آیا مرز بندی دقیق و روشنی برای آن وجود دارد تا از اختلاط آسیب زای نقش ها جلوگیری کرد؟ اشتغال زنان در ساختار خانواده دینی چگونه تعریف می شود؟

آیا نظام حقوقی خانواده، به صورت کنونی کامل است؟ آیا می تواند پاسخگوی مسائل امروز خانواده ها باشد؟

آیا یک نظام اخلاقی کامل و منسجم برای روابط خانوادگی، در دسترس عموم قرار دارد؟

جایگاه فرزندان در ساختار خانواده و رابطه هر کدام از والدین با ایشان، چگونه تعریف می شود؟ آیا اساسا ما می توانیم یک ساختار دقیق و روشن برای خانواده تعریف کنیم یا اسلام، میزان بالایی از انعطاف پذیری را در ساختار پیشنهادی خود تعبیه کرده است؟ شرایط فرهنگی و اجتماعی امروز تا چه حد قابل پذیرش است و تغییرات، در کجا و به چه میزان ضروری به نظر می رسد؟ مفهوم پویایی دین اسلام و لحاظ مقتضیات زمان با حفظ اصول و اجتناب از ورود افکار التقاطی، چگونه در ساختارهای حاکم بر خانواده متعادل اسلامی، اعمال خواهد شد؟

بررسی های اولیه نشان می دهد در خانواده هایی که بیشترین تبعیت از آیات و احادیث دینی در باب خانواده وجود دارد، افراد به خصوص زنان، میزان بالایی از احساس رضایت را تجربه می کنند. در این خانواده ها بر خلاف سیستم مبتنی بر دموکراسی که بسیار جذاب و متناسب با شرایط اجتماعی امروز به نظر می رسد، مرد از اقتدار بالایی برخوردار است اما در کنار این اقتدار که نوع و شیوه اعمال آن نیز باید بررسی شود، کلیه توصیه های اخلاقی برای حسن معاشرت با همسر را نیز رعایت می کند. دیده شده که این شیوه زندگی حتی برای زنانی که در سیستم مدرن دانشگاهی به مدارج بالای علمی رسیده اند، نیز، رضایتمندی را به ارمغان آورده است. آیا جا ندارد ساختار چنین خانواده هایی از نظر جامعه شناسی و روان شناسی به دقت، بدون سوگیری و بدون نگرانی از برچسب تحجر و ضدیت با حقوق زنان، مورد بررسی قرار گیرد؟

اینها تنها پاره ای از سوالات فراوانی است که برای طراحی خانواده متعادل اسلامی باید به آن پاسخ داد. ساختار خانواده از جنبه دیگری نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی در تعامل و کنش متقابل با سایر خرده نظام های اجتماعی است. از آنها تاثیر می پذیرد و بر آنها تاثیر می گذارد؛ بنابراین در یک نگاه کل نگر، سایر خرده نظام ها باید با ساختار اجتهاد شده خانواده اسلامی هماهنگ باشند؛ در غیر این صورت، امکان تحقق ساختار خانواده دینی وجود ندارد یعنی اگر چنان که شواهد نشان می دهد، به عنوان مثال در خانواده دینی بر تفاوت نقش ها تاکید شده باشد، رسانه های ملی، نظام آموزش و پرورش و سیستم اقتصادی کشور باید برای حفظ و تداوم بخشیدن به تفاوت نقش ها برنامه ریزی کنند.

 

 

آسیب شناسی خانواده ایرانی

بحث آسیب زمانی برای یک نهاد مطرح می شود که نتواند کارکردهای مورد انتظار را محقق کند یا در آستانه انحلال قرار گیرد ، به همین دلیل در ادامه به بررسی عوامل ایجاد اخلال و ضعف در کارکردها و نیز عناصر زمینه ساز فروپاشی نهاد خانواده می پردازیم. بر همین اساس ابتدا ضعف های کارکردی خانواده را بر اساس آنچه از کارکردهای حداقلی و حداکثری خانواده در دست داریم، بر می شمریم:

ـ افزایش آمار طلاق[5]، به عنوان مغبوض ترین حلال الهی و کاهش درخواست برای ازدواج و افزایش سن ازدواج نشان می دهد نهاد خانواده به هر دلیل نتوانسته احساس رضایتمندی را در زوجین ایجاد کند یا بر مطلوبیت آزادی های فردی و کسب موفقیت های اجتماعی و شغلی، غلبه کند.

ـ آمار بالای زنان متقاضی طلاق نسبت به گذشته نشان می دهد میزان رضایتمندی زنان از زندگی در نهاد خانواده بیش از مردان کاهش یافته است.

ـ شیوع طلاق عاطفی بین زوجین که به عنوان یک آسیب جدی از سوی کارشناسان مطرح می شود[6] ، از فقدان ارضای نیازهای عاطفی و روانی زوجین در کانون خانواده، حکایت دارد در حالی که بر اساس آموزه های دین ،باید سکونت و آرامش و مودت و رحمت بر این فضا حاکم باشد.

ـ به گفته کارشناسان، بسیاری از طلاق ها به دلیل مشکلات در روابط جنسی رخ می دهد حتی اگر زوجین، این علت اصلی را پنهان نگاه دارند. بنابراین یکی از اصلی ترین کارکردهای نهاد خانواده برای زن و مرد دچار ضعف می باشد. نزدیک به 40 درصد زنان از اختلالات جنسی در روابط زناشویی رنج می برند و آمار اختلالات جنسی در حدود 8/9 درصد است.[7]

ـ اختلاط نقش ها در خانواده باعث شده بسیاری از وظایف پدری، شوهری، مادری و همسری معطل بماند و زوجین نتوانند به خوبی از عهده ایفای نقش طرف مقابلشان برآیند. مردان در خانواده از احترام و قدرت عمل برخوردار نبوده و جایگاه ضعیفشان آنها را نسبت به وظایفشان دلسرد می کند. زنان با نیل به جایگاهی برابر با مردان مجبورند باری بیش از توانشان به دوش بکشند و نباید مانند گذشته انتظار حمایت همه جانبه ازهمسرشان داشته باشند.

خانواده که اولین و مهمترین نهاد برای تولد و پرورش فرزندان محسوب می شود، در امر تربیت و انتقال ارزشها و برقراری رابطه سالم و موثر با نسل بعدی دچار مشکلات متعددی شده است. گسست نسلها ،به عنوان یک معضل جهانی ، از سوی برخی کارشناسان داخلی به عنوان مشکل پیش روی جامعه و خانواده ایرانی مطرح می شود. از یک سو ارزشهای والدین به دلیل تغییرات عمیق در نظام ارزشی و اجتماعی برای فرزندان قابل پذیرش نیست و از سوی دیگر شیوه کارآمدی برای انتقال ارزشها از سوی والدین اتخاذ نمی شود. آنها از بودن در کنار یکدیگر لذت نمی برند. فرزندان به والدین احترام نمی گذارند و آنان را به عنوان راهنما و کنترل کننده در زندگی نمی پذیرند.

در گذشته خانواده ها به ویژه زوج های جوان از حمایت خویشاوندان در کلیه مراحل زندگی و مشکلات احتمالی مانند نیازهای مالی یا اختلافات خانوادگی، برخوردار بودند. هر چند این حمایت ها گاه رنگ دخالت به خود می گرفت و مخل زندگی می شد اما در بسیاری موارد به استحکام خانواده و ارضای نیازهای عاطفی می انجامید. امروز خانواده ها هیچ کس را در حریم خصوصی زندگی شان وارد نمی کنند و به دنبال منابع دیگری برای پر کردن این خلاء حمایتی هستند که کارآمدی لازم را ندارد.

 

 

عوامل آسیب زا

مردم بر اساس یک نیاز طبیعی ازدواج می کنند و تشکیل خانواده می دهند اما خانواده ای که شکل می گیرد، به شدت از ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی متاثر است. افرادی که در درون این ساختارها رشد کرده اند و باورها، نگرش ها و مهارت هایشان شکل گرفته، ناگزیر، خانواده ای متناسب با این ساختارها تشکیل می دهند. صنعتی شدن و تغییر الگوهای تولید، تغییرات گسترده در ساختارهای اجتماعی، اصلاحات دینی و جایگزینی انسان محوری به جای خدا محوری، غلبه نگرش پزیتیویستی در علوم، حضور تاثیر گذار و فرهنگ ساز تکنولوژی های جدید در زندگی مردم، ظهور جنبش های فمینیستی و حمایت منابع قدرت جهانی از آنها به دلیل همسویی منافع و بسیاری تغییرات دیگر که مدرنیته در زندگی انسان غربی پدید آورد، او را مجبور ساخت تا خانواده ای متفاوت از قبل با ساختاری جدید از روابط، حقوق و اخلاقیات، تشکیل دهد. خانواده ای که مرد آن حتی اگر مهارت داشته باشد، قادر نیست مدیریت کند؛ حمایت اقتصادی از زن تضمین نمی شود؛ نقش های سنتی زنانه ارزش محسوب نمی شود؛ خانواده ای که نمی تواند بر منفعت فردی اعضای خود غلبه کند؛ خانواده ای که برای تربیت فرزندانش، از اختیارات لازم برخوردار نیست و بسیاری شاخص های دیگر که آسیب های خانواده را از حد نارضایتی های محدود دوران سنتی خارج کرده و فروپاشی خانواده را در افق دید اندیشمندان جهان نشانده و باعث نگرانی آنها شده است.

کشور ما نیز به همان نسبت که جبرا یا بر اساس سیاست گذاری های کلان، از جریان مدرنیته تاثیر پذیرفته، تغییر در ساختار های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و به تبع آن تغییر در ساختارهای خانواده را شاهد بوده و همین تغییرات گسترده است که آسیب های کارکردی ذکر شده برای خانواده را در پی داشته است. برای بررسی دقیق تر عوامل آسیب زا در نهاد خانواده، می توان آنها را به سه دسته تقسیم کرد که بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند. دسته اول افراد تشکیل دهنده خانواده هستند که به دلیل ضعف در مهارت ها و انحراف در نگرش ها به خانواده آسیب می زنند. دسته دوم انحراف در ساختارهای مدیریتی، حقوقی و اخلاقی خانواده را شامل می شود و دسته سوم به انحراف در سایر نظام های اجتماعی موثر بر خانواده اشاره دارد.

 

 

تاثیر افراد بر خانواده

اولین و مهمترین عامل، تغییر نگرش بسیاری از مردم به زندگی است. پاره ای از نگرش های جدید در بین زنان و مردان مشترک است:

کم رنگ شدن عنصر ایمان و تقدم منافع دنیوی بر کسب رضایت الهی؛ اصالت یافتن لذات مادی بر لذت های معنوی؛ فردگرایی و توجه به منافع فردی به جای ایثار و فداکاری و توجه به منافع خانواده به عنوان یک کل؛ افزایش زمینه برای برقراری روابط خارج از چارچوب ازدواج و در یک کلام رسوخ ارزش های مدرن و آموزه های فمینیستی در باور مردم مسلما باعث افزایش ناسازگاری ها و کاهش تحمل افراد در مواجهه با کاستی ها و مشکلات معمول زندگی خانوادگی است. مادران، موفقیت های شغلی را بر نگهداری از کودکان خود ترجیح می دهند و نگران آسیب های روحی و عاطفی خانواده نیستند. پدران، از تمام مسئولیت های پدری به کسب درآمد اکتفا می کنند و آن را نیز به مرور زمان بین خود و همسرانشان تقسیم می کنند. زنان ترجیح می دهند تا طی مدارج ترقی و کسب جایگاه برابر، ازدواج را به تاخیر بیندازند. مردان به دلیل کم رنگ شدن فرهنگ عفاف، نیاز کمتری به تشکیل خانواده حس می کنند.

کم رنگ شدن عنصر ایمان به همراه ترویج فرهنگ مصرف زدگی و زیاده خواهی، قناعت را از دایره ارزشها خارج می کند و قباحت کسب مال حرام را برای بسیاری از بین می رود. سیستم ناکارآمد اقتصادی نیز به رواج این بلیه کمک کرده و تیرگی و قساوت قلب و هدایت ناپذیری را در افراد خانواده و جامعه رقم می زند.

 

 

پاره ای دیگر از تغییر نگرش ها ویژه زنان است:

جایگاه رو به بهبود دختران در خانواده، افزایش سطح تحصیلات آنان و ورود زنان به بازار کار و کسب استقلال مالی، همزمان معلول دو موج فکری است که متاسفانه در بسیاری موارد آموزه های آن با یکدیگر خلط شده است. یکی نگاه اصیل اسلامی که با طرح تفکرات انقلابی امام خمینی (ره) راجع به زن مسلمان، جانی دوباره گرفت و زندگی زنان را متحول کرد. دیگری موج تفکرات فمینیستی که با ظهور انقلاب اسلامی متوقف شد اما در دو دهه گذشته همزمان با رواج نظریات توسعه و مدرنیته در کشور، دوباره مطرح شده و امروز از سوی منابع مختلف داخلی و خارجی حمایت می شود و حتی بسیاری از زنان پایبند به ارزش های دینی را نیز به تصور اسلامی بودن این آموزه ها با خود همراه کرده است. این دو موج فکری متناسب با خاستگاهشان تأثیری عمیق بر نگرشها و انتظارات زنان از زندگی زناشویی و خانوادگی برجای گذاشته اند. بخشی از این تغییرات مانند افزایش اعتماد به نفس، ابراز نیازها و مطالبه حقوق به حق خود، رشد فکری، حضور سالم اجتماعی و کسب درآمد متناسب با مصالح خانواده، از سوی دین مورد تایید قرار می گیرد اما هنوز کم نیستند مردانی که تمایل ندارند سنت های گذشته را به نفع نگاه اصیل اسلامی کنار بگذارند و نمی توانند زندگی سالمی را با زنان رشد یافته ادامه دهند. بخشی دیگری از این تغییرات مانند تحقیر ارزشها، خصوصیات و نقش های زنانه و الگو قرار دادن ارزش های دنیای مردانه برای زنان، ترویج برابری بدون لحاظ تفاوت های جنسیتی و اختلاط نقش های خانوادگی و تضعیف نقش های مادری و همسری برگرفته از آموزه های فمینیستی و در تعارض آشکار با مفاهیم دینی است اما گاه از طریق دستگاه های مختلف نظام جمهوری اسلامی مانند رسانه ملی و نظام آموزش و پرورش، ترویج شده و به روابط زنان و مردان در خانواده آسیب می زند.

عامل بعدی، فقدان مهارت ها و آگاهی های لازم برای افراد در مسائل جنسی و روابط خانوادگی است که به گفته کارشناسان، سهم عمده ای از آسیب ها را به خود اختصاص داده است. در گذشته، خانواده تنها مرجع انتقال این مهارت ها و آگاهی ها بود ، اما پیچیدگی شرایط زندگی امروز و به دنبال آن، کم رنگ شدن نقش خانواده در انتقال مهارت ها و عدم برنامه ریزی نهاد ها و سازمان های متولی مانند رسانه ها و نظام آموزش پرورش برای این مهم، خلاء جدی در این زمینه به وجود آورده است.

 

 

انحراف در ساختار خانواده

عامل آسیب زای دیگر، انحراف از ساختارهای خانواده متعادل اسلامی است. چنان که ذکر شد، ساختار روشن و منسجمی از متون دینی اجتهاد نشده اما شاخصه هایی برای ساختار خانواده دینی در روایات و آیات آمده است که نقاط انحراف را روشن می سازد. یک نمونه از آن رواج ساختار اقتدار عرضی یا دموکراسی در خانواده است که پدر و مادر و فرزندان را در یک سطح از تصمیم گیری قرار می دهد و هیچ کس مجاز به دخالت در امور دیگری یا اعمال نظر خاص نیست. در حالی که ساختار خانواده دینی به صورت طولی و با ریاست مرد و حیطه گسترده مسئولیت های او به همراه توصیه های اخلاقی تعریف شده است. این تغییر ساختاری در سایر نقاط جهان نیز اتفاق افتاده و بررسی در مورد پیامدهای آن، نتایج بعضا متناقضی از آثار مثبت و منفی نشان داده است. با توجه به حساسیت و تاثیر گذاری و چالش برانگیز بودن این موضوع در کشور ما ضروری است تحقیقات دقیقی در این باره به عمل آید. لازم به ذکر است که تغییر نگرش هایی که در زنان و مردان جامعه رخ داده و آموزه های مدرنی که باور نسل های جدید را شکل داده بدون شک بر ذائقه افراد تاثیر می گذارد و ساختارهای متناسب با این باورها را طلب می کند. به همین دلیل است که گاه برابری نقش های زن و مرد با تمام مشقت جسمی و روحی که بر زنان حمل می کند و آسیبی که به کانون خانواده می زند، همچنان مطلوب آرمانی گروهی از زنان است.

نمونه دیگر از تغییرات ساختاری، تلاش های بر گرفته از تفکرات فمینیستی برای مشابه سازی حقوق زن و مرد در خانواده و در واقع انحراف از نظام حقوقی اسلام برای این نهاد است که بر اساس تفاوت های طبیعی زنان و مردان و به منظور استحکام و کارآیی خانواده طراحی شده است.

 

 

خرده نظام های تأثیرگذار بر خانواده

افراد، حتی اگر در خانواده ای با ساختار آرمانی زندگی کنند باز هم از جامعه و خرده نظام های معیوب آن به شدت متأثر می شوند و این تأثیر به مرور زمان، ساختار خانواده را نیز تغییر خواهد داد. برخی خرده نظام های آسیب زا در بحث خانواده شامل موارد زیر هستند:

ـ رسانه های جمعی به عنوان یکی از اجزای نظام فرهنگی و آموزشی کشور، امروزه رقیب کارکرد تربیتی خانواده و یکی از بزرگترین منابع اطلاع رسانی و آموزشی محسوب می شوند و تحلیل محتوای آنها نشان می دهد که متأسفانه خواسته یا ناخواسته علاوه بر رواج آموزه های فمینیستی و مدرن، در ارائه الگوهای ناسالم از خانواده، بسیار فعال عمل می کنند! افتخار رسانه ملی به پربیننده بودن سریال چارخونه که به بهانه خنداندن مردم، یک پدر بی عرضه، توسری خور، نادان، بی قید و دارای کلکسیونی از دیگر صفات زشت اخلاقی را در یک خانواده مادر سالار به تصویر می کشد، نمونه ای از این فعالیت هاست.

ـ نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی کشور بر خلاف رویکرد دینی و هماهنگ با آموزه های فمینیستی، تفاوت های جنسیتی را در برنامه ریزی های آموزشی به کلی نادیده می گیرد و به این ترتیب در رواج این آموزه ها و دامن زدن به فقدان مهارت های زندگی خانوادگی، سهم بسزایی دارد. بعضی کارشناسان معتقدند علاوه بر ضعف های جزئی، کل نظام آموزشی کشور نیز نمی تواند انتظارات ما برای تربیت انسان دینی را برآورده سازد زیرا ساختار آن برگرفته از نظام های مدرن غربی در یک پارادایم انسان محور است.

ـ نظام اقتصادی در بحث سیاست گذاری، برنامه ریزی و قانون گذاری، آن چنان که باید در راستای حمایت از خانواده عمل نمی کند. اگر اشتغال زنان در خانواده متعادل اسلامی باید فرع بر وظایف اصلی زن به عنوان مادر و همسر و محور عاطفی خانواده باشد، نظام اقتصادی باید فرصت های شغلی ویژه زنان و متناسب با شرایط آنان فراهم کند.

امید است شناخت دقیق آسیب های خانواده و عوامل ایجاد کننده آن ما را در برنامه ریزی موثر برای رفع آن، یاری دهد.

[1] سوره نساء آیه 21

[2] «« و از نشانه‏های او اینکه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، در این نشانه‏هائی است برای گروهی که تفکر می‏کنند. (21) روم:21»

[3] «...آنها{همسرانتان} لباس شما هستند و شما لباس آنها. (هر دو زینت یکدیگر هستید و باعث حفظ یکدیگر) ...بقره:187»

[4] و عاشروهن بالمعروف / و علی المولود رزقهن و کسوتهن بالمعروف / و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف

[5] رشد 7 درصدی طلاق در کل کشور و افزایش 37 درصدی طلاق در روستاها. آذر 84. آمار 13 درصدی طلاق در سال 86

[6] 38 درصد زوجهای ایرانی به سمت طلاق عاطفی می روند. روزنامه قدس 5/2/86

[7] کنگره سراسری خانواده و مشکلات جنسی. آذر 84




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:33 عصر

اقتصاد مقاومتی نیاز دیروز و امروز جامعه اسلامی


http://www.samamos.com/?p=3207

اقتصاد در آموزه های وحیانی اسلام به عنوان زیربنا یا رو بنا مطرح نیست؛ زیرا انسان در جهان مادی دنیوی، دارای نیازهای متضاد و متقابل دوگانه ای است که نمی توان هیچ یک را کم اهمیت تر از آن دیگری دانست. انسان ترکیبی از روان و تن است؛ هر چند که روان پیش ازورود در کالبد تن همان جان و روح مجرد از هرگونه ماده است؛ ولی قرار گرفتن روح در جسم موجب می شود تا روان و نفسی شکل گیرد که خصوصیات برزخی دارد و میان مجرد و ماده است. این گونه است که روان آدمی همان گونه که به حوزه مجرد گرایش دارد به حوزه مادیات نیز گرایش دارد. این گرایش دو سویه است که آدمی را در میان دو قطب متقابل مادی و مجرد قرار می دهد. از نظر آموزه های اسلامی، انسان به عنوان یک مرکب از روح و جسم لازم است تا به هر دو نیازهای معنوی و مادی خود پاسخ دهد و هرگونه نادیده گرفتن و عدم پاسخ گویی به این نیازها موجب می شود تا انسان مسیر شدن کمالی و تعالی خود را نتواند بپیماید. قرار گرفتن روح و جان در تن و ماده موجب شده تا نیازهای مادی نخستین دغدغه آدمی شود. از این روست که انسان به عنوان یک حیوان غذایی از آب و نان می خواهد.

همچنین اسلام به گرایش فطری و غریزی بشر به اجتماع توجه دارد؛ زیرا به دلایل چندی نمی تواند به تنهایی زندگی کند؛ زیرا نیازهای عاطفی و احساسی انسان از یک سو و نیازهای جسمی و جنسی از سوی دیگر او را به سوی دیگری می کشاند تا اجتماعی را شکل بخشد.

برخی بر این باورند که گرایش طبیعی انسان به جامعه و اجتماع برای استخدام و پاسخ گویی به نیازهای خودش است؛ هر چند که این تنها دلیل برای جامعه گرایی بشر نیست، ولی نمی توان آن را نادیده گرفت. این جاست که می توان مساله اقتصاد را به عنوان یک مولفه اصلی در تحقق اجتماع مدنظر قرار داد؛ زیرا انسان ها برای این اجتماع را شکل می دهند تا بتوانند از طریق آن به نخستین و ابتدایی ترین نیاز طبیعی خود در دنیا یعنی اقتصاد پاسخ دهند. از این روست که از نظر آموزه های قرآنی در تبیین و توصیف جامعه، اقتصاد به عنوان قوام و ستون برپادارنده اجتماع انسانی معرفی شده است.(نساء، آیه 5)

از آن جایی که هدف از امت سازی از سوی خداوند و پیامبر(ص) ارایه یک سبک زندگی الگو و برتر است تا همه نیازهای معنوی و مادی بشر در آن جامعه پاسخ داده شود. (بقره، آیه 143 و آیات دیگر) جامعه اسلامی، جامعه ای است که به نیازهای اقتصادی افراد به درستی پاسخ داده می شود.

اما همان اندازه که اقتصاد مایه قوام جامعه است، چشم اسفندیار و پاشنه آشیل جامعه نیز است. به این معنا که جامعه از سوی این بخش همواره در معرض خطر انقراض و نابودی است؛ زیرا اگر جامعه ای نتواند به این هدف اصلی اجتماع پاسخ دهد، از درون دچار فروپاشی می شود. دشمنان هر جامعه بر آن هستند تا با ضربه زدن به اقتصاد، ستون فقرات جامعه را بشکنند و آن را متلاشی و نابود سازند.

اقتصاد مقاومتی به جامعه اسلامی کمک می کند تا ضمن تامین یکی از مهم ترین مولفه های جامعه یعنی آسایش و اقتصاد، اجازه ندهد تا دشمن از این چشم اسفندیار و نقطه ضعف جامعه استفاده کرده و با تیرهای زهرآگین تحریم و فشار، جامعه را فلج کند؛ زیرا اقتصاد مقاومتی جامعه را چنان مصون می دارد که این نقطه ضعف به یک نقطه تحرک و پرش برای جامعه مطرح شده و جامعه اسلامی را به عنوان یک الگوی برتر به جهانیان معرفی نماید؛ زیرا توده های مردمی که جز دنیا هدفی ندارند، به این نتیجه و باور می رسند که اگر دنیا بخواهند سبک زندگی اسلامی را در پیش گیرند. اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصادی که بر منابع انسانی و مالی و مادی داخلی جامعه تکیه کرده است و با عناصری از خلاقیت، باور و اعتماد، همه نیازهای خود را تولید و تامین می کند و مستقل و خودکفا از دیگران به راه رشد و شکوفایی خود ادامه می دهد، این امکان را به جامعه اسلامی می دهد تا همه فشارهای سلطه گران و مستکبران را تحمل کرده و آنها را پس زند.

لزوم مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی

البته دست یابی به اقتصاد مقاومتی نیازمند بسترسازی و ایجاد شرایط و زمینه هایی است که اگر تحقق نیابد نمی توان امید داشت که اقتصاد مقاومتی در جامعه شکل گیرد. از مهم ترین عواملی که اقتصاد مقاومتی بر بنیاد آن شکل می گیرد، بینش و نگرشی است که به عنوان موتور محرکه فعالیت های انسانی مطرح است.

اصولا فلسفه زندگی که انسان براساس شناخت و معرفت نسبت به خود و هستی پیدا می کند، سبک زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد. همان گونه که بینش مادی موجب می شود تا انسان ها همه ظرفیت خود را به جنبه های مادی اختصاص دهند و اصولا به چیزی به نام آخرت باور نداشته و کاری برای آن بخش انجام ندهد.

بینش ها، نگرش ها و باورهای انسانی است که سبک زندگی و نیز جهت و حتی میزان تحرکات بشر را تعیین می کند. بنابراین، دست یابی به اقتصاد مقاومتی متکی به باور وجود توانایی در خود در برابر تحرکات دشمن سلطه گر است. اگر کسی باور نداشته باشد که می تواند بر سرپای خود بایستد و در همه جنبه ها به نیازهای خود پاسخ دهد و یا جامعه ای که چنین باوری را ندارد نمی تواند تحرکاتی برای خودکفایی و استقلال اقتصادی داشته باشد. هم چنین اگر جامعه ای باور نداشته باشد که دشمنانی سلطه گر بر آن هستند تاجامعه را نابود سازند و بر آن سلطه یابند، هرگز اقتصاد مقاومتی برای رهایی از فشارهای دشمنان شکل نخواهد گرفت. برخی بر این باورند که اصولا نمی توانیم یا این که تصور دشمن، توهمی بیش نیست و همواره بر طبل نمی توانیم و تو هم دشمن می کوبند تا جامعه به نوعی باور منفی از جهت توانایی و بی خیالی از نظر دشمن برسد.

بنابراین، می بایست جامعه به این باور برسد که می تواند و دشمنی دارد که می کوشد تا این توان را از وی سلب کند و او را وابسته به خود سازد و استقلال او را مخدوش سازد. در این صورت است که اقتصاد مقاومتی شکل می گیرد.

به سخن دیگر، دست کم دو عنصر فکری و فرهنگی در تحقق اقتصاد مقاومتی نقش اساسی را دارد که عبارت از خودباوری و فشارهای دشمنان است.

از همین جا می توان دریافت که بر مسئولان جامعه و اولیای امور است که مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی را در دستور قرار دهند؛ زیرا می بایست فرهنگ را در جامعه ایجاد و نهادینه سازند که رفتارهای اقتصادی آنان را به شکل خاصی تحت تأثیر مستقیم خود قرار دهد. جامعه می بایست در بینش و نگرش به این باور برسد که توانایی آن را دارد که همه نیازهای اقتصادی خود را پاسخگو باشد و هرگونه فشار دشمنان را نیز دفع کند. مهندسی د راین جا به معنای برقراری نسبت تعادلی و تکاملی میان عوامل و یا متغیرهای تشکیل دهنده یک مجموعه فکری و مادی است تا اقتصاد مقاومتی را تحقق بخشد و آن هدف را در دسترس جامعه قرار دهد.

از آنجایی که فرهنگ پدیده ای است که در یک جامعه شکل می گیرد و در یک فرآیندی تغییر می یابد، پس قابل مدیریت است. به سخن دیگر، فرهنگ هر چند مجموعه ای از اندیشه ها، اخلاقیات، آداب و سنت هاست که رفتار مردم را تحت تأثیر مستقیم قرار می دهد، ولی باید توجه داشت که فرهنگ به سبب تغییرپذیری، مدیریت پذیر است. از این روست که در آیات قرآنی از تغییرات فرهنگی در انسان و جامعه سخن به میان آمده است. خداوند در آیه 11سوره رعد تغییرات فرهنگی در جامعه را منوط به تغییرات فکری و فرهنگی در افراد جامعه می داند. این آیه به صراحت از امکان تغییر بلکه مدیریت پذیری فرهنگی سخن می گوید. بنابراین، می توان با ایجاد تغییر در افراد جامعه، زمینه تغییرات کلان اجتماعی را فراهم آورد. جامعه ای که بر این باور است که نمی تواند با تبیین توانایی و استعدادهای افراد می توان او را به این خودباوری توانستن رساند.

در مهندسی فرهنگ، تلاش بر آن است تا لایه ها، انواع و ارکان فرهنگ شناخته شود و نوع تعامل آن ها را در هر وضعیت به دست آورد و آن را به سمت تعالی اندیشه ها و اخلاقیات و رفتار مورد پذیرش هدایت کرد. بنابراین، در این جا نیز می بایست همه این موارد ملاحظه شود تا جامعه فرهنگ توانستن و خواستن را در خود و رفتارهایش به نمایش گذارد و ترس و خطر دایمی دشمنان و توانایی مقابله با آنان را بپذیرد.
این نوع مهندسی غیر از مهندسی فرهنگی است که ارتباط با مهندسی کل جامعه براساس رویکردهای فرهنگی دارد، زیرا در مهندسی فرهنگی تلاش بر آن است تا همه حوزه ها و ابعاد مختلف یک جامعه از سیاست، اقتصاد، ورزش، هنر، امور نظامی و انتظامی، آموزشی و پرورشی و مانند آن در چارچوب فرهنگی خاص هدایت و مدیریت شود.

در مهندسی فرهنگ اقتصادی، هدف آن است که فرهنگی که اقتصاد مبتنی بر آن شکل گرفته است را مدیریت و تغییر دهیم تا چنان در جامعه شکل گیرد که مبتنی بر اهداف اصلی تصمیم سازان و تصمیم گیران کلان جامعه است. به عنوان نمونه در فرهنگ اسلامی، زکات از سود رفتارهای اقتصادی به عنوان یک عامل رشد و نمو اقتصادی معرفی شده است در حالی که به ظاهر زکات از دست دادن بخشی از سود و سرمایه آینده است. مهندسی فرهنگ اقتصاد اسلامی به این معناست که این فکر که زکات از دست دادن نیست بلکه افزایش و نمو و زیاده در مال است، پذیرفته و به عنوان باور درآید تا در رفتارهای اقتصادی جامعه خودش را نشان دهد و شخص به قصد افزایش ثروت و سرمایه به زکات اقدام کند.

در حوزه مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی نیز می بایست دو اصل اساسی توانستن و سلطه مستکبران و دشمنان پذیرفته شود تا اقتصاد مقاومتی شکل گیرد. اگر جامعه به این باور نرسد که می تواند در حوزه اقتصادی مثلا به استقلال و خودکفایی برسد یا این که وجود دشمنان و سلطه گران مستکبر و متجاوز را تو هم بشمارد، هرگز اقتصاد مقاومتی شکل نخواهد گرفت.

با توجه به این که جامعه اسلامی در عصر معاصر هنوز به این باورها نرسیده است لازم است تا مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی شکل گیرد و از سوی مسئولان این معنا مدیریت شود تا با تغییر در باورها، تغییرات مثبت و متناسب با اهداف اقتصاد مقاومتی تحقق یابد. بنابراین، لازم است تا با سیاست گزاری و برنامه ریزی های مشخص این راهبرد اقتصاد مقاومتی در جامعه اسلامی به عنوان یک فرهنگ درآید. این جاست که مثلا غرقه سازی از طریق بسیج تمامی امکانات تبلیغی و رسانه ای برای افکارسازی ضروری می شود، زیرا می بایست جامعه به این باور برسد که می تواند و فشارهای دشمن را می بایست بشناسد و از سر راه بردارد.

از نظر فرهنگ اقتصادی جامعه می بایست به این باور برسد که تولید و عدالت اقتصادی یک ماموریت و وظیفه الهی است (هود، آیه 61) و به عنوان یک ارزش آن را در رفتارهای اجتماعی خود به کار گیرد و به عناوین چون زهد، تنبلی نورزد و از تولید و فعالیت های مولد اقتصادی باز نماند.

مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی می بایست در فرهنگ عمومی جامعه چنان حساسیت ایجاد کند که همه مردم نیاز به اقتصاد مقاومتی را درک و باور کنند و برای تحقق آن بکوشند. هم چنین در فرهنگ تخصصی، فعالان عرصه اقتصاد را به فعالیت در این چارچوب هدایت و مدیریت نماید.

از آنجایی که مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی مانند هر حوزه دیگر، نیازمند تولید دانش و ادبیات متناسب با آن می باشد می باید درحوزه مدیریت پژوهش اقتصادی نیز وارد شد. و ادبیات جدیدی مبتنی بر اقتصاد مقاومتی تولید و درجامعه رایج کرد و آن گاه در مدیریت آموزش آن ادبیات و فرهنگ تولید شده را در اذهان قرار داد تا افراد جامعه با این رویکرد جدید انس گیرند.

البته ترویج فرهنگ اقتصاد مقاومتی بخشی از مهندسی آن است. به این معنا که فراتر از آموزش می بایست به دنبال ایجاد الگوهای عملی برای فرهنگی اندیشیدن و فرهنگی رفتار نمودن جامعه درحوزه عملکردهای اقتصاد مقاومتی باشیم. در همین راستا می بایست همه رسانه ها و مراکز دولتی و خصوصی و نیمه دولتی و عمومی به کار گرفته شود تا فرهنگ اقتصاد مقاومتی در همه جا به عنوان یک دغدغه اصلی جامعه مطرح و به عنوان یک ارزش اساسی جامعه ترویج شود.

با آنچه گذشت دانسته شد که همه حوزه های زندگی بشر تحت تاثیر یکدیگر عمل می کنند؛ به این معنا که بینش ها در رفتارها و رفتارها در بینش ها تاثیرگذار هستند. از این روست که اگر ما برای جامعه انسانی سه وجه سیاست، اقتصاد و فرهنگ قایل شویم، هر سه حوزه درهر اقدام مثبت و منفی تحت تاثیر مستقیم یک دیگر قرار می گیرند. اصلاح و افساد هر یک از این سه حوزه بی درنگ یا در یک فرآیندی ابعاد دیگر جامعه را تحت تاثیر قرارمی دهد. از این رو همواره میان حوزه های گوناگون داد وستد مطرح است. پس نمی توان برای یک حوزه بی توجه به تاثیرات یا تاثرات حوزه های دیگر برنامه ریزی کرد. این بدان معنا خواهد بود که در مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی می بایست حوزه دیگر چون سیاست نیز مدنظر قرار گیرد. این جاست که به نقش کلیدی مثلا سیاست مداران و کارگزاران نظام سیاسی برای دست یابی به اقتصاد مقاومتی می بایست توجه داشت. مشکلات فرهنگی می تواند متاثر از اقتصاد یا سیاست باشد یا مشکلات سیاسی جامعه تحت تاثیر مشکلات اقتصادی یا فرهنگی جامعه قرار گیرد. بنابراین درمهندسی می بایست همواره از توسعه نامتوازن جلوگیری کرد واگر کاری انجام می شود دست کم درسه بعد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی جامعه به شکل متعادل و متوازن انجام گیرد. از این روست که گاه سخن از مهندسی جامع مطرح می شود تا از هرگونه رشد کاریکتاتوری و نامتوازن جلوگیری کرد و عدالت را در میان سه گانه ها رعایت نمود.
دشمن از آنجایی که از تبدیل شدن ایران اسلامی به یک قدرت منطقه ای و جهانی و الگوبرداری از آن درسرتا سر جهان هراسان است؛ چرا که سلطه استبدادی و بی چون و چرای او در معرض خطر قرار می دهد، اجازه نمی دهد تا گفتمان نظام اسلامی به شکل یک جامعه و دولت شکل گیرد و در عرصه بین المللی خودنمایی کند. از این روست که با سبک زندگی براساس اسلام ناب محمدی به شدت مبارزه می کند.
مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی، مدیریت فرهنگ سازی

چنان که گفته شد، مهندسی فرهنگی نوعی مدیریت فرهنگ سازی است تا الگوهای فرهنگی و رفتار جامعه درجهت اهداف متعالی جامعه مدیریت و ساماندهی شود. شکی نیست که آغاز چنین تحولی درجامعه باید از سوی مدیران و کارگزاران ارشد نظام در همه سازمان ها و نهادهای وابسته به نظام آغاز گردد؛ چرا که مردم بر دین رهبران و آیین ملوک خویش هستند (الناس علی دین ملوکهم). تغییرات رفتاری در جامعه نیز می بایست همراه با تعمیق شناخت و اصلاح زیربنایی در نظام جزیی درون سازمانی انجام پذیرد.
مهندسی فرهنگ اقتصادی درکنار مهندسی فرهنگی به معنای احیای نوع متفاوتی از مدیریت جامع اقتصادی نظام کشور است که بر اساس آن اهداف جامعه از حاشیه به متن آورده می شود و در انتخاب هر راهبرد، خط مشی، طرح برنامه مدنظر قرار می گیرد.

امام خامنه ای با توجه به نیازهای جامعه اسلامی، مهندسی فرهنگ را در دستور کار خود قرارداده اند.
ایشان به عنوان یک نخبه و روشنفکر اسلامی در مقام مدیریت فرهنگ، با تولید مفاهیم و اصطلاحات جدید بر آن است تا فرهنگ جامعه را به درستی بازسازی و اصلاح نماید وبراساس اسلام ناب محمدی به معاصرت بکشاند. ایشان با ایجاد اصطلاح و مفهوم اقتصاد مقاومتی بر آن شد تا نیازهای راهبردی جامعه را شناسایی و به جامعه معرفی کند و ایشان را در این جهت مدیریت نماید.

البته از آن جایی که فرهنگ را همگان می سازند گام اصلی را می بایست درگام نخست مدیران ارشد نظام و سپس از طریق رسانه ها همه بخش ها و سطوح جامعه بردارد تا اقتصاد مقاومتی شکل گیرد.
بنابر این، برای دست یابی به اقتصاد مقاومتی نخست می بایست مدیریت فرهنگ سازی به جهت تغییرات متناسب و لازم از طریق مهندسی فرهنگ اقتصادی انجام گیرد تا جامعه درمسیری قرار گیرد که به دو اصل توانستن و مقاومت در برابر فشار برسد و شکل جدیدی از اقتصاد و تولید را سامان دهد که ضمن برآورده کردن همه نیازهای اساسی جامعه، در برابر هرگونه فشار سلطه گران و مستکبران مقاومت کند و از استقلال و خودکفایی بهره مند شود و به مسیر رشد و شکوفایی خود ادامه دهد.




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:30 عصر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >