الماسها می درخشند...! دوستی از دوجنس مخالف ارتباط دختر و پسر و شرایط آن(1) یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان، تعامل و ارتباط با دیگران است. انسان در طول رشد خود، پیوسته برای بقا و پیشرفت خویش، محتاج ارتباط با دیگران است که بین این امر با سلامت رابطه ای نزدیک وجود دارد. تمام انسان ها به دنبال یافتن کسانی هستند که با آن ها احساس خوش بختی کنند و از زندگی با آن ها لذت ببرند و در کنارشان منفعت بیشتری کسب کنند. در بین ارتباطات انسانی، نیاز به ارتباط با جنس مخالف هم در مقطعی از زندگی انسان مطرح می شود و این زمانی است که پسر و دختر تصمیم می گیرند تا همسر آینده را انتخاب کنند و در این ارتباط مقطعی که لازمه شناخت از همدیگر است، اصولی مطرح هستند.
باید توجه داشت که نیروی پیوندجویی دو جنس مخالف، دل دادگی های پسرانه و دلبری های دخترانه و دل بستگی های طرفین، در قشر جوان وجود دارد. البته این ارتباط ها و علاقه ها منشأ تشکیل خانواده و بقای نسل و ادامه حیات می گردند، ولی باید در چارچوب اصولی اخلاقی و شرعی باشند.
گاهی این علاقه ی درونی به جنس مخالف و نیاز به ارتباط با او، از چارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی خارج می شود و به سوی بی عفّتی و گناه کشیده می شود که این امر بسیار ناشایست و غیراخلاقی است.
در این مقالات ، سعی خواهد شد تا چارچوب ارتباط با جنس مخالف، که گاهی برای انتخاب همسر لازم است، طبق معیارهای اسلامی و اخلاقی بیان گردد تا نوجوانان عزیز از شرایط آن مطّلع گردند. اما پیش از بیان اصول ارزشی و اخلاقی ارتباط، لازم است تعریف دوستی با جنس مخالف بیان گردد ـ تا خدای ناکرده ـ جوانان عزیز به این عمل ضدارزشی و حرام گرفتار نشوند.
تعریف «دوستی دختر و پسر» بر اساس قواعد کلی حاکم بر ارتباط میان فردی، نمی توان هر ارتباطی را «دوستی دختر و پسر» نامید، بلکه می توان گفت: «دوستی دختر و پسر» یعنی: ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط، محبت، صمیمیت، عشق و علاقه ی قلبی ویژه وجود دارد و از این رو، ارتباط دو کودک یا ارتباط تحصیلی یا ارتباط معلم با شاگرد و مانند آن، که برای اهداف خاصی است، نمی تواند از مقوله دوستی دختر و پسر باشد.
انگیزه های برقراری ارتباط با جنس مخالف1. وعده ازدواج: یکی از بهانه های ارتباط بین پسران و دختران وعده ازدواج از ناحیه پسر است و معمولا با این وعده ها پسران با دختران ارتباط پیدا می کنند. در حقیقت، دختر و پسر با طرح مسئله «ازدواج» با یکدیگر رفاقت کرده، سعی می کنند نیازهای عاطفی همدیگر را برآورده کنند، اما حقیقت امر این است که این وعده ها در حدّ خیال بافی می مانند و جامه عمل نمی پوشند; زیرا خانواده چنین افرادی را در حدّ لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمی یابند، طرح مسئله «ازدواج» از سوی پسر اگر هم صورت گیرد، با مخالفت خانواده اش روبه رو می شود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند. بنابراین، وجود فکر ازدواج در بین دختران و پسران تنها نوعی ساز و کار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رهایی از اضطرابی است که در نتیجه عملِ بر خلاف قواعد و هنجارهای خانواده و جامعه صورت می گیرد. بهترین روش ایجاد ارتباط، در پرتو اصول دینی است که خانواده پسر از خانواده دختر خواستگاری کند و تحت نظارت والدین تحقیقات ادامه یابند و از خصوصیات همدیگر مطلع شوند. 2. انگیزه جنسی: از انگیزه های دیگر ارتباط دختر و پسر بهره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه که از لحاظ رشد فکری و فرهنگی در انحطاط شدیدی به سر می برند، بیشتر دیده می شود. این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، همه ی ارزش های خانوادگی و فردی خود را قربانی می کنند و دست به رفتاری می زنند که برای اغلب افراد جامعه، بسیار پست تلقّی می شود. چنانچه این ارتباط های ناپسند منجر به رابطه ی جنسی بین دختر و پسر شوند مشکلات زیادی را برای دختر، که قربانی اصلی این رابطه است به دنبال می آورد. اشتغال ذهنی درباره ی این موضوع که مبادا این ارتباط برای او در آینده مشکل ساز باشد، تعادل روانی او را به نحو چشم گیری بر هم می زند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل می کند. چنین دخترانی در ازدواج با مشکل روبه رو می شوند و حاضر به ازدواج نیستند و زمانی که با فشار خانواده روبه رو می شوند و تن به ازدواج می دهند، همیشه نگران افشای رابطه گذشته خود هستند و از اینکه همسرشان از رابطه مخفی آن ها در گذشته آگاه شود رنج می برند.
3. توهّم قدرت و جاذبه: یکی دیگر از انگیزه های دوستی با جنس مخالف این است که پسران داشتن دوست دختر را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور می کنند و دختران نیز داشتن یک دوست پسر را یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند. اما طول نمی کشد که پی خواهند برد این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده به قیمت از دست دادن بسیاری از جاذبه ها و قدرت های اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده، در نتیجه، دوستی ها به پایان می رسند و حسرت از دست دادن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.
4. پناه جویی به یکدیگر: دختران و پسرانی که مورد بی محبتی در خانواده قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند و در این زمینه، خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنهان با جنس مخالف، درصدد کسب رضایت و یا به عبارت دیگر، به دنبال یافتن شرایطی هستند که برای آن ها اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتری فراهم کند و پناه گاهی برای جبران کمبود محبت خود فراهم سازند. اما اطمینان خاطری که دختران و پسران از طریق برقراری دوستی بین خود جستوجو می کنند هیچ گاه حاصل نمی شود; زیرا این روابط پنهانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد. به همین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف کنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراهم کنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری که دو طرف باید تحمّل کنند تا این روابط از چشم آشنایان پنهان بماند، رضایتمندی و آرامشی را که به دنبال آن هستند خنثی خواهد کرد. ادامه دارد... در مقاله ی بعد به آثار ارتباط با جنس مخالف خواهیم پرداخت ودرمرحله ی بعدی به شرایط یک ارتباط صحیح می پردازیم.
منبع : مجله ی علمی تخصصی معرفت – باتغییر وتلخیص موضوع مطلب : دختران و ارتباط با جنس مخالفدر این مقاله به برسی وظیفه ی دختران در ارتباط با جنس مخالف می پردازیم .البته این رهنمودها کلی بوده و پسرها هم می توانند از آن استفاده کنند. اما روی صحبت ما بیشتر با دخترانی است که در آینده باید مادرانی موفق و پاکدامن باشند تا فرزندانی پاک و سالم تربیت کنند :
اگر صمیمیت، رفاقت، محبت و مهرورزى... بنیاد ارتباط با جنس مخالف باشد ، این رابطه آسیبپذیر و چراگاه شیطان است. پس دختر در ارتباط با جنس مخالف باید متکبرانه برخورد کند تا از آفتهاى ارتباط که هر لحظه ممکن است خرمن عفت و پاکىاش را به خطر اندازد ، مصون بماند. ضمن تأکید مجدد بر حفظ حرمت انسانى، شما دختران عزیز را به رعایت مقررات دینى و اخلاقى در ارتباط ها، به ویژه رابطه با جنس مخالف، توصیه مىکنیم. مبادا با نگاهى آلوده و کلامى خلاف موازین شرعى، سرمایه انسانى و عفاف و حیا و کرامت انسانى خود را به خطر اندازید. اصل رابطه دختر و پسر ممنوع نشده است بلکه اسلام آن را روش مند و نظام مند کرده است زیرا اگر این نیاز نیز مانند سایر نیازهای جسمی و روانی ، بخواهد به طور کامل ارضا شود و انسان را دچار مشکلی نکند باید تحت ضابطه، نظم و شرایط خاص خود باشد.
منکر این نیستیم که یکی از نیازهای طبیعی انسان وقتی که به سن نوجوانی و بلوغ می رسد ، رابطه با جنس مخالف است. اصل وجود این نیاز و احساس طبیعی ، در همه انسان ها نهاده شده تا پسر و دختر انگیزه ی لازم را برای تشکیل زندگی مشترک داشته باشند . شدت این انگیزه به حدی است که آنها را از خانواده خود جدا می کند و آماده می کند تا با وجود همه مشکلات و سختی ها، در کنار هم باشند و سبب آرامش روح و روان یکدیگر گردند.
بنابر این اصل رابطه دختر و پسر ممنوع نشده است بلکه اسلام آن را روش مند و نظام مند کرده است زیرا اگر این نیاز نیز مانند سایر نیازهای جسمی و روانی ، بخواهد به طور کامل ارضا شود و انسان را دچار مشکلی نکند باید تحت ضابطه، نظم و شرایط خاص خود باشد. افراط و تفریط و پیروی نکردن از توصیه های عقل و شرع، نه تنها در مسیر ارضای این نیاز ، مانع ایجاد می کند ، بلکه تأثیرات مخربی در دیگر زمینه های زندگی انسان ایجاد می کند. اگر می پرسید چرا در وجود ما غریزه و نیازی قرار داده شده است که آنقدر باید مهار شود؟ و در صورت عدم مهار دردسر ساز است؟در جوابتان باید بگوئیم : - خیلی چیزها در ما گذاشته شده است ولی ما باید به کمک عقل استفاده صحیح و معتدل از آن را یاد بگیریم مثلا در ما قوه خشم و غضب هم گذاشته شده است آیا باید با همه با عصبانیت و خشم رفتار کنیم یا باید عصبانیت و خشم رادر جای خود استفاده کنیم. یا ما قدرت بر دیدن وشنیدن داریم آیا مجازیم هر چه را هر چند به ضرر ما باشد ببینیم و بشنویم؟ قطعا پاسخ شما منفی خواهد بود. در مورد ارتباط دختر و پسر نیز این احساس در ما وجود دارد و غیر قابل انکار است ولی باید با این احساس عا قلانه برخورد کرد و از افراط و تفریط اجتناب کرد.
اسلام به طور کلی (خواه دختر و پسر یا زن و مرد نامحرم) به منظور حفظ عفت عمومی ،هر گونه ارتباط نامشروع با نامحرم اعم از سخن گفتن از روی هوس، نگاه ناپاک ، تماس بدنی و ... را ممنوع کرده و بر حیا و عفت و پاکدامنی تأکید نموده است. پیامبر اکرم(ص) سخن گفتن زن با مرد نامحرم را نهی کردند و فرمودند: "هر مرد ی که با زن نامحرمی دست دهد ، دچار غضب الهی شود و هر کس با زن نامحرمی همراه شود و در جای خلوتی قرار گیرد ، در زنجیری از آتش قرار خواهد گرفت".(1)
اسلام می خواهد انواع لذت های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد واز این طریق آرامش روحی و روانی و پیوند های عاطفی نیز برقرار بماند و با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع نیز آسیب وارد نشود .
واقعیت آن است که غریزه جنسی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان است که بسیاری از رفتارهای انسانی را شکل می دهد و به گونه های مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام که یک مکتب جامع است و مى خواهد مردان و زنان مسلمان ازلحاظ روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند تا بتوانند قله هاى رفیع انسانی و رستگارى را فتح نمایند و از طرف دیگر به نیازهای غریزی و فطری خود نیز دست یابند ، بنابراین با حساسیت ویژه اما واقع بینانه و لحاظ کردن طبیعت و امیال درونى و خواسته هاى نفسانى انسان ، قوانین و احکامى را جهت حفظ و نگهدارى فرد و جامعه در خط اعتدال و میانه روى وضع کرده است . از جمله آن احکام ، چگونگی ارتباط با جنس مخالف است .این ها همه به سبب این است که اسلام از جانب کسى براى هدایت انسان ها فرستاده شده است که خالق فطرت وغریزه با تمامى استعدادهاى بهینه و ذخیره شده در انسان است . بنابراین هر عاملى که موجب تحریک انگیزه هاى شهوانى درانسان شود و موجب اختلال در نظم اجتماعی و بنیان خانواده شود و به آرامش روحى ، روانى و عفت عمومى ، صدمه وارد کند ، موردتأیید اسلام نیست . اسلام می خواهد انواع لذت های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد واز این طریق آرامش روحی و روانی و پیوند های عاطفی نیز برقرار بماند و با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع نیز آسیب وارد نشود . در بحث ارتباط با جنس مخالف آسیب پذیری دختران و زنان بیشتر است .آنان حساس تر بوده و ممکن است تحت تاثیر احساسات خود قرار گیرند.به همین دلیل خانواده ها بخصوص در ایران بر روابط و رفت و آمدهای دختران خود حساس تر هستند. خود دختران نیز باید مراقبت بیشتری از گوهر وجودی خویش کرده و جسم وروح خود را سالم و پاکیزه نگاه دارند زیرا همانگونه که گفتیم آینده ی جامعه در گرو پاکدامنی مادران آن جامعه است. پی نوشت: 1. بحارالانوار، ج 101، ص 32.
منابع : کانون گفتمان قرآن کتاب تحلیلی تربیتی برروابط دخترو پسر درایران تنظیم برای تبیان :داوودی
موضوع مطلب : بلوغ دختران ،زمانی پر از تنهایی نقشمادران در کاهش عوارض بلوغ دختران «دوران بلوغ سختترین سالهای زندگیام بود. از خودم بدم میآمد. نمیتوانستم با کسی درباره خودم حرف بزنم. از تغییراتی که هر روز در من ایجاد میشد، خجالت میکشیدم. دیگر دوست نداشتم با مادرم بیرون بروم و با او حرف بزنم.» خیلی از دختران ایرانی وقتی درباره دوران بلوغ شان حرف میزنند، ممکن است چنین احساسی داشته باشند. تغییرات دوران بلوغ هم برای دختران و هم برای پسران اهمیت دارد، اما مسائل دختران به خاطر شرایط خاص فرهنگی اهمیت ویژهای پیدا میکند. مادر، به عنوان نزدیکترین فرد از نظر عاطفی به فرزندش، میتواند گذر از این دوران را برای او آسانتر کند.
نشانههای بلوغ که در دختران ایجاد میشود، احساس اضطراب هم همراه آن به وجود میآید. در جوامع و خانوادههایی که آموزش جنسی کافی به نوجوانان ارائه نمیشود ، پیدا شدن اولین علائم ممکن است با تعبیراتی نادرست از جنسیت یا احساس بیماری، طرد شدگی و سردرگمیدر دختران همراه شود.
چرا دختران؟ زندگی دخترانه، از هر نظر زندگی حساسی است و وقتی این حساسیتهای طبیعی با ویژگیهای فرهنگی جامعهای مثل جامعه ما آمیخته میشود، دوچندان خواهد شد. مسائل زنانه همواره در پردهای از شرم و حیا پیچیده شدهاند و اطلاعرسانی درخصوص آنها به شکل رسمی وجود ندارد. با اینکه دختران از سالهای انتهای دبستان با تغییرات دوران بلوغ روبه رو میشوند ، مدرسهها در این زمینه به آنها آموزش نمیدهند و این وظیفه تنها بر دوش خانوادهها باقی میماند. در خانواده هم این نقش از مادر طلب میشود ؛ اینکه یک تنه فرزندش را از تغییراتی که پیش رو دارد آگاه کند و بکوشد اتفاق بزرگ بلوغ، با کمترین هزینه و در نهایت آرامش پیش برود. پسران نوجوان این امکان را دارند که به خاطر ارتباطهای گستردهتر اجتماعی و قرار داشتن در معرض دریافت اطلاعات راحتتر با مساله بلوغ روبهرو شوند، ضمن اینکه مربیان و پدران هم برای انتقال اطلاعات به آنها راحتتر عمل میکنند. همه این عوامل باعث میشود نقش مادران برای همراهی در این مرحله مهم در زندگی دختران پررنگتر شود. دوره نوجوانی از 11 تا 13 سالگی شروع میشود و تا 18 سالگی ادامه دارد. این دوره، دوران تعارض بین رفتار کودکانه و بزرگسالی است. اما چندسال قبل از ورود کودک به سن نوجوانی، تغییرات اندکی درجسم و رفتارش آشکار میشود. این تغییرات در دخترها شایعتر است.
در آستانه تغییر با بروز نامحسوس نشانههای بلوغ، کودکان کمکم دست از بازی میکشند و بیشتر تمایل دارند اوقاتشان را با همسالان همجنس خود بگذرانند. آنها ساعتها با دوستانشان حرف میزنند. در ابتدای این صحبتها یعنی همان سالهای پیش از بلوغ، کودکان درباره خانواده، افتخاراتی که خانوادهشان داشته، مسافرتی که پدر و مادرشان داشتند، داراییهای خانوادگی، دوستان و آشنایانشان و بحثهای داغی که این روزها در زندگی آنها جاری است صحبت می کنند. آنها سعی میکنند خود و خانوادهشان را برتر از دیگری بدانند یا حتی با خیالپردازیهایی، ذهن دوستانشان را به سمت خود سوق دهند. حساسیت این دوران کمتر از دوران بلوغ نیست، چون زمینههای برقراری ارتباط نزدیک بین مادران و دخترها، از همین زمان شروع میشود. ممکن است خیلی از پدر و مادرها گمان کنند بچهها در دوران پیش از بلوغ زیاد حرف میزنند یا به دوستانشان دروغ میگویند. این طور نیست. آنها واقعیتهای زندگیاشان را با خیالات میآمیزند و به دوستانشان میگویند، اگر رفتارهای اینچنینی بچهها مورد انتقاد قرار بگیرد و بخصوص مادرها دخترانشان را به دروغگویی متهم کنند یا رفتارهای افراطیشان را در وقت گذرانی با همسالان درک نکنند، وقتی بچهها وارد مرحله بعدی یعنی دوران بلوغ شوند، ارتباط درستی بین آنها و مادرانشان برقرار نمیشود. این دوره بهترین دورهای است که میتوان به رفتارهای کودک در آستانه بلوغ جهت مناسب داد؛ مثلاً می توان دوستان آنها را که اکثرا هم محلهایها و همکلاسیهایشان هستند، شناسایی کرد و البته این کار باید غیرمستقیم انجام شود. با ورود کودک به این مرحله و بروز این نوع رفتارها، رفتار مادرها هم باید تغییر کند و پختهتر و منطقیتر شود. این مساله را میتوان این طور تعبیر کرد که با شروع مراحل بلوغ در دختران، مادران نیز وارد مرحله تازهای میشوند که باید در آن بخشهای تازهای از وجود خود را کشف کنند.
نباید دختران را با همان شیوههای قبلی به سمت خود گرایش داد. مادران باید باور کنند که او در تلاش برای رسیدن به استقلال فکری و منطقی است و حتی در این مرحله ممکن است شاهد نافرمانی های او باشند. سردرگمی و ترس با شروع دوران بلوغ، دختران همزمان دچار تغییراتی در جسم و روحشان میشوند. درک همزمان این تغییرات برای آنها میتواند دشوار باشد و مادران را هم سردرگم کند. بسیاری از مادران از مواجهه با این دوران وحشت دارند. سن بلوغ دختران پایین است و مادر هنوز برای آن آمادگی ندارد. در حالی که مادر هنوز درگیر کودکیهای دخترش است و او را دختربچهای به حساب میآورد، دخترش با نشانههای رفتاری و جسمی به او اعلام میکند که کودکی به پایان رسیده و خیلی زود وارد دنیای زنانه خواهد شد. بین مادرها خیلی شایع است که به دلیلهای روانشناختی نسبت به این مساله موضع میگیرند. برای آنها درک این واقعیت سخت است که دخترشان کمکم به یک آدم بالغ و مستقل تبدیل میشود. به همین دلیل شیوه انکار را در پیش میگیرند و سعی میکنند موضوع را نادیده بگیرند.با این حال، نشانههای بلوغ منتظر مادران نمیمانند و پیش میروند.
در آستانه بلوغ، مادر، به عنوان فردی که هنوز کودک بشدت به او وابسته است، میتواند نقش مهمی را مثل یک دوست ایفا کند. کارشناسان توصیه میکنند بهتر است مادر یا زنی که مورد اعتماد دختر نوجوان است، با او درباره دوران بلوغ صحبت کند، چون ناآگاهی از پدیدههای بلوغ، ممکن است او را در مواجهه با این موقعیتها دچار اضطراب و نگرانی کند و عواقب روانی بدی به جا بگذارد. خیلی از دختران نوجوان احساسهایی شبیه نفرت از خود، ترس، اضطراب و افسردگی را تجربه میکنند. آنها ممکن است احساس کنند که اتفاق ناخوشایندی برایشان افتاده و دچار نوعی بیماری شدهاند. از نظر فرهنگی هم ممکن است دچار اختلال شوند ، مثلا این که نسبت به جنسیت شان دچار نارضایتی شده و از دختر بودن ناراحت شوند. این مسائل اگر نادیده گرفته شود ، ممکن است آنها را در پذیرش نقشهای آیندهشان به عنوان مادر و همسر دچار مشکل کند. وظیفه مادران این است که در زمان مناسب، شرایط دوران بلوغ و چگونگی این تغییرات را برایشان توضیح دهند تا دچار حیرت، احساس منفی در مورد خود، دوگانگی شخصیتی و ناسازگاری با شرایط نشوند. بسیاری از مادران به خاطر شرم و حیا و گاهی بیاطلاعی، مساله بلوغ را در دخترانشان مسکوت میگذارند و آن را مشمول مرور زمان میکنند. به این ترتیب دختران نوجوان یا باید خودشان به تنهایی با این مساله مواجه شوند یا اطلاعات مورد نیازشان را از گروههای همسال بگیرند .
در دوران نوجوانی ذهن انسان همانند سیستم بدن دستخوش تغییرات سریع میشود و بنابراین تصورات و باورهای غلط درباره دوران بلوغ میتواند مشکلآفرین باشد؛ مثلا اگر دختر نوجوان را در این دوران از برخی فعالیتهای اجتماعی یا ورزشی دور نگه داریم، این مساله میتواند تاثیرات منفی در ساختار شخصیت او بگذارد. تغییرات بلوغ در دختران، سرآغاز توجه جدی تر به جنسیت آنها هم هست. مرا نمیفهمید! «شما درک نمیکنید»! حق با اوست. دختر نوجوان همه چیز را از نگاه خود میبیند و مادر با پافشاری و سماجت میخواهد بفهمد افکار دخترش از کجا سرچشمه گرفته است. نوجوانان تصور میکنند در مرکز هستی قرار گرفتهاند و دنیا به تماشای آنها ایستاده است. به نظر نوجوانها، نمیشود به بزرگترها اعتماد کرد چون آنها اصلا از دنیای نوجوانها سر در نمیآورند. اگر مادری به فرزندش اعتماد دارد و این اعتماد و باور خود را با عشق و محبت به گوش نوجوان خود برساند و به او بگوید که توافق نداشتن شان به دشمنی و دوری از همدیگر منجر نمیشود؛ در این صورت مادران و فرزندان به فکر حل اختلافشان میافتند، گفتگو قطع نمیشود و صدای هیچ کدام بالا نمیرود. آنها با آرامش به حرفهای همدیگر گوش میدهند و مادر هم از دیدگاههای متضاد نوجوانش دچار ترس نخواهد شد.
منبع : جام جم -با تغییر تنظیم برای تبیان : داوودی موضوع مطلب : با فرزندتان بلوغ را تجربه کنید بررسی نقش والدین در بحران بلوغ نوجوانان نوجوانی، دورهای است که در آن فرد نهتنها از نظر فیزیکی، بلکه از نظر روحی و فکری و ذهنی هم دچار تغییرات اساسی میشود. به همین دلیل است که این دوره، مرحلهای مهم در زندگی هر فرد است که همچون یک انقلاب و دگرگونی بزرگ در بسیاری از خانوادهها بروز میکند. با وجود برخی نظریات منفی درباره نوجوانی، نوجوانان اغلب پرانرژی، فکور و آرمانگرا هستند و علاقه زیادی به حق و عدالت دارند. پس گرچه این دوران میتواند یکدوره مشاجره و اختلاف نظر بین خانواده و فرزند باشد ، اما سالهای نوجوانی زمانی برای کمک به کودک برای رشد و مستقل شدن و تبدیل شدن او به یک جوان سالم و موفق هم هست. همواره این شعار را به عنوان والدین یک نوجوان در نظر داشته باشید که «ما این دوران را با هم سپری میکنیم و با هم از آن خارج میشویم! با هم»!
سرکشی ؛ رفتاری متداول یکی از رفتارهای متداول نوجوانان در این سن و سال، سرکشی است؛ بخصوص در مقابل والدین. اگرچه این یک رفتار متداول بین نوجوانان است، اما تنها نشانه دوران بلوغ نیست و در مورد همه صدق نمیکند. هدف اول در سالهای نوجوانی، کسب استقلال است. برای ایجاد این وضعیت، نوجوانان سعی میکنند از والدینشان فاصله بگیرند؛ بخصوص نوجوانانی که والدینشان به آنها نزدیکترند. نوجوانان معمولا کارهای متفاوتی انجام میدهند که به نظر والدینشان عجیب و غریب است. هرچه نوجوان بالغتر میشود ، تفکرات او منطقیتر میشود. آنها اخلاقیات خاص خود را دنبال میکنند و والدین متوجه میشوند که کودکانشان که تا دیروز به دنبال پیروی از آنها برای جلب رضایتشان بودند، اکنون سعی در دفاع از عقاید و باورهای خود دارند و در مقابل آنها طغیان میکنند. شاید در این شرایط لازم باشد که والدین درباره میزان استقلالی که به فرزندشان میدهند، کمی بیندیشند و از خود بپرسند که آیا والدین کنترلکننده و مستبدی هستند؟ آیا به سخنان فرزندشان گوش میدهند؟ آیا اجازه میدهند که نظرات فرزندشان با نظرات آنها متفاوت باشد؟ در اینجا به نکاتی اشاره میکنیم که باید در دوران نوجوانی فرزندتان به آنها توجه کنید تا فرزندتان این مرحله را راحتتر سپری کند: در این زمینه مطالعه کنید و اطلاعات خود را بالا ببرید کتابهایی در مورد نوجوانان بخوانید. به سالهای نوجوانی خود فکر کنید و سعی کنید به یاد بیاورید که چگونه با مشکلات آن دوران خاص دست و پنجه نرم میکردید. تغییرات روحی و روانی فرزند خود را درک و خود را برای آن آماده کنید. والدینی که از قبل درباره اینگونه تغییرات اطلاعات کسب کردهاند، بهتر میتوانند با آنها کنار بیایند. هر چه بیشتر بدانید، بهتر میتوانید آماده شوید. با فرزند خود به موقع صحبت کنید. در مورد تغییراتی که در دوران بلوغ در بدن آنها صورت میگیرد ، با آنها صحبت کنید و به سوالات آنها تا حد ممکن پاسخ بدهید. شما فرزند خود را بهتر میشناسید و میتوانید کاملا متوجه شوید که چه زمانی برای اینگونه بحثها مناسب است. اگر این بحثها را به تاخیر بیندازید، فرزندتان هنگام این تغییرات، دچار ترس، اضطراب یا حتی تصورات غلط میشود. میتوانید کتابهای مناسب را در این زمینه به او بدهید تا مطالعه کند. حتی میتوانید از دوران بلوغ خود برای فرزندتان تعریف کنید. این کار باعث میشود فرزندتان حس بهتری داشته باشد و دچار ترس و احساس تنهایی نشود. ضرورت درک احساسات خود را به جای فرزندتان بگذارید. سعی کنید احساسات او را درک و به او کمک کنید تا بداند احساساتش در این دوران کاملا طبیعی است. زود از کوره در نروید. بدانید که نوجوان شما با انجام کارهای نامتعارف، سعی در جلب توجه شما دارد؛ مثلا یک روز میخواهد لباسهای عجیب بپوشد . قبل از این که با او به شدت مخالفت کنید، به این نکته فکر کنید که این رفتارها گذراست؛ پس سعی کنید مخالفتهای اصلی خود را در مورد چیزهایی که زندگی او را تباه میکند مثل استفاده از سیگار و موادمخدر نگه دارید و در مورد مسائل جزیی چندان سختگیری نکنید. بسیاری از تغییرات رفتاری در سنین بلوغ متداول است اما اگر خیلی طولانی شد باید گوش به زنگ بود و آن را نشانهای از یک مشکل دانست. انتظارات درست و به جا از فرزندتان داشته باشید. معمولا نوجوانان از توقعات والدینشان گله دارند. اما عموما از توقعات به جای آنها آگاه هستند و سعی میکنند آنها را برآورده کنند.
فرزندتان را آگاه کنید و خودتان هم همواره آگاه و مطلع باشید. سالهای نوجوانی معمولا زمان تجربه است و گاهی این تجربیات باعث رفتارهای پرخطر میشود. سعی نکنید از بحث در مورد مسائلی مثل استفاده از سیگار، مواد مخدر و... دوری کنید، بلکه قبل از این که فرزندتان سعی در تجربه آنها داشته باشد، مساله را برایش باز کنید و دوستانه برایش توضیح دهید تا زمانی که به سمت تجربه یکی از آنها کشیده میشود، بتواند جلوی خود را بگیرد. دوستان فرزندتان را بشناسید و سعی کنید با والدین آنها هم آشنا شوید. دوستی والدین با هم میتواند محیط ایمنی را برای نوجوانان در ارتباطشان ایجاد کند. علایم هشدار را بشناسید. بسیاری از تغییرات رفتاری در سنین بلوغ متداول است اما اگر خیلی طولانی شد، باید گوش به زنگ بود و آن را نشانهای از یک مشکل دانست و حتی برای حل آن باید به متخصص مراجعه کرد. برخی از این نشانهها عبارتند از:زیاد شدن یا کم شدن بیش از حد وزن، مشکلات خواب، تغییرات سریع و جدی در شخصیت، تغییر ناگهانی در دوستان، صحبت در مورد خودکشی حتی به صورت جوک و شوخی، نشانههای استفاده از سیگار یا داروهای مخدر، مخالفت با قوانین موجود و مبارزه با آنها.هر رفتار نامناسب دیگری هم که برای بیش از6 هفته طول بکشد ، میتواند نشانهای از مشکلات زمینهای باشد. شما میتوانید توقع یکی دو درجه تغییر در فرزندتان را داشته باشید ، اما اگر فرزند شما که همیشه شاگرد اول بوده ناگهان نمره تک بگیرد، این موضوع نگرانکننده است و باید گوش به زنگ باشید. میتوانید در این مواقع از پزشک، روانپزشک یا یک مشاور کمک بگیرید. نظارت هوشمندانه به استقلال فرزندتان احترام بگذارید. برخی والدین فکر میکنند که هر کاری فرزندشان میکند باید از آن مطلع شوند، اما برای این که فرزندتان به یک جوان خوب و سالم تبدیل شود، باید تا حدودی به او آزادی و استقلال بدهید. اگر نشانههای هشداردهنده را در او دیدید، آن گاه میتوانید به خلوت او وارد شوید و مشکل او را رفع کنید. اتاق فرزندتان یا مکالمات تلفنی او باید خصوصی باشد. نباید توقع داشته باشید که شما را از همه افکار و کارهایش آگاه کند. البته باید بدانید که او چه میکند و با چه کسی بیرون میرود و کجا میرود، اما لزومی به دانستن تمام جزییات نیست.
محدودیت معقولانه همواره از آنچه فرزندتان میبیند و میخواند آگاه باشید. از سایتهای اینترنتی، کتابها، مجلات و برنامههایی که تماشا میکند آگاه باشید. حتی میتوانید برای او در استفاده از تلویزیون و کامپیوتر محدودیت زمانی قائل شوید. سعی کنید بفهمید که او از برنامههای تلویزیونی چه چیزی یاد میگیرد و در اینترنت با چه کسانی ارتباط دارد. قوانین مناسب وضع کنید.مثلا زمان خواب مناسب برای یک نوجوان نباید مثل یک کودک باشد. برای مثال اگر او در زمان کودکی ساعت 10 شب میخوابید، اکنون 30/10 را ساعت مناسب خواب او قرار دهید. او را مجبور نکنید که همواره همراه شما به همه جا بیاید. گاهی او را تنها بگذارید و به یاد بیاورید که خودتان هم در دوران بلوغ تان دوست داشتید گاهی تنها باشید و با خانواده همه جا نمیرفتید! بالاخره فرزند شما باید مراحل بلوغ و نوجوانی را طی کند و پس از آن تبدیل به نوجوانی مستقل و مسوولیتپذیر شود. پس همواره این شعار را به عنوان والدین یک نوجوان در نظر داشته باشید که «ما این دوران را با هم سپری میکنیم و با هم از آن خارج میشویم! با هم»! فرزند خود را درک کنید. به او کمک کنید تا این دوران را با موفقیت پشتسر بگذارد.
منبع :روزنامه جام جم - با تغییر تنظیم برای تبیان :داوودی موضوع مطلب : فوت و فن ارتباط با نوجوانهمه شما با ویژگی های دوره بلوغ و تغییرات نسبی که در این سنین رخ می دهد مواجه بوده و یا آشنایی دارید. نوسان خلق، تحریک پذیری، عواطف افراطی، طفره رفتن، عصبانیت و رفتار نسنجیده و ... از جمله این خصوصیات است. مهمترین ویژگی دوران جوانی، تغییر نگرش درباره آزادیهاست. در این دوران جوانان بیشتر درباره ناکافی بودن آزادیهای فردی بحث میکنند و آن را عمدهترین دلیل بیعدالتی میدانند. احتمالا شما هم با این جملات جوانان آشنا هستید: «چرا باید این کار را بکنم؟»، «چرا نباید این کار را بکنم؟» احتمالا پس از گفتن این جملات هم نزاعها و درگیریهای بسیاری را شاهد بودهاید. در سنین نوجوانی و جوانی واژه «باید» را به طور مکرر از زبان آنها میشنویم زیرا برای آنان ارضای فوری خواستهها از هر چیز دیگری مهمتر است. در این دوران سنی، جوانان از جملات زیر استفاده میکنند: «باید بروم»، «اگر اجازه ندهید، بدبخت میشوم»، «این از هر کاری مهمتر است». در این سن اگر با تقاضای جوانتان مخالفت کنید یا آن را به تعویق بیندازید، در واقع آزادیهای لازم او را به خطر انداختهاید. بنابراین باید چه کار کنیم؟ در سنین نوجوانی و جوانی واژه «باید» را به طور مکرر از زبان آنها میشنویم زیرا برای آنان ارضای فوری خواستهها از هر چیز دیگری مهمتر است.
طفره رفتن، عصبانیت و رفتار نسنجیده از شایعترین مشکلات دوران جوانی است که والدین باید در این خصوص مهارتهایی را آموزش ببیند. طفره رفتن به جوان و نوجوان امکان اجتناب از شنیدن حرفهای دیگران را میدهد و به این ترتیب، او میتواند از شنیدن و پاسخ دادن به نکات مهم حرفهای والدین که ممکن است در راه آزادیهای او مطرح شود، طفره رود. در ظاهر، جوان به این نتیجه رسیده است که اگر والدین نتوانند با من ارتباط برقرار کنند، توان کنترل من را ندارند. یا اینکه برای آزاد بودن باید از بحث کردن با والدین درباره کارهای خودم خودداری کنم.
جوانان برای جلوگیری از ارتباط با والدین از شیوههای رایجی استفاده میکنند که همگی آنها برای حفاظت از خود است. برخی از آنان تظاهر به عصبانیت میکنند. برای مثال، میگویند «الان نه، نمیبینید حالم خوب نیست؟» یا اینکه تظاهر میکنند که کار دارند. برای مثال، میگویند «الان نه، نمیبینید کارهای خیلی مهم دیگری دارم؟»
همچنین برخی از جوانان از شیوه در دسترس نبودن استفاده میکنند و میگویند «الان نه، باید بروم وگرنه دیر میرسم» و دست آخر برخی از آنان شیوه وعده دادن را به کار میبرند و میگویند «الان نه، وقتی برگشتم، دربارهاش صحبت میکنیم.» اما هدف اصلی جوانان از این طفره رفتنها، کسب آزادی مورد نظر است تا با صحبت نکردن، خواستهها و نیازهای مبرم درونی خود را سیراب کنند، بنابراین والدین باید بدانند که اغلب بدترین مواقع در ظاهر، زمانی مناسب برای صحبت کردن به شمار میرود که باید آن را غنیمت شمرد.
عصبانیت به فرزندتان کمک میکند تا با از کوره در رفتن به هنگام نزاع با والدین، کنترل شرایط را به دست گیرد و آنها را وادار کند تا بر سر آزادیهای مورد مخالفت خود، توافق کنند. برخی از نوجوانان و جوانان هم به جای رعایت اصل امنیت در دعواهای خانگی ممکن است به تهدید و درگیریهای جسمی یا کلامی روی آورند تا با صدمه زدن به دیگران به هر قیمتی که شده برنده شوند. نوجوانی دورانی است که در آن هیجانات و احساسات بسیار غلبه کرده و عرصه را بر منطق و حلاجی های ذهنی تنگ می کند به همین دلیل گاه با واقعیت هایی روبرو می شوید که از نظر شما قابل وصول اما از دید اطرافیان شما ناممکن بوده و یا مصلحت آمیز نمی باشد. هدف اصلی آنها از عصبانیت این است که با افزایش دعواها، والدین بحثی را که مورد نظرشان است مطرح نکنند. در این شرایط والدین باید از خود سرسختی نشان دهند. آنها باید هر موضوعی را که لازم باشد با وجود توافق یا مخالفت فرزندشان، مطرح کرده و اصرار ورزند که ارتباط به شیوهای ایمن و محترمانه میان طرفین برقرار شود. و دست آخر والدین در مواجهه با رفتار نسنجیده و غریزی جوانان میتوانند به فرزندشان گوشزد کنند که رفتار غریزی او موجب آزادی واقعی نمیشود زیرا پیامدهای آن اغلب در مقایسه با آیندهنگری از بین رفته، بسیار وخیمتر است.
دوستان عزیز نوجوان! نوجوانی دورانی است که در آن هیجانات و احساسات بسیار غلبه کرده و عرصه را بر منطق و حلاجی های ذهنی تنگ می کند به همین دلیل گاه با واقعیت هایی روبرو می شوید که از نظر شما قابل وصول اما از دید اطرافیان شما ناممکن بوده و یا مصلحت آمیز نمی باشد. لذا در این مواقع سعی نکنید با واکنش هایی نا معقول تحقق خواسته هایتان را فراهم کنید بلکه بهتر است با مهیا کردن زمینه گفت و شنود، هم صحبت کرده و هم شنوای حرف های یک شخص با تجربه مثل والدینتان باشید. همچنین در نظر داشته باشید که قرار نیست همیشه در این صحبت ها شما طرف مقابل را قانع نمایید بلکه گاه باید بپذیرید که مصلحت اندیشی آنان به خیر و صلاح شما در حال و آینده است. چرا که آنان با مشاهده پیچ و خم مسیر زندگی قادر به درک عاقبت کار و جزئیات بیشتری هستند .
ندای مشاور، با تغییر و اضافات تنظیم برای تبیان: کهتری موضوع مطلب : پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|