سفارش تبلیغ
صبا ویژن
الماسها می درخشند...!
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من

بازکردن در توسط حضرت زهرا سلام الله علیها

پرسش: چگونه می‌توان باور داشت که با وجود علی (ع) در درون منزل،‌ همسر او برای باز کردن در خانه برود! چرا خود علی (ع) برای بازکردن در نرفت؟

? پاسخ : أوّلاً: آن چه که از برخی از روایات استفاده می‏شود: حضرت فاطمه سلام الله علیها نزدیک در ورودی منزل نشسته بود و با دیدن عمر و همراهان وی، در را به روی آنان بست.
مرحوم عیاشی در تفسیر، شیخ مفید در الإختصاص و... نوشته‌اند:
قال: قال عمر قوموا بنا إلیه فقام أبو بکر وعمر وعثمان وخالد بن الولید و المغیرة بن شعبة وأبو عبیدة بن الجراح وسالم مولی أبی حذیفة وقنفذ وقمت معهم فلما انتهینا إلی الباب فرأتهم فاطمة صلوات الله علیها أغلقت الباب فی وجوههم وهی لا تشک أن لا یدخل علیها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فکسره، وکان من سعف، ثم دخلوا فأخرجوا علیا ( علیه السلام ) ملببا....
عمر گفت: برخیزید تا پیش او (علی) برویم، پس ابوبکر، عمر، عثمان،‌ خالد بن ولید، مغیرة بن شعبة،‌ ابوعبید جراح، سالم مولی ابوحذیفة، قنفذ و من به همراه او راه افتادیم، چون نزدیک خانه رسیدیم، فاطمه آنان را دید و لذا در را بست و شک نداشت که بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را با لگد شکست، سپس وارد خانه شدند و علی را بیرون آوردند در حالی که به خاطر این پیروزی الله اکبر می‌گفتند.
السمرقندی المعروف بالعیاشی، أبی النضر محمد بن مسعود بن عیاش السلمی (متوفای320هـ)، تفسیر العیاشی، ج2، ص67، تحقیق: تحقیق وتصحیح وتعلیق: السید هاشم الرسولی المحلاتی، ناشر: المکتبة العلمیة الإسلامیة – طهران.
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری، البغدادی (متوفای413هـ) الاختصاص ص 186، تحقیق: علی أکبر الغفاری، السید محمود الزرندی، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414هـ - 1993 م.
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28، ص 227، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.
و در روایت سلیم نیز آمده:
ثُمَّ أَقْبَلَ حَتَّی انْتَهَی إِلَی بَابِ عَلِیٍّ وَفَاطِمَةُ علیهما السلام قَاعِدَةٌ خَلْفَ الْبَابِ قَدْ عَصَبَتْ رَأْسَهَا وَنَحَلَ جِسْمُهَا فِی وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّی ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَی یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ [افْتَحِ الْبَابَ‏] فَقَالَتْ فَاطِمَةُ یَا عُمَرُ مَا لَنَا وَلَکَ لَا تَدَعُنَا وَمَا نَحْنُ فِیهِ قَالَ افْتَحِی الْبَابَ وَإِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ یَا عُمَرُ أَمَا تَتَّقِی اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَی بَیْتِی وَتَهْجُمُ عَلَی دَارِی فَأَبَی أَنْ یَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِی الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ.
عمر آمد تا به خانه رسید، فاطمه پشت در نشسته بود، سرش را بسته بود و بدنش از غم از دست دادن پدر نحیف و لاغر شده بود، عمر در را کوبید و گفت: ای پسر ابوطالب! در را باز کن، فاطمه فرمود: ای عمر به ما چه کار داری؟ ما را با مصیبتی که گرفتارش شده‌ایم تنها بگذار. عمر گفت: در را باز کن وگرنه خانه را به آتش می‌کشم. فاطمه فرمود: آیا از خداوند نمی‌ترسی که وارد خانه ما می‌شوی، عمر بازنگشت و آتش خواست و آتش را بر در خانه افکند و آن را سوزاند.
الهلالی، سلیم بن قیس (متوفای80هـ) کتاب سلیم بن قیس، ص 864، تحقیق محمد باقر الأنصاری، ناشر: انتشارات هادی‏ ـ قم‏، الطبعة الأولی، 1405هـ.
ثانیاً: حضرت صدیقه شکی نداشت که جمعیت بدون اذن داخل منزل نخواهند ‏شد؛ چون نص قرآن است که بدون اجازه وارد خانه کسی نشوید:
یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتًا غَیرَْ بُیُوتِکُمْ حَتیَ‏ تَسْتَأْنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلیَ أَهْلِهَا ذَالِکُمْ خَیرٌْ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ.
فَإِن لَّمْ تجَِدُواْ فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتیَ‏ یُؤْذَنَ لَکمُ‏ْ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ أَزْکیَ‏ لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیم‏. النور / 27 و 28.
ای افرادی که ایمان آورده‏اید! در خانه‏هایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید این برای شما بهتر است شاید متذکّر شوید!
و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگردید!» بازگردید این برای شما پاکیزه‏تر است و خداوند به آنچه انجام می‏دهید آگاه است!.
خانه فاطمه، برتر از خانه پیامبران:
و از طرفی خانه انبیاء احترام ویژه‏ای دارد که کسی حق ورود بدون اجازه ندارد:
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاتَدْخُلُواْ بُیُوتَ النَّبِیِ‏ّ إِلا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ. الأحزاب /53.
ای افرادی که ایمان آورده‏اید! در خانه‏های پیامبر داخل نشوید مگر به شما داده شود.
و شکی نیست که خانه حضرت صدیقه طاهره خانه پیغمبر محسوب می‏شود همانطوری که در تفاسیر متعدد اهل سنت ذیل آیه شریفه:
فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ‏و یُسَبِّحُ لَهُ‏و فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْأَصَالِ. النور/36.
در خانه‏هایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت‏] آن‌ها رفعت یابد و نامش در آن‌ها یاد شود. در آن [خانه‏] ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش می‏کنند.
سیوطی و دیگران از قول ابوبکر از نبی مکرم‏ (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده‏اند که خانه علی و زهرا علیهما السلام از با فضیلت‏ترین خانه‌های انبیاء محسوب می‏شود:
وأخرج ابن مردویه عن أنس بن مالک وبریدة قال: قرأ رسول الله صلی الله علیه وسلم هذه الآیة ) فی بیوت أذن الله أن ترفع ( فقام الیه رجل فقال: أی بیوت هذه یا رسول الله قال: بیوت الأنبیاء. فقام الیه أبو بکر فقال: یا رسول الله هذا البیت منها ـ البیت علی وفاطمة ـ قال: نعم من أفاضلها.
رسول خدا (ص) این آیه را تلاوت فرمود، شخصی پرسید: این کدام خانه ها است؟ فرمود: خانه های پیامبران. ابوبکر پرسید: آیا خانه علی و فاطمه هم از همان خانه ها است؟ فرمود: بلی، از بر‌ترین آن است.
السیوطی، عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین (متوفای911هـ)، الدر المنثور، ج 6، ص 203، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1993 م؛
الثعلبی النیسابوری أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم (متوفای427هـ) الکشف والبیان، (متوفای 427 هـ - 1035م)، ج 7، ص 107، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعة وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة: الأولی، 1422هـ-2002م؛
الثعالبی، عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفای875هـ)، الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 107، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات – بیروت.
الآلوسی البغدادی، العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود (متوفای1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج 18، ص 174، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
افزون بر این تصور این بود که با توجه به موقعیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و احترام رسول اکرم‏ صلی الله علیه وآله مردم با دیدن حضرت صدیقه خجالت بکشند و متعرض نشوند همچنان که عدّه‏ای با شنیدن صدای حضرت صدیقه برگشتند.
قام عمر فمشی ومعه جماعة حتی أتوا باب فاطمة فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلی صوتها باکیة: یا رسول الله ما ذا لقینا بعد أبی من ابن الخطاب وابن أبی قحافة! فلما سمع القوم صوتها وبکاءها انصرفوا باکین، فکادت قلوبهم تتصدع وأکبادهم تنفطر، وبقی عمر معه قوم.
عمر همراه عده‌ای به طرف خانه فاطمه آمد و در را کوبید، فاطمه با شنیدن سر وصدای جمعیت با صدای بلند و همراه گریه فریاد زد: ای رسول خدا چه مصیبت‌هایی پس از تو از پسر خطاب و پسر ابوقحافه می‌بینیم. گروهی با شنیدن گریه فاطمه دلشان به درد آمد و با گریه آنجا را ترک کردند؛ اما عمر با گروهی دیگر باقی ماندند.
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، الإمامة والسیاسة، ج 1، ص 16، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418هـ - 1997م، با تحقیق شیری، ج1، ص37، و با تحقیق، زینی، ج1، ص24.
بنابراین حضرت صدیقه طاهره، هنگام هجوم، با دیدن عمر و همراهانش در را بست و نزدیک دَر ایستاده بود و احتمال نمی‌داد که با وجود آن حضرت متعرض خانه شوند و این بی‌شرمی مهاجمان بود که حرمت خانه و اهل آن را رعایت نکردند و به قول سلمان فارسی رضوان الله تعال علیه، کردید و نکردید و ندانستید که چه کردید.
همسران رسول خدا (ص) و باز کردن دَر برای نامحرم:
نگاهی به روش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در موضوع مورد بحث، بهترین دلیل بر محکومیت شبهه انگیزان است؛ چرا که موارد گوناگونی در کتاب‌های شیعه و اهل سنت وجود دارد که رسول خدا صلی الله علیه وآله به همسرانش اجازه می‌داد تا درب خانه را به روی دیگران ( نا محرمان ) باز کنند.
الف: امّ سلمه و باز کردن دَرِ خانه برای علی (علیه السلام):
عن علقمة عن عبد الله قال خرج رسول الله ( صلی الله علیه وسلم ) من بیت زینب بنت جحش وأتی بیت أم سلمة فکان یومها من رسول الله ( صلی الله علیه وسلم ) فلم یلبث أن جاء علی فدق الباب دقا خفیفا فانتبه النبی ( صلی الله علیه وسلم ) للدق وأنکرته أم سلمة فقال رسول الله ( صلی الله علیه وسلم ) قومی فافتحی له
رسول خدا (ص) از خانه زینب دختر جحش بیرون آمد و وارد خانه امّ‌سلمه شد؛ چون آن روز نوبت آمدن آن حضرت به خانه وی بود، مدتی نگذشته بود که علی آهسته دقّ الباب کرد، رسول خدا (ص) بیدار شد، امّ‌سلمه پاسخ نداد، پیامبر فرمود: بلند شو و در را باز کن....
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 42، ص 470، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995
الرافعی القزوینی، عبد الکریم بن محمد (متوفای623 هـ)، التدوین فی أخبار قزوین، ج 1، ص 89، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت تحقیق: عزیز الله العطاری، 1987م.
ب: عائشه به دستور رسول خدا (ص) دَر را برای علی (ع) باز کرد:
وعن جعفر بن محمد الصادق علیه السلام عن أبیه عن آبائه عن علی علیه السلام قال: کنت أنا ورسول الله صلی الله علیه وآله فی المسجد بعد أن صلی الفجر، ثم نهض ونهضت معه، وکان رسول الله صلی الله علیه وآله إذا أراد أن یتجه إلی موضع أعلمنی بذلک، وکان إذا أبطأ فی ذلک الموضع صرت إلیه لأعرف خبره، لأنه لا یتصابر قلبی علی فراقه ساعة واحدة فقال لی: أنا متجه إلی بیت عائشة، فمضی صلی الله علیه وآله ومضیت إلی بیت فاطمة الزهراء علیها السلام فلم أزل مع الحسن والحسین فأنا وهی مسروران بهما، ثم إنی نهضت وسرت إلی باب عائشة، فطرقت الباب فقالت: من هذا؟ فقلت لها: أنا علی فقالت: إن النبی راقد، فانصرفت، ثم قلت: النبی راقد وعائشة فی الدار، فرجعت وطرقت الباب فقالت لی عائشة: من هذا؟ فقلت لها: أنا علی فقالت: إن النبی صلی الله علیه وآله علی حاجة فانثنیتمستحییا من دق الباب، ووجدت فی صدری ما لا أستطیع علیه صبرا، فرجعت مسرعا فدققت الباب دقا عنیفا، فقالت لی عائشة: من هذا؟ فقلت: أنا علی فسمعت رسول الله صلی الله علیه وآله یقول: یا عائشة افتحی له الباب، ففتحت ودخلت....
نماز صبح را با رسول خدا (ص) خواندم، با آن حضرت از مسجد بیرون آمدم، اگر جایی می‌رفت به من خبر می‌داد و هنگامی که دیر بر می‌گشت سراغ وی می‌رفتم تا مطلع شوم؛ چون دوری او را نمی‌توانستم تحمل نمایم، فرمود: به خانه عائشه می‌روم، من نیز نزد فاطمه رفتم و در کنار حسن و حسین همه خوشحال بودیم، سپس به طرف خانه عائشه رفتم و دَر زدم، گفت: کی هستی؟ گفتم: علی، گفت: پیامبر استراحت می‌کند، برگشتم و دو مرتبه رفتم و دَر را کوبیدم، گفت: کیستی؟ گفتم: علی، گفت: پیامبر را کاری است، دلم طاقت نیاورد، برای دفعه سوّم دقّ الباب کردم، عائشه گفت: کیستی؟ گفتم: علی، صدای رسول خدا را شنیدم، فرمود:‌ای عائشه دَر را باز کن، عائشه دَر را باز کرد و من وارد شدم....
الطبرسی، أبی منصور أحمد بن علی بن أبی طالب (متوفای 548هـ)، الاحتجاج، ج1، ص 292 و 293، تحقیق: تعلیق وملاحظات: السید محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعة والنشر - النجف الأشرف، 1386 - 1966 م.
المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 38 ص 348، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.
آنچه گذشت یک روایت از کتاب‌های شیعه و یک روایت از کتاب‌های اهل سنت بود که به عنوان نمونه ذکر شد که در آن‌ها رسول خدا صلی الله علیه وآله با توجه به این که خود حضرتش در خانه حضور داشت اجازه می‌داد تا همسرانش دَر را برای افراد نا محرم باز کنند، و این نشان می‌دهد که این عمل با رعایت وظایف شرعی منعی نخواهد داشت.
عایشه و عمر، سر یک سفره نشستند:
طبق روایت صحیح السندی که اهل سنت در اکثر کتاب‌های خودشان نقل کرده‌اند، رسول خدا به عمر اجازه داد که با او و عائشه سر یک سفره بنشینند و حتی نقل کرده‌اند هنگامی که از یک کاسه غذا می‌خوردند، دست عائشه با دست عمر برخورد کرد. ابن أبی شیبه در المصنف، بخاری در ادب المفرد، ابن أبی حاتم، ابن کثیر در تفسیر و... نقل کرده‌اند:
عن مجاهد قال مر عمر برسول الله صلی الله علیه وسلم وهو وعائشة وهما یأکلان حیسا فدعاه فوضع یده مع أیدیهما فأصابت یده ید عائشة فقال أوه لو أطاع فی هذه ووصواحبها ما رأتهن أعین.
رسول خدا با عائشه مشغول خوردن غذا بود، عمر وارد شد، حضرت او را دعوت کرد تا با آنان غذا بخورد. عمر جلو رفت و دست در میان ظرف غذا برد، دست با دست عائشه تماس می‌گرفت، گفت: اوه! اگر در باره حجاب همسرانت از من پیروی می‌کرد، هیچ چشمی آنان را نمی‌دید.
إبن أبی شیبة الکوفی، أبو بکر عبد الله بن محمد (متوفای235 هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج 6، ص 358، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولی، 1409هـ؛
إبی أبی حاتم الرازی، عبد الرحمن بن محمد بن إدریس، تفسیر ابن أبی حاتم، ج 10، ص 3148، تحقیق: أسعد محمد الطیب، ناشر: المکتبة العصریة - صیدا؛
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، الأدب المفرد، ج 1، ص 362، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر: دار البشائر الإسلامیة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ – 1989م؛
المزی، یوسف بن الزکی عبدالرحمن أبو الحجاج (متوفای742هـ)، تهذیب الکمال، ج 29، ص 138، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400هـ – 1980م؛
القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 506، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1401هـ؛
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 8، ص 531، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.
هیثمی پس از نقل این روایت می‌گوید:
رواه الطبرانی فی الأوسط ورجاله رجال الصحیح غیر موسی بن أبی کثیر وهو ثقة.
این روایت را طبرانی در اوسط نقل کرده است، تمام راویان آن، راویان صحیح بخاری هستند؛ غیر از موسی بن کثیر که او نیز مورد اعتماد است.
الهیثمی، علی بن أبی بکر (متوفای 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 7، ص 93، ناشر: دار الریان للتراث/‏ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت – 1407هـ.
و سیوطی می‌گوید:
وأخرج الطبرانی بسند صحیح عن عائشة قالت کنت آکل مع النبی صلی الله علیه وسلم فی قعب فمر عمر فدعاه فأکل فأصابت أصبعه أصبعی فقال أوه لو أطاع فیکن ما رأتکن عین.
طبرانی با سند صحیح از عائشه نقل کرده است که گفت: من با رسول خدا در یک ظرف غذا می‌خوردیم که عمر از آن جا گذشت، رسول خدا او را دعوت کرد، در حال غذا خوردن انگشتش به انگشت من خورد، عمر گفت: اوه! اگر او در باره شما از من اطاعت می‌کرد، هیچ چشمی شما را نمی‌دید.
السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911هـ)، لباب النقول فی أسباب النزول، ج 1، ص 178، ناشر: دار إحیاء العلوم – بیروت.
هنگامی که نشستن با نامحرم سر یک سفره و خوردن غذا از یک کاسه؛ آن‌هم برای همسر رسول خدا اشکالی نداشته باشد، رفتن پشت در برای دختر آن حضرت نیز اشکالی نخواهد داشت.
نتیجه:
اولاً: صدیقه شهیده، پشت در نرفت؛ بلکه جلوی در ایستاده بود که با دیدن عمر و همراهان او به داخل خانه رفت و در را بست؛ پس اصلا حضرت زهرا سلام الله علیها پشت در نرفته بودد تا این اشکال پیش بیاید؛
ثانیاً: حتی اگر این مطلب صحت نیز داشته باشد و حضرت پشت در رفته باشد، به دلیل این که عین همین قضیه برای رسول خدا صلی الله علیه وآله پیش آمده و آن حضرت به همسران خود دستور داده‌اند که در را باز نمایند، این اشکال دفع می‌شود.





موضوع مطلب : بازکردن در توسط حضرت زهرا ظلم

          
یکشنبه 94 دی 6 :: 11:18 عصر

بوسیدن دست حضرت زهرا سلام الله علیها


پرسش: آیا بوسیدن دست حضرت فاطمه (سلام الله علیها) توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سندیت دارد و آیا اسناد آن صحیح می باشند؟ 2- در صورت صحت آیا این کار خلاف شان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و ناقض افضلیت ایشان بر حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها( نمی باشد؟

? پاسخ : در کتاب های معتبر شیعه و سنی نقل شده که چون فاطمه(س) خدمت پیامبر خدا می رسید، با کلمات محبت‌آمیز و محترمانه پدر بزرگوارش رو برو می شد، و پیامبر به احترام فاطمه (س) از جا بر می‌خاست و دست فاطمه(س) را می گرفت و می بوسید و او را در کنار خود می‌نشاند. راوی این سخن عائشه همسر پیامبر است.
مرحوم شیخ طوسی از علمای بزرگ و با عظمت شیعه و مؤسس حوزه علمیه نجف که کتاب‌های ارزشمندی در باره فقه و حدیث و معارف و اصول نوشته و از فقیهان کم‌نظیر عالم تشیع است این حدیث را در کتاب امالی(1) با سلسله سندی که به عائشه می رسد، نقل می کند .مرحوم مجلسی نیز این حدیث را در کتاب ارزشمند خویش «بحار الانوار» نقل کرده است.(2) مرحوم احمدی میانجی، از علمای معاصر و از اساتید با فضل که از پارسیان و زاهدان حوزه علمیه قم بود، این حدیث را در کتاب «مکاتیب الرسول»(3) آورده است.
شیخ محمد بن علی طبری، از عالمان فرهیخته قرن پنجم نیز حدیث را در کتاب «بشاره المصطفی لشیعه المرتضی» صفحه 253 آورده است.
حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله از علمای بزرگ اهل سنت، که در قرن پنجم می زیسته در کتاب «المستدرک علی الصحیحین»، ج 3، ص 167 ـ 168، بخشی از حدیث را چنین نقل می کند... آن گاه که فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد می شد، پیامبر به او «ام ابیها» می گفت و از جا بر می خاست و دست او را می گرفت و می بوسید و او را در جایگاه خود می نشاند.
خوارزمی متوفای 568،‌ از مورخان و محدثان بزرگ اهل سنت در کتاب «مقتل الحسین» ج 1، ص 93، این حدیث را کامل نقل کرده است.
حاکم نیسابوری، سلسله سند حدیث را کامل آورده و می گوید: بر اساس شرایطی که بخاری و مسلم برای صحیح بودن حدیث ذکر کرده‌اند، حدیث از نظر سند صحیح است.
حدیث همان طور که توسط عائشه نقل شده ،ذکر شده و عائشه با وجود اینکه رابطه حسنه‌ای با حضرت فاطمه(س) نداشته آن را نقل می کند که یکی از نشانه‌های صدق حدیث است.
با توجه به اینکه حدیث در کتاب های معتبر و مهم شیعه و سنی ذکر شده و حاکم نیسابوری سلسله سند حدیث را صحیح می داند می توان با اطمینان گفت که حدیث صحیح و معتبر است.
پرسش دوم :
پیامبر چون با مقام و کمالات حضرت زهرا(س) آشنایی کامل داشت سعی می کرد با برخورد محترمانه و محبت و تواضع در برابر دختر با کمالش،‌عظمت و جایگاه و موقعیت او را برای دیگران اثبات نماید . چنین برخوردی هیچ نقصی بر پیامبر وارد نمی‌کند و از جایگاه حضرت کاسته نمی‌شود زیرا تواضع و فروتنی در برابر افراد با کمال و شایسته نه تنها از مقام انسان گرچه بالاتر از فرد احترام شده باشد، نمی‌کاهد، بلکه بر عظمت و بزرگی وی افزوده می شود.
اگر فقیه و مجتهدی بلند مرتبه، نسبت به فرزند با کمال با تقوای و زاهد و شایسته خود در جمع مردم احترام کند و دست او را ببوسد، آیا مردم او را سرزنش می کنند یا او را مورد ستایش قرار می دهند؟ آیا این نشان از برتری فرزند بر پدر دارد؟
این مسئله در موارد بسیاری اتفاق می افتد که شخص بزرگی برای ادب و احترام ، در مقابل شخص فروتر که او نیز دارای کمال است ، از جا بر می خیزد ، اما اینها نشان برتری نیست.
فاطمه زهرا(س) شخصیتی است که نطفه او از میوه بهشتی بسته شد. او تنها زنی بود که در جریان مباهله همراه پیامبر بود. او کسی است که پیامبر درباره وی فرمود: هر کس او را اذیت کند مرا اذیت کرده و هر کس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است.(4(
بدون تردید حضرت زهرا(س) نقش بزرگ و حساسی در پاسداری و بقای اسلام داشت . اگر او نبود آموزه های دین، از بین می رفت و آثارش نابود می شد. زهرا ( س( روزنه نور و برهان حق و همانند پدرش آینه تمام نمای اسلام به حساب می آمد. زهرا(س) معیار حق و ترازویی است که ایمان مردم و میزان استقامت آنان در راه خدا، نیکی، خلوص، و اخلاص، با آن سنجده می شود.
کسی که چنین نقشی در دین و جامعه اسلامی دارد، ضروری است بنیانگذار اسلام، پیامبر(ص) نهایت گرامی داشت و احترام را نسبت به وی انجام دهد تا دیگران بدانند زهرا(س) چه شخصیتی بزرگوار و با عظمتی است. پیامبری که طبق روایات دست کارگر را می‌بوسد و به بچه‌ها سلام می کند ،با آنان بازی می کند ،در سلام کردن بر همه پیشقدم است، چه مانع دارد که دست دختر با فضیلتش را ببوسد؟
پی‌نوشت‌ها:
1. امالی الطوسی، مجلس 14، ص 400، حدیث 893/40.
2. بحار الانوار، ج 43، ص 25.
3. مکاتیب الرسول، ج 1، ص 568.
4. رنج‌های حضرت زهرا(س) ص 42 ـ 59، علامه سید جعفر مرتضی، ترجمه محمد سپهری

 

 




موضوع مطلب : فاطمه الزهرا بوسیدن دست عصمت پیامبر

          
یکشنبه 94 دی 6 :: 11:16 عصر

Image result for ?بنت رسول الله?‎

رضایت حضرت زهرا سلام الله علیها
پرسش: بر فرض که قبول کنیم، فاطمه رضی الله عنها در مقطعی از شیخین دلگیر شده باشد ؛ ولی این مطلب نیز ثابت است که شیخین در آخرین روزهای حیات فاطمه آمدند و از وی رضایت گرفتند؛ چنانچه بیهقی و دیگران نقل کرده‌اند:
عن الشعبی قال لما مرضت فاطمة أتاها أبو بکر الصدیق فأستئذن علیها فقال علی یا فاطمة هذا أبو بکر یستئذن علیک فقالت أتحب أن أأذن؟ قال نعم فأذنت له فدخل علیها یترضاها وقال والله ما ترکت الدار والمال والأهل والعشیرة إلا لإبتغاء مرضاة الله ومرضاة رسوله ومرضاتکم أهل البیت ثم ترضاها حتی رضیت.
هنگامی که فاطمه بیمار شد ابوبکر برای کسب رضایت نزد وی آمد و اجازه خواست تا او را ملاقات کند، علی به فاطمه فرمود: ابوبکر برای ملاقات اجازه می‌خواهد فاطمه فرمود: آیا شما دوست دارید وارد شود؟ علی فرمود: آری، پس فاطمه اجازه داد، ابوبکر وارد شد و جویای کسب رضایت فاطمه بود، ابوبکر گفت: به خدا سوگند خانه و زندگی و مال و ثروتم و خویشانم را ترک نکردم؛ مگر برای به دست آوردن رضایت و خوشنودی خدا و رسول و شما خاندان پیغمبر، پس فاطمه از وی راضی شد.
البیهقی، احمد بن الحسین (متوفای 458هـ) دلائل النبوة، ج 7،‌ ص 281؛
البیهقی، احمد بن الحسین (متوفای 458هـ) الاعتقاد والهدایة إلی سبیل الرشاد علی مذهب السلف وأصحاب الحدیث، ج 1،‌ ص 354، تحقیق: أحمد عصام الکاتب، ناشر: دار الآفاق الجدیدة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1401هـ.

? پاسخ : عدم رضایت صدیقه شهیده سلام الله علیها از شیخین، اصل و اساس مشروعیت خلافت آن‌ها را زیر سؤال می‌برد؛ چرا که ثابت می‌کند تنها یادگار رسول خدا، برترین بانوی دو عالم،‌ سیده زنان اهل بهشت با خلافت ابوبکر و عمر مخالف و از دست آن‌ها ناراضی و خشمگین بوده است و طبق روایات صحیح السندی که در صحیح‌ترین کتاب‌های اهل سنت آمده است، رضایت فاطمه رضایت رسول خدا و خشم او خشم رسول خدا است.
از این رو عالمان اهل سنت دست به کار شده و روایتی را جعل کرده‌اند تا ثابت کنند که شیخین پس از آن که دختر رسول خدا را به خشم آوردند، در واپسین روزهای زندگی آن حضرت به عیادت ایشان رفته و از او درخواست رضایت کردند و فاطمه زهرا سلام الله علیها نیز از آن‌ها راضی شد.!
در پاسخ می‌گوییم:
اولاً: سند روایت مرسل است؛ چرا که شعبی از تابعین است و خود شاهد ماجرا نبوده و این روایت همان اشکالی را دارد که اهل سنت به روایت بلاذری و طبری می‌کردند.
ثانیاً: بر فرض این که مرسلات تابعی مورد قبول باشد، باز هم نمی‌توان روایت شعبی را پذیرفت؛ زیرا شعبی از دشمنان امیرمؤمنان علیه السلام و ناصبی بوده است؛ چنانچه بلاذری و ابوحامد غزالی به نقل از خود شعبی می‌نویسند:
عن مجالد عن الشعبی قال: قدمنا علی الحجاج البصرة، وقدم علیه قراء من المدینة من أبناء المهاجرین والأنصار، فیهم أبو سلمة بن عبد الرحمن بن عوف رضی الله عنه... وجعل الحجاج یذاکرهم ویسألهم إذ ذکر علی بن أبی طالب فنال منه ونلنا مقاربة له وفرقاً منه ومن شره....
در شهر بصره همراه عده‌ای بر حجاج وارد شدیم گروهی از قاریان مدینه از فرزندان مهاجر و انصار که ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نیز در جمع آنان بود، حضور داشتند. حجاج با آنان مشغول گفتگو بود یادی از علی بن ابوطالب کرد و از او بدگویی نمود و ما نیز به خاطر رضایت حجاج و در امان ماندن از شرّ او از علی بدگویی کردیم ....
البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (متوفای279هـ) أنساب الأشراف، ج 4، ص 315؛
الغزالی، محمد بن محمد أبو حامد (متوفای505هـ)، إحیاء علوم الدین، ج 2، ص 346، ناشر: دار االمعرفة – بیروت.
آیا روایت یک ناصبی می‌تواند برای ما حجت باشد؟
نارضایتی فاطمه (سلام الله علیها) از ابوبکر در صحیح‌ترین کتاب‌های اهل سنت
ثانیاً: غضب فاطمه سلام الله علیها بر ابوبکر از آفتاب روشن تر و غیر قابل انکار است. بخاری در صحیح‌ترین کتاب اهل سنت از تداوم غضب و قهر فاطمه سلام الله علیها بر ابوبکر، سخن گفته است.
در کتاب أبواب الخمس، می‌نویسد:
فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیَتْ.
فاطمه دختر رسول خدا از ابوبکر ناراحت و از وی روی گردان شد و این ناراحتی ادامه داشت تا از دنیا رفت.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 3،‌ ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
در کتاب المغازی، باب غزوة خیبر، حدیث 3998 می‌گوید:
فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ علی أبی بَکْرٍ فی ذلک فَهَجَرَتْهُ فلم تُکَلِّمْهُ حتی تُوُفِّیَتْ
فاطمه بر ابوبکر غضب کرد وبا وی سخن نگفت تا ازدنیا رفت.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 4، ص 1549، ح3998، کتاب المغازی، باب غزوة خیبر، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
در کتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبی (ص) لا نُورَثُ ما تَرَکْنَا صَدَقَةٌ حدیث 6346 می‌نویسد:
فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُکَلِّمْهُ حتی مَاتَتْ.
پس فاطمه از ابوبکر کناره گیری کرد وبا وی سخن نگفت تا از دنیا رفت.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 6، ص 2474، ح6346، کتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبی (ص) لا نُورَثُ ما تَرَکْنَا صَدَقَةٌ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
و در روایت ابن قتیبه آمده است که هنگامی که آن دو برای عیادت آمدند، فاطمه زهرا سلام الله علیها اجازه ورود نداد و ناچار شدند به امیرمؤمنان علی علیه السلام متوسل شوند و آن حضرت وساطت کرد،‌ در پاسخ امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:
البیت بیتک.
یعنی علی جان! خانه خانه تو است، تو مختاری هر کسی را که دوست داری اجازه ورود بدهی. امیر مؤمنان علیه السلام برای اتمام حجت و این که آن دو بعداً بهانه نیاورند که ما می‌خواستیم از فاطمه رضایت بگیریم ؛ ولی علی نگذاشت ، به آن دو اجازه ورود داد .
هنگامی که آن‌ دو عذرخواهی کردند، صدیقه طاهره نپذیرفت؛ بلکه از آن‌ها این چنین اعتراف گرفت:
نشدتکما الله ألم تسمعا رسول الله یقول «رضا فاطمة من رضای وسخط فاطمة من سخطی فمن أحب فاطمة ابنتی فقد أحبنی ومن أ رضی فاطمة فقد أرضانی ومن أسخط فاطمة فقد أسخطنی »
شمارا به خدا سوگند می‌دهم آیا شما دو نفر از رسول خدا نشنیدید که فرمود: خوشنودی فاطمه خوشنودی من، و ناراحتی او ناراحتی من است. هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام کند مرا دوست داشته و احترام کرده است و هر کس فاطمه را خوشنود نماید مرا خوشنود کرده است و هر کس فاطمه را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است؟.
هر دو نفرشان اعتراف کردند: آری ما از رسول خدا اینگونه شنیده ایم.
نعم سمعناه من رسول الله صلی الله علیه وسلم.
سپس صدیقه طاهره فرمود:
فإنی أشهد الله وملائکته أنکما أسخطتمانی وما أرضیتمانی ولئن لقیت النبی لأشکونکما إلیه.
پس من خدا و فرشتگان را شاهد می‌گیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کرده‌اید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد.
به این نیز بسنده نکرده و فرمود:
والله لأدعون الله علیک فی کل صلاة أصلیها.
به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرین خواهم کرد.
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، الإمامة والسیاسة، ج 1،‌ ص 17، باب کیف کانت بیعة علی رضی الله عنه، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418هـ - 1997م.
با این حال چگونه می‌توان باور کرد که صدیقه شهیده سلام الله علیها از آن دو راضی شده باشد؟ آیا روایت بخاری مقدم است یا روایت بیهقی؛ آن‌هم روایت شخصی که دشمن امیرمؤمنان علیه السلام محسوب می‌شده و خود نیز شاهد ماجرا نبوده است؟
ثالثاً: اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها از آن دو نفر راضی شده بود، چرا وصیت کرد که او را شبانه دفن کنند و هیچ یک از کسانی را که به وی ستم روا داشته‌اند، برای تشییع جنازه و نماز خبر نکنند؟
محمد بن اسماعیل بخاری می‌نویسد:
وَعَاشَتْ بَعْدَ النبی صلی الله علیه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا ولم یُؤْذِنْ بها أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّی علیها
فاطمه پس از رسول خدا شش ماه زنده بود و چون از دنیا رفت همسرش علی شبانه او را دفن کرد و به ابوبکر خبر نداد و خودش بر بدن فاطمه نماز خواند.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 4، ص 1549، ح3998، کتاب المغازی، باب غزوة خیبر، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
ابن قتیبه دینوری در تأویل مختلف الحدیث می‌نویسد:
وقد طالبت فاطمة رضی الله عنها أبا بکر رضی الله عنه بمیراث أبیها رسول الله صلی الله علیه وسلم فلما لم یعطها إیاه حلفت لا تکلمه أبدا وأوصت أن تدفن لیلا لئلا یحضرها فدفنت لیلا
فاطمه از ابوبکر میراث پدرش رسول خدا را درخواست نمود و چون ابوبکر سرپیچی کرد سوگند یاد کرد که دیگر با وی سخن نگوید و وصیت کرد شبانه او را دفن کنند تا ابوبکر در تشییعش شرکت نکند.
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، تأویل مختلف الحدیث، ج 1،‌ ص 300، تحقیق: محمد زهری النجار، ناشر: دار الجیل، بیروت، 1393، 1972.
و عبد الرزاق صنعانی می‌نویسد:
عن بن جریج وعمرو بن دینار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبی صلی الله علیه وسلم دفنت باللیل قال فر بها علی من أبی بکر أن یصلی علیها کان بینهما شیء
از حسن بن محمد نقل است که گفت: فاطمه دختر پیامبر شب دفن شد تا ابوبکر بر پیکرش نماز نخواند؛ زیرا کدورتی بین آن دو وجود داشت.
و در ادامه نیز می‌گوید:
عن بن عیینة عن عمرو بن دینار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلک.
از حسن بن محمد نیز همانند روایت پیشین نقل شده است؛ الا این که در این روایت گفته شده: فاطمه بر دفن شبانه وصیت کرد.
الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج 3،‌ ص 521، ح 6554 و ح 6555، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ.
البته ممکن است که کسی بگوید: ابوبکر بعدا پشیمان شد و توبه کرد، در پاسخ باید گفت: توبه زمانی مفید و ارزشمند است که همراه با ندامتی بر خواسته از عمق وجود آدمی باشد. و از طرفی گذشته را هم جبران نماید به این معنی که شخص توبه کننده حقوق تضییع شده را؛ چه الهی باشد و چه مردمی تمام آن را جبران نماید.
حال پرسش ما این است که آیا ابوبکر فدک را به صدیقه طاهره بازگرداند تا توبه‌اش توبه نصوح باشد و در نزد خداوند پذیرفته شود؟
نتیجه:
خشم فاطمه از شیخین تا واپسین لحظات زندگی‌اش و عدم رضایت از آن دو، از مسائلی است که در صحیح‌ترین کتاب اهل سنت پس از قرآن وارد شده و روایت بیهقی که از آن استفاده کسب رضایت فاطمه شده است، به دلیل وجود یک ناصبی در سلسله سند آن، اعتبار ندارد.




موضوع مطلب : شبهه فاطمه الزهرا فاطمیه رضایت راضی خلفا

          
یکشنبه 94 دی 6 :: 11:14 عصر

انواع اختلالات روانی جنسی


انحرافات جنسی عبارتند از خیالات، تمایلات یا رفتارهای ناراحت
کننده و تکرار شونده جنسی.

این مسائل باید برای مدت طولانی ادامه داشته
باشند و یا با روابط جنسی سالم یا عملکرد روزمره فرد تداخل پیدا بکنند که بتوان از
آنها به عنوان انحرافات جنسی نام برد. افرادی که دچار انحراف جنسی هستند، ممکن است
متوجه باشند که کار درستی انجام نمیدهند اما غالبا فکر میکنند که نمیتوانند شرایط
را تغییر دهند و یا این عادت خود را ترک کنند.

موارد اصلی انحرافات جنسی
عبارتند از: چشم چرانی، عورت نمایی، بچه بازی، یادگارخواهی، دستمالی کردن. خودآزاری
جنسی، دیگر آزاری جنسی.

چشم چرانی: افرادی که به این انحراف دچار هستند از
تصور یا دیدن افراد برهنه، در

حال درآوردن لباسشان و یا مشاهده رابطه جنسی
افراد دیگر(حتی در فیلم) با هم لذت میبرند. این در اکثر مواقع در صورتی است که شخص
و یا اشخاصی که نظاره میشوند از حضور شخص چشم چران مطلع نیستند.

برای اینکه
بتوان تشخیص چشم چران را برای شخصی قائل شد این تخیلات ، تمایلات و یا رفتارها باید
برای خود فرد بسیار ناگوار باشند و یا در زندگی روزمره اش اختلال ایجاد کنند. این
انحراف ممکن است ریشه در تجربیات فرد در دوران کودکی داشته باشد و روانکاوی میتواند
در شناخت این ریشه ها به فرد کمک کند.

عورت نمایی: در این انحراف فرد اندام
و یا اندام های جنسی اش را به فرد یا افراد غریبه نشان داده و از این موضوع لذت
جنسی می برد.

همانند مورد بالا تاکید می شود که برای تشخیص قطعی این اختلال
فرد باید از رفتار خود احساس خوبی نداشته باشد یا در زندگی روزمره اش اختلال ایجاد
شده باشد. روانکاری برای این افراد مفید خواهد بود. این کار به شناسایی ریشه واقعی
مشکل کمک خواهد کرد. گاهی نیز درمانهای دارویی برای این اشخاص تجویز میشود.


یادگارخواهی یا ف.ت.ی.شیزم: در این انحراف فرد از یک شی غیر زنده ( مانند
کفش پاشنه بلند خانم ها یا جوراب زنانه و غیره) لذت جنسی میبرد. بطور معمول فرد
برای برانگیخته شدن جنسی به این شی نیاز دارد و بدون آن برانگیخته نمیشود.


این مسئله در صورتی انحراف تلقی می شود که فرد باطنا از این مسئله ناراحت
باشد و یا این کار وی در زندگی روزمره اش یا روی شریک جنسی

اش اثر منفی
داشته باشد. برای این امر روان درمانی با هدف شناسایی علت اولیه این انحراف صورت می
گیرد و معمولادرصد زیادی از افراد به درمان جواب میدهند.

دستمالی کردن یا
فروتوریسم: این انحراف عبارت است ازلذت بردن از تماس یا مالیدن دست یا بدن خود به
بدن فرد دیگربدون آنکه آن فرد رضایت داشته باشد. معمولا این کار در مکان های شلوغ
مانند اتوبوس یا مترو اتفاق میافتد. این افراد غالبا درک درستی از حدود اجتماعی خود
و دیگران ندارند بنابراین ممکن است این عمل خود را به عنوان یک انحراف جنسی تلقی
نکنند. درمان معمول برای این افراد روان درمانی می باشد و پاسخ به درمان در اکثر
مواقع موفق است.

بچه بازی: این اختلال عبارت است از تخیلات، تمایلات یا
رفتارهای جنسی که با یک کودک نابالغ (بطور معمول زیر 13 سال) انجام می شود.


در صورتی که این تخیلات، تمایلات و رفتارهای جنسی به کرات و برای مدت زمانی
معینی تکرار شود، فرد به انحراف بچه بازی دچار است. طبق تعریف این فرد باید خود
بالغ بوده و حداقل پنج سال ازکودک مورد آزار بزرگ ترباشد.

برای درمان باید
این افراد را مدتها تحت روان درمانی قرار داد تا ریشه های عمیق این مسئله را که
شامل نگرششان نسبت به جنسیت، احساسشان نسبت به خودشان و اغلب تجربه آزار جنسی و یا
جسمی در دوران کودکی میشود، شناسایی کرده و تحت کنترل درآورد.

درمان دارویی
قطعی برای این مسئله وجود ندارد اما بعضا از داروهای کاهنده تستوسترون استفاده می
شود. پیش آگهی (سیر بیماری و پاسخ به درمان) این انحراف متغییر است و در کسانی که
این انحراف را قبول دارند و باور بهتری نسبت به مشکلات دوران کودکی خود دارند، بهتر
است.

کسانی که علاوه بر انحراف بچه بازی دچار شخصیت ضد اجتماعی هستند، به
درمان معمولا پاسخ مثبتی نمیدهند. خودآزاری جنسی (مازوخیسم): خودآزاری جنسی عبارت
است از لذت بردن جنسی فرد از تحقیر شدن، کتک خوردن، بسته شدن یا هر نوع زجر


کشیدن. لذت بردن جنسی از تنها تصور کردن موارد ذکر شده نیز خودآزاری جنسی
به حساب میآید.

در برخی موارد تجارب این چنینی ممکن است برای فرد خطر مرگ
به

همراه داشته باشد. این انحراف ریشه در دوران کودکی یا نوجوانی دارد و
درمان آن معمولا از طریق روان درمانی است.

دیگر

آزاری جنسی (سادیسم
جنسی): در این انحراف فرد از تحقیر کردن و یا آزار دادن فرد دیگر لذت جنسی میبرد.
حتی تصور کردن این مسائل میتواند برای

او لذت جنسی داشته باشد. در اکثر
موارد ریشه

سادیسم جنسی در تجربیات دردناک دوران کودکی (مانند تجاوز، و یا
آزار جنسی) است . روان درمانی می تواند برای این افراد مفید باشد.

ممکن است
پس از خواندن این متن به فکر

افتاده باشید که شاید شما هم به یکی از این
انحرافات جنسی دچار هستید. باید تاکید کنم که اگرپس از دانستن تعریف هریک از این
اختلالات نگران

افکار و یا اعمالی که انجام می دهید هستید، ممکن است به
درجاتی از انحراف جنسی دچار باشید.

اما اگر این تخیلات، تمایلات و


رفتارها در حدی نیستند که شما را نگران کنند، در زندگی روزمره تان اختلال
ایجاد کنند یا برای افراد دیگر خطرناک یا آزار دهنده باشند، تشخیص انحراف


جنسی قطعی نیست.

اما در نهایت این احساس شماست . چنانچه فکر میکنید
دوست دارید بیشتر در مورد اینکه چرا اینگونه فکر و یا

عمل میکنید بدانید.
مشاوره با روان درمانگران و روانکاوان خبره می تواند کمک کننده باشد.



(( انواع انحرافات جنسی ))




خویشتن نمایی
Exhibitionism ( اکسی هیبیتیونیسم )



در این نوع انحراف شخص بیمار
اقدام به نشان دادن آلت تناسلی خود به جنس مخالف بطور ناگهانی می کند .و کوشش برای
ایجاد تماس بدنی به عمل نمی آید.بلکه هدف این است که با نشان دادن آلت تناسلی در
طرف مقابل ایجاد شرمندگی و سراسیمگی کند .در این حالت فرد بیمار به هیجان و تحریک
جنسی دست پیدا میکند و به نوعی ارضاء جنسی دست میابد. این بیماری در زنان به شکل
نشان دادن مستقیم




آلت دیده نمی شود .بلکه زن بیمار اقدام به
نشان دادن سایر قسمت های تحریک کننده بدن خود می کند . شیوع این بیماری در مردان
بیشتر می باشد.عریان سازی یا پوششهای نیمه عریان به شکل افراطی از نشانه های خفیف
این بیماری می باشد.





کودک دوستی Pedophilia ( پدوفیلیا )




این بیماری شاید افراطی ترین جلوه بیماری سادیسم باشد.در این نوع
از انحراف جنسی فرد بالغ ، به زور کودکان را مورد تجاوز قرار داده و در مواردی سپس
اقدام به قتل کودک میکند.این بیماری بیشرمانه ترین و فجیع ترین عارضه ایست که در
جامعه بشری دیده شده است و در آن بی پناه ترین و ضعیفترین فرد جامعه قربانی میشود.


رفتار چنین بیماری به کودکان جنس مخالف محدود نمیشود بلکه این رفتارها در
مورد جنس موافق نیز دیده میشود و اصولا نوع همجنسگرایی این بیماری بیشتر شایع
میباشد. و اینان در آغاز کار از انواع اقسام حیله ها و شیوه ها برای فریب کودکان
استفاده میکند .





چشم چرانی Voyevrism ( وایوریسم )




در این بیماری فرد مبتلا با استفاده از موقعیت ها و وسایل یا
باتهیه آن موقعیت و ابزار اقدام به تماشای افراد جنس مخالف و یا مناظر آمیزش جنسی
دیگران میکند.در اینجا تماس با افراد وجود ندارد .بلکه تماشا و دیدن است که برای
بیمار ایجاد هیجان و تحریک جنسی میکند و فرد یا مستقیما بوسیله این صحنه ها یا با
تمسک به آنها و خود ارضایی به اوج لذت می رسد.

این بیماری در مراحل خفیف به
دلیل محرومیت های جنسی ،اقتصادی ، فرهنگی می باشد.و با بهبود شرایط این علائم از
بین میروند.

اما در مراحل پیشرفته قابل توجیه نیست.






مبدل پوشی Transvetitism ( ترانسوتیتیسم )




این انحراف در هر دو جنس دیده میشود و فرد مبتلا به این بیماری با
پوشیدن لباس جنس مخالف و تقلید آرایش و رفتار و کردار جنس مخالف به ارضای میل جنسی
خود میپردازد.

در مورد علت این انحراف بین روانشناسان اختلاف نظر وجود دارد
.و دلائلی زیادی برای این انحراف ذکر شده است.



شی
دوستی #F.e.t.ish#ism (فتی شیسم )



این بیماری در جنس مرد بیشتر
شایع است و فرد مبتلا از اشیاء زنانه و یا اعضای غیر تناسلی زنانه جهت ارضا یا
تحریک یا انزال استفاده می کند .این اشیا یا اعضا برای فرد بیمار نشانه آلت تناسلی
جنس مونث به حساب می اید.

اشتغال فکری ف.ت.ی.شیت بیشتر به اشیا زنانه مانند
لباسهای زیر و رو ، مو و ناخن ، اعضا بدن مثل ساق پا ، ران، باسن ، سینه و .... می
باشد .

البته در اغلب موارد این بیماری با انجام آمیزش جنسی از بین می رود.




دگر جنسی Genderidetity disorder



در بیماری فرد
مبتلا خود را دارای هویت جنسی متفاوت با واقعیت می داند. یعنی اگر مرد است خود را
زن و اگر زن است خود را مرد تصور می کند .و در نتیجه در رفتار و کردار و پوشش و
آمیزش نقش مورد تصور خود را بازی می کند .

علت این بیماری را در کودکی فرد
جستجو می کنند .والدینی که به کودک پسر خو لباس دخترانه میپوشانند و بالعکس .از این
بیماری غافل هستند.



حیوان دوستی zoophilia ( زوفیلیا )




این بیماریدر افرادی که با حیوانات سر کار دارند بیشتر دیده می شود
.در این بیماری فرد مبتلا از ملامسه و آمیزش با حیوانات لذت میبرد .و بیشتر از
حیوانات اهلی برای رسیدن به اوج لذت استفاده میکند این بیماری بیشتر در زنان شایع
است و زنان بیشتر از حیواناتی چون سگ ، اسب، الاغ، خوک، .... و در مردان مرغ ، اسب،
گاو، گوسفند....

تحقیقات مشخص کرده است که زنانی معتاد به این بوده اند که
سگ آلت آنها را بلیسد و با آنها رابطه جنسی داشته باشد.



دگر آزاری
Sadism ( سادیسم )



هر نوع دیگر آزاری و مردم آزاری را سادیسم می
گویند اما این کلمه بیشتر در انحراف جنسی به کار میرود .و به حالتی گفته میشود که
شخص منحرف در موقع عمل جنسی و آمیزش طرف مقابل را مورد آزار و اذیت بدنی قرار می
دهد و این عمل شخص را به نهایت لذت جنسی میرساند.

تمایلات سادیستیک بسیار
شایع هستند ولی سادیسم افراطی و شدید یک بیماری محسوب میشود و خطرناک میباشد و باید
فرد تحت درمان قرار گیرد.

یکی از انواع سادیسم تجاوز به عنف مبیاشد.در این
حالت شخص متجاوز از حالت ها و حرکات جسمانی زن که از روی درد و رنج میباشد حالت
انزال زنانه را تجسم کرده و به اوج لذت جنسی میرسد.

مردانی که زنان خود را
کتک میزنند نمونه ای از تیپ های سادیستیک می باشند.

و در تاریخ نیز افراد
زیادی وجود داشته اند که دارای شخصیت سادیستیک بوده اند.

مانند : نرون زن
کش ، ملکه مارکیز ، ریش آبی....



خود آزاری Mascochism ( مازوخیسم )




نام این بیماری از نام نویسنده اتریشی : فون ساخر مازوخ گرفته شده
است.

این نویسنده در کتابهایش از زنانی سخن میگفت که در هنگام آمیزش جنسی
طالب خشونت و آزار هستند .و کلا این افراد در حین عمل جنسی با آزار خود ارضا می
شوند.

اقدام به خود زنی یا خود مجرم بینی نیز از انواع این بیماری هستند.



همجنس بازی ) Homos.#.e.#.xuality همورابطه جنسیوالیتی )




در بعضی کشورها این پدیده را رسمی شناخته اند .اما در بیشتر دنیا
هنوز این پدیده یک بیماری محسوب میشود.

از خصائص این بیماری میل به
همخوابگی و آمیزش با جنس موافق می باشد.

در زنان بدلیل اینکه نمیتوانند از
نظر عملی هماغوشی و رابطه جنسی کامل را تجربه کنند ارضا میل جنسی و رسیدن به اوج
لذت با تحریک اعضاء بدن صورت میگیرد و به مرور میل به جنس مخالف به کلی در این زنان
از بین میرود.

سادیسم ، مازوخیسم



سادیسم یا دیگر آزاری

سادیسم عبارت است از وارد کردن رنج و آزار جنسی یا روانی به شخصی دیگر به منظور
حصول تحریک جنسی .دیگر آزاری با احساس لذت جنسی از راه ایجاد درد در دیگران و
تماشای صحنه ی ایجاد درد در دیگران همراه است . اهانت ، کتک زدن ، زخمی کردن و حتی
کشتن از جمله اعمالی است که د فرد سادیسم لذت جنسی ایجاد می کند .
اولین کسی که
دو اصطلاح سادیسم و مازوخیسم را مطرح کرد ، کرافت ابینگ رفتار شناس جنسی آلمانی ،
در قرن 19 بود . کتاب psychopathia s.#.e.#.xualis نوشته ی او اولین کتاب پزشکی در
زمینه تمایلات جنسی محسوب می شود .
سادیسم از نام شخصی به نام مارکی دو ساد
گرفته شده است .
مارکی دوساد که یکی از اعیان فرانسه بوده است در سال 1774 با
دختری از ثروتمندان فرانسه ازدواج می کند . او در سال اول ازدواجش به سبب آشوبی که
در فاحشه خانه ایجاد کرد ، دستگیر و در همین سال از همسرش جدا شد . دوساد دوباره
ازدواج کرد و به زودی به عنوان یک آدم عیاش و شهوت طلب شهرت یافت . او بارها به
خاطر خشونت و شکنجه و زندانی کردن و حتی کشتن زنان زیادی در خانه اش دستگیر و
زندانی شد ولی هر بار به خاطر موقعیت اجتماعی اش آزاد شد . اما مارکی به خاطر تکرار
اعمال سادیسمی خود و قتل وحشتناک زنی که جسد تکه پاره اش را از خانه اش پیدا کردند
دستگیر شد و به زندان باستیل و از آنجا به تیمارستان شارنتون اعزام شد . او بعدها
کیفیت ارتکاب این جنایت را در کتابش که زن و خواهر زنش قهرمانان داستان هایش بودند
تشریح کرد . او در سال 1814 در سن 74 سالگی در یکی از بیمارستانهای روانی فرانسه
بدرود حیات گفت .
سه نوع سادیسم وجود دارد که هر سه نوع آن می تواند در یک شخص
وجود داشته باشد :
سادیسم ذهنی : حالتی است که شخص سادیک بجای اینکه به دیگران
آزار و اذیت وارد کند ، صحنه های اعمال سادیسمی را در ذهن و تصور خود مجسم می کند و
از آنها کسب لذت می کند .
سادیسم سمبولیک : یک حالت انحرافی و غیر عادی روانی
است که مبتلایان آن ، به جای وارد کردن زجر و شکنجه بدنی به دیگران ، کوشش می کنند
با تحمیل حالات مخرب روانی مانند توهین و تحقیر کردن و پایمال کردن شخصیت افرادی که
با آنها برخورد می کنند ، برای خود یک حالت ارضاء روانی ایجاد کنند .
سادیسم
بدنی : انحراف سادیسم واقعی یا سادیسم بدنی که افراد مبتلا به این نوع سادیسم ، کسب
لذت و شعف جنسی را در تحمیل آزار و اذیت بدنی و ایجاد دردهای جسمی برای دیگران می
بینند و این اعمال را بعضی اوقات حتی تا مرحله ی قتل و کشتار مرتکب می شوند . بعضی
افراد با آزار و شکنجه و کشتن حیوانات به لذت جنسی می رسند .
در رابطه ی
سادیستی_ مازوخیستی ، غالبا از وسایلی چون زنجیر ، شلاق ، وسایل لاستیکی و تجهیزات
چرمی و تسمه ای و کفشهای پاشنه بلند استفاده می شود شلاق زدن و بانداژ شدن هم جزئی
از این روابط است . در برخی از مناطق آمریکا و اروپا که چنین نیازهایی
وجود
دارد ، فروشگاهها ، ابزار مناسبی برای چنین
تمایلاتی تدارک می بینند و مطبوعاتی
هستند که آشکارا
آگهی دعوت به همکاری از فعالیت های سادومازوخیستی را چاپ می
کنند .
ملاکهای تشخیصی دیگرآزاری بر اساس DSM-IV :

وجود خیالپردازیهای برانگیزنده ی جنسی ،امیال جنسی یا رفتارهای برگشت کننده و
شدید مربوط به اعمالی که شخص با انجام آنها از رنج روانی یا جسمی قربانی ،
برانگیختگی جنسی بدست می آورد ، به مدت دست کم 6 ماه .
خیالپردازیها ، امیال
جنسی یا رفتارها موجب پریشانی یا اختلال عمده ی بالینی در کارکرد اجتماعی ، شغلی یا
سایر زمینه های مهم می شوند .



مازوخیسم یا خود آزاری :
انحراف
مازوخیسم یا شهوت خودآزاری نقطه ی مقابل انحراف جنسی سادیسم است . یک فرد سادیک از
آزارو اذیت کردن به دیگران لذت جنسی می برد ، اما یک انسان مبتلا به مازوخیسم از
عذاب و شکنجه وارد شدن به خودش لذت جنسی کسب می کند .
کانون اصلی این نابهنجاری
جنسی ، عمل تحقیر شدن، کتک خوردن، به بند کشیده شدن یا رنج بردن به گونه ای دیگر
است اعمال آزار خواهانه ای که ممکن است از شریک جنسی خواسته شوند مشتمل بر مهار
کردن ، بستن چشم، لگد مال کردن، سیلی زدن، تازیانه زدن، کتک زدن، دادن شوک
الکتریکی، بریدن وتحقیر کردن است .
فروید معتقد است که، آزارخواهی، ناشی از
برگشت تخیلات تخریبی به طرف خود است . اینگونه افراد ممکن است در دوران کودکی
تجاربی داشته اند که آنهارا متقاعد کرده است که درد کشیدن پیش شرط لذت جنسی است .

ماهیت تخصصی فعالیتهای جنسی و تمایل برخی افراد سادومازوخیست به ملاقات کردن با
کسانی که ترجیحات جنسی مشابهی دارند، آنها را به سمت پیوستن به سازمانهایی می کشاند
که برای ارضا کردن نیازهای آنها تدارک دیده شده اند مثل انجمن (( تیل یولنشپیگل ))
در نیویورک سیتی یا انجمن (( یانوس)) در سانفرانسیسکو . فعالیتهایی مانند بریدن،
سوراخ کردن، انقیاد وشوک دهی می توانند خطرناک باشند و این خطر، احساس برانگیختگی
سادومازوخیستها را بیشتر می کند . در حالت افراطی تر، فرد ماسکی را به صورت می زند
یا کیسه ی پلاستیکی روی سر می کشد ، حلقه ی طنابی را به گردن می اندازد ، یا
گازنیترات استنشاق می کند که موجب خفگی می شود .
ملاکهای تشخیصی خودآزاری
بر اساس DSM-IV :
وجود خیالپردازیهای
برانگیزنده ی جنسی ،امیال جنسی یا رفتارهای برگشت کننده و شدید مربوط به عمل تحقیر
شدن، به بند کشیده شدن یا رنج بردن به گونه ای دیگر به مدت دست کم یک دوره 6 ماهه
.
خیالپردازیها ، امیال جنسی یا رفتارها موجب پریشانی یا اختلال عمده ی
بالینی در کارکرد اجتماعی ، شغلی یا سایر زمینه های مهم می شوند.

درزندگی
هر فرد، زمانی فرا می رسد که بدنش از حالت کودکی به بزرگسالی تغییر شکل می یابد. در
نظر اول شاید این دگرگونی چندان قابل ملاحظه نباشد، اما اختلاف آشکار آن با دوره
های کودکی از لحاظ وضع ظاهر، رفتار و حالت های درونی کاملاً محسوس است.


احساس نوجوان این است که او دیگر آن کودک دیروز نیست. اینک چیزهایی را
احساس می کند که در گذشته هیچ احساس از آن ها نداشت، یا قادر به انجام دادن اموری
است که قبلاً از انجام آن ها ناتوان بود. خلاصه در تن و روان خود دگرگونی هایی را
می بیند که برایش تازگی دارند و این دگرگونی ها آنقدر ادامه پیدا می کنند تا برای
نوجوان رفتاری همانند بزرگسالان به وجود آورند.



رشد جنسی در پسران
:
نزدیک به دوره بلوغ و اوائل این دوره در زمینه جنسی تغییرات عمده ای که اغلب
باعث ناراحتی می شود در پسرها بوجود می آید. اعضاء جنسی بطور سریع رشد می کند و فرد
به اشکال مختلف می تواند تمایلات جنسی خود را در شرایط تحریک کننده کنترل کند. چون
تمایلات جنسی در افراد شدید است، عدم ارضاء این تمایل سبب ناراحتی فرد می شود. در
پاره ای از اجتماعات افراد بالغ به جلق زدن مبادرت می کنند. رشد افراد در دوره بلوغ
و بروز حالات مردانگی در آن ها توجه ایشان را به خود جلب می کند. رشد جنسی سبب
تغییر احساس ها و تمایلات فرد می شود.


رشد جنسی در دختران:
علامت
رشد جنسی در دختران شروع اولین عادت ماهانگی است. رشد جنسی در دخترها با رشد قد،
وزن و رشد استخوان ها ارتباط دارد. دخترهایی که وزن آن ها بیشتر، قد آن ها بلندتر و
رشد استخوان ها زیاد باشد رشد جنسی در آنها زودتر ظاهر می گردد.

ناراحتی
شدید و غیرعادی در دوران پریودی می تواند معلول عوامل روانی باشد. این عوامل در
قسمت ناآگاه ذهنی قرار دارند و فرد را دچار اضطراب و پریشانی می کنند. در موقع عادت
ماهانه دختر ممکن است در اثر این احساس دچار ناراحتی شدید و غیرعادی شود. گاهی
احساس حقارت در دختر ها سبب می شود که آن ها مونث بودن خود را مورد انکار قرار
دهند.
در دوره ی بلوغ افراد متوجه روابط اجتماعی و آثار آن هستند و میل دارند
موافق ذوق و تمایلات گروه رفتار نمایند و از این راه حیثیت اجتماعی خود راحفظ کنند.
روابط افراد بالغ با هم عادی و نسبتاً معقول است، در صورتیکه اواخر دوره بچگی افراد
بیشتر به منظور ایجاد حوادث هیجان انگیز با یکدیگر ارتباط پیدا می کند.



فیزیولوژی و روان شناسی مرحله جنسی:
ایجاد میل جنسی همانند گرسنگی،
تشنگی یکی از خواسته های بیولوژیک بدن است. نیاز به غذا این احساس را در بدن به
حرکت در می آورد، اگر این مراکز فعال نباشد، یعنی در آن ها به علت اشباع بودن یا
تعارض یا دار و بازداری انجام گیرد بی اشتهایی حاصل می شود. مراکز جنسی مردان و
زنان بر اثر محرک جنسی خاص تحریک می شوند. هنگامی که چنین تحریکات نورونی رخ می
دهد. به فرد احساس جنسی که همان میل یا اشتهای جنسی است، دست می دهد. اگر از فعالیت
مراکز جنسی در سلسله اعصاب به دلیل جسمی و روانی بازداری شود، میل جنسی فعالی
نخواهیم داشت. در این صورت اشتهای جنسی خود را از دست می دهیم و بی اشتهایی جنسی
دچار می شویم.

میل جنسی نه تنها ممکن است به علت عوامل جسمانی بازداری یا
تحریک شوند بلکه عوامل روانی مانند ترس، خشم، افسردگی، تعارضات روانی، استرس و بعضی
از بیماریها و داروها نیز مدارهای جنسی تاثیر می گذارند.
انحرافات جنسی را می
توان از جهتی به سرکوبی شدید و غیرعادی میل جنسی دانست. بیماران مبتلا به انحرافات
جنسی از ابزار تمایلات سالم به جنس مخالف احساس خطر می کنند و رفتار انحرافی به
آنها امنیت بیشتری می دهد. بدین جهت میل جنسی آن ها فقط در ارتباط با جنس مخالف
بازداری می شود.



عوامل روانی بوجود آورنده انحرافات جنسی:

مهمترین آن ها عبارتند از محرومیت از روابط جنسی طبیعی، انزوای کودکی، وقایع
خاص که سبب یادگیری انحرافات در کودکی و نوجوانی می شود، اضطراب اخته شدن، تثبیت یا
بازگشت به دوران کودکی، جهالت در امور جنسی، همانند سازی جنسی، بازداری کلی شخصیت،
ترس از مسئولیت و بالاخره ترس از جنس مخالف .

محرومیت از روابطه جنسی
طبیعی: تحت شرایط محروم کننده شدید که در آن زن و مرد فرصت رابطه جنسی طبیعی
ندارند، انحرافات جنسی افزایش می یابد.
انزوای کودکی: کودکانی که در دوران
طفولیت و کودکی مدت طولانی از دیگران جدا بوده اند در روند تکامل روانی- جنسی خود
اختلال پیدا کرده اند. انحرافات مربوط به انزوای کودکی شامل بچه بازی و همجنس گرایی
و زنا می باشد که در واقع جبرانی است برای محرومیت های عاطفی دوران کودکی
همجنس
گرایی: اغلب هنگامی شروع می شود که در دوران کودکی به فرد تجاوز شود و یا فرد
بدآموزیهایی داشته باشد.
شی ء پرستی (جایگزین کردن شی ء بجای دستگاه جنسی طرف
مقابل): ممکن است به علت شرطی شدن هیجان جنسی با شیء در دوران کودکی یا نوجوانی به
وقوع بپیوندد. مثلا در یک زمان یک شی ء را ببیند و توام با آن خاطره ای که باعث
تحریک می شود، بعد از آن با دیدن آن شی ء خاص باعث تحریک او می شود.
ضربه زدن
به نشیمنگاه کودک دردی توام با لذت در او ایجاد می کند و در نتیجه در بعضی از
کودکان ممکن است سبب بیماری ماسوخیسم (خودآزاری) گردد.

روانکاوان معتقدند:
ترس از جنس مخالف، استمناء، شی پرستی جنسی و همجنس گرایی ممکن است به دلیل ترسی
باشد که فرد در دوران کودکی، در رابطه با مسائل جنسی و در رابطه با جنس مخالف بخصوص
با مادر و محارم پیدا می کند. طبق این نظریه فرد به علت ترس از رابطه با جنس مخالف،
با همجنس خود که از آن کمتر می ترسد و بیشتر با آن آشناست رابطه می گیرد.


نقش سازی یا نقش بازی: عبارت است از الگو پذیری، تقلید نمودن و ادای نقش
فردی و اجتماعی از طرف دختر با قراردادن زن در آن فرهنگ به عنوان الگو و ازطرف پسر
با پذیرفتن آن فرهنگ خاص به عنوان سرمشق و الگو.
این الگوپذیری و نقش پذیری
شامل نحوه تکلم، حرکات، تفریح و بازی، پوشیدن لباس و آرایش و بسیاری از رفتارهای
دیگر می شود. ممکن است عدم موفقیت در گرفتن نقش صحیح جنسی سبب اختلال جنسی گردد.



عواملی که سبب عدم موفقیت می شوند:
1- نداشتن خصوصیات جسمانی کافی
و لازم: مثلا پسری که ساختمان بدنی زنانه دارد نسبت به پسری که دارای ساختمان جسمی
قوی است نقش جنسی مردانه را دشوارتر به خود می گیرد.
2- فشار اجتماعی و
خانوادگی فرد برای نقش پذیرفتن به او فشار می آورد : مثلا اگر توقعات جامعه و بخصوص
خانواده، شدید اً با امکانات جسمی و روانی کودک در نقش پذیری جنسی مغایر باشد، کودک
دچار تعارض می شود و درنتیجه زمینه انحراف را آماده می سازد.
3- فقدان الگوی
صحیح مرد یا زن در خانواده : معمولا این الگو شامل پدر و مادر می باشد، که آن ها
همانند سازی جنسی کودک را شکل می دهند. اگر در جریان رشد، پسر نتواند با پدر خود به
درستی و به اندازه کافی همانند سازی سالم جنسی نماید یعنی از او الگوی نادرستی
بیاموزد یا امکان الگوسازی از پدر (در صورت نبود پدر) را نداشته باشد، امکان انحراف
جنسی در او ایجاد می شود.
4- یکی از علل انحرافات جنسی : جهالت و عدم دانش صحیح
در رابطه با مسائل جنسی است، تعداد زیادی از منحرفین جنسی از کسانی بودند که فهم
روشن و درستی ازمسائل جنسی نداشته و نیز در دوران کودکی از فهمیدن موضوعات به سختی
بازداری، ترسانده و منع می شدند.
5- ترس را از عوامل دیگر انحراف جنسی می توان
نام برد، ترس از عهده دار شدن مسئولیت است، کسانی که شخصیت آن ها برای قبول مسئولیت
ها و مسائل مربوط به آن رشد کافی نکرده است.

منابع:
· خلاصه ی
روانپزشکی: علوم رفتاری-روانپزشکی بالینی / تالیف بنیامین سادوک، هارولد کاپلان :
ترجمه نصرت ا... پورافکاری .تهران. انتشارات شهرآب : آینده سازان . 1382
·
تمایلات و رفتارهای جنسی طبیعی و غیر طبیعی انسان / تالیف بهنام اوحدی ؛ اصفهان
انتشارات صادق هدایت . 1383 .
· آسیب شناسی روانی: دیدگاههای بالینی
اختلالهای روانی بر اساس DSM-IV-TR (جلد دوم ) / مولفان : ریچارد پی. هالجین و
سوزان کراس ویتبورن ، مترجم : یحیی سید محمدی . تهران نشر روان . 1384




موضوع مطلب :

          
پنج شنبه 94 خرداد 21 :: 11:34 صبح

همجنسگرایی، علل و درمان

نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی است. این نیاز در طی مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگی شکل های مختلفی پیدا می کند و در هر دوره ای به گونه ای متناسب با آن زمان باید ارضا شود. در دوره نوزادی از طریق والدین به خصوص مادر با بوسیدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه های محبت آمیز مادر به او و با چسباندن او به خود نیاز کودک ارضا می شود. در این دوره تأمین نیازهای عاطفی کودک به اندازه نیازهای فیزیولوژیکی مانند آب و غذا و پوشاک برای رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکی تأمین این نیاز توسط اعضای خانواده و همه کسانی که به نحوی با کودک ارتباط دارند تأمین می شود. در دوره نوجوانی از طریق دوستان و گروه همسالان و در دوره جوانی از طریق دوستان، خویشاوندان و همسر به این نیاز پاسخ داده می شود. روان شناسان علت وابستگی انسانها را به یکدیگر همین نیازهای عاطفی می دانند. اگر این نیازها از همان اول به طور صحیح و به موقع تأمین شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگی ایمن پیدا می کند و الا وابستگی ناایمن و مرضی در او شکل می گیرد یعنی در عین حال که به دیگران وابسته است ولی احساس امنیت کافی نیز نمی کند و مستعد انواع اختلالات روانی مانند بیماری های اضطرابی، افسردگی و... می شود و دیر یا زود به دامن یکی از این بیماری های روانی فرو می غلتند. گفتنی است اساس و پایه دوستی ها در سن نوجوانی و جوانی که با جذبه و شور زیادی همراه است، غالبا بر مبنای عواطف و احساسات شکل می گیرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه این دوستی ها ممکن است جاذبیت یک فرد از نظر ظاهری یا شخصیتی یا پاره ای از صفات اخلاقی باشد که او را برای فرد دیگر دوست داشتنی می سازد که توانسته در روح و روان او تأثیر عمیقی بگذارد و خلأ عاطفی اش را به وسیله آن پر کند. ماهیت این دوستی گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بی شائبه است، ولی امکان آلوده شدن آن به مسایل دیگر وجود دارد. زمانی که این علاقه به اوج خود می رسد، آنها را دچار سرگردانی می کند که اکنون چه باید بکنند. این سرگردانی ممکن است با بعضی آثار مخرب دیگری همراه شود. دوست گرامی، در مورد علل روی آوردن به همجنس گرایی هنوز توضیحی که مورد قبول همه ی پزشکان وروانشناسان باشد وجود ندارد و برخی متخصصان به علل روانی – اجتماعی وبرخی به دیگر عوامل زیستی (کارکرد نامتعادل غدد و هورمونهای جنسی) اشاره داشته اند. علل هم جنس بازی از دیدگاه روانی ـ اجتماعی آشفته بودن روابط میان والدین وفرزندان، یادگیری های نادرست ومحیط اجتماعی ناسالم می باشد و به طور خلاصه می توان به کنترل نداشتن بر غریزه جنسی اشاره داشت. اما آنچه مسلم است این که چنین رفتاری حتی از جانب افراد مبتلا به این عمل نابهنجار تلقی می شود و لازم است کنار گذاشته شود.

همجنس گرایی (homosexuality) یعنی ارضای غریزه جنسی از طریق همجنس (مانند لواط- در مردان - و مساحقه- در زنان) به هر شکل که باشد حرام و گناه کبیره محسوب می شود. خوب است بدانید اصل همجنسگرایی، گناه محسوب نمی شود چون یک رفتار نیست بلکه میلی است درونی که گاه بدلیل کارکرد نامناسب هورمونی رخ می دهد و گاه فرد از این حالت بیزار است. البته رفتار جنسی مطابق با این کشش، در اسلام و همه ادیان الهی حرام است و علاوه بر عقوبت شدید دنیوی و اخروی اثرات و پیامدهای شدید و غیر قابل جبران در پی دارد. چون همجنس گرایی نوعی انحراف جنسی به حساب می آید و مانند هر انحرافی پیامد خاص خود را در بدنبال دارد مانند اینکه موجب تنفر از جنس مخالف و علاقه به جنس موافق می شود. همجنس بازی علاوه بر مضرات بهداشتی و روانی که دارد با فطرت انسانی مغایرت دارد و این امر باعث تعطیل شدن توالد و تناسل و گرایش افراد به جنس موافق و در نتیجه موجب تعطیلی توالد و تناسل خواهد شد. بدیهی است این امر با هدف آفرینش منافات خواهد داشت. پس همجنس بازی حرام بوده و از گناهان کبیره به حساب می آید. اصولا طبیعت زن و مرد آن چنان آفریده شده است که آرامش و اشباع غرایز خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم) می جوید، و هر گونه رفتار جنسی غیر این صورت، انحراف از طبع سالم انسانی و یکنوع بیماری روانی است که اگر به آن ادامه داده شود روز به روز تشدید می گردد و نتیجه اش بی میلی به «جنس مخالف» و اشباع ناسالم از طریق «جنس موافق» است. این گونه روابط نامشروع در ارگانیسم و بدن انسان و حتی در سلسله اعصاب و روح اثرات ویرانگری دارد. در نگاه کلی آدمی را از پدر و مادر خوب بودن باز می دارد و گاه قدرت بر تولید فرزندان را به کلی از انسان سلب می کند، افراد همجنس گرا تدریجا به انزوا و بیگانگی از اجتماع و سپس بیگانگی از خویشتن رو می آورند، و گرفتار تضاد پیچیده روانی می شوند و اگر به اصلاح خویش نپردازند ممکن است به بیماری های جسمی و روانی مختلفی گرفتار می شوند. به همین دلیل و به دلایل اخلاقی و اجتماعی دیگر، اسلام شدیدا همجنس گرایی، را در هر شکل و صورت تحریم کرده و برای آن مجازاتی شدید که گاه به سر حد اعدام می رسد قرار داده است.( تفسیر نمونه، ج 16، ص 275) دلیل تحریم همجنس گرایی همجنس گرایی چه درمیان مردان باشد و یا زنان، در اسلام از گناهان بسیار بزرگ است و هر دو دارای حد شرعی است. حد همجنس گرایی در زنان پس از چهار بار اقرار و یا ثبوت بوسیله چهار شاهد عادل (به شرایطی که در فقه گفته شده) صد تازیانه است و بعضی از فقها گفته اند اگر زن شوهر داری این عمل را انجام بدهد حد او اعدام است.( تفسیر نمونه، ج 8، ص 193) روایاتی که در مذمت همجنس گرایی از پیشوایان اسلام نقل شده آن قدر زیاد و تکان دهنده است که با مطالعه آن هر کس احساس می کند که زشتی این گناه به اندازه ای است که کمتر گناهی در پایه آن قرار دارد. از جمله در روایتی از پیامبر(ص) می خوانیم: «هنگامی که قوم لوط آن عمل ننگین را انجام دادن (مردها به مرد و زنها هم به زنان اکتفا کردند) زمین آن چنان ناله و گریه سر داد که اشکهایش به آسمان رسید و آسمان چنان گریه کرد که اشک هایش به عرش رسید در این هنگام خداوند به آسمان وحی فرستاد که آنها را سنگ باران کن و به زمین وحی فرستاد که آنها را فرو بر».( تفسیر نمونه، ج 8، ص 193) در روایت دیگری از امام علی(ع) می خوانیم که فرمود: از پیامبر(ص) شنیدم چنین می گفت: «لعن الله المشتبهین من الرجال بالنساء و المشتبهات من النساء بالرجال؛ لعنت خدا بر آن مردانی باد که خود را شبیه زنان می سازند، (با مردان آمیزش جنسی می کنند) و لعنت خداوند بر زنانی باد که خود را شبیه مردان می کنند (با هم مساحقه می نمایند)» (وسائل الشیعه، ص 255، ح 14) صاحب جواهر یکی از فقهای بزرگ شیعه می فرماید: «از بعضی از ائمه(ع) روایت شده مساحقه در زنان مثل لواط در مردان می باشد لکن مجازات مساحقه صد تازیانه می باشد زیرا در مساحقه آلتی داخل آلت دیگر نمی شود. در روایت دیگر است که مساحقه، زنای اکبر است که دختر ابلیس در زنان ایجاد کرده همان طور که ابلیس لواط را ایجاد کرده است.»( جواهر الکلام، ج 41، ص 388) و نیز در روایت آمده است: «زنی از امام صادق(ع) درباره مساحقه سؤال نمود حضرت فرمود: حد زناکار را دارد زن گفت: چگونه؟ در حالی که در قرآن ذکر نشده است، امام فرمود: چرا در قرآن ذکر شده است زیرا آنان با این کارشان جز اصحاب «رس» هستند.»( وسائل الشیعه، ج 14، ص 262، ح 8) در دنیای غرب که آلودگی های جنسی فوق العاده زیاد است برای توجیه عملشان می گویند با هیچ گونه منعی طبی برای آن سراغ نداریم، ولی آنها فراموش کرده اند که اصولا هر گونه انحراف جنسی در تمام روحیات و ساختمان وجود انسان اثر می گذارد و تعادل او را بر هم می زند، زیرا مرد و یا زنی که تمایل به جنس موافق دارند هیچ کدام یک مرد و زن کامل نیستند، در کتاب های امور جنسی «هموسکچوآلیسم» (همجنس گرایی) به عنوان یکی از مهم ترین انحراف ذکر شده است. ادامه این کار تمایلات جنسی را نسبت به جنس مخالف در انسان تدریجا می کشد و احساسات طبیعی را از بین برده و موجب سرگردانی روانی و روآوری به مواد مخدر و مشروبات الکی و انحرافات اخلاقی دیگر خواهد شد. بنابراین مساحقه، مخالف با فطرت سالم و الهی انسان است و طبق روایات فراوان مرتکب آن مستوجب لعن خداوند متعال و فرشتگان می گردد، و حتی در در برخی از روایات همان گونه که ملاحظه شد از این عمل به زنای اکبر یعنی بزرگترین زنا تعبیر شده است. راهکارهایی برای بی میلی به جنس موافق ودرمان همجنس گرایی 1- قبل از هر اقدامی چه خوب است با مراجعه به روان پزشک و انجام برخی معاینات و آزمایشات، از ترشح عادی و نرمال غدد درونریز خود مطمین شوید. چه بسا در اثر ترشح غیرعادی غدد درون ریز چنین تمایلاتی به وجود آمده و با تنظیم ترشح غدد با مصرف دارو تمایلات جنسی شما نرمال شده و به سادگی درمان خواهد شد. یادآوری می شود از مراجعه به روان پزشک امتناع نکنید و خجالت نکشید، که این مسأله احتمالا یک مشکل جسمانی است و همچون دیگر مشکلات قابل درمان. باید درمان شده و قبل از تشدید بیماری، آن را حل کرد. 2- عدم توجه به ذهنیت ها و افکار مبتنی بر تمایل به همجنس و عدم تمایل به جنس مخالف. هیچ گاه به خود تلقین نکنید که: «من به جنس مخالف هیچ علاقه‌ای ندارم و نمی‌توانم این علاقه را در خودم ایجاد کنم». هیچ گاه به خود تلقین نکنید که «علاقه به همجنس و تمایل به برقراری رابطه با جنس مخالف در وجود من نهادینه شده است و امکان تغییر آن وجود ندارد»، چون اولا این گونه نیست و شما با تلاش خود می‌توانید این مشکل را برطرف سازید، و ثانیا، این تصور جلوی هر گونه تلاش اصلاحی شما برای تغییر را می‌گیرد. 3- گاهی اوقات شیطان برای وادار کردن آدمی به گناه از این کانال بهره می گیرد یعنی مسیر هر گناهی را به شکلی هموار می سازد در اینجا نیز مسیر آلوده شدن به برخی گناهان از کانال پشت کردن به جنس مخالف و ازدواج می گذرد و این نوع افکار و ذهنیت مقدمه ی ورود به آن وادی است باید با این گونه افکار که جز افکار شیطانی نام دیگری بر آن نمی توان نهاد باید به مقابله پرداخت یعنی ذره ای در شیطانی بودن این افکار تردید نداشته باشید. 4 - صحنه هائی از زندگی که در آن شخص همجنس گرا نقش یک مرد، پدر، همسر و پسر خانواده را بر عهده دارد تصور کند و به آن بال و پر دهد و نقش خود را پر رنگ و کاملا مردانه بیان کند. لازم است این تصویر گری را در قالب ذهن پروری و نوشته ها و رفتار روزانه و تمام حالات واقعی و خیالی و... استمرار دهید. در یک کلام به مرد بودن خود فکر کند، و همانگونه عمل کند، زندگی مردی و اجتماعی خود را تعقیب کند اگر شش ماه با این طرز تفکر زندگی کند برای همیشه از آن افکار رهائی خواهد یافت. 5- اجتناب از نگاه شهوت‌آمیز به پسرها. مراقب نگاه خود باشید و همان طور که از نگاه شهوت آمیز به جنس مخالف اجتناب می‌کنید از نگاه هوس آلود به پسرها نیز بپرهیزید. چون از نظر شرعی، نگاه از روی شهوت به همجنس هم حرام است. رسول اکرم صلی الله وعلیه وآله فتنه جوان زیبا را از فتنه دختر باکره بیش‌تر دانسته است (وسائل الشیعه، ج 14، ص 257). 6 - اجتناب ازتمام ارتباطها، مکانها و موقعیت هائی که انجام اندیشه همجنس گرایی را تداعی می کند. 7- افکار خود را کنترل کنید. سعی کنید به افکار هوس‌آلود در مورد رابطه جنسی با همجنس فکر نکنید. هیچگاه در ذهنتان به این افکار بال و پر ندهید و آن را برای خود نیارایید. برای این کار، تلاش کنید تنها نمانید، چون این گونه افکار بیشتر در هنگام تنهایی به سراغ انسان می‌آید. اگر این افکار، به طور ناخواسته به سراغتان آمد، آن را قطع کنید، از جای خود برخیزید و به میان دوستان یا اهل خانواده بروید و تا زمانی که این افکار کاملا از ذهنتان خارج نشده، جمع دوستان یا خانواده را ترک نکنید. 8- توجه به آثار و عواقب همجنس بازی: انسان به صورت طبیعی تمایل به جنس مخالف دارد. هرگونه کاری که تمایل طبیعی او را منحرف سازد، یک نوع بیماری تلقی می شود. از دست دادن احساسات طبیعی بر جسم و روح انسان تأثیر می گذارد. چه بسا افرادی که به این بیماری مبتلا باشند، گرفتار ضعف قوه جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی شوند. از امام صادق علیه‌السلام در مورد فلسفه تحریم لواط سؤال شد، فرمود: اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زن‌ها بی نیاز می شدند و این باعث قطع نسل انسان می شد و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعی می گشت و این کار مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی به بار می آورد. ازدواج شرعی، چون موافق فطرت است، به فرمایش قرآن آرام بخش است (سوره روم، آیه 21). ولی هم جنس بازی و لواط، عملی بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خوانی نداشت، تأثیر سوء دارد، یعنی نه تنها فاعل و مفعول با این عمل به آرامش نمی رسند، بلکه بر تحیر و سرگردانی آن‌ها افزوده می شود. به همین دلیل روایات زیادی درباره هم جنس بازی نقل شده که بسیار تکان دهنده است. با مطالعه آن روایات، می توان به پلید بودن این عمل پی برد. قطعاً روایات در جلوگیری از این عادت ناپسند مؤثر است. پیامبر اکرم (صلی الله وعلیه وآله) فرموده‌اند: هر کس با نوجوانی آمیزش جنسی کند، روز قیامت ناپاک وارد محشر می‌شود، آن چنان که تمام آب‌های جهان او را پاک نخواهند کرد و خداوند او را غضب می‌کند و از رحمت خویش دور میدارد و دوزخ را برای او آماده ساخته و چه بد جایگاهی است. سپس فرمود: هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند، عرش خداوند به لرزه درمی‌آید (وسائل الشیعه، ج 14، ص 249). البته واضح است‌ که با توبه، این گناه مانند گناهان دیگر بخشیده می‌شود. 9 - از خوابیدن با پسر در یک بستر اجتناب کنید: رسول خدا صلی الله وعلیه وآله می فرماید: بستر فرزندان خود را از سن ده سالگی جدا سازید، یعنی دو برادر یا دو خواهر یا برادر و خواهر زیر یک لحاف نخوابند (وسائل الشیعه، ج 14، ص 171). 10- قطع ارتباط با دوستانی که انسان را به سمت این گونه رفتارها و افکار دعوت می کنند و همچنین دوری از موقعیت هایی که وقتی در کنار آنها قرار می گیرد این افکار را برایش تداعی می کنند. 11- نهایت تلاش خود را بکنید که بیکار نباشید. برای این کار، برای ساعات شبانه روز خود برنامه ریزی کنید. اوقات خود را با مطالعه، گردش با دوستان، ورزش، و... پر کنید. 12- روابط اجتماعی‌تان را گسترش دهید. سعی کنید روابطتان را با دوستان و همکلاسی‌های خوبی که دارید توسعه دهید. با آنان به گردش، سینما، کوهنوردی، شنا، و... بروید و از تنها ماندن دوری کنید. به هر حال، سعی کنید تا حد امکان از انزوا و گوشه‌گیری به در آیید. در روزها و موقعیت های نخستین، عمل کردن به این راهکارها و دل بریدن از این حالت سخت و چه بسا ناممکن جلوه کند اما باید توجه داشته باشید که به گفته ی علی(ع) «با ارزش ترین کارها دشوارترین آنهاست» پس این حالت نشان از ارزشمندی و اهمیت تصمیم شخص دارد و باید در مسیر عمل کردن به این تصمیم بجا و ارزشمند گامهای بهتر و بلندتر بردارد. نکات مهم وقابل توجه 1- حساس ترین دوره ی زندگی جوانی است می توان گفت سعادت وشقاوت انسان در این دوره رقم می خورد بنابراین درک این مطلب در پیدا کردن مسیرها وهمچنین کنترل غرایز نقش مهمی دارد. 2- موارد تحریک کننده اعم از شنیدنی ها، خواندنی ها، افکار و... همانند جرقه ای است که کنار مواد محترقه قرار گرفته در این صورت نتیحه ای جز اشتعال و آتش سوزی مورد انتظار نخواهد بود. 3- معنویات به ویژه نماز نیروهای خارق العاده ای هستند که خداوند آن ها را قرارداده تا او در دام شیاطین گرفتار نشود. 4- تلقین در جهت منفی و مثبت اثر خود را به همراه دارد پس سیگنال های منفی راباید کنار گذاشت. 5- آنچه اهمیت دارد تعدیل وکنترل غریزه جنسی است واین مهم میسر نمی شود مگر با دور کردن نفس از محرمات ومحرک هایی که خود شخص آن ها را بیشتر از همه می شناسد. 6- اگر چه لذائذ حرام ونامشروع در ابتدا، قدری خوشایند بوده اما اگر دقت کنیم خواهیم دید بعد از مدتی پشیمانی، ندامت وکدورت رابرای انسان به ارمغان می آورد. 7- دستور قرآن برای کنترل غریزه جنسی راهگشا است. قرآن می فرماید: جوانان مجرد باید ازدواج کنند واگر نمی توانند عفت به خرج دهند. در واقع راه سومی وجود ندارد واگر باشد به ضرر انسان می باشد. 8- به دستورات شرعی اعتماد کرده و یقین داشته باشید سعادت شما در گرو اطاعت از دستورات دینی می باشد. 9- رسیدگی به خواهش ها نفس را قوی تر کرده وتداوم این کار باعث ضعیف شدن انسان در مقابل نفس خواهد شد. 10- به خود امیدوار بوده و مصمم باشید که می توانید همه ی گناهان را ترک کنید. 11- از خداوند وائمه ی اطهار (علیهم السلام) کمک بگیرید و بدانید اقدام شما برای حل مسایل نفسانی نشان از پاک بودن طینت و توجه خداوند به شما است در این صورت طرد شدن کاملا بی معنی خواهد بود. 12- توبه یعنی تولد دوباره و باز کردن فصل جدید در زندگی. 13- برای ترک گناه روحیه ای شاد و همراه با نشاط لازم است و با ناراحتی و نا امیدی به جنگ گناهان نمی روند. 14- در خانه خدا همیشه به روی بندگانش باز بوده وخداوند از بازگشت بنده اش بسیار خوشحال می گردد. 15- فراموش نکنید بهترین کار کنترل افکار مخربی است که سراغ انسان می آید پس باید اوقات خالی خود را با برنامه های مفید پر کرده، برای زندگی برنامه ریزی داشت و از تنهایی وبیکاری پرهیز نمود. 16- از ازدواج ناامید نباشید. اگر مدتی تمایل خود را به همجنس کنترل کنید، به تدریج خواهید دید که شما هم مانند هر جوان دیگری به جنس مخالف علاقه دارید و خواهان ازدواج هستید. 17- شکست در این اقدام امری طبیعی است ولی مهم این است که شکست باعث پیمودن راه باشد نه توقف در مسیر. 18- هر کاری که عادت انسان شده باشد یک شبه قابل تغییر نیست. در این راه، باید با آگاهی و پشتکار قدم برداشت. 19- باز هم تکرار می کنم ازدواج بهترین گزینه است. 20- شکست در این اقدام امری طبیعی است ولی مهم این است که شکست باعث پیمودن راه باشد نه توقف در مسیر. همچنین بخوانید: همجنسگرایی در نگاه عقل و علم منابعی که شما می تواند اطلاعات بیشتری در این موضوع به شما دهد: ضمنا برای افزایش آگاهی های خود در این موضوع می توانید به کتاب های زیر مراجعه نمایید: 1. روان شناسی رفتار جنسی، محمد باقر کجباف، نشر روان، تهران، 1381 2. خلاصه روانپزشکی، کاپلان - سادوک، ترجمه نصرت الله پور افکاری، انتشارات آزاده، تهران، 1373. 3. روانشناسی جرائم و انحرافات جنسی، مسعود انصاری، چاپ دوم، تهران، 1359، نشر کتابفروشی اشراقی منابعی که در این مقاله از آنها استفاده شد: 1- مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1363 4- حر عاملی، وسائل الشیعه، تهران: مطبعه الاسلامیه، 1384 5- محمدحسن بن باقر صاحب جواهر، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، تهران: دار اکتب الأسلامیه، 1386 دوست خوبم، آینده ای آکنده از روزهایی شیرین را برایتان آرزومندیم و یقین داریم شما با ظرفیت عقلی و معنوی ای که دارید می توانید بر تمام نگرانی ها چیره شوید. چشم براه مکاتبات بعدی شما هستیم.

نویسنده : عباس علی هراتیان

info@porseman.org




موضوع مطلب :

          
پنج شنبه 94 خرداد 21 :: 11:22 صبح
<   1   2   3   4   5   >>   >