الماسها می درخشند...! ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() رفتارهای آزاردهنده زن و شوهریده رفتار آزاردهنده آقایان
وقتی از خانمها میپرسید که از چه چیزهایی در زندگی مشترک با مردها بدشان میآید، لیستی بیانتها جلو رویتان میگذارند.
![]() بااینکه چیزهایی که زنها درمورد مردها بدشان میآید ترکیبی از ویژگیهای کوچک و بزرگ است، اینجا به 10 مورد از آزاردهندهترین این ویژگیها اشاره میکنیم:
قسم دروغبااینکه بیشتر خانمها از قسم خوردن آقایان وقتی خودشان ناراحتند بدشان نمیآید اما از مردهایی که فکر میکنند قسم خوردن تنها راهی است که حرفشان را باور کنند متنفرند.
سلطهگریبیشتر خانمها مردی میخواهند که از آنها محافظت کند و به آنها احساس امنیت دهد اما به دنبال دیکتاتوری که به آنها دستور دهد چه بکنند و کجا بروند و با کی حرف بزنند و یا چه بپوشند نیستند. زنان از مردانی که قصد کنترل دارند میترسند و از آنها فرار میکنند.
متعهد نشدنخیلی مهم است که مردها درک کنند که وقتی همه چیز جدی میشود، زنها توقع دارند که شما دو نفر خودتان را محدود به همدیگر کنید. زنها از اینکه بازیچه کسی قرار بگیرند و با کسی بمانند که از متعهد شدن میترسد متنفر هستند.
رمانتیک نبودنزنها عشق واقعی همراه با حس ارتباط عاطفی به مردشان را میخواهند. اگر طرفتان احساس کند که فقط بخاطر رابطهجنسی سراغ او میآیید خیلی زود از شما دور شده و حتی اجازه دست زدن به خود را هم به شما نخواهد داد.
نرسیدن به خودبااینکه ظاهر همه چیز نیست اما زنان به مردانی که به خود نمیرسند، موهایشان ژولیده است، بوی عرق میدهند، ناخنهایشان بلند شده، دهانشان بو میدهد و لباسهای چروک میپوشند جذب نمیشوند. علاوه بر این، متناسب نگه نداشتن اندامتان به خانمها نشان میدهد که احترامی برای خودتان قائل نیستید و هیچ انگیزه و نظمی در زندگی ندارید.
قابل پیشبینی بودنزنها واقعاً از مردان قابل پیشبینی که هیچوقت کار متفاوتی انجام نمیدهند بدشان میآید. آنها عاشق مردانی هستند که سرشار از سورپرایزهای عالی اند. اعتمادبهنفس و استقلال ویژگیهایی بسیار جذاب در آقایان است، اما وابستگی و ناامنی اینطور نیست. زنها دوست ندارند با مردانی باشند که به خودشان اعتماد ندارند و برای روابط، کار و دوستیهایشان نیاز به تایید و حمایت دائمی دارند
اولویت دادن به دوستانشاناگر از گذراندن وقت با دوستانتان خیلی بیشتر از همسر یا نامزدتان لذت میبرید و همسرتان هیچوقت نمیتواند ساعتی دونفره با شما داشته باشد، مطمئناً یک جای کار میلنگد.
مدام بحث کردنزنها از مردهایی که هر صحبت کوچک را به بحثی ادامهدار و مشاجره تبدیل میکنند و باعث میشود آنها مجبور شوند مدام حالت دفاعی به خود بگیرند خوششان نمیآید.
دید زدن خانمهای دیگر جلو چشم آنهابااینکه متاسفانه نگاه کردن به خانمها برای برخی آقایان مسئلهای عادی شده است (البته نه زیاد از حد آن)، اما وقتی اینکار را جلوی زن زندگیتان انجام دهید مشکلساز خواهد شد.هر چند فردی که نگاهش سالم باشد خیلی به حضور و عدم حضور همسرش کاری ندارد و همیشه مراقب نگاه خود است.
وابستگیاعتمادبهنفس و استقلال ویژگیهایی بسیار جذاب در آقایان است، اما وابستگی و ناامنی اینطور نیست. زنها دوست ندارند با مردانی باشند که به خودشان اعتماد ندارند و برای روابط، کار و دوستیهایشان نیاز به تایید و حمایت دائمی دارند.
6 رفتار آزاردهنده خانم هااین 6 رفتار نادرست ، در واقع از مهمترین علل دعواهای زناشویی است ، باید به خانم های محترم هشدار بدهم که چنانچه این 6 رفتار را کنار نگذارند ، در قلب همسر خود جایی نخواهند داشت! ![]() 1- غر زدن های زیادیکی از مهمترین انتقادات آقایان ، غر زدن های مدام خانم هاست ، البته من نمی گویم هیچ وقت از شوهرتان ایراد نگیرید و انتقاد نکنید ، ولی انتقاد کردن آداب و روشهایی - مخصوصا در مواجهه با آقایان- دارد که باید آنها را رعایت کنید ، 3 مورد غر زدن داریم که تضمینی زندگی شما را تلخ می کند! - مواردی که از آن مدتها گذشته است. مثلا سالها پیش همسر شما کمدی برای خانه خریده است ، شما هم مدت هاست دارید از آن استفاده می کنید ، دلیلی ندارد مدام این مسئله را پیش بکشید و به خرید همسرتان ایراد بگیرید. - موارد که تصمیمی که باید در مورد آن - غلط یا درست - گرفته شده است. وقتی در مورد کاری تصمیمی گرفته شد ، بهترین کار این است که هم شما و هم همسرتان هر دو تمام تلاش تان را برای تحقق درست آن تصمیم بکار بگیرید ، مثلا تصمیم گرفتید آخر هفته به مهمانی بروید ، کاری به شرایط نداریم بالاخره تصمیمی است که گرفته شده و بهتر است با همسرتان راه بیایید و به او در این تصمیم کمک کنید. - مواردی که شما یا همسرتان کنترلی روی آن ندارید و در واقع کاری از دست تان بر نمی آید. در زندگی مسائلی وجود دارد که شما نمی توانید برای تغییر آن کاری بکنید ، البته همیشه و در هر شرایطی می شود کاری انجام داد ، ولی شاید به دلایل خاص یا به دلیل قرار گرفتن در شرایطی خاص ممکن است شما نتوانید تغییری ایجاد کنید ، در چنین شرایطی بهتر است با همسرتان مدارا کنید و به او کمک کنید تا بالاخره بتوانید زمانی شرایط را تغییر دهید ، دوستی داشتم که در نزدیکی مادرش زندگی می کرد ، خب نزدیک بودن بیش از حد به خانواده هم برای زن و هم برای مرد ، خوب نیست ، ولی شرایطی بود که ایجاد شده بود ، همسر دوستم خیلی مایل نبود آنجا زندگی کند ، ولی واقعا شرایط دوست من طوری نبود که بخواهد خانه را عوض کند ، آنها تقریبا 2 سال آنجا زندگی کردند و بعد شرایطی برایشان فراهم شد که بتوانند مستقل زندگی کنند. پس حواستان را جمع کنید که وقتی شوهرتان کاری خارج از توان یا کنترلش است ، در این موارد غر نزنید و منتظر ایجاد شرایط بهتر باشید.
2- نگرانی فراوانیادتان باشد یکی از مهمترین ویژگی های مشترک در زنان موفق این است که می توانند نگرانی خود را کنترل کنند.خانم ها معمولا نگران همه چیز می شوند و معمولا هم به بدترین اتفاق ممکن فکر می کنند ، باور کنید 99 درصد این فکرهای شما هیچ وقت اتفاق نمی افتد ، پس لطفا برای آرامش خودتان و شوهرتان از نگرانی و فکر کردن به اتفاقات منفی دور شوید و مطمئن باشید خیلی از اتفاقات منفی که ما به آن فکر می کنیم هیچ وقت در زندگی ما اتفاق نمی افتند.
3- مقایسه کردناگر می خواهید شوهر خود را تبدیل به یک انسان بداخلاق و بی انگیزه کنید ، بهترین کار ممکن مقایسه کردن است ، باور بکنید یا نکنید بزرگترین مشکلات زناشویی چه از طرف مرد چه از طرف زن منشا مقایسه دارند ، حداقل شما در زندگی تان این اشتباه را مرتکب نشوید ، همسر شما هر کس که باشد ، همسر شماست ، به هیچ وجه به خود اجازه ندهید همسر خود را با کسی مقایسه کنید.
4- کنایه زدن و تصحیح اشتباهات در جمعهیچ گاه در جمع به شوهرتان کنایه نزنید و شوخی نکنید ، مثلا شوهر شما دارد در مورد تاریخ سفری که سال گذشته به مشهد داشته در جمع صحبت می کند و می گوید ما بهمن ماه به مشهد رفتیم ، شما سریع می گویید :" نه اواخر دی بود رفتیم" ، این شاید از دید شما خیلی بی اهمیت باشد ، اما همین چیز بی اهمیت به نظر شما ، کم کم همسرتان را ضعیف می کند و باعث می شود نتواند تمام توانایی های خود را در زندگی نشان دهد. کنایه زدن ، تصحیح اشتباهات و انتقاد ، مرد را ضعیف می کند ، خواهش می کنم این رفتار را اگر تا امروز داشتید همین الان کنار بگذارید.
5- صحبت از مسایل زندگی با دیگرانخانم محترم، خانواده حریمی دارد که باید حفظ شود ، تنها کسی که می توانید از مسائل زندگی خود با او صحبت کنید یک مشاور امین است و نه هیچ کس دیگر ، مشکلات زندگی خود را برای هیچ کس بازگو نکنید.
6- توقع بیش از حدزن زرنگ وقتی چیزی می خواهد برنامه می ریزد ، صبوری می کند ، تلاش می کند ناامید نمی شود و در نهایت هم به چیزی که می خواهد می رسد و هم علاقه شوهر به خودش را بیشتر می کند. و برعکس زنی که ناتوان و ضعیف و پرتوقع است از ایراد گرفتن و مقایسه کردن زندگی دیگران و بداخلاقی و ... چیزی کم نمی گذارد ! و اتفاقا او هم به همان چیز می رسد ولی دیگر جایگاهی در قلب شوهرش ندارد. فراوری: نسرین صفری بخش خانواده ایرانی تبیان منابع:مردمان/ذهن نو موضوع مطلب : رفاقت آزاد بین زن و مرد
تمایلات و روابط عاشقانه به تدریج کاهش می یابد و اگر این کاهش به وسیله روابط عاطفی و صمیمیت جبران نشود به استحکام زندگی خانوادگی لطمه وارد می کند.
![]() همه زن و شوهرها میل دارند که زندگی خوبی داشته باشند و خوشبخت باشند. روابط عاشقانه لازمه آن است.اما عشق بدون یک دوستی و رفاقت صمیمانه کافی نیست. کمبود یا نبودن روابط صمیمانه موجب ایجاد سوء تفاهمات و بدبینی هایی می شود که نتیجه آن عدم اعتماد است . روابط زن و شوهر باید مخلوطی از عشق و صمیمیت و دوستی باشد.مسائل زیر دوستی و رفاقت بین همسران را کاهش می دهد:
طرز تفکر ناصحیحبعضی از شوهرها درباره همسر خود به عنوان شوهر احساس مسئولیت می کنند. احساسات محبت آمیز به او دارند و مسائل مربوط به زندگی داخلی و فرزندانشان را با او در میان می گذارند. اما نسبت به دوستان خود احساس دیگری دارند، مشکلات و گرفتاری های خود از جمله مسائل مالی را با آن ها مطرح می کنند و آن ها را محرم اسرار خود می دانند. یا این که همسر خود را برای رفع احتیاجات و تأمین آسایش خود و فرزندانشان می خواهند و دوستانشان را برای امور کسبی و خصوصی خود ضروری می دانند.گاهی نسبت به آن ها بیش از همسرشان گذشت و بخشش دارند. بعضی خانم ها نیز به جای این که احساسات و خواسته های خود را با شوهر خود در میان بگذارند با دوستان خود درد و دل می کنند و در حالی که شوهر را ستون خانواده می دانند، نمی توانند با او رفاقت و صمیمیت داشته باشند.
کم حرف زدن و عدم شناختبسیاری از زندگی های خانوادگی بر پایه روابط عاشقانه شروع می شود. زن و شوهر روزهای خوشی را با هم می گذرانند اما از عقاید و مشخصات روحی هم اطلاع کافی ندارند و در حقیقت یکدیگر را کاملا نمی شناسند. پس از مدتی اختلاف ظاهر می شود و ممکن است موجب به هم خوردن زندگی آن ها باشد. بنابراین کسانی که با شناخت لازم از همسر خود با او ازدواج می کنند پایه ای محکم برای زندگی خود می گذارند. در هر حال گفتگو درباره مسائل و مشکلات زندگی می تواند زن و شوهر را به یکدیگر نزدیک تر کند. اختلافات را تا حد لازم برطرف کند و روابطی صمیمانه بین آن ها برقرار سازد. بسیاری از افرادی که با یکدیگر دوستی صمیمانه دارند اختلاف نظر و تفاوت سلیقه یکدیگر را تحمل می کنند. البته به طور کلی توافق زن و شوهر ضرورت داردو با وجود برخی تفاوت ها روابط آن ها می تواند صمیمانه باشد
انتظارات بی موردروابط دوستانه وقتی محکم می شود که توقعات زن و شوهر از هم در حد منطقی باشد. بعضی از شوهران از همسر خود انتظار دارند که همیشه کارهای آن ها را تایید کند و مطیع آن ها باشد. اگر در مواقعی از آن ها انتقاد کند ناراحت می شوند و عکس العمل نامطلوب از خود نشان می دهند. آن ها از دوستان خود چنین انتظاری را ندارند و به آن ها اجازه می دهند که انتقادات خود را نسبت به او بیان کنند. بعضی افراد برای اینکه دوست پیدا کنند سعی می کنند با اشخاص دیگر علایق علائق مشترک پیدا کنند و به این وسیله با آن ها دوست شوند و به بعضی از جزئیات زندگی دوستان خود توجه دارند. اما درباره سرگرمی ها و تمایلات همسر خود این توجه را ندارند. تحمیل نظریات خود به همسر مانع ایجاد روابط کامل دوستانه و صمیمانه است.
عدم قبول برخی تفاوت هاآیا روابط دوستانه مستلزم آن است که زن و شوهر مثل یکدیگر فکر کنند و هیچ گونه تفاوت و اختلافی بین آن ها نباشد؟ بسیاری از افرادی که با یکدیگر دوستی صمیمانه دارند اختلاف نظر و تفاوت سلیقه یکدیگر را تحمل می کنند. البته به طور کلی توافق زن و شوهر ضرورت داردو با وجود برخی تفاوت ها روابط آن ها می تواند صمیمانه باشد. باید اختلافات جزئی را تحمل کرد. تفاوت های عقیده ای یا سلیقه ای می تواند موجب گفتگو ها و مشورت ها باشد، اشتباهات را روشن کند و زندگی را از یکنواختی بیرون بیاورد.
لج بازی و انتقام جوییدوستی و رفاقت وقتی ادامه پیدا می کند که ناراحتی ها و اختلافات گذشته کنار گذاشته شوند و لجبازی و انتقام جویی جای خود را به گذشت و رفتار مسالمت آمیز بدهد. بعضی از اختلافات ممکن است برطرف نشود و اگر همچنان مورد بحث و گفتگو باشد به روابط زن و شوهر لطمه بیشتری وارد می کند و زندگی آن ها را تلخ می کند. اما اگر با مسکوت گذاشتن آن مسئله در بهبود روابط و رفع سوء تفاهمات کوشش شود صمیمیت و همکاری را حفظ می کند. اگر افراد انسانی فاقد دوست و رفیق باشند تنهایی خاصی را احساس می کنند. همسر آن ها می تواند و باید بهترین دوست و یار وفادار آن ها باشد و تکیه گاه روحی باارزشی برای آن ها به حساب آید.
فراوری: زهرا سادات طباطبایی بخش خانواده ایرانی تبیان منبع: کتاب مسائل خانوادگی نوشته محمد تقی صالحی موضوع مطلب : حل اختلافات زناشویی بدون باخت
من و تو، با هم در مورد نیازهایمان اختلاف داریم. من نیازهای تو را محترم می شمرم، اما باید به نیازهای خودم هم احترام بگذارم.
![]() می توانیم اختلافات را به صورت آشکارا و صادقانه حل کنیم؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نباشد ببازد. من و تو، با هم در مورد نیازهایمان اختلاف داریم. من نیازهای تو را محترم می شمرم، اما باید به نیازهای خودم هم احترام بگذارم. پس بیا توافق کنیم که با هم به دنبال راه حلی بگردیم که نیازهای تو را برآورد و هم مال مرا ارضا کند. تا این که هیچ کدام نبازیم.
برای این که در حل اختلاف هر دو طرف برنده باشند باید:- هیچ کدام در یافتن راه حلی برای اختلاف از قدرتشان استفاده نکنند. - لازم است برای تأثیر گزاری بر همسرتان و ترغیب او به حل اختلاف بدون باخت، شما با پیام های من ... بازدارنده پیش قدم شوید: " من میل دارم ببینم آیا راه حل دیگری برای حل این مسئله هست؟ مثلا ممکنه ما با هم بنشینیم و راه حلی پیدا کنیم که هر دو دوست داشته باشیم؟" یا "من این قدر برای رابطه مان ارزش قائلم که جداً می خواهم راه های جدیدی را برای حل مسئله مان امتحان کنم. دوست دارم تو را هم در جریان این روش ها بگذارم." - زمانی را انتخاب کنید که کاملا آزاد باشید. چون وقت بسیاری می گیرد. در خانواده ممکن است عصر جمعه وقت خوبی باشد. - حتما راه حل های پیشنهادی برای مسئله را یادداشت کنید.
شش مرحله برای حل اختلاف بدون باخت وجود دارد:
قدم اول: حساس ترین مرحله، روشن کردن مسئله استدرک روشن نیازهای یکدیگر برای حرکت به سوی راه حلی که ارضا کننده آن نیازها باشد، اساسی است. در این اولین قدم توجه شما به نیازها است و هنوز نوبت راه حل ها نیست. نیازهایی مثل: وقت آزاد بیشتر و یا آرزوی داشتن تفریح و ....
قدم دوم: به وجود آوردن راه حل های ممکن مرحله ای که هر دوی شما می گویید:" بیا عقل هایمان را روی هم بگذاریم و یک راه حل سازنده پیدا کنیم." برای این که از این مرحله بیشترین استفاده را ببرید، بهترین کار این است که : - هر دوی شما این کار را به صورت یک تجربه خلاقانه حقیقی ببینید و آزادانه عقاید و نظرات خود را در مورد حل مسئله بیان کنید. - همین طور از قضاوت یا انتقاد از راه حل های دیگران بپرهیزید - سعی کنید فهرستی از تمام راه حل های ممکن تهیه کنید. - اگر روال کار سست شد ، مسئله را به صورت نیازها بیان کنید. گاهی اوقات این کار دوباره چرخ ها را به گردش می اندازد. راه حل یک چیز است و عمل به آن چیز دیگری. مشخص کنید چه کسی باید تا چه وقت چه کاری را انجام دهد.سازنده تر آن است که قبول کنیم دیگری به تصمیم عمل می کند، بنابراین هرگز سوال" اگر عمل نشد چه..؟" را مطرح نکنید
قدم سوم: ارزش یابی راه حل هاراه حل هایی را که طبق توافق دو طرف کارایی لازم را ندارند حذف کنید. بعضی اوقات در زمان ارزش یابی راه حل ها ، یک راه حل کاملا تازه به نظر می رسد که از دیگر راه حل ها بهتر است.
قدم چهارم: تصمیم گیری روی یک راه حل قابل قبول برای هر دو طرفاگر دو طرف راه حلی را آزادانه انتخاب نکنند ممکن است بعدا به آن عمل هم نشود. وقتی ظاهرا به یک نتیجه قابل قبول برای هر دو طرف نزدیک شدید، آن را بیان کنید تا مطمئن شوید هر دو طرف فهمیده اند تا سوء تفاهمی پیش نیاید.
قدم پنجم: عمل بر اساس راه حلراه حل یک چیز است و عمل به آن چیز دیگری. مشخص کنید چه کسی باید تا چه وقت چه کاری را انجام دهد.سازنده تر آن است که قبول کنیم دیگری به تصمیم عمل می کند، بنابراین هرگز سوال" اگر عمل نشد چه..؟" را مطرح نکنید. در بیشتر موارد لازمه ارتباط متقابل ، اعتماد متقابل و عملکرد موثر به آن است. سرزنش و غر زدن بیشتر باعث وابستگی و رنجش می شود تا به عهده گرفتن مسئولیت شخصی. اگر با گذشت زمان ، طرف دیگر به سهم خود از تصمیم گرفته شده عمل نکند لازم است بگویید مثلا: " من جداً نا امید و ناراحتم چون ما در مورد اختلافمان توافق کردیم و تو به توافق خودت عمل نکردی" آن وقت شخص دیگر متوجه می شود که شما از او انتظار داشتتید مسئول باشد.
قدم ششم: کنترل نتیجه راه حلحالا زمان آن فرا رسیده که تأثیر بخشی راه حل خود را با این سوال مورد ارزش یابی قرار دهید: آیا در حقیقت این راه حل به نیازهای هر دو ما پاسخ می دهد؟ ممکن است همیشه مطلوب ترین نتیجه به وجود نیاید و ممکن است با رسیدن به یک هدف ، هدف دیگری که از اولی مهم تر بوده به خطر بیفتد. اگر چنین اتفاقی افتاد ، اطمینان داشته باشید که درِ گفتگوی دوباره را همیشه باز نگه خواهید داشت. فرآوری : زهرا سادات طباطبایی بخش خانواده ایرانی تبیان منبع: فرهنگ تفاهم در ازدواج موضوع مطلب : گرم وعاشقانه حتی باوجود نفر سوم
به دنیا آمدن کودک اگرچه واقعیت خوشایند و اتفاقی میمون است ولی گاه به حدی روی زندگی زوج اثر می گذارد که شور و شعف پدر و مادر شدن جای خود را با عواطف و احساسات دیگری عوض میکند تا آنجا که فرزند را رقیب خود تلقی میکنند.
![]() تولد نوزاد و کودکی که 9 ماه همه انتظار تولدش را کشیدهاند، به آن شیرینی هم که اطرافیان فکر میکنند، نیست! بعد از فروکش کردن شور و شوق اولیه و زمانی که والدین با یکدیگر تنها شدند، به مرور روی دیگر سکه خود را نشان میدهد. بیشتر افراد فکر میکنند با به دنیا آمدن یک نوزاد، کانون خانواده گرمتر و صمیمیتر میشود. این طرز فکر اشتباه نیست اما زمانی این رویای قشنگ به واقعیت تبدیل میشود که والدین قبل از تصمیمگیری آموزشهای لازم را در این زمینه دیده باشند.
همچنین اطلاعات کافی را در مورد مسئولیتها در زمینههای مختلف داشته باشند و بدانند هر فرد در نگهداری و تربیت بچه و در قبال طرف مقابل (همسر خود) چه کارهایی باید انجام دهد. به علاوه بعد از ورود بچه چگونه خانواده را اداره کنند تا میان هیچیک از اعضا اختلافی به وجود نیاید.
چگونه مادر و پدر شدن، روابط شما را تحت تأثیر قرار خواهد دادوالدین منتظر، ماهها خود را برای ورود نوزادشان آماده میکنند. زمانی که کوچولوی خود را به خانه میآورند، کلاسهای مختلفی میروند، به اندازه یک کتابخانه کتاب میخوانند و آنقدر لباس کوچک میگیرند که برای پر کردن یک کمد لباس کافی هستند. اما حتی با تمامِ این آماده سازیها، واقعیت مراقبت از یک نوزاد میتواند مستأصل کننده باشد. وقتی که کودکتان دو یا سه ساله میشود، روابط شما با همسرتان تغییر خواهد کرد. در اینجا میگوییم هنگامی که نوزادتان به دنیا میآید، باید انتظار چه چیزهایی را داشته باشید و چگونه با آنها کنار بیایید.
والدین بهتر است بدانند پدر نهتنها بعد از تولد بچه بلکه در دوران بارداری و جنینی نقش بسزایی دارد.به بیان دیگر، نحوه برخورد پدر با مادر در دوران بارداری و آرامشی که مادر از پدر دریافت میکند، میتواند تاثیر بسزایی برای جنین داشته باشد. درست است که مسئولیت مراقبت از بچه با مادر است اما پدر هم باید نقش خود را در این زمینه به خوبی ایفا کند چون خانواده شامل پدر و مادر و فرزند است و هیچکدام از این اعضا مجزا و تفکیک شده نیستند. هرگونه مساله و مشکل در هر ضلع مثلث خانواده باعث میشود تا 2 ضلع دیگر هم درگیر شوند. مهمترین چیز این است که خلاقیت خود را به کار بگیرید و برای با هم بودن، بهترین راهی را که برای شما مناسب است انتخاب کنید. این میتواند به معنی رفتن برای صرف ناهار به خانه مادر بزرگ و پدر بزرگِ مشتاقی باشد که از تماشای نوزاد و بازی با او لذت میبرند
بچه خود را رقیبتان فرض نکنیدمشکل شدیدی که ممکن است رابطه زوجها را بعد از تولد فرزند به خطر بیندازد، مشکل حسادت به فرزند خود است. حتی گاهی یکی از زوجها فکر میکنند بچهها رقیب آنها در زندگی زناشوییشان هستند. این طرز فکر زمانی برای مرد به وجود میآید که مادر تمام تمرکز خود از جمله انرژی، احساسات و وقتش را 24 ساعته صرف فرزند خود میکند. این روند باعث میشود تا زن از همسر خود و وظایفی که نسبت به او دارد، غافل شود. این غفلت ناخودآگاه جرقهای ایجاد میکند که همسر بدون بیان احساسش به فرزند خود حسادت کند. در پی این حسادت، به مرور همکاری، مساعدت و همیاری مرد کاهش مییابد. حتی برعکس ممکن است توجه بیاندازه پدر به نوزاد این حس حسادت و رقابت را در مادر به وجود آورد. البته تنها تفاوتی که بین زن و مرد وجود دارد، این است که خانمها احساس خود را راحت بروز میدهند و در مورد حسادت خود و کمشدن محبت همسرشان نسبت به آنها ابراز نارضایتی میکنند؛ در حالی که آقایان هیچگاه در مورد احساس خود صحبت نمیکنند و آن را بهصورت علنی بروز نمیدهند.
زمانی که همسر تمام توجه خود را متمرکز فرزند خود کند و از وظایف خود و نیازهای همسرش از جمله نیازهای حسی و عاطفی، جسمی و زناشویی غافل شود؛ ممکن است اختلافاتی در رابطه به وجود آید. برای جلوگیری از ایجاد این مشکل یا به حداقل رساندن اختلافات، مرد خانواده باید در این راستا منفعل نباشد. به بیان دیگر، پدر باید در نگهداری نوزاد داوطلب شود و حتی مقداری از مسئولیتهایی که بر عهده مادر است، مثل تعویض بچه یا حتی غذا دادن به او را بر عهده بگیرد. در نهایت هدف از این کار این است که مادر احساس کند کار و مسئولیتی که بر دوش دارد، سبکتر شده است و در پی این احساس میتواند وقت و زمان آزادتری داشته باشد و زمانی را به همسر خود اختصاص دهد. ![]() بچه متعلق به هر دوی شماستگاهی پیامد ابراز علاقه شدید و مستقیم یکی از والدین بهخصوص مادران، ممکن است این باشد که مادر حق کمتری به پدر بدهد تا ابراز احساسات کند و برخی خانمها این مجوز را برای همسر خود صادر نمیکنند و این محبت زیاد را معطوف به خود میدانند. این احساس به این دلیل بروز میکند که خانمها فکر میکنند پدر میخواهد تملک و مالکیت خود را نسبت به بچه نشان دهد و مادر به رفتار پدر حساستر میشود. در این مواقع پدر با استفاده از عبارتهایی مثل «بچه تو» یا «کودک تو»، میتواند کمی از آن علائم و احساسات زنانه را کنترل و این طرز فکر مالکیت را از مادر دور کند.
وقتی را برای با هم بودن بیابیدبا اینکه نوزادتان شما را به یک خانواده سه نفره تبدیل کرده است، شما دو نفر هنوز هم به زمانی برای با هم بودن به عنوان یک زوج و تحکیم روابطتان نیاز دارید. چون زندگی شما اکنون پر مشغلهتر است، بهترین راه برای یافتن زمان، برنامه ریزی برای آن است. یک برنامه هفتگی برای سپردن نوزاد به پرستار یا فامیل و سپس دیدن فیلم و یا بیرون رفتن برای شام را امتحان کنید. اگر هنوز آمادگی ندارید که کودکتان را به پرستار یا شخص دیگری بسپارید، پس از اینکه نوزاد را در تختش خواباندید، یک شام مخصوص دو نفره را ترتیب بدهید. بیدار ماندن پس از اینکه نوزادتان به خواب رفت میتواند به شما زمانی را بدهد که هر روز با یکدیگر ارتباط برقرار کنید. سعی کنید هر روز حداقل 20 دقیقه را به صحبت و در میان گذاشتن احساساتتان اختصاص دهید. شما میتوانید این کار را در حین زمانی که ظرفها را با یکدیگر میشویید و یا هنگامی که برای خواب آماده میشوید، انجام دهید. در روزهای تعطیل از خانه بیرون بیایید و به عنوان یک خانواده تفریح کنید، مثلاً به پارک بروید و یا از موزه دیدن کنید. حتی یک پیاده روی خانوادگی، پس از زمانی که از سر کار به خانه بازگشتهاید وقت کمی را برای با هم بودن به شما خواهد داد، درحالی که کوچولویتان نیز از حرکت خود در کالسکهاش لذت میبرد.
فراوری:نسرین صفری بخش خانواده ایرانی تبیان منابع:زندگی مثبت/بیتوته موضوع مطلب : همسری همیشه مشغول!
همیشه سرش شلوغ است و دیر به خانه بر می گردد ، آخر هفته ها هم مشغول کاراست. وقتی هم شکایت می کنم می گوید به خاطر ماست که این همه کار می کند.
![]()
در دنیای پرفشار و پرهیاهوی امروز زیاد کار کردن امری عادی به نظر می رسد. همه ما سرمان شلوغ است، همه ما بیمار می شویم و درگیری های خانوادگی داریم و مسائل کاری توجه هر کسی را به خود جلب می کند اما کسانی هم هستند که کار، همه زندگی آن ها را به خود اختصاص داده و می خواهند با کار به رضایت خاطر و خوشنودی برسند ، به تعبیری دیوانه کار هستند.
آن ها همیشه ما را منتظر می گذارند . چون علاقه ای به برقراری ارتباطی صمیمی ندارند باعث می شوند تا همسر و دوستان نزدیک شان از دست آن ها خسته شوند. همیشه سرشان شلوغ است و دیر به خانه بر می گردند و آخر هفته ها مشغول کارند و این امر باعث می شود تا نزدیکانشان احساس کنند که طرد شده اند. در ضمن خیلی خوب می دانند که وقتی شما از کم توجهی آن ها شکایت می کنید چگونه تقصیر را به گردنتان بیندازند و کاری کنند که احساس گناه کنید . کارهایشان را به رخ می کشند و از امکانات رفاهی که در اختیارتان گذاشته اند صحبت می کنند و البته در ذهن خودشان همیشه حق با آن هاست.
این افراد ویژگی هایی دارنددر ارتباط با دیگران و خواسته هایشان دچار مشکل می شوند آن ها در حقیقت می خواهند که با دیگران در ارتباط باشند ولی تمام زندگی شان مطابق برنامه تنظیم شده و وقت این کار را ندارند. از نظر آن ها تمام کارهایشان مهم است.اگر بخواهند مسائل دیگری را در برنامه خود بگنجانند به نوع موضوع ، ارزش شخص مورد نظر و تقدم زمانی توجه می کنند. اگر نخواهند در مورد خاصی شما را همراهی کنند هزار نوع عذر و بهانه می آورند.
همیشه شما را منتظر می گذارند"این هفته نه، هفته دیگه" " امسال نه ، سال دیگه" " فردا نه، حالا شاید 5 شنبه" " حالا ببینیم چی میشه" شما می توانید هر نوع برنامه ای را که می خواهید خودتان تنظیم کنید و مطمئن باشید که به قول آن ها هیچ اطمینانی نیست. همیشه وعده فردا می دهند ولی فردا کی می آید معلوم نیست. همیشه در حال عذرخواهی وتأسف خوردنند زیرا واقعا می خواهند با شما باشند ولی وقت ندارند. لازم است به اشتیاق خود به کار همانند یک اعتیاد بنگرید. یک روز را تعطیل کنید و به خود استراحت دهید و برای پر کردن ساعت هایتان هیچ برنامه ای ننویسید . در ابتدا شاید بسیار سخت و ناراحت کننده باشد و ممکن است حس خوبی نداشته باشید. حسی ناآشنا که احساس راحتی نمی کنید ، بدانید این ناراحتی کاملا طبیعی است وقتی با شما هستند دائم بی تابی می کنند و نگران تعهدهای شغلی اندهیچ وقت نمی توانید به مرحله بعد رابطه خود با این افراد فکر کنید زیرا همیشه به طرح و برنامه ای جدید فکر می کنند.
این افراد خواهان روابط صمیمی نیستندنمی خواهند که ارتباط صمیمی برقرار کنند. تمایلی به درگیری های احساسی ندارند و خوششان نمی آید که کسی موضوع مورد بحث را احساسی کند.البته احساس شما را مستقیم سرکوب نمی کنند بلکه سعی می کنند تا از کنار آن بگذرند. هیچ وقت مستقیم نمی گویند که تمایلی به فلان کار ندارند بلکه می گویند که کار داریم و باید به موضوع دیگری رسیدگی کنیم. بسیار خوش صحبت اند و همیشه درباره داشتن رابطه ای صمیمی حرف می زنند ولی حقیقت خلاف این موضوع را ثابت می کند.
چرا کار برایشان این همه ارزش دارد؟در مباحث روان شناسی ، زخم روحی این افراد ، حس رها شدگی است. خواه این حس واضح و آشکار باشد مانند از دست دادن یکی از والدین در دوران کودکی و یا ناآشکار به طوری که کودک از لحاظ عاطفی حس می کند رها شده و به او توجهی نمی شود و در اکثر موارد باز هم والدین مسبب این امرند. داشتن پدری است که اکثر اوقات دور از خانواده است و یا مادری که خانه را ترک کرده . این موارد باعث ایجاد غمی احساس نشده اند. در دوران جوانی این افراد به خود جرأت نمی دهند که قدم در روندی احساسی بگذارند و دوباره حس رهاشدگی را بازسازی می کنند. این کار را با نادیده گرفتن و رها کردن احساسات خود و یا احساسات شما، انجام می دهند. این کودکان وقتی بزرگ می شوند سعی می کنند تا تجربه تلخ رها شدگی از طرف والدین را به دیگران بچشانند. بنابراین برای آن ها فقط این ارزش دارد که بتوانند در کارها و فعالیت های مختلف ، موفق باشند وبرای احساس نکردن دردشان خود را با کارهای دیگر سرگرم می کنند.
چگونه پر کاری خود را تعدیل کنید؟
![]()
یک روز را به خود استراحت بدهید لازم است به اشتیاق خود به کار همانند یک اعتیاد بنگرید. یک روز را تعطیل کنید و به خود استراحت دهید و برای پر کردن ساعت هایتان هیچ برنامه ای ننویسید . در ابتدا شاید بسیار سخت و ناراحت کننده باشد. اگر یک روز زیاد است ، نصف روز یا یک ساعت این کار را انجام دهید. و در این زمان سعی کنید کار دیگری انجام دهید. ممکن است حس خوبی نداشته باشید. حسی ناآشنا که احساس راحتی نمی کنید ، بدانید این ناراحتی کاملا طبیعی است.
دنیای فعالیت های خود را کوچک تر کنیدبرای این که بدانید چه کارهایی را از برنامه خود حذف کنید ، فهرستی از تمامی فعالیت هایی که در طول روز انجام می دهید تهیه کنید.
سفری به دنیای درون داشته باشیدلازم است از دنیای خارج به دنیای درون سفر کنید تا بفهمید دنیای درون نیز همانند دنیای بیرون باارزش است. باید به زندگی احساسی خود نیز به چشم یک فعالیت نگاه کنید. برای مثال دفعه بعد که دوستتان را دیدید سعی کنید تا سه موضوع درباره خودتان برایش تعریف کنید و یک روزاز او بخواهید تا این کار را انجام دهد.
سعی کنید ، به نوعی دیگر احساس کنیداین افراد بسیار فعالند و هر گونه فعالیتی به جز شغل و کار در نظرشان ترسناک جلوه می کند.هر چه بیشتر در فعالیت های خود تغییر ایجاد کنید ، تجربه های متفاوتی را به دست می آورید.
گریه کنید ، غصه بخورید و غم خود را حس کنیدنباید فقط سعی کنید شکست ها را فراموش کنید، چون گذشت زمان زخم را خوب نمی کند. احساس کردن درد این شکست ها نیز لازم است. این احساس درد، همان غصه خوردن است که به تدریج باعث درمان و شفای شما می شود. درباره غم تان صحبت کنید. درست نیست که با سرگرم کردن خود ، درد را از خود دور کنید، با احساس کردن غم خود می توانید روزی جدید را احساس کنید.
فرآوری: زهرا سادات طباطبایی بخش خانواده ایرانی تبیان
منبع: 9 دسته عشاق موضوع مطلب : پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
![]() |