الماسها می درخشند...!
یکی از شاهکار های ادبی زبان فارسی در زمینه عرفان و اخلاق را بی شک میتوان مثنوی سروده ی جلال الدین بلخی مشهور به مولانا را بر شمرد . کتاب گرانسنگی که با داستان سرایی ها و اندرزها و تمثیلات نابش راه رابر پویندگان اخلاق و معرفت هموار کرده است، این بار یکی از تمثیلات زیبای این کتاب معنوی را که بر گرفته از آیه یه کریمه : لا یدخلون الجنه حتی یلج الجمل فی سم الخیاط و کذالک نجز المجرمین-40.اعراف. است را به شما دوستان پیش کش می کنیم: قران کریم در باب شقاوت اهل عناد و کفر ، تمثیلی را بیان می کند که اگر شتری بتواند داخل در سوراخ و روزن سوزنی بشود ایشان نیز توان داخل شدن در بهشت را دارند، ایشان به سبب کرده های ناپسند خود ، خودرا آنچنان از انسانیت تنزل داده اند که دیگر امیدی برای نجاتشان نیست ، اما قال شیخنا المولوی: نیست سوزن را سر رشته دوتا چون که یکتایی درین سوزن درا رشته با سوزن آمد ارتباط نیس در خور باجمل سم خیاط کی شود باریک هستی جمل جزبه مقراض رایضات و عمل دست باید مرآن را ای فلان کاو بود بر هر محالی کن فکان هر محال از دست او ممکن شود هر حرون از بیماو ساکن شود مولایمان امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند"همانا اولیاء خدا کسانی هستند که باطن دنیا را نگاه می کنند همان زمان که مردم چشم به ظاهرش دارند" مولانا می گوید: بدان چنانچه سوزن را یک سوراخ باشد کتاب هستی نیز یک طریق دارد و آن طریقه ی توحید است که انسان سالک مانند رشته نخ باید از آن بگذرد و این گذران از این روزن میسر نمی شود جز با تکیده شدن جان و قلب سالک از تمام تعلقات و لاغری نفس به سبب ریاضات شرعی ، زیرا جان انسان مانند جسم اگر انس به رزائل وزخارف دنیا داشته باشد دچار فربحی و چاقیی می شود که دیگر توان گذر از روزن و طریق توحید را ندارد. پس انسان سالک نگاهش را باطن دنیا می کشاند و با دیده ی عبرت برآن می نگرد و جز به حد کفایت بر نمی گیرد چراکه او طالب دیدار حق است و هر آن فریاد برمی آورد که"الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا به ضیاء نظرها الیک..."(مناجات شعبانیه) که خدایا به ما نهایت جدایی از غیر خودت را عنایت فرماو چشم دل مارا به نظاره بر عظمت و کبریائی خودت روشن گردان. غلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است(حافظ)
واین تعلقات بند پای مرغی را ماند که اورا به بند کشانده و اورا از تنعمات ملکوتی باز نشانده، مرد الهی دلخوش به این دنیا نکرده است و : گر شبی در خانه جانانه مهمانت کنند گول نعمت را مخور مشغول صاحب خانه باش نعمت دنیا با نعمت لقای حق را به چیزی نتوان مقیاس کرد: هرچه ازین بزم نشانت دهند چون نستانی به از آنت دهند و: پر سبک دارد ره بالا کند چون گل الو شد گرانی ها کند
نویسنده محمد شریفی
موضوع مطلب : دنیا, مولان, ا مولوی, سم الخیاط, تمثیل, باطن پرخاشگری در کودکان :
تعاریف پرخاشگری الگوی خانواده و پرخاشگری اما والدین" والدین در این شرایط چه کارهای می توانند انجام دهند تا موجب بهبود رفتار نوجوان و موفق به ارتباط موثرتر و بهتر با او شوند: روش هایی برای درمان پرخاشگری کودکان: 1- ساعاتی را که کودک فیلم هایا بازی های خشونت آمیز می بیند، محدود کنیدو همراه کودک برنامه ای تلویزیونی را ببینید و صحنه پرخاشگرانه آن را تفسیر کنید. 2- الگوهایی را در اختیار کودک بگذارید که پرخاشگرانه نباشند. 3- با دادن مسئولیت به کودک اورا تشویق کنید. 3- همدلی را در خانه افزایش دهید. 4- رفتارهایی را که مغایر با رفتار پرخاشگرانه است، تقویت کنید. 5- به جای کودک پرخاشگر، به کودکی که به وی پرخاش شده توجه کنید. 6- فرصت تخلیه هیجانات را برای کودک فراهم کنید. 7- ایجاد رابطه با همسالان 8- از تنبیهات بدنی پرهیز کنید. 9- علت رفتار پرخاشگرانه وی را بیابید. 10-یکی از علل پرخاشگری، مشاهده آن از والدین پرخاشگراست 11-گاهی بیماری های جسمی ویا گرسنگی، بدغذایی،بدخوابی از علل این امر است 12- به کودک بفهمانید که با هر رفتار خشونت آمیز از شمادور میشود.. 13- تشویق در مقابل رفتارهای صحیح دارای اهمیت است
نویسنده محمدشریف موضوع مطلب : بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت دوستان عزیز،
فرهنگ و ادبیات ما ایرانیان یکی از غنی ترین فرهنگهاو جامعترین متون ادبی جهان به شمار میرود ،سابقه شعر فارسی بیش از هزار و صد سال است. کسی نیست که اذعان نکند که فرهنگ و ادب پارسی آب زلال و گوارایی ست که می تواند هم عطش درونی بشر امروز را سیراب کند و هم همچون باران بهاری که باعث رویش گلهای رنگ رنگ در پهنه دشت و دمن می شود سبب رویش اخلاقهای حسنه و انسانهای بافضیلت در روزگاران نیز می گردد ،
با مدد گرفتن از خدای تبارک و تعالی سر اغاز کتاب شاهنامه حکیم ابو القاسم فردوسی را انتخاب کردیم چراکه فردوسی آغز گر این جنبش ادبی و حکمی در دورانی بود که ادبیات و زبان پارسی به رکود رفته بود واگر بر همین منوال بود شاید امروز اثری از زبان و ادبیات فارسی نبود: بسی رنج بردم دراین سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی، و گویا حرکتهای دیگر مانند نگارش مثنوی ، نگاشته های نظامی، مکتوبات سعدی شیرازی و ...بسیاری دیگر از شاعران پرآوازه و کم آوازه بر گرفته از این مرد بزرگ بوده است .
این حکیم بزرگ در طلیعه ی شاهنامه میفرمایند:
به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای / خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر / فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست / نگارنده? بر شده پیکرست
به بینندگان آفریننده را / نبینی مرنجان دو بیننده را
فردوسی را نباید صرفا شاعری حماسه سرا ویا تاریخگو و یا به زعم بعضی افسانه سرا دانست، اگرکسی سرتاسر شاهنامه را تورق کند ازعان می کند که این حماسه ایست الهی و و کتابیست سرشار از لطائف و دقایق اخلاقی و حکمی، و این فری است که بین فردسی و حماسه سرایان دیگر جهان می باشد چراکه حماسه های مشهور جهان مانند:ایلیاد و اودیسه و یا هومردر یونان و سوفوک وحتی گیل گمش و..نگاهی صرفا مادی و دنیایی به بشر دارند ولی آنچه در سرتاسر این کتاب گران سنگ به چشم می خورد جز نگاه الهی به انسان نیست و حتی عبادتها و نیایشهای رستم را سبب فتو حات او می داند و برهمین اساس است که طلیعه ی کتابش نام خدای بزرگ نقش می بندد .
نیابد بدو نیز اندیشه راه / که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد / نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی/ همان را گزیند که بیند همی
ستودن نداند کس او را چو هست / میان بندگی را ببایدت بست
در قرآن کریم می فرماید : الرَّحْمَانُ(1)عَلَّمَ الْقُرْءَانَ(2)خَلَقَ الْانسَنَ(3)عَلَّمَهُ الْبَیَانَ(4) ، یعنی خداوند بخشنده ابتدا قرآن که سبب هدایت به سوی کمال است را آفرید سپس انسان راخلق کرد و پس از این امر عظیم به او بیانرا آموخت و تعلیم بیان، قدر و عظمت این مو جود را می رساند چراکه هیچ موجود دیگری جز انسان قادر بر بیان و تعلیم نیست و انکه سر باز زند از تعلیم و عقلانیت ، جایگاهی در این هستی نیابد .
در نهایت این خرد به عجز از معرفت آفریننده ی خود زبان برآرد که :
خرد را و جان را همی سنجد اوی / در اندیشه? سخته کی گنجد اوی
بدین آلت رای و جان و زبان / ستود آفریننده را کی توان
به هستیش باید که خستو شوی/ ز گفتار بیکار یکسو شوی
و مشاهده ی عظمت امر خلقت و تحیر از شناخت پروردگار نتیجه ای جز فرمان پذیری و عبودیت برای انسان در پی نداردو با این بندگی خدا از بندگی غیر و اسارت نفس، خود را می رهاند و این راز آزادگی رستم به عنوان نمونه ی یک بشر می باشد و این شریفه موید این معناست : ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات..ایمان نتیجه اش عمل است.
پرستنده باشی و جوینده راه به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود/ ز دانش دل پیر برنا بود
و حرف آخر اینکه بنیاد عالم بر دانش و عقلانیت است و توانایی انسان در گرو دانایی اوست و اگر کسی بپرسد چرا خداوند خلق کر جوابش اینست که می داند و می تواند در نتیجه خلق می کند. و این دانایی و بهره ی انسان از علم راز رهانیدن و از ورطه های گمراهی و تیرگی هاست.
از این پرده برتر سخنگاه نیست / ز هستی مر اندیشه را راه نیست
و :
ترا دانش و دین رهاند درست/ در رستگاری ببایدت جست
به گفتار پیغمبرت راه جوی / دل از تیرگیها بدین آب شوی
نویسنده:محمد شریفی
موضوع مطلب : ادب, پارسی, فردوسی, شاهنامه, حکمت, سرآغاز نقش فیل در خوشبختی زن و شوهر
زن می گوید این یک ناودان است و مرد می گوید: یک باد بزن است .اما در حقیقت فیل به این بزرگی را هیچ کدام ندیده اند....
فرض کنید شب قبل زن و شوهر بگو مگوی مختصری با هم داشته اند. مرد صبح از محل کارش با خانه تماس می گیرد. می بیند زن جواب نمی دهد، به تلفن همراه او هم زنگ می زند باز زن جواب نمی دهد. مرد در ذهن خود چنین نتیجه می گیرد که این جواب ندادن به خاطر بگومگوی دیشب است در حالی که زن به خرید رفته و یادش رفته تلفن همراهش را با خودش ببرد اما مرد همه خیالبافی های ذهن خود را معطوف این کرده است که زنش نمی خواهد به تماس های او جواب بدهد.
زوج هایی که می خواهند درباره هم داوری کنند متوجه باشند که اولا به واسطه آن که چند ماه یا حتی چند سال پیش هم بوده اند نمی توانند مدعی این باشند که به شناخت- حتی شناخت نسبی- از همدیگر رسیده اند
پیش داوری، فیل را تبدیل به ناودان و بادبزن و ستون می کند حال از خود بپرسیم چند بار درباره فیل هایی – حقیقت هایی - سخن گفته ایم که در تاریکی بوده اند. چند بار در تاریکی حرفی زده ایم و سخنی را پرانده ایم که کاملا پیش داورانه بوده و در ضمن داوری مان را به عنوان یک داوری درست فرض گرفته ایم مثل آدم هایی که از یک فیل به یک بادبزن رسیده اند یعنی وجود فیل را در بادبزن دیده اند یا وجود او را در یک ستون یا ناودان.
حسن فرامرزی بخش خانواده ایرانی تبیان موضوع مطلب : زن شوهر فیل خوشبختی زندگی فیل واپسین لحظات سال و نوروز را چگونه سر کنیم؟
انسان نسبت به اعمال یک سالهاش بیلان آخر سال عرضه کند. همان طور که علی(علیهالسلام) میفرماید این موجب میشود تا انسان نسبت به آیندهاش مراقب باشد. امیدوارم خداوند به ما توفیق عنایت کند تا از گذشتههای خود نسبت به آیندهمان عبرت بگیریم!
ضرورت تنبّه در کنار مباحث علمیاگر بنا باشد همیشه مباحث علمی را بدون اینکه در کنارش تنبّهی برای ما وجود داشته باشد مطرح کنیم فکر میکنم فایدهای نداشته باشد، لذا خوب است گاهی برای ایجاد تنبّه مسائلی را مطرح کرده و در آن تأمّل کنیم.
غفلت از «مرور ایّام» و «گذشت زمان»به تعبیر همگانی انسان گاهی از «گذشت زمان» غفلت میکند و این غفلت موجب میشود انسان از خواب غفلتی که او را فرا گرفته است بیدار نشود. در این عالم اموری که موجب اعتبار و پندپذیری میگردد زیاد است امّا انسان از آن عبرت نمیگیرد! علی(علیهالسلام) میفرماید: «مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ». یکی از موضوعاتی که انسان باید از آن پند و عبرت بگیرد و متنبّه و بیدار شود مسأله «گذشت زمان» است.
هر «روز» در قیامت گواهی است بر اعمال انسانامام صادق(علیهالسلام) به نقل از آبای گرامشان در روایتی همه فهم، فرمودند: «مَا مِنْ یَوْمٍ یَأْتِی عَلَى ابْنِ آدَمَ إِلَّا قَالَ لَهُ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، هیچ روزی نیست که بر فرزند آدم وارد میشود مگر اینکه آن روز به او میگوید: من برای تو روزی نو و جدید هستم! «أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ»، من نوروزم! من برای تو روز نویی هستم! «وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِیدٌ»، و من، یعنی زمان، نسبت به تو گواهی دهنده هستم! «فَافْعَلْ فِیَّ خَیْراً»، در من عمل خیر انجام بده، «وَ اعْمَلْ فِیَّ خَیْراً أَشْهَدْ لَکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَإِنَّکَ لَنْ تَرَانِی بَعْدَهَا أَبَداً»، من در روز قیامت نسبت به اعمال تو شهادت میدهم و تو بعد از این هیچگاه مرا نخواهی دید مگر در روز قیامت. زمانها میگذرد و همه آنها برای انسان گواه هستند. اینطور نیست که ما فکر میکنیم! اعمال و کردار ما در زمان محو نمیشود، بلکه همه آنها ثبت میگردد. به تعبیراتی که در روایات آمده است توجّه کنید! دارد که ایّام و روزها بر انسان شهادت میدهند و روز جدید که میآید زبان حالش با انسان این است که در من، عمل خیر انجام بده؛ چراکه من در روز قیامت بر اعمال تو شهادت میدهم. اگر انسان بخواهد به معنای واقعی خودش را بسازد، یکی از راههای بزرگ برای سازندگی انسان توجّه به اعمال گذشته خود میباشد. خصوصاً از فرصتهایی که برای انسان پیدا میشود برای تنبّه و تذکّر خود و اینکه از خواب غفلت بیدار شود و نسبت به آینده تنظیم شود استفاده کند که یکی از این فرصتها پایان سالی است گذشت. امسال تمام شد و گذشت امّا ما چه کردیم؟ ما خود تشکیلدهنده زمان هستیمحتّی بالاتر از آن، ما خود تشکیل دهنده زمان هستیم. این طور نیست که ایّام بگذرد و من ثابت باشم، روز برود و من ساکن بمانم. ما انسانها تشکیل دهنده زمان هستیم. موجودات هستند که تشکیل دهنده زمان هستند. این نیست که روز بگذرد، ماه بگذرد، سال بگذرد، نه! بدانید این ما هستیم که میرویم و میگذریم و خواهیم گذشت.
هر روز که میگذرد، تو کم میشوی!از حسینبن علی(علیهماالسلام) منقول است که فرمودند: «یَابنَ آدَم اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ کُلَّمَا مَضی یَومٌ ذَهَبَ بَعضُکَ»، ای انسان! ای فرزند آدم! تو روزگار هستی، «اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ»، تو خودت روزگار هستی، تو ایّام و روزها هستی، هر روزی که میگذرد مقداری از تو کاسته میشود. این طور نیست که تو ثابت باشی و روزگار بگذرد، تو ساکن باشی و او گذرا باشد. هر روز که میگذرد مقداری از ما نیز میگذرد و از ما کاسته میشود، هر ماه و سالی که میگذرد یک ماه و سال نیز از ما کاسته میشود؛ یعنی هر روز و ماه و سالی که میگذرد، به همان میزان سرمایه و هستی انسان که عمر او است نیز خواهد گذشت. با گذشت روز و ماه و سال هستی ما هم میگذرد.
امسال هم «بخشی از هستی ما» از دست رفت!یک سال دیگر گذشت، امّا آیا با سپری شدن این زمان من هنوز وجود دارم؟ خیر! همه هستی من وجود ندارد؛ با گذشت این سال بخشی از هستی من نیز گذشته است. لذا خوب است انسان نسبت به آنچه از او گذشت و از سرمایه و هستیاش کاسته شده متنبّه و متذکّر شود است. خوب است همان طور که نسبت به امور مادّیاش فکر میکند نسبت به عمر و هستیاش نیز فکر کند تا ببیند این سرمایه را در چه راهی مصرف کرده است. این ایّام، وقت حسابرسی نسبت به عمر است!علی(علیهالسلام) در روایتی به نقل از نبی اکرم فرمودند که؛ «أَکْیَسُ الْکَیِّسِین» زیرکترین زیرکان، «مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ»، کسی است که از خود حساب بکشد، «وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ» و کارهایش را در ارتباط با جهان دیگر انجام دهد. «فَقَالَ رَجُلٌ یَا أَمِیرَ الْمُ?ْمِنِین»، وقتی علی(علیهالسلام) این جملات را از پیغمبر نقل فرمود شخصی سوال کرد، «کَیْفَ یُحَاسِبُ نَفْسَهُ»، انسان چگونه از خود حساب بکشد؟ «قَالَ(علیهالسلام) إِذَا أَصْبَحَ»، حضرت فرمود: هرگاه شب را به روز آورد، «ثُمَّ أَمْسَی»، و روز را به شب رساند، «رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ»، بازگشتی به خود داشته باشد، «وَ قَالَ یَا نَفْسِی»، و بگوید: ای فلانی! «إِنَّ هَذَا یَوْمٌ مَضَى عَلَیْکَ»، امروز روزی بود که بر تو گذشت، «لَا یَعُودُ إِلَیْکِ أَبَداً»، در حالی که هیچگاه به سوی تو باز نمیگردد، «وَ اللَّهُ یَسْأَلُکِ عَنْهُ بِمَا أَفْنَیْتِهِ»، و خدا از تو میپرسد آن را در چه راهی مصرف کردی؟ در اینجا صحبت از روز نیست، حضرت دارد به زبان من و شما صحبت میکند، این روز و ایّام نیست که فانی شده، این بخشی از هستی ما است که گذشته و از دست رفته است. خداوند سوال میکند که این سرمایه را در چه راهی فانی کردی؟ «فَمَا الَّذِی عَمِلْتِ فِیهِ»، چه کاری در این روز انجام دادی؟ «أَ ذَکَرْتِ اللَّهَ أَمْ حَمِدْتِه»، آیا در این روز به یاد خدا بودی و او را حمد و ستایش کردی؟ «أَ قَضَیْتِ حَوَائِجَ مُ?ْمِنٍ فِیهِ»، آیا در این روز خواسته و حاجت برادر ایمانیات را با این که قدرت داشتی برآورده کردی؟ «أَ نَفَّسْتِ عَنْهُ کَرْبَهُ»، آیا از گرفتاریهای او گره گشایی کردی؟ «أَ حَفِظْتِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ فِی أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ»، آیا در غیاب برادر م?منت اخوّت اسلامی و ایمانی را نسبت به خاندان و فرزندش رعایت کردی؟ «أَ حَفِظْتِیهِ بَعْدَ الْمَوْتِ فِی مُخَلَّفِیهِ»، آیا بعد از مرگ او از این حریم ایمانی نسبت به بازماندگانش حراست و مراقبت کردی؟ «أَ کَفَفْتِ عَنْ غِیبَةِ أَخٍ مُ?ْمِنٍ»، آیا از غیبت کردن پشت سر برادر م?منت جلوگیری کردی؟ «أَعَنْتِ مُسْلِماً»، آیا کمک کار برادر مسلمانت بودی؟ «مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ»، در این روز چه کار کردی؟
روش تفکّر در ایام گذشتهعلی(علیهالسلام) روش تفکّر در ایّام گذشته را بیان میفرماید. در روایات نسبت به هر روز چنین سفارشی وجود دارد. آیا ما هر روز یک چنین محاسبهای انجام میدهیم؟ یا حداقل هفتهای یکبار و یا ماهی یکبار مینشینیم فکر کنیم که چه کارهایی انجام دادهایم. برخی از افراد برای امور مادّیشان دفتر روزانه و هفتگی دارند و راجع به آنچه که در آن با توجّه به فعّالیتهای آن روز یا آن هفته ثبت شده فکر میکنند. برخی هم دفتر سالانه دارند و در آخر سال بیلان کار خود را ارائه میدهند که در این سال چه کارهایی انجام دادهاند.
در لحظات آخر سال چه کنیم؟!آیا سزاوار نیست که انسان هنگامی که لحظات آخر سالش فرا میرسد اینطور فکر کند؟ یک سال بر ما گذشت! به عبارت دیگر بخشی از هستی ما رفت و هیچگاه به ما برنخواهد گشت مگر در روز قیامت که این قطعه از هستی ما آنگاه به ما باز میگردد که نموداری از کردار گذشتهمان در این سال را به ما نشان میدهد. همان طور که علی(علیهالسلام) فرمود خوب است انسان بنشیند و در این باب فکر کند در سالی که گذشت و به اتمام رسید چه کردم؟ آیا به یاد خدا بودم؟ آیا او را ستایش کردم؟ آیا گرفتاری برادر م?منم را رفع کردم؟ آیا حاجتی از او برآورده کردم؟ آیا در غیابش مراقب بودم تا حیثیّتش را حفظ کنم؟ آیا در این سال به وظایف برادری و اسلامی خود نسبت به دوستانی که از دست دادم عمل کردم؟ آیا حال بستگان آنها را جویا شدم؟ ولو اینکه به حسب ظاهر از آنها دلجویی کنم؟ از حسینبن علی(علیهماالسلام) منقول است که فرمودند: «یَابنَ آدَم اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ کُلَّمَا مَضی یَومٌ ذَهَبَ بَعضُکَ»، ای انسان! ای فرزند آدم! تو روزگار هستی، «اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ»، تو خودت روزگار هستی، تو ایّام و روزها هستی، هر روزی که میگذرد مقداری از تو کاسته میشود در سالی که گذشت چه کردیم؟! الآن چه کنیم؟!علی(علیهالسلام) بعد از آنکه چند چیز برای روش تفکّر و محاسبه نسبت به گذشته آموخت فرمود: «مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ»، به خود بگو: ای فلانی! در این روزی که گذشت و به عبارت دیگر قسمتی از وجود و هستیات در این عالم که از دست رفت چه کردی؟ «فَیَذْکُرُ مَا کَانَ مِنْهُ»، پس گذشته را یادآور شود، «فَإِنْ ذَکَرَ أَنَّهُ جَرَى مِنْهُ خَیْرٌ»، اگر به گذشته مراجعه کرد و دید آنچه که بر او گذشته خیر بوده است، «حَمِدَ اللَّهَ وَ کَبَّرَهُ عَلَى تَوْفِیقِهِ»، حمد خدا را به جا آورد و بگوید: «الحمد لله» و نسبت به این موفقیتی که خدا به او عنایت فرموده بگوید: «الله اکبر» و بداند این توفیق هم از خدا بوده است، «وَ إِنْ ذَکَرَ مَعْصِیَةً أَوْ تَقْصِیراً»، و اگر دید گناهی انجام داده و خطایی از او سر زده، «اسْتَغْفَرَ اللَّهَ»، از خدایش پوزش بخواهد و استغفار کند، «وَ عَزَمَ عَلَى تَرْکِ مُعَاوَدَتِهِ»، و تصمیم بگیرد که دیگر به آن گناه بازنگردد و آن را تکرار نکند. اگر انسان بخواهد به معنای واقعی خودش را بسازد، یکی از راههای بزرگ برای سازندگی انسان توجّه به اعمال گذشته خود میباشد. خصوصاً از فرصتهایی که برای انسان پیدا میشود برای تنبّه و تذکّر خود و اینکه از خواب غفلت بیدار شود و نسبت به آینده تنظیم شود استفاده کند که یکی از این فرصتها پایان سالی است گذشت. امسال تمام شد و گذشت امّا ما چه کردیم؟
هستی و سرمایهای که از ما کاسته شد را در چه راهی و چگونه مصرف کردیم؟انسان نسبت به اعمال یک سالهاش بیلان آخر سال عرضه کند. همان طور که علی(علیهالسلام) میفرماید این موجب میشود تا انسان نسبت به آیندهاش مراقب باشد. امیدوارم خداوند به ما توفیق عنایت کند تا از گذشتههای خود نسبت به آیندهمان عبرت بگیریم!
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : بیانات مرحوم آیتالله مجتبی تهرانی ، سایت معظم له موضوع مطلب : نوروز واپسین عید تحویل سال پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|