سفارش تبلیغ
صبا ویژن
الماسها می درخشند...!
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

 

جستاری در ادبیات قناعت در ایران .....

مقاومت با طعم اقتصاد و اقتصاد با طعم ...

القناعه مال لاینقذ : قناعت ثروتی است پایان ناپذیر

باز هم برگی از تاریخ: نگاهی به لباسهای رنگین و زیبای درون بشر که چهره ای به دلربایی پرهای طاووس و آوازی رساتر از صدای خروس دارد، که گاهی می طلبد که با بیدار کردن بهار، چهره ای تازه تر به شقایق های وجودی هدیه شود، هدیه در نزد هر انسانی پسندیده و مبارک است. که در هر فرهنگی از جایگاه عظمت و ادب برخوردار است شادی به روان می دهد. در عین آنکه انتظار نداری، تو را زنده و چشمانت را براق می کند. اما چه نیکو و والاست که هدیه از بزرگمردی باشد که ، در چشمانت همانند مرواریدی زیبا بدرخشد و جامه های رنگین تنت را، همراه سیمای درونت سرشار و خجسته از شکوفه های بهاری بکند و سیاهی زغال زمستان را در جوی های چشمه ساران روان و غلتان کند . یادی از سخنان مولایمان که همیشه و همه جا در لابه لای اندیشه ها، افتخار آفرین است ، یار همیشگی ، ما ایرانیان، که بر پویایی تفکر و درون انسان مهری از وجود می زند و بارانی از رحمت خداوند را بر مژگان احساس و نیاز نمایان می دارد . که در گنجینه نهج البلاغه به خوبی می توان به دریایی بزرگ، قایقی از عشق انداخت و به اقیانوس علم و درایت و فهم و استعداد رسید و دریافت که سوار این قایق، هرگز بر ساحل خشک و بیروح نمایان نمی شود.همان گونه که مولایمان امام علی ( ع ) فرمودند: القناعه مال لاینقذ : قناعت ثروتی است پایان ناپذیر

در برگرفته های معنای قناعت و تاثیر این واژه آشنا ،در ادبیات فارسی ، حکایت های زیادی نقل شده است که بیانگر شناخت ارزش واعتبار آن در رفتار وکردار آدمی است در حکایتهای مثنوی معنوی ، مولانا پیکره ای از وجود آدمی را نقاشی می کند که نمی توان گفت که صرفا به نقش یا آدم خاصی توجه دارد بلکه به صورت واحد در درون همه انسانها آشکار است و قادر نیست هر انسانی به نوعی از آن فرار کند و یا با خود بگویید من که چنین خصلتی ندارم یا در اصل من از دیگران متفاوت هستم، اما نه خلقت خداوند بزرگ چنان بوده و هست که آدمی در آفرینش یکسان آفریده می شود و این اعمال آنهاست که متفاوت و بر گرفته از درون است.رنگهای درون را به خوبی میتوان درلابه لای گلهای روییده شده نگاه کرد .

روزی در پارکی به درختی تنومند، خیره ماندم که چه استوار وزیباست ، چشمانم پر از حسرت شد وقتی بیشتر به فواید آن درزندگی بشر فکر کردم ، روزی ،سرسبز واستواراست ، باری قلم وکاغذ می شود ، سراسر مفید و ارزشمند می ماند ، با خود خلوتی یافته بودم که قلم از دستم برروی زمین روان شد ، افکارم برهم ریخت ،با نگاه ، به سوی قلم دوان شدم تا همدم روانم را بردارم ،ناگه در کنار پروانه ای زیبا او را یافتم ، پروانه ی بال و پر شکسته ، حیران ماندم ، به سویش بروم یا نه او را در خلومتش تنها بگذارم ، اما نه او دیگر ازاین سکوت خسته ودلگیر بود وبا چشمانش میخواست سکوت را بشکند او لحظه ای در کنارم نشسته بود اما من او را نمی دیدم ، در وجودش از قلم ستایش می کرد که جوی شد برای روان شدنش ، پروانه به سخن گریست ، گریست از سوختنش وگفت سرگذشتی تلخ وتلخ ویاد کرد از دلتنگی و کلبه عشق مادر که به راحتی از کنارش گذشته بود به سراب عشق خود را در تو فان انداخته بود ، بال زد در کنار آتش حسرت ، و اشک ریخت بر تمنای قناعت گلبرگها ، پروانه می سوخت از اینکه سرود قناعت را نیاموخته بود ، قانع نبود از محبت مادر ، در کنار ثروت قناعت ، لباسی از فقر برتن کرده بود ،لحظه ی از این همه سوختن سوختم و خود را در دنیایی دیگر یافتم ، وبه یاد آوردم حکایتی از مثنوی معنوی مولانا ?باز پادشاه و گمپیرزن(پیرزن)? قصه ای دیگر از دفتر سخنگوی تاریخ ، سر گذشت باز بلند پرواز و زیبایی که دست آموز بود ،روزی از کاخ شاهانه می گریزد و به خانه کوچک و فقیر پیرزنی فرتوت پناه می برد. پیرزن که سرگرم بیختن آرد بود . آن باز زیبا را می گیرد و نابخردانه و به خیال آنکه به باز محبت می کند تمام ناخن های باز را می چیند بی اطلاع از اینکه ناخن ها، ابزاری برای دفاع و تهاجم باز هستند پیرزن از روی دلسوزی به باز می گوید:

که کجا بوده است مادر که تو را

ناخنان زین سان درازست ای کیا؟

پیرزن نادان این حرف را می زند و منقار و بال و پر باز را هم می چیند.

مهر جاهل را چنین دادن ای رفیق

کژ رود جاهل همیشه در طریق

پیرزن باخود فکر می کند که باز گرسنه است و می رود برای او آش درست می کند و اما غافل از اینکه باز مغرور همیشه شکارهای زنده و عالی می خورده و اصلا مزاجش با آش بلغور سازگاری ندارد و با اینکه بسیار گرسنه بوده اما نمی خورد و فقط چند نوک به آش می زند اما پیرزن با عصبانیت سر آن باز فریاد می کشد که من برایت آش خوشمزه ای پخته ام و تو تکبر و بی ادبی نشان می دهی ؟

تو سزایی در همان رنج و بلا

نعمت و اقبال کی سازد تو را؟

وقتی پیرزن می بیند که باز آش را نمی خورد کوشش می کند که از لعاب و آب آش به او بدهد اما فایده ندارد . و در نهایت خشمگین و عصبانی می شود و از شدت غضب ظرف آش را بر سر آن زبان بسته دمر می کند . سر آن باز میسوزد و پرهایش می ریزد و کچل می شود.

اشک از آن چشمش فرو ریزد زسوز

یاد آرد لطیف شاه دلفروز

باز شکاری برای دلداری دادن به خود می گوید: خدا را شکر که اگر چه غضب پیرزن شعله ور شد اما شکوه و نور صبر و توکل مرا نسوزاند و از خداوند کمک می خواهد که رهایی پیدا کنند.

از طرفی صاحب باز که یک روزرا در جستجوی گمشده خود خسته و ناتوان است به سوی خانه پیرزن می رود که ناگهان باز را در دود و گرد و غبار می بیند و شیون و گریه و زاری میکند و رو به سوی باز می گوید:

هر چند این جزایی کار توست

که نباشی در وفایی ما درست

این سزای کسی است که جایگاه خود را نمیشناسد وبه آنچه که دارد قانع نیست و از انسان آگاه می گریزد و گستاخانه به کلبه پیرزنی نادان می رود.

باز می مالید پر بر دست شاه

بیزبان میگفت من کردم گناه

ای بزرگوارمن اشتباه کردم و قدر جایگاه خود ندانستم تو اگر من را نبخشی پس من کجا ناله کنم؟ تو من را ببخش و با خود ببر و از این مهلکه رهایم کن.

صاحب باز بسیار اندوهگین شد و رنجور باز شکاری را از خانه پیرزن برد. در اینجا به سراغ استاد بزرگ حضرت مولانا می رویم که در این حکایت، کوتاه می گوید: هر دل نالایقی شایسته دوستی نیست ،همان گونه که آن پیرزن نادان ارزش باز بلند پرواز شکاری را نمی دانست و بدان روزش انداخت و از طرفی باز شکاری هم ارزش جایگاه خود را ندانست و مغرور و بی ادب شده بود وقناعت نداشت برآنچه که دارد . همانگونه که پروانه بال وپر شکسته هم بر موقعیت خود در خانواده قانع نبود ورویا های خود را در بیرون از کلبه گرم مادر جستجو می کرد وغافل از طوفان زمانه ، ناگفته نماند که در تمام جوامع بشری ما شاهد این مسائل هستیم ونمی توان چنین ادعایی کرد که فقط در فلان سرزمین ، چنین معضلاتی وجود دارد ، بلکه با رشد روزافزون جمعیت ، تهاجم فرهنگ های بیگانه در کنار غفلت خانواده ها برخی گلهای زیبا پژمرده میشوند ، اما میتوان این افتخار را داشت که ما در پیوسته زمان ، گنجینه های ارزشمندی به همراه داشته ایم که با مدد ویاری از آن بهتر و عمیق تر، مشکلات اطرافمان را بشناسیم ، بال پروانه ها برای سوختن نیست ، در خانواده ، گل ها وپروانه های زیبایی زاده و بالنده می شوند ، برماست که از آغاز تولد این نونهالان آنهارا با صبرو قناعت در تمام مراحل زندگی آموخته کنیم واین امر مهم را از یاد نبریم که آگر چنین شد ، خوشبختی پروانههایمان را در آینده جامعه جستجو نکنیم ، قناعت ثروتی است که انسان از خانواده به ارث می برد از محیط زیبا وکوچک خانه میآموزد که عشق بورزد برهر آنچه که دارد و صبور باشد برهر آنچه که ندارد تا در نهایت در آینده نه چندان دور این آموخته ها را به کار بگیرد وهمانند پروانه دل شکسته وباز بال و پربسته لباسی از حسرت و پشیمانی برتن نکند ،ما هم از خدای مهربان می خواهیم که باری با لطف و عنایت شان همه بالهای شکسته پروانه های جهان را مرحمی باشند و بدانند ، که در هر تاریکی راهی به روشنای هست و خداوند بزرگ ، بخشنده و مهربان است .

زهرا جلوداریان

منابع ‌

1‌-نهج البلاغه ، محمد دشتی ،موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیر المومنین ‌

2‌-مثنوی معنوی ، به کوشش رینولدالیننیکلسون،انتشارات مهراد




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:26 عصر

رابطه فرهنگ و اقتصاد

برای درک رابطه اقتصاد و فرهنگ باید به خاستگاه این دو نظر افکند . خاستگاه اقتصاد و فرهنگ را به تعبیری می‌توان، جامعه تلقی نمود، البته روشن است که وحی نیز می تواند منشأ فرهنگ یا جنبه هایی از اقتصاد باشد و اینکه می گوییم خاستگاه این دو، جامعه است با نکته مذکور هیچ تناقضی ندارد، چرا که فرهنگ با توجه به تعریفی که ارائه کردیم، شامل وحی که توسط انسان در محیط جامعه پذیرفته شده نیز می باشد . از این رو منظور از خاستگاه و منشأ، منشأ نهایی نیست که از آن نظر، خاستگاه و منشأ همه عالمن ( فرهنگ و جامعه و ... ) ، مبداء هستی است، بلکه منشأ بلاواسط مورد نظر است بنابراین ارتباط بین اقتصاد و فرهنگ را باید در خاستگاه آن که جامعه است جستجو کرد.

جامعه نوعی سیستم اجتماعی است . سیستم اجتماعی ، معلول روابط اجتماعی است. روابط اجتماعی بر خلاف روابط طبیعی، اموری قطعی و تکوینی نیستند . روابط اجتماعی درهر سیستم اجتماعی، قابل تبدیل و تغییر است . تفاوت بین سیستم اجتماعی با سیستم های طبیعی در همین جاست . قطعیتی که بر رابطه بین پدیده های طبیعی حاکم است ، نوع روابط را تعیین می‌کند و بنابراین بین پدیده و علت آن رابطه یک به یک وجود دارد و تعددی در کار نیست . ولی بر روابط انسانی در سیستمهای انسانی، به علت وجود اختیار و آگاهی در انسان، قطعیت حاکم نیست و انسان در شرایط معین می تواند به یک عامل مشخص، پاسخ های متفاوتی بدهد و این پاسخ های متعدد، چیزی جز وجو‌د کثرت و گزینه های متفاوت نیست . با تعدد و وجود گزینه‌های متفاوت است که پدیده ای به نام (انتخاب) معنا پیدا می‌کند و از میان روابط ممکن بین پدیده ها، ناگزیر باید یکی را برگزید. به این دلیل است که روابط اجتماعی با وجود اراده و اختیار در انسان ماهیتاً انتخابی اند. روابط اقتصادی انسان از جمله روابط اجتماعی نیز محسوب می‌شود و بنابراین، در اصل، ماهیتی انتخابی دارد . آنگاه که مسأله انتخاب پیش می‌آید، به ناچار از ملاک و معیار سخن به میان می‌آید‌: یعنی سبک و سنگین کردن و سنجیدن و ارزیابی گزینه های ممکن و متفاوت . این امر توسط (نظام ترجیحی) افراد صورت می گیرد که پاره سنگ ارزش ترازوی ارزیابی گزینه ها را فراهم می‌سازد . نوع وزنه و باری که در نظام ترجیحی هر فرد ارزش و اعتبار دارد صرفاً منوط به خواست و اراده و اختیار اوست و هر مطلوبی که خواست و اراده انسان بدان تعلق گیرد و به عنوان وزنه و بار، در نظام ترجیحی به کار رود، حامل ارزش است چنانچه قبلاً در تعریف فرهنگ ملاحظه شد ارزش خمیر مایه بعد غیر مادی فرهنگ است . بنابراین ملاحظه می شود که رابطه تنگاتنگی بین اقتصاد و فرهنگ وجود دارد.

اگر بخواهیم رابطه فرهنگ و اقتصاد را به شکل دیگری بیان کنیم شاید بتوان گفت:

1-رفتارهای پایدار انسانی حاصل و متأثر از فرهنگ است.

2-فعالیتهای اقتصادی از جمله رفتارهای اقتصادی انسان است و در نتیجه جزیی از مجموعه رفتارهای انسانی به شمار می آید .

3-رفتارهای اقتصادی ( غیر از رفتارهای ناپایدار و استدلالی ) ، مبتنی بر فرهنگ است و رفتارهای پایدار خاص، نتیجه فرهنگ خاص است . بنابراین رفتارهای پایدار خاص اقتصادی نتیجه فرهنگی خاصی است . توسعه اقتصادی نیز به وضعیتی خاص از اقتصاد اطلاق می شود و هر وضعیت خاص اقتصادی نتیجه رفتارهای خاصی است . بنابراین توسعه اقتصادی نتیجه رفتارهای خاصی است و این رفتارهای خاص، نیز نتیجه فرهنگی خاص بوده و به همین دلیل می توان نتیجه گرفت که توسعه اقتصادی نیز وضعیت فرهنگی خاص خود را می طلبد

سحرعسگری

http://www.refahuni.blogfa.com




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:24 عصر
بازی های رایانه ای و تأثیرات آن ها در کودکان و نوجوانان

آرزو فرامرزی   1391/07/22

http://sarpolzahab.kums.ac.ir

بازی رایانه ای رایانه ها که امروز تقریباً در بیشتر شئون زندگی انسان ها راه یافته اند ، هم چون دیگر ساخته های دست بشر ، دو روی سکه دارند که یک سوی آن بهره گیری درست و مفید برای سرعت بخشی دقت در کارها و کمک به پیشرفت امور است و روی دیگر آن استفاده های نادرست و نابه جاست که گاه ، آسیب های فراوان را در پی دارد .

آثار بازیهای رایانه ای بر کودکان :

 

در دنیای رایانه ، آن چه بیشتر نوجوانان را شیفته خود می کند همان چیزی است که به آن « بازی های رایانه ای » می گویند .

فن آوری و پیشرفت کیفی این بازی ها به فاصله کوتاهی ، در ایران رواج گسترده ای یافته اند .

بازی های رایانه ای و تأثیرات آن ها در کودکان و نوجوانان 3

بازی های آتاری و میکرو ، از نمونه های ابتدایی بازی های رایانه ای است که بازار اسباب بازی و لوازم سمعی و بصری را به تسخیر خود درآورده اند . تصاویر یک بعدی و بهره گیری از گرافیک رایانه ای ، ویژگی مهم این بازی هاست .

بازی دیگری که در ادامه روند تکمیل فن آوری این بازی ها وارد بازار شده است ، بازی « سگا » است . این بازی ها که دارای تصاویر دو بعدی است تاحدود بسیاری با تصاویر واقعی انطباق دارد . هم چنین این بازی ها دارای موسیقی متن متناسب با محتوای بازی ها هستند ؛ ولی چیزی که بر شمار طرفداران این بازی ها افزوده ، بهای مناسب آن ها برای مصرف کننده است .

جدیدترین بازی هایی که به صورت دیسک عرضه می شود ، پلی استیشن و سی دی است . بازی پلی استیشن که به بازی سونی نیز معروف است ، به تلویزیون وصل می شود و دارای واقع نمایی تصاویر بسیار بالاست از این رو این بازی ها جنبه سحرآمیزی دارند و چون نوجوان ، خود ، اجرا کننده و در بطن بازی است و همراه بادیگر شخصیت های بازی درگیر حوادث و ماجراهایی می شود که طراح بازی برای او تدارک دیده ، جذاب است .

این بازی ها با بهره گیری از تصاویر پرتحرک و صداهای مهیج ، دنیایی از هیجان را به این انسان های تشنه جنب و جوش ارزانی می کند وهمین جذبه و کشش زیاد است که روح و جسم آنان را برده وار ، مطیع خود می سازد و به دنیایی از تخیلات می برد که خود را محور و قهرمان اصلی ماجرا می پندارد .

این بازی ها با ترفند های گوناگون چنان تأثیری بر فکر و اعصاب فرد می گذارند که در واقع خود او نیز جزئی از مجموعه ماشینی می شود .

محاسن بازی ها ی رایانه ای

  • فرآیند یادگیری را آسان و توجه نوجوانان را جلب می کند؛
  • با رایانه فراگیر ، هرچندبار که بخواهد ، می تواند موضوعی را ببیند ، بخواند و مرور کند ؛
  • برنامه های بسیار متنوعی ساخته شده که به نوجوان امکان می دهد تصاویر یا داستان هایی را خلق کند و یا این که امکاناتی را ارائه می دهند که نوجوانان را با تاریخ ، جغرافیا و ... علاقمند می کنند ؛
  • برخی از برنامه های آموزشی ، به نوجوانان کمک می کند تا بسیاری از مهارت ها زندگی را با خود تمرین کند ؛
  • بیش تر برنامه های رایانه ای در وقت هزینه ، صرفه جویی های بسیاری به همراه دارند ؛ 
  • به نظر برخی از پزشکان ، بازی های رایانه ای به نوجوانان می آموزد که زودتر سلامت خود را بازیابند و به داروهای مسکن ، کم تر نیاز پیدا می کنند ؛
  • بازی های رایانه ای هم چنین به کودکان و نوجوانان مبتلا به بیماری هایی چون « فلج مغزی» یا « نارسایی در تشخیص واژه ها » کمک می کند ؛
  • بازی های رایانه ای ؛ به برخی هماهنگی ها میان چشم و دست و پرورش عضله ها کمک می کند ؛
  • ابزاری است کمک آموزشی برای معلولان و پر کردن اوقات فراغت آنان .
  • کودک بدون کثیف کردن لباسها و اطراف می تواند به راحتی نقاشی بکشد و رنگها را عوض کند. مثلا اگر از رنگ سبز لباس نقاشی اش خوشش نیامد به رایانه می گوید رنگ قرمز کن ، رنگ قرمز رضایت او را فراهم نکرد رنگ آبی و...
  • مفاهیم و مبانی ریاضیات را با کمک شکلهای کودکانه به کودک آموزش می دهد.
  • بازی های رایانه ای بچه ها را وارد دنیایی  می کند که کنترلش در دست آنهاست و به همین دلیل آنها از این بازی لذت می برند.
  • وسیله کمک آموزشی برای معلولین و پرکردن اوقات فراغت آنان است.

معایب بازی های رایانه

الف ) آسیبهای جسمانی
چشمان فرد به دلیل خیره شدن مداوم به صفحه نمایش رایانه به شدت تحت فشار نور قرار می گیرد و دچارعوارض می گردد.مشاهدات نشان داده است که نوجوانان چنان غرق بازی می شوند که توجه نمی کنند تا چه حد از لحاظ بینایی  و ذهنی برخود فشار می آورند.
به دلیل این که کودک در یک وضعیت ثابت تا ساعتها می نشیند ، ستون فقرات و استخوان بندی او دچارمشکل می شود. همچنین احساس سوزش و سفت شدن گردن ، کتف ها و مچ دست از دیگر عوارض کار نسبتاً ثابت و طولانی مدت با رایانه است .
پوست فرد در معرض مداوم اشعه هایی قرار می گیرد که از صفحه رایانه پخش می شود.
ایجاد تهوع و سرگیجه خصوصاً درکودکان و نوجوانانی که زمینه صرع دارند، از دیگر عوارض بازی ها ی رایانه ای است .
 هیجان همیشگی هنگام بازی ، بر روی ارگانیسم فرد تأثیر گذاشته و پی آمد های منفی بر دستگاه گردش خون و گوارش می گذارد ، همچنین این هیجان های دروغین ، سلامت روانی کودک را به خطر می اندازد ؛
به نظر برخی از متخصصان اعصاب و روان ، بازی های پرهیجان رایانه ای که طی آن صفحه نمایشگر رایانه ، از فلاش ها و شعاع های خیره کننده نوری پوشیده می شود ، سبب بروز هیجای های شدید عصبی در نوجوانی می شود که از نظر عصبی ضعیف هستند و برای ابتلا به صرع ، آمادگی دارند .
به گفته پزشکان ، دلیل عمده ناراحتی صرع ، مربوط به کسانی می شود که نسبت به نور حساسیت دارند و تحمل چشمک های پی در پی نور در بازی های رایانه ای برای آنان دشوار است .

ب) آسیب های روانی ـ تربیتی

بازی های رایانه ای و تأثیرات آن ها در کودکان و نوجوانان 1

 1. تقویت حس پرخاش گری
مهم ترین ویژگی بازی های رایانه ای ، حالت جنگی بیش تر آن هاست و این که فرد باید برای رسیدن به مرحله بعدی بازی ، با نیروهای به اصطلاح دشمن بجنگد . استمرار بازی هایی ، نوجوان را پرخاشگر و ستیزه جو می سازد و تلاش می کند خواست هایش را با زور و تهاجم به دست آورد .
2. انزوا طلبی 
نوجوانانی که همیشه با بازی های رایانه ای درگیرند ، به انزوا و درون گرایی متمایل شده و در برقراری ارتباط اجتماعی پویا با دیگران ناتوان خواهند بود . این روحیه انزواطلبی باعث می شود که نوجوان از گروه هم سالان جدا شود که این خود زمینه ساز ناهنجاری های دیگر است .
3. تنبل شدن ذهن 
در این بازی ها ، به دلیل این که بیش تر ، کودک و نوجوان با ساخته ها و برنامه های دیگران رو به روست وکم تر قدرت دخالت و تصرف در آن ها را می یابد ، حالت انفعال گرفته و اعتماد به نفس او در برابر ساخته ها و پیش رفت دیگران متزلزل می شود . 
4. پیامد منفی در روابط خانوادگی 
در دوره کنونی که زندگی ها به سوی ماشینی شدن پیش می رود ، خودبه خود، روابط عاطفی رنگ باخته و در کنار هم بودرن خانواده کم تر شده است . در چنین وضعی ، بسیاری ازمردم از وجود تلویزیون به عنوان جعبه جادویی که باعث سردی روابط خانوادگی شده است ، یاد می کنند ؛ درحالی که جعبه جادویی دیگری با جاذبه سحرآمیزتری به نام رایانه ، نیز به زندگی ماشینی ما وارد شده و دشواری ها را دوچندان کرده است .
5. افت تحصیلی

به دلیل جاذبه مسحور کننده این بازی ها ، نوجوانان وقت بسیار ی را صرف آن می کنند و در واقع با مصرف انرژی عصبی و روانی خویش و با چشمان و ذهنی خسته به بستر می روند و گاه ، صبح زودتر از وقت معمولی بیدار می شوند تا پیش از مدرسه نیز اندکی بازی کنند . بی تردید این علاقه سبب افت تحصیلی خواهد شد .

بازی های رایانه ای و تأثیرات آن ها در کودکان و نوجوانان 2

6. زمینه ساز ازخود بیگانگی 
دنیای مجازی ولی نزدیک به واقعیتی که در بازی های رایانه ای به تصویر کشیده می شود ، آن قدر مسحور کننده وجذاب است که مخاطب کودک و نوجوان در معرض تأثیر تمام باورهایی قرار می گیرد که از سوی طراحان این بازی ها به او القا می شود .

رهنمودها

  • اگر چنانچه قراراست از بازی های کامپیوتری استفاده کنید، بهتراست بازی های تصویری خلاق که کودکان باید به وسیله آنها، معما هایی را حل کنند، بیش از بازی های دیگر مورد توجه قراردهید.
  • بازی دسته جمعی کودکان ، با ابزارهای تصویری کمتر مسئله ساز است، این اسباب بازی ها ، زمانی مخرب خواهد بود که کودک به تنهایی برای ساعات طولانی ، غرق بازی شود.
  • والدین وقت بیشتری را به کودک و نوجوان خویش اختصاص بدهند. هر قدر وقت گذاری و ارتباط صحیح بین والدین و فرزندان بیشتر باشد زمینه چنین بازی هایی کمتر فراهم می شود.
  • بهتراست که والدین همراه فرزندان خود به کوهستان، باشگاهها و میادین ورزشی بروند و به بازی های مورد علاقه آنها بپردازند تا انرژی عصبی و روانی آنان تخلیه شده و توجهشان ازبازی ها ی رایانه ای منحرف شود.
  • به فرزندتان اجازه ندهید در فاصله نزدیکی از صفحه رایانه بنشیند.
  • از رایانه های با صفحه کوچک استفاده کنید.
  • نور صفحه تلویزیون را کم کنید.
  • ضروری است بچه ها به طور مرتب بین دو نوبت بازی استراحت کنند.
  • چشمها باید مسلط به صفحه رایانه باشد.
  • روشنایی اتاق به نحوی تنظیم شود که زنندگی نور به حداقل برسد.
  • بهتر است والدین با کودکان صحبت کنند که فقط روزهای تعطیلی مجاز به استفاده ازاین بازی ها هستند.
  • با استدلال و منطق آسیب هایی را که کامپیوتر به کودکان وارد می آورد متذکر شوید.
مخربترین بازی های تصویری ، بازی هایی هستند که تصاویر آنها، به طور مکرر، بر صفحه ظاهر می شوند و کودک باید به تمام تصاویری که از برابر چشم وی می گذرند، شلیک کند، لذا توصیه می شود از این گونه بازی ها کمتر در دسترس کودک قرار گیرد.
تهیه و تدوین : مرکز بهداشت شهرستان سرپل ذهاب
واحد سلامت خانواده



موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:17 عصر

 

تعریف رسانه های اجتماعی و شبکه های اجتماعی
 امروزه رسانه های اجتماعی به یک مهارت جدید و مهم برای همه و حتی برای  کسانی که حتی درک  بسیار بالایی از فناوری ندارند، تبدیل شده است. در سال های اخیر دسترسی میلیون ها کاربر در سراسر جهان به رسانه های  و شبکه های اجتماعی باعث شده است تا این رسانه ها درکانون توجه جوامع مدرن  و افراد زیادی قرارگیرند  و از محبویت قابل توجهی به خصوص در میان نسل جوان برخوردار شوند. شناخت صیحیح از این رسانها باعث می شود تا کاربران بیش از پیش بتوانند از این ابزارها استفاده مفید و موثر داشته باشند.

انواع رسانه های اجتماعی :Social Media  

رسانه های اجتماعی در اشکال و عنواین مختلف وجود دارند اما هدف اصلی همه آنه ارتباط وا تبادل اطلاعات افراد با یکدیگر است.

شبکه های اجتماعی: Facebook, Twitter, MySpace, LinkedIn, Ning) Socail networking Sites)            فیس بوک ، توییتر ، مای اسپیس ، نینگ

در این شبکه ها کاربران اجازه دارند تا لیستی از دوستان خود داشته باشند واجاز اضافه کردن یا کم کردن آنهاراداشته باشند. ارسال پیام و به اشتراک گذاری محتوا  واعلام موافق یا مخالف بودن با محتوا از طریق زدن علامت لایک از دیگر امکانات این شبکه ها می باشد. این شبکه ها بالاترین میزان رشد را نسبت به سایر رسانه های اجتماعی دارد.
بلاگ ها: 
Wordpress, TypePad, Blogger)Blogs
عامل وسیستمی که به کمک آن می توان وبلاگ ایجاد کرد، معروف ترین بلاگهای آزاد برای  علاقه مندان  به وبلاگ نویسی عبارت است از: ورود پرس، تایپ پد و بلاگر، البته این موضوع در ایران فرق می کند و مهمترین بلاگها،بلاگ فا و پرشین بلاگ می باشند.
 ویکی ها:
  Wikipedia) Wikis

ویکی اشاره به محتوای ایجاد شده توسط کاربران مختلف ، اما در زمان های مختلف و از مکان های مختلف.

اخبار اجتماعی:Digg,PopURLs) Socail Meia

رسانه ای که در آن کاربران به اخبار رای می دهدند.

 اندازه گیری اجتماعی:  Technorati, BlogPulse ) Social Measuring
در این رسانه کیفیت مطالب ارسال شده بررسی میگردد از قبیل بلاگ پلاس
 علامت گذاری اجتماعی :
Del.ici.ous, Diigo) Socail Bookmarking
به کمک این رسانه سایت هاو سرچها و مواردی از این قبیل سازمان دهی و در جای ویژه ای ذخیره می شوند و با ایجاد نشانه به راحتی قابل دسترس است.
 اشتراک گذاری ویدئو:
Youtube, Imemories )Video Sharing
در این رسانه امکان ارسال ویدئو یا ارائه نظر به صورت کتبی یا به صورت یک ویدئو دیگر وجود دارد. معروف ترین این رسانه یوتیوپ و ویمو می باشد.
اشتراک عکس:
Flickr, Photobucket( Photosharing
 به کمک این رسانه عکسها در وبلاگ ها یا سایت قرار می گیرند و آلبومهای زیادی تشکیل می گردد که در آنها حفظ حریم خصوصی افراد لحاظ شده است.
انواع بسیار زیاد دیگری از این شبکه ها وجود دارد که هم به دلیل اهمیت کمتر آنها و مشهور نبودن آنها درایران به آن اشاره نمی کنم.
تعریف شبکه های اجتماعی و انواع آن:
 همان طور که در بالا اشاره شد یکی از مهمترین رسانه های اجتماعی، شبکه اجتماعی ست که اخیرا بحث ارتباط آن با آموزش بسیار مورد توجه متخصصین و کارشناسان یادگیری الکترونیکی قرار گرفته است.

شبکه های اجتماعی به مثابه راههای مختلفی می مانند که مردم  درزمان عبور از آن می توانند در مورد مسائل مختلف با هم صحبت کنند، و اطلاعات عمومی یا خصوصی خود را در قالب های مختلف اعم از عکس، ویدئو، واژه ها، دست نوشته، ... با فرد خاص یا گروه خاصی به نمایش  و اشتراک بگذارند. هدف شبکه های اجتماعی کمک به بهبود و تسهیل روابط ، همکاری، و تعامل بین افراد، سازمان ها و موسسات در موضوعات گوناگون از قبیل تجارت، پزشکی، مباحث آموزشی و... در راستای تغییر مثبت می باشد.

به بیانی ساده تر شبکه های اجتماعی ابزارمتنوعی است که همه به صورت آزاد و مجانی به آن دسترسی دارند. یک فرد می تواند  مطالب مورد نظر یا یک سری اطلاعات خاص رادر یک ثانیه با صدها و حتی هزاران نفر در سراسر جهان به اشتراک بگذارد. این پدیده به اشتراک گذاری اطلاعات بسیار قابل توجه است چراکه در گذشته اگر کسی قصد انتشار مطلبی را برای عموم مردم یا یک گروه بزرگ از مخاطبان داشت باید با پرداخت هزینه فراوان و وجود مشکلات بسیار زیاد از روزنامه ها ، تلوزیون و رادیو کمک کی گرفت. در حال حاضر ، با ظهورشبکه های اجتماعی ، همان اطلاعات را می توان در ظرف چند ثانیه و بدون هیچ هزینه و مشکلی منتشر کرد.
 
خصوصیات و عملکرد شبکه های اجتماعی  :
1. ارائه خدمات مانند چت ، وبلاگ نویسی ، ایمیل ، پیام های فوری ، ویدئو ، اشتراک گذاری فایل ، به اشتراک گذاری عکس و غیره
 2. ساخت یک پایگاه داده از کاربران  که باعث می شودتا کاربران دوستان خود رابیابند در عین حال اجتماعات مختلفی هم شکل می گیرند.
 3. آزاد و بدون هزینه هستند.
4 به اشتراک گذاری علاقه مندی ها(دیدگاه های سیاسی و یا فعالیت های تجاری ، مذهبی ، ملیت و یا مبتنی بر هویت و غیره                
5 ترکیب سازیهای جدید برای گرفتن اطلاعات و ارتباطات ، از قبیل اتصال به تلفن همراه
6 اضافه کردن ویژگی های جدید را بر اساس نظرات کاربران
7 اجازه دادن به کاربران برای دسترسی دارند و تنظیم  قوانین و حفظ حریم خصوصی
8 ایجاد جوامع و گروههای مختلف
9 فراهم کردن زمینه ای برای ملاقات با افراد غریبه یا کسانیکه به زمینه های مختلف مورد نظر افراد نزدیک هستند.
 
 




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:14 عصر
رسانه و بحران هویت

دکتر سید رضا نقیب السادات که هم‌اکنون در دانشگاه علامه طباطبائی مشغول به تدریس است، در 3 رشته زبانشناسی، جامعه شناسی و ارتباطات در مقطع دکتری تحصیل نموده و از جمله دلمشغولیهای او پژوهش در حوزه‌های ارتباطات و جامعه‌شناسی میباشد. برخی مقالات وی عبارتست از: روش شناسی، مخاطب شناسی و سکولاریسم، فرهنگ سازى و توسعه پدافند غیرعامل، چالش‌هاى روزنامه نگارى الکترونیکی در ایران، بازیگران بینشان و...


? تعریف ابتدایی شما از هویت و بحران هویتی چیست و ریشه‌ی بحران هویت را در چه می‌دانید؟
منظور از هویت، جوهره و ذات افراد است که شکل گیری آن از دوران رشد فرد شروع می‌شود. ادراکات فرد، آموزش خانوادگی و میزان آشنایی با اعتقادات موجود در جامعه، در مراحل مختلف انتقال از سنین کودکی به نوجوانی و از نوجوانی به بزرگسالی، شکل دهنده‌ی چارچوبی به نام هویت است.
هویت افراد در جوامع از چند جنبه ریشه می‌گیرد که بخشی از آن مربوط به نقش خانواده در شکل دهی به هویت است. بخش دیگر مربوط به تاثیر وقایع زندگی در شکل دهی به هویت افراد است. در یک نگاه الگوهای رفتاری که فرد از محیط کسب می‌کند، آموزش‌هایی که می‌بیند، تعارض‌ها و تضادهایی که مطرح می‌شود و شباهت‌هایی که پیدا می‌کند و در مجموع شخصیتی که بر اساس فرهنگ، اعتقادات و باورها کسب می‌کند، عوامل شکل دهنده به هویت او هستند.
با توجه به اینکه هویت، مجموعه‌ی منسجمی از باورها، اعتقادات، آیین و زمینه‌های دیگری از این دست می‌باشد، هرگاه فرد نتواند با میراث‌های فرهنگی، اعتقادی و دینی ارتباط برقرار کند، دچار بحران هویت می‌شود.
امروزه با توجه به فعالیت رسانه‌ها، معرفی دنیایی از پدیده‌های نوآورانه و کنار هم قرار گرفتن پدیده‌های متعارف، نوعی دودلی و بریدگی از اعتقادات و باورها ایجاد شده است. عدم انطباق با میراث‌ها، فرد را بر سر دوراهی‌های تصمیم‌گیری قرار می‌دهد و به دلیل این گسست دچار نوعی بحران می‌شود. در این گونه مواقع برای رفع تعارض، تضاد و دوگانگی باید این بحران پشت سر گذاشته و مدیریت شود.

? چگونگی موضع دین در برابر «هویت» را لطفاً بیان کنید؟
مجموعه‌هایی که در شناخت مسایل دینی تخصص بیشتری دارند، بهتر می‌توانند در این زمینه اظهار نظر کنند، اما به نظر من بحران هویت دینی از عدم اتصال با منابع اعتقادی ناشی می‌شود.
با نگاه به شرایط زیست و حیات جامعه‌ی امروز شاهد سرگشتگی و عدم توانایی افراد در پیدا کردن مقصد نهایی هستیم.
با وجود سفارشات کتاب آسمانی و پیشوایان دینی نوعی پوچ گرایی و گم گشتگی در افراد به وجود آمده که ناشی از عدم اتصال با منابع اعتقادی، باوری و دینی می‌باشد. صحبت‌های پیشوایان دینی ما به خوبی مقصد، مسیر و شیوه‌ی حرکت را مشخص کرده است. وقتی جوان نتواند از دستورات دینی استفاده کند و این دستورات نتوانند او را به مقصد برسانند، نوعی بحران هویت ایجاد می‌شود.
باید جنبه‌های با ثبات و اصلی حیات فرد شناخته شود و چارچوب‌ها و اصول دست‌یابی به مقصد مشخص شود و اگر این اصول در قالب دستور العمل‌های دینی در نظر گرفته شود، می‌توان به رفع این بحران امیدوار بود.
با نگاهی عمیق‌تر به موضوع هویت و بحران هویت دینی، زمانی می‌توان منکر این بحران بود که هویت دینی از سه حوزه برخوردار باشد: حوزه‌ی عقیده و باور نسبت به آموزه‌های دینی، حوزه‌ی گفتار که متناسب با آن عقیده شکل می‌گیرد و حوزه‌ی عملکرد دینی.
اگر فرد منسجم و هماهنگ عمل کند و بین عقیده، گفتار و عملکرد خود رابطه‌ی تنگاتنگ و هماهنگی برقرار کند، احساس هویت دینی در وی محقق شده است.
هرگاه میان این سه حوزه نوعی ناسازگاری ایجاد شود، فرد دچار بحران هویت شده و بحران هویت دینی شکل می‌گیرد.
برداشت دیگر از بحران هویت دینی این است که فرد نمی‌تواند بر اساس فطرت خود عمل کند.
در واقع انحراف از فطرت دینی نوعی بحران است که شامل عدم تعادل در احساس هویت و عدم درک احساس هویت دینی مبتنی بر فطرت الهی می‌شود. بنابراین به هم خوردن تعادل روانی انسان و عدم عملکرد متناسب با فطرت سبب ایجاد بحران هویت دینی می‌شود، البته نگاه‌ها و رویکردهای دیگری هم در این زمینه وجود دارد. به عنوان مثال عدم رعایت هویت اصیل انسانی به عنوان مظهر خلیفه‌ی الهی در زمین، زمینه ساز ایجاد بحران و بحران زدگی در فرد است.

? درصورت امکان اصطلاح هویت رسانه‌ای را برای ما تشریح نمایید؟
در تعاریف گذشته هویت به عنوان مقوله‌ای با ثبات در نظر گرفته شد که بر اساس اعتقادات، فطرت، آموزه‌های فرهنگی، دینی و... تعریف می‌شود.
با توجه به عملکرد رسانه و تغییر محتوای آن ها نوعی هویت هرج و مرج طلبانه می‌تواند شکل گیرد البته هر نظامی نوع خاصی از اعتقادات، ارزش‌ها و باورها را تشویق و ترغیب می‌کند. به عنوان مثال در جوامع غربی و جوامع آمریکایی آنچه که از طریق رسانه‌ها تزریق می‌شود مبتنی بر نظام سرمایه‌داری، تفکر لیبرالی و آموزه‌هایی است که از این نظام بیرون آمده‌، همچون شهرت طلبی، تنوع طلبی، زیاده‌خواهی و مصرف گرایی که بیانگر نوعی هویت مبتنی بر نظام غربی است.
با این تعاریف به نوعی هویت مبتنی بر بازتولید تفکر خاص حاکم بر یک رسانه در جامعه می‌رسیم. از این منظر نباید به رسانه‌ها به طور عام نگاه کرد. باید رسانه‌ها را به عنوان تابعی از عوامل حاکم بر جامعه بررسی کرد.
اگر رسانه تابع فرهنگ و اعتقاد جامعه‌ی خاصی باشد مثل رسانه‌ی ملی جامعه‌ی ما که بازتولید ایدئولوژی نظام حاکم است، هویت شکل گرفته هم تابع عمل رسانه است یعنی فعالیت‌ها و چارچوب‌های کاری که از طریق رسانه تزریق می‌شود و نقش و کارکرد آن منجر به نوعی عملکرد خاص می‌شود و هویتی که در این راستا شکل می‌گیرد، هویت تابع عمل زیر چتر یک نظام باوری و اندیشه‌ای خاص است.

? اصلی‌ترین رسانه در کشور ما به نظر شما کدام رسانه است ؟
رسانه‌ی ملی به خصوص تلویزیون، به دلیل چرخه‌ی ارتباطی کاملی که برقرار می‌کند و اثرگذاری بر همه‌ی احساسات در یک لحظه، می‌تواند نقش مهم‌تری در ابراز و ارایه‌ی هویت افراد ایفا کند و شکل کامل‌تری را به نمایش بگذارد. بنا بر این تلویزیون در این زمینه در مقایسه با سایر رسانه‌ها عمیق‌تر، پردامنه‌تر و کامل‌تر عمل می‌کند.

? در صورت لزوم خلاصهای از کارکردهای مثبت و منفی آن ارایه دهید؟
کارکردهای رسانه‌ی ملی کارکردهای مثبتی هستند.
رسانه با تقویت میراث و ارزشهای فرهنگی جامعه سبب عمق بخشیدن به تمدن، تقویت ارزشهای فرهنگی، تقویت باورها و استحکام اندیشهای مخاطب و پیامگیر میشود و با دادن اطلاعات گسترده، مهم و متنوع دربارهی ابعاد گستردهی حیات اجتماعی، اعتقادات، باورها و شرایط زندگی میتواند سبب عمق بخشیدن به بنیان آگاهیهای افراد شود.
وقتی رسانه به مثابه‌ی یک جنگ بدون توجه به اقتضا و شرایط جامعه به ارایه‌ی برنامه بپردازد، به جای تقویت و استحکام باورها، سبب عدم تعادل و ایجاد تعارض مخاطب می‌شود که این خود مانع تصمیم گیری، برخورد و نگاه صحیح در او می‌شود.
اطلاعات غیر دقیق و غیر کارشناسانه، زمینه‌های تعارض و تشتت آرا در افراد را تقویت می‌کند، در نتیجه مخاطب دچار عدم تعادل می‌شود.
در رسانه‌ی ملی ایران با توجه به نظارت‌های دقیق و برنامه‌ی مشخص تلویزیون، اصولی چون استفاده از کارشناسان زبده، مخاطب شناسی، رعایت اصول اعتقادی، انتقال صحیح پیام‌های اسلامی و... کنترل زیادی می‌شود ولی در مورد رسانه‌های کوچکتر مثل مطبوعات این اصول کمتر رعایت می‌شوند.
مراقبت‌هایی که از رسانه‌ی ملی به عمل می‌آید همچون ارایه‌ی پیام‌های به موقع، از برنامه‌های اصلی رسانه‌ی ملی است. این رسانه بر اساس چارچوب‌های خاصی عمل می‌کند: پیام دهی به موقع، رعایت مصالح مخاطب، توجه به نیازها، درست و به موقع بودن اطلاعات و در ارتباط با موضوع بودن، اعتبار داشتن و جلب اعتماد، اصولی هستند که در رسانه‌ی ملی به خصوص تلویزیون رعایت می‌شود. در رسانه‌های محدودتر این کنترل کمتر است. اصلاحیه‌ها، تکذیب نامه‌ها و... بیانگر عدم رعایت این ملاحظات در این رسانه‌ها می‌باشد.

? به نظر شما تعریف هویت ملی – مذهبی در نوع نگرش ما به بحران هویت چه تاثیری دارد؟
هر چه قدر باور افراد نسبت به این نوع ارزش‌ها و اعتقادات، قوی‌تر باشد و آموزه‌های فرهنگ ایرانی و اسلامی مستحکم‌تر باشد، احتمال اینکه بحران هویتی ایجاد شود، کمتر است و هر چه قدر این گسست بیشتر شود یعنی هر چه فاصله‌ی جوان و نوجوان ایرانی با آموزه‌های اعتقادی، فرهنگی و دینی بیشتر شود، آسیب بیشتری متوجه او می‌شود و احتمال بروز بحران بیشتر است. پس اگر گزاره‌ها و آموزه‌های ایرانی، اسلامی، مذهبی و اعتقادی قوی‌تر باشد فرد کمتر دچار بحران می‌شود.

? در شرایط حاضر الگوسازی مهم‌تر است یا مقابله با الگوهای ضد ارزشی؟
مشکل جامعه‌ی ما این است که جوانان با وجود الگوهای زیاد دینی نتوانسته‌اند برای خود الگوهایی تدارک ببینند، به دلیل اینکه اگر این اتفاق می‌افتاد، به دنبال الگوهای دیگر نمی‌رفتند.
با توجه به وجود تعداد زیادی از الگوهای ضد ارزشی در جامعه، نمی‌توان تمام وقت خود را صرف مبارزه با این الگوها کرد. می‌بایست الگوهای متناسب با دین و فرهنگ ایرانی را به جوانان معرفی کرد. انتخاب یکی از این الگوها یعنی دست رد زدن به سایر الگوهایی که منطبق با شرایط فرهنگی، اعتقادی، فرهنگی، دینی، باوری و هویتی ایرانی نیستند.
رسانه‌ی ملی، مطبوعات، خانواده، گروه‌های هم‌سالان، گروه‌های دوستی، ngoهای فرهنگی، مدرسه، آموزش دانشگاهی و... می‌توانند در زمینه‌ی معرفی این الگوها به جوانان نقش مهمی داشته باشند.

? استراتژی ما پیرامون جهانی شدن و مشخصا در مورد بحران هویت جوانان چیست؟
راهبرد کلی این است که ما مغلوب فرهنگ یکپارچه‌ی غربی شده نشویم. جهانی شدن یعنی الگوهای رفتاری بخشی از جهان، تمامی دنیا را تحت سیطره‌ی خود در آورد: همه مثل غربی‌ها فکر کنند، مثل آن‌ها لباس بپوشند، مثل آن‌ها غذا بخورند و...
استراتژی ما این است که به حفظ اصالت فرهنگ بومی، اعتقادات دینی و کیان ملی بپردازیم. ارزش‌های فرهنگی، هویتی، بومی، ملی، اعتقادی و اسلامی می‌تواند سبب کنار گذاشتن موج تفکر فرهنگ یکپارچه‌ی غربی با الگوها و مدل‌های خاص آن که عمدتا تابعی از نظام سرمایه‌داری است شود.

? به نظر شما اصلی‌ترین چالش‌های هویتی جوانان در کدام حوزه‌ها اتفاق افتاده است؟
عدم اتصال و ارتباط با خانواده، بحران‌های هویتی مربوط به دین، بحران هویت ملی گرایی و ملیت مجذوب فرهنگ غربی و حوزه‌های شخصیتی، به دلیل آموزش‌های ضعیف، عمده‌ترین چالش‌های هویتی جوانان هستند.

? با توجه به جایگاه امروزی رسانه، نقاط اتکا رسانه در هویت‌سازی صحیح برای جوانان چیست؟
منابع مورد استفاده‌ی رسانه‌ها مخصوصا در جوامع دینی، شامل دین و ارزش‌های مذهبی، ارزش‌های فرهنگی، ارزش‌هایی که در چارچوب ملیت تعریف می‌شود، موارد متناسب با آموزه‌هایی که مبتنی با عرف شکل می‌گیرد، زمینه‌هایی که در چارچوب اصول و خط‌ مشی‌های یک نظام هستند و بحث‌های مبتنی بر قانون، می‌توانند نقاط اتکای رسانه‌ها برای هویت بخشی به جوانان باشند.

? موضع و نقش رسانه در قبال بحران هویت چیست؟
موضع رسانه‌ها باید تقویت جنبه‌هایی باشد که جوانان در آن زمینه دچار بحران شده‌اند. دامن زدن به بی‌هویتی افراد و ترجیح دادن فرهنگ بیگانه بر فرهنگ بومی، باعث نادیده گرفتن ارزش‌های دینی و فرهنگی می‌شود. لذا رسانه‌ها برای جلوگیری از این آسیب‌ها می‌بایست تقویت‌کننده‌ی ابعاد مختلف قانون‌مداری باشند، آموزه‌های فرهنگ اسلامی را تبلیغ کنند، اصول اخلاقی و عرف جامعه‌ی ایرانی را رعایت کنند، میراث‌های فرهنگی جامعه‌ی ایرانی را تقویت کنند، به مشاهیر، مفاخر و اسوه‌های ایرانی توجه داشته باشند و به الگوسازی مبتی بر دیدگاه ائمه و پیشوایان دینی بپردارند.
اگر این گونه عمل شود، رسیدگی به جنبه‌ها و ابعادی که جوان‌ها در آن زمینه آسیب پذیرند تقویت خواهد شد.

? پیشنهاد شما در مقابله با بحران هویت چیست؟
از چند منظر می‌توان به مقابله با بحران هویت پرداخت: از طریق آموزه‌های مختص خانواده‌ها می‌توان جنبه‌هایی را که به اعتقادات، باور و حیات فرد مربوط می‌شود، تقویت کرد. به دلیل اینکه بسیاری از بحران‌های هویتی ریشه در خانواده دارند، خانواده در این زمینه نقش مهمی ایفا می‌کند.
در کنار خانواده، آموزش رسمی دانشگاه و مدرسه و حوزه‌های علمیه در انتقال آموزه‌های متفاوت، از جایگاه با اهمیتی برخوردار هستند.
از طرفی رسانه‌ها و آموزش موازی آن‌ها در کنار سایر آموزش‌ها نقش بسیار مهمی در انتقال به موقع اطلاعات و آگاهی و تقویت ارزش‌ها و میراث فرهنگی جامعه دارند و می‌توانند جنبه‌های دانشی و نگرشی این اطلاعات را در افراد تقویت کنند و منجر به تغییرات رفتاری شوند، به عنوان مثال با پخش یک سریال خوب می‌توان جنبه‌های اعتقادی افراد، باور او به آخرت و شکل‌دهی به جنبه‌های عدالت خواهانه را تقویت کرد.
گروه‌های هم‌سالان و گروه‌های دوستی می‌توانند از طریق انجمن‌ها وngoها، آموزه‌های مثبت را در جهت حفظ هویت افراد به آن‌ها ارایه دهند.




موضوع مطلب :

          
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:13 عصر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >