سفارش تبلیغ
صبا ویژن
الماسها می درخشند...!
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

عاشقانه‌های پرطرفدار زرد!

پسندیدم
ارسال به وبلاگ تبیان
تعداد بازدید : 515

ادبیات عامه‌پسند در هر جامعه‌ای طرفداران خاص خودش را دارد. خیلی از نوجوانان و جوانان زمانی که به ادبیات روی می‌آورند، بیش‌تر خواهان تفریح و تفنن‌اند و ادبیات و به‌ویژه رمان برای آن‌ها آینه‌ای است که بتوانند نیازها و دغدغه‌های آشنای خود را در آن ببینند.

فرآوری: زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
قلب عاشقانه

شاید نتوان به مطالعه آثار ادبیات عامه‌پسند توسط نوجوانان و جوانان چندان خرده گرفت چرا که این آثار علاوه بر این‌که بخشی از اوقات فراغت آن‌ها را پر می‌کنند، منجر به پرشدن برخی چاله‌های ذهنی و روحی در این گروه‌های سنی نیز می‌شوند. اما این ژانر از ادبیات زمانی مشکل‌ساز می‌شود که خواننده را از دنیای واقعی و شاکله اصلی زندگی دور می‌کند و سبکی تخیلی از روابط انسانی و عاطفی را در چهارچوب ذهنی او به وجود می‌آورد.

امروز کتاب‌فروشی‌ها از داستان‌های عاشقانه‌ای پر شده که نویسنده صرفا با هدف کسب درآمد و به نوعی انجام تجارتی بی‌دغدغه دست به نگارش آن‌ها زده است؛ کتاب‌هایی که با هوشمندی تمام و شناخت دقیق سلیقه مخاطبان نگاشته شده و به چاپ چندم می‌رسند؛ عاشقانه‌هایی پرطرفدار اما زرد...

 

همراه با مهرداد نصرتی، شاعر و نویسنده، که درباره ی این موضوع سخن می گوید:

قطع ارتباط با دنیای واقعی
بدیهی است همه بزرگسالان کتاب‌خوان امروز در دوره‌ای از زندگی خود (بین 15 تا 24) سالگی خواندن رمان‌ها و داستان‌های عاشقانه را تجربه کرده‌اند.
بیش‌تر افراد از خواندن این نوع کتاب‌ها در دورانی خاص ناگزیرند اما این مساله زمانی مشکل‌ساز می‌شود که خواننده در فضای حاکم بر این کتاب‌ها باقی بماند و به نوعی ارتباط خود را با دنیای واقعی قطع کند و دنیایی تخیلی بر پایه روابط احساسی و عاطفی شخصیت‌های این کتاب‌ها بسازد.
بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند رواج کتاب‌هایی از این دست ارتباط مستقیمی با عقلانیت‌گریزی در جامعه دارد، یعنی زمانی‌که جامعه جریانی عقلانی و جدی در خود نمی‌یابد در داستان‌نویسی دچار آفت عاشقانه‌نویسی‌های سطحی و سخیف می‌شود.

فیلم های پیش از انقلاب
عامه‌پسند‌نویسی در تمامی دنیا رواج دارد و بسیاری از نویسندگان مشهور با داستان‌های عاشقانه وارد دنیای ادبیات شده‌اند.
اگر عامه‌پسندنویسان در نگارش آثار خود به شعور و من واقعی مخاطب احترام بگذارند، نتیجه نهایی کارشان اثری قابل تامل خواهد شد؛ در غیر این صورت خواننده ناچار به مطالعه آثاری می‌شود که تنها از چیده شدن کلماتی پرزرق و برق تشکیل شده و صرفا توانایی زیادی در بالا و پایین کردن احساساتش دارند.

اگر عامه‌پسندنویسان در نگارش آثار خود به شعور و من واقعی مخاطب احترام بگذارند، نتیجه نهایی کارشان اثری قابل تامل خواهد شد


این نوع آثار را می‌توان با فیلم‌های پیش از انقلاب که مخاطب را در رویاپردازی و زندگی در فضای غیرواقعی غرق می‌کرد، مقایسه کرد.
این داستان‌ها خواننده را در فضایی قرار می‌دهد که در دنیای واقعی به ندرت اتفاق می‌افتد و همین باعث می‌شود فرد در زندگی واقعی و در مواجهه با رویدادهای احساسی و عاطفی با چالش‌های جدی مواجه شود.

روابط عاشقانه ی نامتوازن
نویسندگان این نوع کتاب‌ها به فرمول و قالبی مشخص در نگارش این آثار رسیده‌اند و با رصد سلیقه مخاطبان و بازخورد کتاب‌های قبلی، کتاب‌های جدید خود را به رشته تحریر درمی‌آورند.
متاسفانه در نمایشگاه‌هایی که وزنه‌های ادبیات کشور به خوبی فروش نمی‌روند، شاهد فروش موفق این نوع کتاب‌ها هستیم که این نشان از بازار داغ این آثار در بین مخاطبان دارد.

در بسیاری از این کتاب‌ها شاهد رابطه عاشقانه جوان با پیر، ثروتمند با فقیر و انواع دیگری از رابطه‌های نامتوازن هستیم که غالبا نیز به خوشبختی و سعادت ختم می‌شوند؛ این درحالی است که در زندگی واقعی کم‌تر می‌بینیم که این دست روابط به شادکامی واقعی طرفین منتهی شود.

آسیب شناسی حوزه عامه پسند نویسی
متولیان حوزه ادبیات در ابتدا باید فضای عامه‌پسندنویسی در کشور را به خوبی بشناسند و آسیب‌شناسی کنند.
عاشقانه‌نویسی در ایران از بیش از 10 قرن پیش رواج داشته و آثار شاخصی در این حوزه وجود دارد اما متاسفانه نسل امروز شناخت چندانی از این آثار فاخر ندارند و مسوولان و ناشران نیز تلاش جدی برای شناساندن این کتاب‌ها به نوجوانان و جوانان صورت نداده‌اند.
برای تغییر در شرایط موجود باید آثار موفق داخلی و خارجی این حوزه از ادبیات شناسایی و به دیگران معرفی شود. علاوه بر این، مسوولان باید از نویسنده‌های نامی و مطرح کشور که اصالت نگارش و توجه به نیازهای مخاطب را بیش از منفعت مادی خود در نظر دارند درخواست کنند تا آثاری در حوزه ادبیات عامه‌پسند به نگارش دربیاورند.
بدیهی است این اقدام باعث از رونق افتادن عاشقانه‌های زردی می‌شود که امروز بازار کتاب ایران را فراگرفته‌اند.

 


منبع: ایسنا




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:47 عصر

لباس های ضد خیانت

 


امروزه تمامی محصولات داخلی؛ ملزم به ثبت استاندارد های زیست محیطی بوده و از این نشان ها و برچسب ها جهت رقابت در بازار استفاده می کنند. رابطه  این برچسب ها با حفظ محیط زیست چیست؟

استاندارد های زیست محیطی

همانطور که در مقاله قبلی گفته شد؛ لباس ها دوستان ما هستند. پس بهتر است قبل از انتخاب و خرید؛ آنها را به خوبی بشناسیم. بعضی از آنها به قیمت از بین رفتن محیط زیستمان سر از فروشگاه های پر زرق برق شهرمان درآورده و  اصل خود را در پس ظاهر فریبنده شان پنهان کرده اند. هدفشان تنها جلوه گری در ویترین فروشگاه های گرانقیمت است ولو با نادیده گرفتن آه و اشک و زحمات دستانی که آنها را به وجود آورده اند.
حال اگر محیط زیست و سیاره مان را دوست داریم؛ اگر به اصول انسانی پایبند هستیم؛ می بایست کدامیک را انتخاب کنیم؟ چگونه ذات آنها را بشناسیم؟

ابتدا باید گفت؛ منسوجاتی که  الیافشان از منابع طبیعی استخراج شده و تولید و مصرف آنها اثرات زیست محیطی کمی داشته باشند موفق به کسب برچسب Eco-Lable می شوند.

استاندارد های زیست محیطی

 

این برچسب؛ در مقاله ی قبلی معرفی شده است. از طرف دیگر محصولاتی که در تولید آنها به سلامت و کیفیت معیشتی کارگران توجه شده باشد برچسب “تجارت عادلانه“    (Fair trade) دریافت می کنند. 
در این مقاله در مورد شرایط اخذ این برچسب توضیحاتی ارائه شده است.

 

 

استاندارد های زیست محیطی

کیفیت فرایند های تولیدی محصول؛ ملاک اخذ این استاندارد و برچسب می باشد. کارخانجات تولید منسوجات سعی می کنند که این برچسب کیفیت را دریافت کرده و  بسیاری از آنها اصول تولید عادلانه را در سیاستهای تولیدی شان در نظر می گیرند تا مشتریان بیشتری را جذب کرده و به وسیله ی این برچسب؛ به آنها این اطمینان داده می شود که در تولید محصولاتشان؛ به اصول تجارت عادلانه پایبند بوده اند. زیرا امروزه مشتریان نسبت به استفاده از محصولات سازگار با محیط زیست؛ مشتاق هستند. اما زمان زیادی لازم است تا تمامی مشتریان در سراسر دنیا در خریدشان این گونه محصولات را انتخاب کنند.
از طرف دیگر برخی از فروشندگان و بازاریاب ها؛ این گونه محصولات را تحت عنوان "محصولات اخلاقی" (Ethical products) معرفی می کنند.


به طور مثال people tree یکی از این تولید کنندگان پوشاک است که طبق اصول تجارت عادلانه فعالیت کرده و در بهترین خیابان های لندن؛ در کنار برترین و معروفترین فروشگاه ها شعبه ی فروش دارند.


اصول تجارت عادلانه شامل موارد زیر می باشد:
1- پرداخت دستمزد عادلانه به کارگران تولیدی توسط کارفرما.

2- تامین ایمنی و سلامت کارگران.

3- ایجاد شرایط آموزش به کارگران؛ جهت ارتقاء مهارت های آنها

4-عدم استفاده از کودکان در فرایند تولید

5- حفظ امنیت شغلی کارگران.

6- حفظ مشاغل بومی و صنایع دستی هر کشور.

7-حفظ حقوق حیوانات و به طور کلی جانداران و محیط زیست.

به طور مثال؛ Black Yak یکی از شرکت های تولیدی پوشاک است که شرایط ایمنی کار و تجارت عادلانه را ؛ رعایت می کند. این شرکت انگلیسی از دستبافته های طبیعی رایج در مناطق هیمالیا و تبت در محصولاتش استفاده می کند. اصولی که این شرکت تولیدی رعایت می کند شامل مواردی چون دستمزد عادلانه کارگران بومی؛ تساوی شرایط کار؛ حفظ ایمنی کار؛ ارتباط تجاری بلند مدت با کارگران؛ تامین سلامت و شرایط تحصیل برای آنها می باشد.

امروزه مشتریان نسبت به استفاده از محصولات سازگار با محیط زیست؛ مشتاق هستند. اما زمان زیادی لازم است تا تمامی مشتریان در سراسر دنیا در خریدشان این گونه محصولات را انتخاب کنند. از طرف دیگر برخی از فروشندگان و بازاریاب ها؛ این گونه محصولات را تحت عنوان "محصولات اخلاقی" (Ethical products) معرفی می کنند

همانطور که گفته شد در تجارت عادلانه؛ تولید محصولات جدید می بایست به گونه ای باشد که مشاغل بومی و قدیمی حفظ شود. به طور مثال؛ در کشور خودمان با تولید و رواج استفاده از کالای خواب کارخانه ای؛ دیگر صدای پنبه زن ها شنیده نمی شود و به ندرت نشانی از پنبه زن و کمان و دوچرخه اش دیده می شود. قابل ذکر است که لحاف ها؛ تشک ها و متکا های پنبه ای قدیمی؛ با هر بار که پنبه هایشان اصطلاحا "زده" می شود؛ نو شده و دوباره قابل استفاده می شوند. اما امروزه تشک های خوشخواب؛ لحاف هایی که با الیاف مصنوعی پر شده اند؛ پس از مدتی دیگر قابل استفاده نیستند.
با توجه به مطالب گفته شده؛ مسئولیت طراحان این است تا ایده هایشان را با اصول تجارت عادلانه هماهنگ کرده و این موارد را در بین تولید کنندگان رواج دهند و در طرح هایشان به نوعی از منسوجات و دست بافته های بومی  استفاده کنند. از طرف دیگر؛ مشتریان نیز وظیفه دارند تا از خرید پوشاک و به طور کلی منسوجاتی که با اصول تجارت و تولید عادلانه مغایرت دارند؛ امتناع کرده تا به نوعی جلوی سوء استفاده از کارگران گرفته شود.
بسیاری از مشتریان در کشورهای اروپایی از سیستم های تولیدی ناعادلانه و استفاده از کودکان کار؛ متاثر شده و نسبت به تبعات منفی آن آگاه هستند و از خرید این گونه محصولات امتناع می کنند. این حرکت باعث می شود تا کارفرمایان به کارگران حقوق عادلانه داده و از استخدام کودکان کار اجتناب کنند.

حال باید پرسید آیا واردات و استفاده از  البسه های بی کیفیت؛ صنایع دستی بومی مان که در کشور چین تولید می شوند و ... ؛ با اصول تجارت عادلانه سازگار است؟
فرش های دستبافت کشورمان که به قیمت خون دل خوردن بافندگانشان؛ با دستمزدهای ناعادلانه و سوء استفاده از کودکان کار؛ تولید می شوند و در ویترین فروشگاه های پر زرق و برق داخلی و خارجی؛ با قیمت هایی بالا؛ به فروش می رسند؛ تا چه میزان با اصول تجارت عادلانه فاصله دارد؟
 آیا وقت آن نرسیده هوشیار شویم و از تولید کنندگان داخلی؛ بخواهیم تا برای کسب برچسب تجارت عادلانه تلاش کنند؟ آیا این وظیفه ی مسئولین نیست که استانداردهای اخذ برچسب تجارت عادلانه را تصویب کرده و در اختیار تولید کنندگان و وارد کنندگان قرار دهند؟ همانطور که امروزه تمامی محصولات داخلی؛ ملزم به ثبت استاندارد های زیست محیطی بوده و از این نشان ها و برچسب ها جهت رقابت در بازار استفاده می کنند.

 

ریحانه صانعی
کارشناس ارشد طراحی صنعتی
بخش محیط زیست تبیان

منابع :

Davies; Denise, Dick; Amanda, Hardly; Liz, AQA-Design and Technology – Textile Technology, Thornes; Nelson; 2009, United Kingdom




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:46 عصر

پیامدهای بی اخلاقی در فضای اینترنت!

 


عصر حاضر را عصر سیاره رسانه های مدرن و به گفته آلومن تافلیر نویسنده کتاب پر تیراژ موج سوم، عصر کلبه الکترونیک نامیده اند. علاوه بر رادیو و تلویزیون و مطبوعات، ماهواره ها، اینترنت، موبایل و... تا کنج خلوت ما نفوذ کرده و ذهن و زندگی ما را اشغال نموده اند. برخورد حذفی و سلبی با آن ها ناممکن و گسترش قارچ گونه آن ها نیز مضر و مسموم کننده است.


اینترنت

کم نیستند پدران و مادرانی که با مراجعه به دفاتر مشاوره ای و مراکز روانشناسی و تربیتی از آثار و عوارض تلخ و گزنده اینترنت و موبایل در زندگی فرزندان خود شکوه و شکایت و خواهان ارائه راه حل های کاربردی برای مهار و یا محدود نمودن نفوذ رسانه های مذکور در ذهن و ذوق فرزندان خود می باشند.

در این اجمال با توجه به تهدیدات فرهنگی و اخلاقی اینترنت به منظور تضمین سلامت اخلاقی نسل جوان، نحوه بهره گیری سالم و هدفمند از آن را مورد تأمل و تحقیقی قرار می دهیم.

قبل از ارائه راه کارهای استفاده از اینترنت آثار و عوارض ناگوار آن نه تنها در ایران بلکه در جهان غرب را مرور می کنیم. چرا که شناخت برون داد مخرب و مسموم اینترنت، خود در مدیریت آن  موثر خواهد بود استفاده واترز [1] در کتاب اینترنت و پیآمدهای اجتماعی آن می نویسد:

اینترنت، بطور وسوسه انگیزه، زمینه های اعتیاد و آلوده شدن به خود را به وجود می آورد. بسیاری از کارفرمایان در آمریکا و اروپا احساس می کنند از طریق عادت های اینترنتی کارمندان شان چاپیده می شوند. وقت تلف کردن در فضاهای مجازی هم اکنون 30 تا 40 درصد به عنوان علت کاهش قدرت تولید کارکنان به شما می آید.

یک ردیاب جنسی مشخص کرده است که بیشتر تجمع ها در بسیاری از سایت های بزرگسالان طی ساعت های کاری صورت می پذیرد.

احساس گناه، یکی از آثار مخرب و ضد اخلاقی اینترنت در بین کاربران اینترنتی به شمار می آید. یکی از کاربران می گوید: «آنچه مرا ترساند و منجر به کوتاه تر کردن هرزه نگاری آن- لاین در باره ام شد، احساس گناه دائمی در تمام شبانه روز بود که بسیار ترسناک و فرساینده است.[2]

اینترنت، کاربران را به دنیای خیالی و مجازی، دوری از جمع، انزواطلبی کشانده و بسیاری از موج سواران خود را در امواج خانمانسوز غیراخلاقی گرفتار، ساخته است. دکتر شنایدر یکی از محققان و پژوهشگران در حوزه آثار اینترنت در زندگی فردی و اجتماعی مردم آمریکا طی مصاحبه ای که با 100 نفر از افرادیکه همسرانشان اعتیاد به سکس مجازی داشته اند از زبان همسران این افراد می نویسد: آن ها دائماً تکرار می کردند که احساس لطمه دیدن، خیانت، طرد شدن، تباهی، تنهایی، شرمندگی، انزوا، خفت و خشم دارند.

احساس گناه، یکی از آثار مخرب و ضد اخلاقی اینترنت در بین کاربران اینترنتی به شمار می آید. یکی از کاربران می گوید: «آنچه مرا ترساند و منجر به کوتاه تر کردن هرزه نگاری آن- لاین در باره ام شد، احساس گناه دائمی در تمام شبانه روز بود که بسیار ترسناک و فرساینده است

 

زنجوان یک معتاد به اینترنت می گوید: من چگونه می توانم، رقابت کنم با صدها فرد گمنامی که هم اکنون در رختخواب ما و در سر همسرم هستند. رختخواب ما، جایی که با همسرم صمیمی بودیم، پر شده از غریبه های بی ارزش و گمنام.

تلخ ترین بخش پژوهش های مذکور اینجاست که بسیاری از کاربران در آغاز بهره گیری از اینترنت در پی ارتقاء سطح علمی، فرهنگی، هنری و سیاسی خود می باشند، امّا در مسیر جستجوی سایت ها و برنامه های جدید گرفتار جاذبه های غیراخلاقی و در نتیجه مسموم شدن روح و روان خود می شوند.

خلاصه اینکه "واترز" در کتاب یاد شده تصریح می کند که اینترنت، به شدت مشتریان خود را در گرداب خود غرق نموده و کمتر کسی است که نبودند در فرآیند استفاده از آن دچار احساس تنهایی، افسردگی، اتلاف وقت، انفعال، بلوغ زود رس و فاصله گرفتن اعضای خانواده از یکدیگر، استرس، احساس گناه، تنبلی و بیماری های جسمی و روحی نشود.

در ایران امروز نیز متأسفانه به جهت عدم مدیریت صحیح و اصولی، آثار و پیامدهای شوم اینترنت را در سبک زندگی، طرز لباس پوشیدن، معاشرت، میهمانی ها، عروسی ها، ارتباط ناسالم بین گروه های غیر همچنین به وضوح مشاهده می کنیم.

تأکید و توجه جدی بر ساماندهی نظام خانواده و تحکیم روابط موثر بین اعضای خانواده، از مهم ترین پیش نیازهای مقابله با آثار مخرب و مضّر رسانه های مدرن، از جمله اینترنت به شمار می آید. گرمی و عشق و پیوند پایدار و مقدس اعضای خانواده، مانع پناه بردن نسل جوان (اگر چه گاهی والدین نیز آلوده می شوند) به خلوت اینترنتی خواهد شد

عوامل گرایش به اینترنت

1- عدم ارتباط موثر و پایدار، توأم با محبت و عشق و گرمی در بین اعضای خانواده کاربران اینترنت

2- عدم آموزش فرهنگ بهره گیری از رسانه های مدرن، در خانه و مدرسه و دانشگاه

3- ضعف شبکه اینترنت داخلی به عنوان زیر ساخت توسعه جامعه مدرن

4- ناآشنایی والدین به نوع بهره گیری صحیح از اینترنت و حتی گاهی عدم استفاده مناسب والدین از اینترنت. اگر پدران و گاهی مادران خود آلوده به استفاده غلط از این رسانه باشند، از فرزندان چه انتظاری می توان داشت.

5- برخورد حذفی و سلبی و نه ایجابی با گسترش رسانه های مدرن

6- جوان بودن و جمعیت کشور  و هیجانی بودن فضای اینترنت برای نسل جوان.

7- رقابتی نبودن فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و تلاش احزاب و گروه های قدرتمند جهت تک صدایی و تک حزبی کردن فضای فرهنگی و آموزشی و...

این فرآیند معیوب باعث می شود، جوانان دختر و پسری که در دهه اول انقلاب به تفریحات و رقابت ها و مطالعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می پرداختند، امروز بسیاری به رقابت در خود نمایی و خودآرایی و تنوع طلبی و ایجاد روابط غیراخلاقی بپردازند.

خریدن به کنج تنهایی و حضور منفعلانه در برابر رسانه های مدرن و تحت تأثیر آموزه های غیراخلاقی و هوس انگیز اینترنت از اصلی ترین فضاهایی است که به گرایشات کاذب مذکور جواب مثبت می دهد.

راهکارهای مقابله با فسادسازی اینترنت

بعد از شناخت عوارض آزاردهنده و گزنده اینترنت در اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی، و باز کاوی عامل و عوامل استفاده ناسالم از این رسانه، ارائه راهکارهای مقابله با آثار مسموم کننده آن کار چندان پیچیده ای نخواهد بود.

بی دین
راهکارهای پیشگیری از آثار سوء اینترنت

جهت رعایت اختصار اصلی ترین راهکارها را مرور می کنیم:

1- تأکید و توجه جدی بر ساماندهی نظام خانواده و تحکیم روابط موثر بین اعضای خانواده، از مهم ترین پیش نیازهای مقابله با آثار مخرب و مضّر رسانه های مدرن، از جمله اینترنت به شمار می آید. گرمی و عشق و پیوند پایدار و مقدس اعضای خانواده، مانع پناه بردن نسل جوان (اگر چه گاهی والدین نیز آلوده می شوند) به خلوت اینترنتی خواهد شد.

طبق تحقیقات موجود، پدران و مادرانی که بیشتر وقت خود را (به طور هدفمند) با فرزندان خود سپری می کنند. فرزندانی پویا و پرتلاش و موفقی داشته و در نتیجه در دام پر دانه رسانه ها گرفتار نمی شوند.

از سوی دیگر هم نیستند زنان جوانی که می گویند همسرشان هووی اینترنتی (بیوه زن مدرن) را از طریق این رسانه به خانه آورده و فضای خانه را آلوده به حضور مروجان فرهنگ بیگانه کرده اند.

2- تقویت بنیه دینی و اخلاقی و شناختی اعضای خانواده، از طریق توسعه فعالیت های آموزشی، هنری، علمی و مسافرت های مذهبی و نیز حضور فعال در مراسم و جشن های ملی و مذهبی

3- آموزش نحوه استفاده صحیح با تأکید بر مدیریت زمان از اینترنت- به طور مثال همان طور که، در تعاملات اجتماعی و معاشرت های فامیلی و خانوادگی به فرزندانمان یاد می دهیم که با خوبان معاشرت کنند در فضا مجازی نیز این مهم را مورد توجه قرار دهیم.

هم چنین یاد بگیریم و یاد بدهیم که نباید اطلاعات و خصوصیات خانوادگی را از طریق فعالیت های اینترنتی در اختیار دیگران قرار دهیم. و یا با افراد ناشناس ارتباط بر قرار کنیم. و یا به ولگردی اینترنتی معتاد شویم.

4- سایت ها وبلاگ نویسان متعهد را به فرزندان معرفی کنیم

5- قرار بگذاریم هر روز، راجع به یک موضوع مخصوص در فضای مجازی، جستجو و بحث و گفتگو کنیم. در این فضا می توان روحیه تحقیق و پژوهش راجع به سوژه های مورد نیاز خانواده، مانند تکنیک های موفقیت، راه های رسیدن به شادابی و نشاط، مقابله با استرس و اضطراب، شناخت افراد و شخصیت های علمی موفق در جهان و ... را در بین اعضای خانواده تقویت کرد.

جوان یک معتاد به اینترنت می گوید: من چگونه می توانم، رقابت کنم با صدها فرد گمنامی که هم اکنون در رختخواب ما و در سر همسرم هستند. رختخواب ما، جایی که با همسرم صمیمی بودیم، پر شده از غریبه های بی ارزش و گمنام

 

در این خصوص همکاری خانه و مدرسه برای برگزاری مسابقات پژوهشی و تحقیقی و تعیین جایزه به منظور تشویق و ترغیب هر چه بیشتر نسل جوان بسیار موثر و مفید خواهد بود.

6- مسافرت ها، معاشرت ها نباید به گونه ای (از سوی والدین) طراحی شوند که فرزندان، مایل به همراهی با اعضای خانواده نباشند. جذابیت های تفریحی، هیجانات و شادی های مورد علاقه فرزندان نباید مورد غفلت واقع شود.

7- زمان و مکان استفاده از اینترنت برای تمامی اعضای خانواده شفاف سازی شود. استفاده پنهانی و پشت درهای بسته و به طور نامحدود ممنوع- حداکثر فعالیت های اینترنتی 2 ساعت در شبانه روز.

8- اضطراب، ترس، افسردگی، احساس تنهایی، احساس حقارت، کمرویی، بیکاری از عوامل مهم آلوده شدن و اعتیاد به اینترنت است. همه نهادهای تأثیرگذار (خانه، مدرسه، رسانه ها و...) می بایست برای پیش گیری و درمان اختلالات مذکور، اقدامات لازم را به عمل آورده و صرفاً به جنگ با معلول ها نپردازند.

9- گاهی دفاع غلط از ارزش های دینی و اخلاقی و سیاه جلوه دادن اسلام موجب فرار نسل جوان از خانه و مدرسه و نهادهای رسمی و پناه بردن به فضاهای مجازی و مضّر می باشد. بدون شک معرفی دین زنده و پویا و معرفی زیباییهای قرانی و نورانی اسلام در ساماندهی رویکرد و عملکرد جوانان ما و در نتیجه استفاده آنان از رسانه های مدرن نقش معجزه آسایی خواهد داشت که نباید مورد غفلت والدین، معلمان، مبلغان دینی و متولیان امور قرار گیرد.

10- تهیه و توزیع ارزان قیمت سرگرمی های رایانه ای برای کودکان و نوجوانان، در تحدید فعالیت های اینترنتی بسیار موثر خواهد بود.

 

پی نوشت ها:

[1] - وی یکی از مدیران برنامه ریز پروژه های اینترنتی در آمریکا بوده و در خصوص اعتیاد اینترنتی تحقیقات گسترده به عمل آورده است.

[2] - به نقل از کتاب اینترنت و پیامدهای اجتماعی آن- استفاده واترز- ص 29

احمد رزاقی                    

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

 




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:44 عصر

دشمن واقعی ما کیست؟!

 


«دشمن‏شناسى‏»، یکى از ضرورى‏ترین شناخت‏هاست، ولى دشمنى‏کردن با دشمن و دشمن دانستن او و هوشیارى در مقابل دشمنى‏هایش ازآن ضرورى‏تر است.


نفس
دشمن درون

دشمن، تنها آن نیست که به خاک میهن ما تجاوز کند، یا نقشه قتل و نابودى ما را بکشد، یا اموال ما را بدزدد. آنکه «گوهر یقین‏» را مى‏رباید و به جاى آن «تردید» و «شک‏»تحویلمان مى‏دهد، دشمن ماست. آنکه «احساس مس?ولیت‏» را از ما مى‏گیرد و در عوض، «بى‏خیالى‏»تزریق مى‏کند، دشمن است. آنکه «توکل‏» ما را غارت مى‏کند و بذر «بى‏اعتمادى‏» به وعده‏هاى خداو پیغمبر را در مزرعه جانمان مى‏پاشد، دشمنى دیگر است. دشمن، دشمن است. دوست پنداشتن دشمن و ناتوان و ناچیز شمردن‏آن، غفلت‏آور است و موجب خنجر خوردن از پشت مى‏شود. دشمن یا حیوان است مثل مار و عقرب و گرگ و سگ یا انسان. اگر دشمن از نوع حیوان باشد همین که انسان چیزی به او بدهد حداقل یک ساعت از دستش راحت است، اما دشمن درون این گونه نیست، حتی اگر چیزی به او بدهی، چند لحظه آرام نمی شود. اگر ما به میل او عمل کنیم و آنچه خواست به او بدهیم، به همان اندازه که به میل او عمل کردیم حمله می کند و جلوتر می آید این طور نیست که مثل گرگ و مار عقب نشینی کند. نَفس، دشمنی نیست که انسان او را بشناسد، پوشیده و در درون است نه بیرون.نَفس دشمن قهار و مکاری است که ما را می بیند و ما او را نمی بینیم.دشمنی اش دائمی است نه موقت.گزیده ترین کالا یعنی «ایمان» و « عقل» ما را می برد نه مال و خانه را.با تمام دشمن ها فرق دارد.

از دشمن صریح و رویاروى کمتر ضرر مى‏بینیم، تا دشمن پنهان و دور رو. (1)

آنکه آشکارا خود را دشمن معرفى مى‏کند، کم خطرتر از دشمنى است‏که شعار دوستى مى‏دهد و دشمنى خود را پوشیده مى‏دارد و نقاب دوستى و خیرخواهى به چهره مى‏زند. (2)

هم شناخت دشمن ضرورى است، هم آشنایى با شگردها و شیوه‏هاى‏ دشمنى‏اش. در حدیث است از قول امیرالم?منین‏علیه السلام که فرمود: «بزرگترین دشمن، دشمنى است که مکر و کید خویش را بیشتر پنهان‏سازد».(3)

 

مبارزه با دشمن درون

تمایلات نفسانى، خودخواهی ها، میل به انحراف، میل به گمراهى و لغزشهایى که زمینه‌ى آن را خود انسان فراهم مى‌کند. پیغمبر با این دشمن هم سخت مبارزه کرد؛ منتها مبارزه‌ى با این دشمن، به وسیله‌ى شمشیر نیست؛ به وسیله‌ى تربیت و تزکیه و تعلیم و هشدار دادن است. لذا وقتى که مردم با آن همه زحمت از جنگ برگشتند، پیغمبر فرمود شما از جهاد کوچکتر برگشتید، حالا مشغول جهاد بزرگتر شوید. عجب! یا رسول‌اللَّه! جهاد بزرگتر چیست؟ ما این جهاد با این عظمت و با این زحمت را انجام دادیم؛ مگر بزرگتر از این هم جهادى وجود دارد؟ فرمود بله، جهاد با نفس خودتان. اگر قرآن مى‌فرماید: «الّذین فى قلوبهم مرض»، اینها منافقین نیستند؛ البته عده‌اى از منافقین هم جزو «الّذین فى قلوبهم مرض»اند، اما هر کسى که «الّذین فى قلوبهم مرض» است - یعنى در دل، بیمارى دارد - جزو منافقین نیست؛ گاهى م?من است، اما در دلش مرض هست.

جنگ بیرونی، آهن می‌خواهد و جنگ درونی آه.اگر انسان با نفس امّاره بخواهد بجنگد دیگر توپ و تانک لازم نیست فرمود: «و سلاحه البکاء» اگر کسی اهل اشک و ناله و گریه نباشد مسلّح نیست و وقتی مسلّح نبود خب آن شیطان که گفت: (لْأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ) بر او مسلّط است

 این مرض یعنى چه؟ یعنى ضعفهاى اخلاقى، شخصیتى، هوسرانى و میل به خودخواهی هاى گوناگون؛ که اگر جلویش را نگیرى و خودت با آنها مبارزه نکنى، ایمان را از تو خواهد گرفت و تو را از درون پوک خواهد کرد. وقتى ایمان را از تو گرفت، دل تو بى‌ایمان و ظاهر تو باایمان است؛ آن وقت اسم چنین کسى منافق است.

اگر خداى نکرده دل من و شما از ایمان تهى شد، در حالى که ظاهرمان، ظاهرِ ایمانى است؛ پابندی ها و دلبستگی هاى اعتقادى و ایمانى را از دست دادیم، اما زبان ما همچنان همان حرفهاى ایمانى را مى‌زند که قبلاً مى‌زد؛ این مى‌شود نفاق؛ این هم خطرناک است. قرآن مى‌فرماید: «ثمّ کان عاقبة الّذین اسائوا السوأى ان کذّبوا بایات اللَّه»؛ آن کسانى که کار بد کردند، بدترین نصیبشان خواهد شد. آن بدترین چیست؟ 

  

 

تکذیب آیات الهى

 در جاى دیگر مى‌فرماید: آن کسانى که به این وظیفه‌ى بزرگ - انفاق در راه خدا - عمل نکردند، «فاعقبهم نفاقا فى قلوبهم الى یوم یلقونه بما اخلفوا اللَّه ما وعدوه»؛ چون با خدا خلف وعده کردند، در دلشان نفاق به وجود آمد. خطر بزرگ براى جامعه‌ى اسلامى این است؛ هرجا هم که شما در تاریخ مى‌بینید جامعه‌ى اسلامى منحرف شده، از این‌جا منحرف شده است. ممکن است دشمن خارجى بیاید، سرکوب کند، شکست دهد و تار و مار کند؛ اما نمى‌تواند نابود کند بالاخره ایمان مى‌ماند و در جایى سر بلند مى‌کند و سبز مى‌شود. اما آن‌جایى که این لشکرِ دشمن درونى به انسان حمله کرد و درون انسان را تهى و خالى نمود، راه منحرف خواهد شد. هرجا انحراف وجود دارد، منشأش این است. پیغمبر با این دشمن هم مبارزه کرد.

هم شناخت دشمن ضرورى است، هم آشنایى با شگردها و شیوه‏هاى‏دشمنى‏اش. در حدیث است از قول امیرالم?منین‏علیه السلام که فرمود: «بزرگترین دشمن، دشمنى است که مکر و کید خویش را بیشتر پنهان‏سازد»

انسان باید با دشمن بجنگد

جنگ بیرونی، آهن می‌خواهد و جنگ درونی آه.اگر انسان با نفس امّاره بخواهد بجنگد دیگر توپ و تانک لازم نیست فرمود: «و سلاحه البکاء» اگر کسی اهل اشک و ناله و گریه نباشد مسلّح نیست و وقتی مسلّح نبود خب آن شیطان که گفت: (لْأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ) بر او مسلّط است .آنکه نتواند «خود» را در پیچ و خم جاذبه‏ها، لغزشگاه‏ها، هوس‏ها ووسوسه‏ها حفظ کند و خود را نساخته باشد، هر چه «بالاتر» رود، سقوطش‏هلاکت‏بارتر و شکننده‏تر است. حضرت امام‏قدس سره فرمود: «خدا نکند قبل از آنکه انسان خودش را بسازد، دنیا به او روى آورد.» و چه سخن شگفت و هشدار دهنده و سازنده‏اى!

گاهى براى بعضى‏ها، کنار بودن از صحنه مقامها، مس?ولیتها و ریاست ها مفیدتر و خوش‏عاقبت‏تر است، زیرا اگر مطرح و مشهور شوند، ظرفیت‏«شهرت‏» و «مقام‏» را ندارند و «خود» را گم مى‏کنند، بخصوص اگر ره‏صدساله را یک شبه طى کرده باشند و عنوان و نام و آوازه‏اى را که دیگران به‏طور طبیعى از رهگذر یک عمر تلاش و رنج و فداکارى به دست مى‏آورند،اینان در «جوانى‏» و آغاز راه و بدون طى آن مراحل کسب کرده باشند. به‏نوعى «دولت مستعجل‏» و میوه زودرس و شکفتن نابهنگام!

این که نام و عنوان انسان بر سر زبانها بیفتد، براى حاشیه‏نشینان وناظران، وسوسه‏انگیز است و براى ناموران، جاده‏اى لغزنده و سکویى بر لب‏یک پرتگاه... چه اصرارى به مطرح بودن و مشهور شدن؟ آفات و خطرات آن رانمى‏بینید؟ گمنامى نعمتى است که تنها گرفتاران «شهرت‏» و دردسرها و عوارض‏«معروف شدن‏» به ارزش آن واقفند. بیچاره آنان که شب و روز در تلاشند تا مشهور شوند.

 تو خود را چو کودک ادب کن به چوب        به گرز گران مغز مردم‌ مکوب

تو با دشمن نفس هم‌خانه‌ای                   چه در بند پیکار بیگانه‌ای

 

پی نوشت ها:

1- در شناخت منافقین، به «سوره منافقون‏» رجوع شود. نیز به خطبه 185 نهج البلاغه درتوصیف منافقان.

2- اخاف علیکم کل منافق الجنان‏عالم اللسان، یقول ما تعرفون و یفعل ماتنکرون. (نهج‏البلاغه، صبحى صالح، نامه 27، به نقل از پیامبر اکرم).

3- اکبر الاعداء اخفاهم مکیدة (الحیاة، ج‏1 ص‏133).

زهرا انصاری نسب   

بخش نهج البلاغه تبیان

 


منبع :گامی در مسیر، جواد محدثی

farsi.khamenei.ir




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:43 عصر

ما خودمان مشتری پر و پا قرص عذاب جهنمیم

 


خداوند متعال می فرماید : برخى از مردم کسانى‏اند که سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بى [هیچ‏] دانشى از راه خدا گمراه کنند، و [راه خدا] را به ریشخند گیرند براى آنان عذابى خوارکننده خواهد بود.

 


گناه
سرگرمی هاى ناسالم‏

مسأله سرگرمی و وسیله آن یکی از مسائل بسیار مهم در زندگی هر فردی می باشد، همه ما در کنار مشغله های فراوان باید زمانی را به تفریح خود اختصاص دهیم در غیر این صورت دچار دلمردگی و بیماری های روحی و روانی خواهیم شد،اما اینکه با چه وسیله ای و چگونه خود را سرگرم کنیم مسأله ایست که توجه جدی می طلبد .

بسیاری از ما خود را با فیلم های مورد علاقه و یا کتاب هایی با موضوع خاص سرگرم می کنیم، و عده ای دیگر سراغ ورزش و گردش با دوستانمان می رویم و یا از همه این ها در کنار هم استفاده می کنیم .

اما یادمان باشد کتاب ها و فیلم هایی که انتخاب می کنیم تأثیرات عمیقی بر روی ما می گذارند ،و شایسته نیست که وقت تفریح خود را صرف هر گونه کتاب و با هر موضوعی کنیم ،این خطرناک است ،ممکن است باعث گمراهی ما شود .

« وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ »(سوره لقمانآیه 6)  ؛و برخى از مردم کسانى‏اند که سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بى [هیچ‏] دانشى از راه خدا گمراه کنند، و [راه خدا] را به ریشخند گیرند براى آنان عذابى خوارکننده خواهد بود.

 

لهو الحدیث در عصر ما

قرآن مجید در این آیه، روى کلمه لهو الحدیث تکیه کرده و سخن مى‏گوید. چه بهتر معناى این کلمه را به خوبى فراگیریم.

لهو در لغت عرب به معناى باز داشتن و مشغول کردن است.

هر نوع سخن و کلامى و یا کار و کردارى که انسان را از حق و حقیقت باز دارد، به آن لهو مى‏گویند. چیزى که هست، باز دارنده، گاهى مضمون کلام است، و سخن، به آن لهو الحدیث مى‏گویند و گاهى چیز دیگر است، مانند جمع ثروت و افراط در شهوت که به آنها لهو مى‏گویند، که ما را از حق باز مى‏دارد.

قرآن مجید مى‏فرماید: الهکم التکاثر؛ (تکاثر (102) آیه 1.)

گردآورى ثروت شما را از گرایش به حقیقت باز داشت.

بنابراین هر نوع سرگرمى که مانع از توجه به حق و حقیقت گردد، در لغت قرآن به آن لهو مى‏گویند. هرگاه یک چنین سرگرمى و بازدارنده، کلام و داستان باشد، لفظ حدیث به آخر آن ضمیمه مى‏گردد، مى‏گویند: لهو الحدیث و در غیر این صورت بدون ضمیمه به کار مى‏برند و مى‏گویند: لهو.

الان در جامعه کنونی ما بازار این وسایل داغ داغ است ،از انواع و اقسام مجلات زرد و کتاب هایی با محتوای غیر اخلاقی و یا مملو از ادعاهای پوچ و بی اساس که عقاید و ارزش های مخاطبان را نشانه رفته اند .

دیگر نیازی به توضیح نیست که صنعت فیلم سازی بخش وسیعی از آن در راستای اهداف سیاسی بسیاری از ارزش ها را زیر سرال می برد و در راستای خاصی مخاطب را هدایت می کنند . 

آیا جاى گفتگوست که یکى از عوامل انحطاط اخلاقى، همین صفحات و تصنیفهاست و آیا نواهاى فریبنده و تحریک‏آمیز موسیقى به شیوع فساد و اعمال دور از عفت دامن نمى‏زند، و آواز گرم زنان و دختران توام با آهنگهاى شهوت‏انگیز موسیقى روح عشقبازى را در جوانان ایجاد نمى‏کند؟

 

رمانهاى عشقى و جنایى‏

رمانهاى عشقى و افسانه‏هاى جنایى که رموز بى عفتى و آدمکشى را تعلیم جوانان و دختران ما مى‏دهد، مصداق واقعى لهو الحدیث است. زیانهاى بى حد و حصرى که از این ناحیه بر پیکر اجتماع وارد مى‏گردد، به مراتب بالاتر از ضررهاى افسانه‏هاى ایرانى نضر بن حارث بود، که زاییده خیال بود و از تحریکات جنسى و تعلیمات جنایى، دور و پیراسته بود.

فیلمهاى گمراه کننده، پرده‏هاى شهوت‏انگیز، صحنه‏هاى بى عفتى که در سینما و تلویزیون نشان داده مى‏شود، حکم لهو الحدیث دارد، بالاخص هنگامى که گوینده در پشت پرده، رموز و اسرار فیلم را تشریح کند.

دانشمندان روان شناس معتقدند که فیلمهاى جنایى و جنسى در گسترش فحشا و افزایش حجم جنایات، کاملا موثرند، و بسیارى از مجرمها در برابر هیات هاى داورى صریحا اعتراف مى‏کنند که کارهاى زشت و ناپسند آنها عکس العمل تماشاى فیلمهاى سینماهاست که درس جنایت و خیانت در آنها تعلیم مى‏دهد. اسلام هرگز با فیلمهاى علمى و اخلاقى و بهداشتى مخالف نیست. امروز فیلم یکى از وسایل بزرگ آموزش و پرورش است و در جامعه‏هاى متمدن از آن به طرز صحیح استفاده مى‏کنند و یک مادر مى‏تواند طرز تغذیه و تربیت فرزندان خود را با دیدن یک یا دو فیلم بیاموزد، ولى متاسفانه چنین سینمایى وجود خارجى ندارد و اگر به ندرت بخواهند یک فیلم علمى و اخلاقى نشان بدهند، به قدرى به آن پیرایه مى‏بندند که حتماً با یک رشته کارهاى خلاف و نامشروع توام مى‏گردد. 

 

گسترش لهو در زندگى ماشینى‏

درست است که قرآن مجید در آیه مورد بحث، یک قسم از لهو را که همان لهو الحدیث است تحریم نموده و مرتکبان را با عذاب خوار کننده تهدید کرده است، ولى باید توجه نمود که داستانهاى باطل و سرگرم کننده و باز دارنده از شنیدن سخنان خدا و پیمودن راه حق، از آن جهت حرام است که لهو و سرگرم کننده است، نه از این نظر حرام است که داستان مى‏باشد، زیرا به گواه این که شنیدن داستانهاى آموزنده و سازنده نه تنها حرام نیست، بلکه یکى از وسایل و طرق تربیت مى‏باشد.

و به عبارت دیگر، در موضوع بحث ما چیزى که مایه تحریم لهو الحدیث است، همان جنبه لهو بودن و باز دارندگى آن از شنیدن حقایق است، نه جنبه داستان و قصه گویى آن، بلکه داستان، محل و ظرف لهو مى‏باشد؛ بنابراین هرگاه لهوى در غیر مورد داستان محقق گردید، حتما حرام خواهد بود.

موسیقی

از این جهت، دانشمندان اسلامى با آیه مورد بحث بر تحریم غنا استدلال نموده و مى‏گویند: هر نوع آهنگ و آوازى که مناسب مجالس عیاشى و آواز خوانى باشد، به حکم این که لهوى است که انسان را از حق و حقیقت باز مى‏دارد، حرام است.

اگر فرض کنیم قرآن و یا حدیث و یا شعر بس آموزنده‏اى را با این آهنگ بخواند، باز حرام خواهد بود. درست است قرآن و یا شعر آموزنده‏اى که با آهنگ غنا خوانده مى‏شود، از قبیل لهو الحدیث نیست، یعنى خود سخن و مضمون کلام لهو و باز دارنده نیست، زیرا با قرآن است و یا شعر آموزنده، ولى کیفیت و نحوه سخن گفتن لهوى است که مایه بازداشتن انسان از حق و حقیقت مى‏باشد.

هرگاه تصنیف مبتذل عشقى که احساسات خفته جنسى را به شدت بیدار مى‏سازد، با چنین آهنگ خوانده شود، در این صورت علاوه بر این که مضمون کلام لهو و سر گرم کننده و بازدارنده است، کیفیت کلام نیز که به صورت غناست، لهو خواهد بود.

نواختن دستگاههاى موسیقى هر چند توام با تصنیف و آواز نباشد، اگر چه لهو الحدیث نیست، اما روشنترین مصداق براى لهو است، زیرا نواختن و استماع این آهنگها آن چنان مایه سرگرمى است که انسان را از شنیدن آیات الهى و توجه به مبدأ و معاد و دیگر وظایف انسانى باز مى‏دارد. 

 

موسیقى بلاى عصر

یکى از بلاهاى عصر ما گسترش موسیقى است که به صورتهاى مختلفى در هر خانه و لانه وارد شده است. چون بسیارى از خوانندگان عزیز، علاقه دارند که از مضرات آن گاه گردند، به گوشه‏اى از مضرات آن اشاره مى‏نماییم:

گرچه رواج فوق العاده انواع موسیقى مانع از آن است که بسیارى از افراد در این باره درست فکر کنند و بیندیشند و مطابق طرز تفکر نادرستى که متداول شدن هر چیز را دلیل بر بى عیب بودن آن مى‏گیرند، حاضر به مطالعه در اطراف آثار شوم و زیانبار موسیقى نیستند. 

الان در جامعه کنونی ما بازار این وسایل داغ داغ است ،از انواع و اقسام مجلات زرد و کتاب هایی با محتوای غیر اخلاقی و یا مملو از ادعاهای پوچ و بی اساس که عقاید و ارزش های مخاطبان را نشانه رفته اند . دیگر نیازی به توضیح نیست که صنعت فیلم سازی بخش وسیعی از آن در راستای اهداف سیاسی بسیاری از ارزش ها را زیر سرال می برد و در راستای خاصی مخاطب را هدایت می کنند

ضررهاى اخلاقى موسیقى‏

آیا جاى گفتگوست که یکى از عوامل انحطاط اخلاقى، همین صفحات و تصنیفهاست و آیا نواهاى فریبنده و تحریک‏آمیز موسیقى به شیوع فساد و اعمال دور از عفت دامن نمى‏زند، و آواز گرم زنان و دختران توام با آهنگهاى شهوت‏انگیز موسیقى روح عشقبازى را در جوانان ایجاد نمى‏کند؟

وانگهى، آیا قلبى که مملو از نغمه‏هاى شهوت‏انگیز و تصنیفهاى عاشقانه گردید، در آن جایگاهى براى یاد خدا باقى مى‏ماند؟ آیا دلى که در آوازهاى عاشقانه و ارتعاش امواج موسیقى غرق گردید، مى‏تواند به فکر بى نوایان و درماندگان باشد؟

اصولا باید دید که لوازم و مناسبات مجالس موسیقى چیست و زیر و بم‏هاى موسیقى و ارتعاشات مختلف آن چه تقاضایى دارد؟

جز این است که دانش و رقص و اختلاط زنان و مردان و دختران و پسران شراب و الکل را به دنبال دارد؟

چیزى که آفریننده این عوامل سوء اخلاقى باشد، مى‏تواند در یک شریعت آسمانى حلال گردد؟

نتیجه این که آهنگ هاى موسیقى، هم آثار زیان بخش تخدیر اعصاب را دارد، و هم از نظر اخلاقى یک سلسله شهوت را در انسان زنده مى‏کند.خداوند متعال در آیه ای که ذکر کردیم به خوبی خطر این ابزار و وسایل را گوشزد می کند و ما را از آنها بر حذر می دارد که اگر نخواهیم به سخن خداوند متعال توجه کنیم معنایش این است که ما مشتریان پر و پا قرص اسباب لهو از هر نوع و مدلی هستیم. و افتادن در عذاب خوار کننده و استخوان سوز را هم خودمان مشتری بوده ایم ، می توانیم تصمیم بگیریم ...

فرآوری : محمدی              

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

 

 


منبع : کتاب مربى نمونه ، تفسیر سوره لقمان ، آیت الله العظمی جعفر سبحانى




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:43 عصر
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >