الماسها می درخشند...! تقلب های همسرداری!
برای این که اطمینان همسرت را به دست بیاوری ، به او نزدیک شو. همین عبارت دوستت دارم معادل میلیاردها تومان پول نقد است..
محکوم نکنید!
بهتر است در گفتگو با هم هیجانی حرف نزنیم. لحن و آهنگ کلام خود را پایین بیاوریم. نفوذ کلام بیشتر می شود و ما نیز در برابر تحریک به خشم دیر تر برانگیخته می شویم و شاید هم نشویم . فاصله ای که بین بروز خشم و واکنش اتفاق می افتد ، می تواند ما را سر عقل آورد و خشونت های لفظی نکنیم و در صورتی که طرف ما هیجانی شد ، ما دیرتر در مقام پاسخ برمی آییم جو آرام می شود
قاتل رابطه زناشویی قدری در کنش ها و واکنش ها تامل کنیم . در صورتی که دست از برخوردهای هیجانی برداریم ، می توانیم عاقلانه تر فکر کنیم و تصمیم بگیریم . می توانیم وضعیت نشستن و برخاستن خود را تغییر دهیم . می توانیم در این فاصله تصمیم بگیریم که محل را ترک کنیم تا موجب درگیری های بیشتر نشود.می دانیم که خشم ما ناشی از فکر و تعبیر و تفسیر و بعد به هم ریختن ترکیبات هورمونی و بیوشیمی خون است. وقتی فضا را تغییر دادیم شرایط روانی و عصبی ما نیز به فوریت تغییر می کند. ما برنامه ریزی شده و شرطی هستیم. یعنی با عادت های گذشته عجین شده ایم . تنها با تغییر وضعیت و فضا می توانیم عادت ها را در نطفه خفه کنیم. در غیر این صورت تسلیم عادت می شویم و از نو دسته گل به آب می دهیم.
فرآوری: طباطبایی بخش خانواده ایرانی تبیان منبع: زندگی معکوس از دکتر پیمان آزاد موضوع مطلب : آموزش انس با خداروحیه انسان در ابتدا مانند ماده سیال قابل انعقادی است که به هر قالبی ریخته شود بر اثر مرور زمان منعقد شده و شکل همان قالب را به خود می گیرد و هر چه بیشتر در قالب بماند محکمتر شده و تغییر شکلش دشوارتر است. تربیت دینی کودکان از همان دوران کودکی آغاز می شود. درست است که نوزاد معانی کلمات و جملات را نمی فهمد و خصوصیات مناظر و اشکال را تشخیص نمی دهد لکن آنها را می شنود و می بیند و اعصاب و مغزش از آنها متاثر می گردد. کودک تدریجا با آن چه دیده یا شنیده است مانوس و آشنا می گردد و همین آشنایی در آینده او موثر است. به تدریج که کودک بزرگتر می شود خصوصا اگر در خانواده دیندار زندگی کند به خدا توجه پیدا می کند و گاه گاه نام خدا را بر زبان جاری می سازد. از حرفها و سوالا تش پیداست که فطرتش بیدار گشته و می خواهد در این باره اطلاعات بیشتری به دست آورد. اولیا و مربیان باید به تمامی سوالا ت و چراهای کودک پاسخ دهند والا روح تحقیق و کنجکاوی او خاموش خواهد شد اما پاسخ دادن به سوالات آنها کار آسانی نیست. پاسخها باید صحیح و کوتاه و قابل فهم برای کودک باشد. باید از گفتن مطالب سنگین و خسته کننده جدا اجتناب کرد زیرا کودک خردسال برای درک مطلب دشوار آمادگی ندارد و لذا تعلیمات دینی باید مطابق فهم و استعداد وی باشد. باید از همان ابتدا فکر و دل فرزند خود را با ایمان و تعهد دینی آشنا ساخت و در صورت بروز لغزش با قاطعیت و تدبیر از آنها جلوگیری نمود.
درست است که پسر بعد از 15 سال و دختر بعد از 9 سال به حد تکلیف شرعی می رسد و قبل از آن تکلیفی ندارند اما انجام تکالیف دینی را نمی توان تا این سن به تاخیر انداخت. باید انسان از کودکی به انجام عبادت و تکالیف دینی عادت کند تا در سن بلوغ به آنها رغبت داشته باشد. اما شوق انجام فرایض دینی در کودکان چگونه ایجاد می شود؟ در انجام فرایض دینی آن چه بسیار مهم است نحوه آموزش ماست. مهمترین نکته ای که لازم است کودکان بدانند این است که انجام فرایض دینی برای خودشان چه سودی دارد. کودکان باید به این آگاهی و باور برسند که اگر دستورات دینی را اجرا کنند و به آنها احترام بگذارند به چه آرامش ذهنی و روحی می رسند. اگر نماز بخوانند چه حالتی دارند و اگر نخوانند چگونه اند. اگر راست بگویند احساس آرامش و راحتی بیشتری می کنند یا اگر دروغ بگویند؟ بنابراین بهتر است از کودکان بخواهیم انجام دادن یا ندادن فرایض دینی را مقایسه کنند تا خودشان نتیجه بگیرند که پای بندی به این احکام به نفع آنهاست. باید قبل از این که بچه ها به سن تکلیف برسند آنها را برای این امور آماده کنیم یعنی فضای خانواده باید ملکوتی باشد همین که کودک می بیند پدر و مادرش نماز می خوانند و سایر فرایض دینی را رعایت می کنند کار بسیار مهمی صورت گرفته است. در مورد نماز خواندن کودکان اگر آنها به سنی رسیده اند که می توانند مطالعه کنند کتاب به آنها معرفی کنیم. به آنها بگوییم مطالعه کنند و آنها را همراهی کنیم. ولی به هر حال تا آن جا که مقدور باشد باید با محبت و مهربانی آنها را به انجام تکالیف دینی ترغیب و تشویق کنیم. در دوران بلوغ همزمان با بیدار شدن سایر غریزه ها و نیازهای روانی، وجدان دینی و اخلا قی نیز در درون نوجوان بیدار و فعال می شود و او را به تفکر درباره معنویات و حقایق دینی وا می دارد. دست یافتن به ایمان دینی، نوجوان را در رسیدن به آرامش روانی- که از نیازهای مهم این دوران است- کمک می کند و اضطراب های او را فرو می نشاند. از نظر دانشمندان دوره نوجوانی دوره شکل گیری اعتقادات است. در این دوره خانواده نباید فرزند خود را در حل و فصل مسائل فکری و یافتن پاسخ پرسش های اساسی تنها بگذارد بلکه باید به روشی منطقی او را در حل مسائل خود یاری کند. اگر پدر و مادر خود اهل مطالعه هستند با معرفی کتاب های مناسب و بحث و گفت و گو با او ذهنش را نسبت به مسائل روشن سازند. اگر والدین آمادگی و توانایی کافی برای این کار ندارند بهتر است فرزند نوجوان خود را با کسی که مورد اعتماد و آشنا با مسائل فکری و اعتقادی است مرتبط سازند تا پاسخ پرسش های خود را از این فرد دریافت دارد. معلمان و مربیان مدرسه ای که فرزند شما در آن به تحصیل مشغول است معمولا مناسب ترین افراد برای انجام این کارند. درهر حال شرایطی خاص که نوجوان در آن قرار دارد اقتضا می کند که به تربیت دینی و اعتقادی او اهمیتی بیشتر داده شود تا او بتواند از بلا تکلیفی، ابهام و سردرگمی دوران نوجوانی نجات یافته و فلسفه روشنی برای زندگی خود پیدا کند.
باید دانست که دست یافتن به ایمان دینی، نوجوان را در رسیدن به آرامش روانی- که از نیازهای مهم این دوران است- کمک می کند و اضطراب های او را فرو می نشاند. هنر پدر و مادر در این است که با استفاده از روش های مختلف بتوانند دین و احکام آن را برای کودکان و نوجوانان شیرین و جذاب سازند تا رغبت آنها نسبت به دین بر انگیخته شود. اگر پدر و مادر از همان ابتدا فکر و دل فرزند خود را با ایمان و تعهد دینی آشنا سازند و در صورت بروز لغزش با قاطعیت و تدبیر از آنها جلوگیری کنند، فرزند نوجوان آنها با جسارت قدم در بیراهه نمی نهد و تسلیم هوی و هوس نمی شود چرا که ریشه بسیاری از لغزشها و انحرافات نوجوانان را باید در سهل انگاری و بی تفاوتی و غفلت خانواده ها جستجو کرد.
منابع : 1. مبانی تربیت اسلامی عباس چراغ چشم 2. کلیدهای تربیت کودکان و نوجوانان(پاسخ به والدین) دکتر سیما فردوسی 3. راهنمای پدران و مادران محمد علی سادات مردم سالاری موضوع مطلب : عاشقترش کنید...تعلیم و تربیت و آداب و شرایط آن ، از مباحث پیچیده در حوزه زندگی انسان است . زیرا تربیت دینی ، پروراندن نفوس انسانها با استفاده از تعالیم و معارفی ارزنده است . معارف والایی که خداوند برای انسان نازل کرد و آنها را از زبان برترین معلمان بشریت یعنی پیامبران به او تعلیم داد . در این میان ، امر خطیر تربیت دینی درمورد کودکان و نوجوانان از اهمیت زیادی برخوردار است . زیرا تفهیم آموزه های دینی و ارائه تعریف درستی از آغاز و فرجام جهان به اندازه فهم کودک ، درایتی خاص را می طلبد . کودکان می خواهند بدانند از کجا آمده اند ؟ چگونه آمده اند ؟ به کجا می روند و چه کسی آنان را به این جهان آورده است ؟ این سؤالات می تواند نخستین زمینه ها را برای تربیت دینی فراهم کند . همانطور که گفتیم بیشتر روان شناسان بر این نکته توافق نظر دارند که تربیت باید از کودکی آغاز شود . این مسئله در نظام دینی اسلام نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است . بررسی روانکاوان نشان داده است که در کودکان ، در حدود سن چهار سالگی احساس مذهبی بروز می کند . درواقع کنجکاوی های کودکان درمورد وجود خدا و آفرینش جهان در این سنین آغاز می شود . این مسئله روان شناختی در بین احادیث و روایات پیشوایان دینی اسلام هم دیده می شود . امام محمد باقر(ع) در این مورد می فرماید : " در سن سه سالگی کلمه توحید را به کودکان بیاموزید . در چهار سالگی آنان را با نبوت پیامبر (ص) آشنا کنید .... و در هفت سالگی وضو و نماز را آموزش دهید ." روان شناسان می گویند : با افزایش سن کودک ، سه گونه احساس مذهبی در او بوجود می آید . مرحله اول رشد و گسترش حس مذهبی ، مرحله دوم پیدایش تردید در آموخته های دینی و مرحله سوم ، پیدایش پرسش های برخاسته از این تردیدهاست . توجه به این پرسشها و شناخت ویژگیهای عاطفی و عقلی کودکان ، در این مرحله بسیار مهم است . گاهی اوقات عکس العمل نادرست والدین و مربیان دربرابر پرسشهای دینی و مذهبی کودکان ، آنان را برای همیشه از دین دور می کند . این مسئله می تواند یکی از آسیب های تربیت دینی باشد . هر باوری اعم از دینی و یا غیر دینی ، زبان مناسب خود را می طلبد و اگر عقیده ای مربی و مبلغ فهیم و با درایت نداشته باشد ، هرگز نمی تواند مفاهیم اساسی خود را به مخاطبان منتقل کند . همانطور که در تاریخ دیده شده ، پیامبران هر عصر در زمان خود از نام آورترین و موثرترین شخصیت های جامعه خویش بودند . زیرا بهترین و زیباترین سخنان ، زمانی بر دل مخاطب می نشیند که از زبان کسانی بیان شود که سراسر زندگیشان آمیخته با اعمال نیک و شایسته است . مدارای معقول درمورد کودکان ، حلقه های عاطفی میان آنها و والدین را مستحکم می کند .
نکته مهم دیگر در تربیت دینی کودکان ، فراهم کردن زمینه مناسب و فضای مطلوب در محیط خانواده است . پیامبر گرامی اسلام (ص) چهار توصیه اساسی درخصوص تربیت دینی فرزندان دارد که می تواند برای همه خانواده ها راهگشا باشد . رسول خدا (ص) می فرماید : " آنچه که کودک در حد توان خود انجام می دهد ، از او بپذیرید و آنچه را که برای کودک سنگین و طاقت فرساست ، از او نخواهید / او را به گناه و سرکشی وادار نکنید / به او دروغ نگوئید / و دربرابر او به اعمال سبک و حقارت آمیز دست نزنید ."
تعمق در توصیه های پیامبر گرامی اسلام (ص) ما را به چند راهکار در تربیت دینی کودکان هدایت می کند . اول اینکه شناخت ویژگیهای عاطفی و روان شناختی کودکان ، بسیار مهم است . نکته دیگر آنکه رفتار محبت آمیز ، از عوامل رشد و تربیت صحیح کودک است . مدارای معقول درمورد کودکان ، حلقه های عاطفی میان آنها و والدین را مستحکم می کند . هنگامی که این ارتباط عاطفی برقرار شود ، کودکان برای یافتن نیازهای عاطفی خویش به جاذبه های بیرون از خانه نمی اندیشند . دراین صورت والدین برای آنان الگوهایی دوست داشتنی خواهند بود .
تربیت دینی در فرایند خود متضمن اصل آماده سازی مخاطب است . در این مرحله باید به آمادگی جسمانی - روانی- عاطفی و عقلانی کودکان توجه داشته باشیم . ابتدا باید آنان را آماده پذیرش نماییم . اگر بخواهیم درمقابل فردی که سیر و اشباع از غذاست ، انواع غذاهای لذیذ را بگذاریم ، مسلما او راغب به خوردن نمی شود. به همین دلیل در تربیت دینی باید نیاز درونی کودکان و نوجوانان را برانگیزیم تا زمین دلشان مستعد پذیرش بذر ایمان شود . برای این منظور لازم است تا با فراهم نمودن زمینه های صحبت ذهن آنها را با چالش همراه کنیم تا برای رفه این چالش و کنجکاوی مبادرت با پرسش کنند تا ما بتوانیم آموزه های بیشتری را در اختیار آنها بگذاریم. " آنچه که کودک در حد توان خود انجام می دهد ، از او بپذیرید و آنچه را که برای کودک سنگین و طاقت فرساست ، از او نخواهید / او را به گناه و سرکشی وادار نکنید / به او دروغ نگوئید / و دربرابر او به اعمال سبک و حقارت آمیز دست نزنید ."
نکته مهم دیگر در تربیت دینی ، استفاده از فنون ، ابزارها و تکنیکهای خاص است . گاهی می توان از داستانهای دینی استفاده بهینه کرد . داستان ضمن بالا بردن سطح فکر و معرفت کودکان ، احساس دینی را در آنان بر می انگیزد . بردن کودکان به محافل و مجالس مذهبی و مساجد اگر با خاطره ای شیرین و خوش همراه باشد ، زمینه لازم را برای پرورش دینی آنان فراهم می کند . گاهی می توان از طریق بازی و سرگرمی ، مفاهیم دینی را به کودکان منتقل کرد . طی سالهای اخیر ، مراکز اسلامی با طراحی بازیها و سرگرمیهای کامپیوتری ، گامهای جدیدی را برای آموزش و تربیت دینی کودکان برداشته اند . برای آموزش هر امری باید شرایط را جهت تداعی های بیشتر فراهم کنیم . و هر چه مواد آموزشی با وقایع مثبت تر همراه باشد امکان این تداعی ها افزون تر است.
و شاید مهم ترین اصل در تربیت که بر پایه الگو سازی و همانند سازی استوار است وجوب دارا بودن عقاید پاک و خالص پدر و مادر است . کودک برای آموختن به سر مشق نیاز دارد و اگر این سر مشق در محیط خانواده حاضر نباشد به زحمت می توان به رشد دینی آن امید وار بود. و در آخر اینکه برای افزایش هر خصیصه نیاز به تشویق رفتار مثبت اندک ضروریست.
صدای جمهوری اسلامی همراه با اضافات تنظیم : کهتری موضوع مطلب : روابط نامرئی درارتباط دختر و پسر ارتباط دختر و پسر و شرایط آن(3)
در مقالات قبل راجع به انگیزه ها ی برقراری ارتباط با جنس مخالف واثرات زیان بار ارتباط ناصحیح به اختصار صحبت کردیم وحالا نوبت می رسد به بحث اصلی که همان پیشگیری از به وجود آمدن چنین رابطه ای ست . علل و عوامل گوناگونی در بروز رفتارهای نادرست در روابط دختران و پسران نقش دارند که میتوان بهطور کلی این عوامل را به سه دسته زیر تقسیم کرد: 1- نوجوان و افکار غیرواقعی او 2- خانواده و شیوههای برخورد آنان با نوجوان 3- شیوههای برخورد جامعه با نوجوان
1- نوجوان و افکار او انسان در زندگی خویش پیوسته تجربیات تازهای کسب و شناختهای نادرست خویش را تصحیح میکند. سنین میانسالی و پس از آن، به انسان این امکان را میدهد که به واقعیات ذهنی خویش واقف شود و بپذیرد که آنچه را او میداند و میشناسد، تمامی واقعیت نیست. به این لحاظ است که انسان در میانسالی، اساسا با احتیاط سخن میگوید و با احتیاط عمل میکند.
در سنین نوجوانی ما شاهد شکل دیگری از این مسئله هستیم. نوجوان به دلیل غلبه «خودمحوری شناختی» بر ذهنش، نمیتواند به آسانی در خصوص وجود یا فقدان شاخه های دیگری از واقعیت و با احتمال خطا بودن اندیشه خود، فکر کند. به سخنی دیگر نوجوان به آسانی نمیتواند از ذهن خویش خارج شود و ذهن دیگران را نیز در نظر بگیرد. به همین لحاظ است که در مورد اندیشه و باور خود مطلق عمل میکند و باور خود را تقریبا بهطور مطلق، درست میپندارد. همین مسئله باعث میشود که کمتر به عواقب عمل خویش و وقایعی که ممکن است در آینده، به وقوع بپیوندند، بیندیشد. به همین دلیل باید به لحاظ تربیتی مراقبت بیشتری نسبت به افکار و اندیشههای نوجوان اعمال کرد. باید از طریق برقراری روابط صمیمانه از طرف اولیای خانه و مدرسه با او، و نیز گفت وشنود زیاد با وی، در جریان محتوای فکری او قرار گرفت و بدون موضعگیری سریع و ناپخته در مقابل افکار نادرست وی، از طریق ارائه شواهد جانبی، نوجوان را به این فکر کشاند که در مورد باورهای خویش بیشتر تامل و افکار نادرست خود را اصلاح کند.
یکی از منابع بسیار مهم در تغذیه فکری نوجوانان، وجود افکار رایج بین آنان است. افکاری که معمولا در گفتگوهای خصوصی و گاه به صورت حرفها و مسائل پیش پا افتاده، ولی در عین حال قطعی، بین نوجوان رد و بدل میشود. این افکار معمولا به اطلاع مربیان، پدران و مادران نمیرسد. به این لحاظ برای آنان «نامرئی» است. این افکار درسهای نامرئی است که به شکل غیررسمی بین نوجوانان رد و بدل میشود و از طریق گفت و شنودهای مکرر، آنها را میآموزند و ماحصل آنها را به صورت راهنمای عمل، مورد استفاده قرار میدهند.
دست اندرکاران تعلیم و تربیت باید به اهمیت محتوای دروس نامریی و نیز نحوه شکلگیری و انتقال آنها در بین نوجوانان و میزان تضاد آنها با آموزشها و دروس رسمی و مرئی واقف باشند. باید پیوسته بدانند دروس نامرئی در مدرسهای به نوجوانان منتقل میشود که دیوار و کلاس بخصوصی ندارد. یعنی مدرسه هم نامرئی است.
شاید ارائه مثالهایی در این زمینه، بتواند در انتقال دقیقتر مطلب ما را یاری کند. نوجوان دختری ممکن است در جمع دوستانش بشنود که کسی میگوید: «فلانی خیلی بیعرضه است، جرئت نمیکنه از یه پسر یه نامه قبول کنه» این جملهها به سادگی و به آسانی بین نوجوانان رد و بدل میشود و بدون هیچگونه استدلالی به دیگران منتقل میشود. که ملاک با عرضه بودن و یا ملاک بالا پریدن این است که دوست پسر و یا دوست دختر داشته باشی.
«دروس نامرئی» ضرورتا محتوایی منفی ندارد. چه بسا عناصری مثبت و سازنده نیز در مدرسه نامرئی به نوجوانان منتقل شود. انتقال ارزشهایی در زمینه با غیرت بودن، خوش خلق بودن شجاع بودن و بسیاری ارزشهای دیگر در لابلای دروس نامرئی منتقل میشود.در مورد روابط دختران و پسران نیز باورها و عقایدی وجود دارد که در مدرسه نامرئی منتقل میشود و چارچوب عمل نوجوانان را میسازد. و با تاسف باید بگوییم که اکثر باورهای نوجوانان در مورد جنس مخالف و وظیفهای که در قبال آن دارند، از طریق مدرسه نامرئی به آنان منتقل میشود.
مسائل و مطالب مربوط به مدرسه نامریی بسیار است، لکن بهتر است در اینجا تنها به برخی از مواد آن، که مربوط به روابط نامطلوب دختران و پسران است، اشاره کنیم. یکی از دروس نامرئی در میان برخی از نوجوانان «داشتن احساس مسئولیت برای پیدا کردن دوست دختر و یا پسر، برای یکدیگر است». نوجوانان برای پیدا کردن دوست از جنس مخالف برای دوستانشان، احساس مسئولیت میکنند. همان گونه که برخی از بزرگسالان نیز برای یافتن همسر برای دختران و پسرانی که به سن ازدواج رسیدهاند، احساس مسئولیت کرده و اقدام به معرفی افرادی برای صحبت کردن میکنند. مشابه همین رفتار در میان برخی از نوجوانان نیز دیده میشود. احساس رسالت در مورد پیدا کردن دوست برای یکدیگر، عاملی است تسهیل کننده در جهت برقراری روابط نادرست بین دختران و پسران. یکی دیگر از عوامل مخفی در میان نوجوانان که تآثیر بسزایی در ایجاد روابط نامطلوب بین آنان دارد، پدیدهای است که میتوانیم آن را «همدردی با عاشق» بنامیم. وقتی نوجوان در بین دوستان نزدیک خود اظهار میکند که من کسی را دوست دارم، گویی نوعی هم حسی و همدردی از آنان برمیانگیزد. دوستان نزدیک نوجوان گاه براساس همین هم حسی و همدردی است که سعی میکنند. تسهیلاتی برای برقراری ارتابط بین آن دو فراهم کنند. در حقیقت باید گفت نوجوانانی که برنامه مشخصی در زندگی ندارند و نیز روشهای درست جلب توجه را نمیدانند، با کوچکترین احساس علاقه نسبت به فردی از جنس مخالف و یا حتی بدون وجود چنین علاقه ای، در چرخهای از تعامل هم حسی و همدردی در بین دوستان صمیمی و نزدیک خود قرار میگیرند. در این چرخه، آنان را به طرف بروز رفتارهایی سوق میدهد که گاه به لحاظ اجتماعی و اخلاقی ناپسند است. در چنین وضعیتی باید بگوییم علاقهمندی نوجوان به فردی خاص کاملا جنبه فرعی پیدا میکند، آنچه در اصل باعث میشود او دست به رفتارهایی همچون، نامهنگاری و یا ملاقات بزند، تعامل متقابل او با دوستانش است. به عبارت دقیقتر در چنین مواردی این احساس فردی نوجوان نسبت به فردی از جنس مخالف نیست، که او را به نامهنگاری و یا ملاقات میکشاند، بلکه این تعامل متقابل دوستان اوست که وی را مستعد انجام چنین کارهایی میکند. درمقاله ی بعد شرایطی را که درخانواده می تواند به این رابطه دامن بزند یا از ایجاد آن جلوگیری کند را بیان می کنبم . باماهمراه باشید.
منبع :بر گرفته از کتاب تحلیلی تربیتی برروابط دخترو پسر درایران موضوع مطلب : شرایط ارتباط با جنس مخالف ارتباط دختر و پسر و شرایط آن(2)
آنچه در این مقاله می خوانید آثار رابطه ی اشتباه با جنس مخالف است و شرایط برقراری ارتباط سالم وقصد داریم در مقالات بعدی به خواست خدا عواملی که در خانواده و اجتماع به این گرایش وتبعات آن دامن می زند را بررسی کنیم . با ما همراه باشید
آثار رابطه با جنس مخالف ارتباط با جنس مخالف، به خصوص اگر رابطه ای خارج از محدوده اخلاق و دستورات دینی باشد، آثار و تبعات زیان باری به دنبال دارد: 1. از بین رفتن کرامت انسانی و غرق شدن در گرداب شهوت ها: اگر انسان به غریزه جنسی به عنوان یک هدف و خارج از چهارچوب مقرّرات اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی بپردازد، هر عاملی که بهتر و بیشتر به شهوت ها پاسخ دهد، جایز شمرده می شود و در این صورت، چشم چرانی، علاقه ی شهوانی به همجنس، خودارضایی، اعتیاد به عکس ها و فیلم های مبتذل و آزادی ارتباط دختران و پسران با یکدیگر پسندیده می نماید، حتی اگر با ضابطه های عقلی و دینی در ستیز باشند و به نابودی شرافت انسانی و جامعه بشری بینجامند! با نگاهی به جوامع غربی پیامدهای منفی رابطه دختران و پسران را بر فرد و جامعه به خوبی درخواهیم یافت. در این جوامع، هدف انسان از زندگی و آینده روشن از میان رفته و افزایش روزافزون قتل و جنایت، اعتیاد، خودفروشی، آشفتگی روحی و روانی و دیگر آسیب های اخلاقی و انسانی، همه ناشی از غلبه ی شهوات و بی بند و باری بر عقل و ایمان است.
2. کاهش آرامش روانی و افزایش التهاب و اضطراب: برخی صاحب نظران غربی آزادی های جنسی را عامل آرامش روحی و زدودن عقده های درونی می دانند، ولی پس از اجرای فراگیر این راهکار در غرب، شاهد افزایش روزافزون آمار بیماری های روانی، خودکشی و جنایت های ناشی از ناکامی های جنسی می باشند. روشن است که گسترش محرّک های جنسی انسان را به رابطه گسترده با جنس مخالف می کشاند و هرگونه شکست در این راه، به آسیب بزرگ تری خواهد انجامید. این نوع رابطه هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای جنسی را به صورت آتشی شعله ور، عطشی روحی و خواست اشباع نشدنی درمی آورد. در نتیجه، با توجه به اینکه روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است، اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است. هیچ نوجوان پسری از تصاحب دختران و هیچ دختری از متوجه کردن پسران و در نهایت، هیچ دلی از هوس، سیر نمی شود. تقاضای نامحدود، خواه و ناخواه، انجام ناشدنی است و همیشه همراه نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوهاست و به نوبه خود، منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد. البته همه این ها در صورتی است که تقوا و ترس از خدا وجود نداشته باشد. کسی که تقوا دارد و حریم الهی را نگه می دارد خداوند او را برای نجات از گرداب های اخلاقی یاری می دهد. 3. پیدایش تنوّع خواهی و اثرگذاری آن بر انتخاب فرد در ازدواج: نوجوانان و جوانانی که پیش از ازدواج، با جنس مخالف خود، رابطه برقرار می کنند، هنگام ازدواج و انتخاب همسر، به همه با دید شک و تردید می نگرند. حتی پس از ازدواج نیز روحیه ی هوسبازانه و تنوّع طلبانه، روانشان را آزار می دهد و چه بسا به سوی منجلاب فساد کشیده شوند و راه بی بندباری را در پیش گیرند.
4. آلوده شدن به معصیت: قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام)از ارتباط جنسی با دیگران و نگاه های شهوت آمیز برحذر داشته و وعده خسران و عذاب به مرتکبان چنین اعمالی داده است. قرآن کریم می فرماید: (قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَی.... وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ.... زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ...) (نور: 30 و 31); به مؤمنان بگو! چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند. این برای آنان پاکیزه تر است... و به زنان با ایمان بگو: چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را آشکار ننمایند جز بر شوهرانشان... . این آیه، به صراحت دستور داده است که زن و مرد نامحرم به یکدیگر نگاه شهوت آلود نداشته باشند. به راستی، اگر به این آیه مبارکه عمل شود و دختر و پسر نامحرم از ابتدا به یکدیگر توجه ننمایند و به هم نگاه هوس آلود نکنند، آیا دوستی ها و عشق های خیابانی به وجود می آیند؟
شرایط ارتباط با جنس مخالف بر اساس بینش دینی و اسلامی هرگونه دوستی با جنس مخالف ممنوع و حرام است و عذاب اخروی در پی دارد، اما ارتباط عادی برای مصالح ویژه از قبیل مباحثات علمی، داد و ستد، رفت وآمدهای خانوادگی، استاد و شاگردی و مانند آن، که لازمه زندگی اجتماعی هستند و منافع مادی و معنوی بر آن ها مرتب هستند، اشکال ندارد، ولی این ارتباطات هم شرایط و قوانینی دارند که به بعضی از آن ها اشاره می شود:
1. رعایت حیای فردی و عفّت جمعی: ارتباط با جنس مخالف، که در شرایط خاصی اتفاق می افتد، نه تنها مجوّز پرده دری و از بین بردن عفت نیست، بلکه از ابتدا برای حفظ حریم عفت و حیا تأسیس شده و به خاطر مصالح مهم اجتماعی وضع شده است; یعنی فلسفه ی وجودی این ارتباط، حفظ عفّت عمومی و تحکیم حیای فردی و کسب کمالات از طریق مقابل است. از این رو، ممکن نیست فلسفه وجودی آن را زیر پا نهاد. حتی برای زن و شوهر هم، که از ارتباط دوستی بی حد و مرز برخوردارند، این آزادی در رفتار دوستانه وجود ندارد و همه باید حیای عمومی و حریم اخلاقی جامعه را حفظ کنند . خداوند متعال در سوره مبارکه قصص، در داستان ارتباط دختران حضرت شعیب(علیه السلام) با حضرت موسی(علیه السلام) به این شرط تصریح دارد و می فرماید: وقتی حضرت موسی(علیه السلام) در آب دادنِ به گوسفندان، به دختران شعیب(علیه السلام) کمک نمود، آنان نزد پدر رفتند و از جوانمردی حضرت موسی(علیه السلام) تعریف و تمجید کردند و حضرت شعیب(علیه السلام)تصمیم گرفت از حضرت موسی(علیه السلام)سپاس گزاری کند. به همین دلیل، دختران خود را به دنبال او فرستاد و دختران در اوج حیا و عفّت حرکت کردند تا به کنار جاده رسیده و در آنجا منتظر ماندند تا حضرت موسی(علیه السلام) متوجه حضور آنان شود و حضرت موسی هم متوجه آمدن آنان شد. دختران از او تقاضا کردند تا پیش پدرشان بیاید و حضرت موسی هم قبول کرد، وقتی خواستند به طرف منزل بروند، حضرت موسی(علیه السلام)به خاطر حفظ حریم حیا و عفّت، دوشادوش دختران حرکت نکرد، بلکه جلوتر از دختران راه می رفت و دختران شعیب به دنبال او با انداختن سنگ ریزه، مسیر را نشان می دادند.(1) بنابراین، ارتباط با جنس مخالف باید با حفظ حریم فردی، رعایت حیا و عفّت اجتماعی باشد و اگر برخاسته از تمایلات جنسی و شهوانی باشد، ممنوع است و گناه بزرگی در پی دارد.
2. رعایت دستورات دینی در ارتباطات: خواستگار در مراحل خواستگاری می تواند در قالب دستورات شرع با فرد موردنظر خود ارتباط داشته باشد، اما حتماً باید با رعایت دستورات دینی انجام گیرد تا ـ خدای ناکرده ـ به گناه منجر نشود. باید ارتباط آنان در فضایی جوانمردانه انجام شود; زیرا اگر مراعات مسائل دینی و اعتقادی در ارتباط وجود نداشته باشد، آرام آرام این ارتباط به طرف ناهنجاری اخلاقی کشیده شده، رابطه ناسالم می گردد و در این صورت، به ضرر هر دو تمام می شود .
3. هدفدار بودن: بسیاری از ارتباطات دختران و پسران نوجوان هدف جدّی و ارزشمند نداشته، صرفاً لذت جویی لحظه ای می باشد که این لذت جویی ها اگر در چارچوب دستورات دینی ـ یعنی، پس از جاری شدن عقد ازدواج ـ نباشند، جایز نیستند. از این رو، این ارتباطات، که صرفاً جنبه تفریحی دارند و منفعتی مشروع از آن ها به هیچ کدام از دختر و پسر نمی رسد مذموم است. از این رو، برای جلوگیری از هدر رفتن سن نوجوانی و سنین نشاط و بالندگی لازم است تا در ارتباطات اهدافی دنبال شود و از این فرصت برای بهره برداری علمی، اخلاقی، آموزشی و هنری استفاده گردد. نتیجه اینکه در دستورات دینی و تربیتی اسلام، توجه ویژه ای به دوستی و ارتباط شده و معیارهایی که برای انتخاب دوست بیان شده، همه در جهت تربیت و تکامل انسان ها بوده و سعی شده است ترقّی و بالندگی اخلاقی، علمی و معنوی در آن ها مورد توجه باشد و حتی در ارتباط با جنس مخالف هم دستورات و رهنمودهایی ارائه شده که با کمال طلبی انسان ها سازگاری دارد و خط مشی طوری ترسیم شده است که انسان ها را از انحراف و کج اندیشی بازداشته، به خالق یکتا نزدیک سازد و سعادت دنیوی و اخروی آنان را در پی داشته باشد. ادامه دارد...
پینوشت: 1ـ سید محمّدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ج 16، ص 35ـ36.
منبع : مجله ی علمی وتخصصی معرفت - با تغییر وتلخیص موضوع مطلب : پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|