الماسها می درخشند...! شب قدر اولیاء
از عجائبِ فضائلِ صدیقه طاهره سلام الله علیها حدیثی است با مضمونی عجیب که مرحوم محقق اصفهانی در شعر فوق به مضمون آن حدیث به زیبایی اشاره فرموده اند. نقل و شرح آن حدیث در حدّ بضاعت قلیل نویسنده، خالی از لطف نیست: از امام صادق علیه السلام نقل شده است که راجع به سوره قدر فرموده اند: « الیلة فاطمة و القدر اللهُ فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد أدرک لیلة القدر و إنما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها.» (بحارالأنوار، ج43، ص 298) شب قدر همان فاطمه سلام الله علیها است و قدر همان خداوند است (نتیجه این می شود که مراد از لیلة القدر، فاطمه ی خدا می شود ) پس هر کس که فاطمه سلام الله علیها را آن گونه که حق معرفت اوست بشناسد، شب قدر را درک نموده و فاطمه، "فاطمه" نامیده شده است چرا که خلائق از معرفت او جدا شده اند و هرگز به مقام و منزلت او پی نخواهند برد !!! چند نکته در مورد مضمون این حدیث قابل ذکر است: اول اینکه جمله «اللیلة فاطمة » طبعا باید مجاز باشد یعنی نوعی تشبیه در آن وجود دارد و وجود مقدس آن حضرت به "شب" تشبیه شده است ، حال باید ببینیم چه وجه مشابهی وجود داشته که آن حضرت تشبیه به شب شده اند؟! "شب" در تاریکی خود اسرار بزرگ و زیادی را مخفی ساخته است ، آن حضرت نیز در پشت پرده و چادر و حجاب زنانه خود اسراری نهفته دارند که هیچ کس را یارای ادراک آن نیست: « الهی بفاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها » فلذا در ادامه حدیث فرمود: خلق از شناخت آن حضرت جدا شده اند و عاجزند!! اگر "شب" نباشد، درخشش ماه و ستارگان دیگر مورد توجه واقع نخواهد شد و طلوع خورشید نیز بی معنا میشود. اگر شب، فاطمه سلام الله علیها نباشد طلوع خورشید ائمه دوازده گانه علیهم السلام رخ نخواهد و شاید اشاره به همین معنا باشد حدیث « لولا فاطمة لما خلقتکما ». چون در ابتدای حدیث آمده است که "قدر" خداوند است پس لیلة القدر یعنی شب خدا و چون "شب" یعنی فاطمه سلام الله علیها پس شب قدر یعنی "فاطمهی خدا"
"شب" مایه آرامش موجودات است به همین خاطر خداوند در قرآن فرموده است « جعل لکم اللیل سکنا » اگر شب نباشد اضطراب عالم را فرامی گیرد و ادامه حیات نا ممکن می شود ، اگر فاطمه سلام الله علیها نباشد هستی به هم می ریزد و زمین اهل خود را می بلعد و درست است که در روایات ما آمده است که اگر زمین از حجت خدا خالی باشد زمین اهل خود را می بلعد، لکن مگر فاطمه سلام الله علیها حجت خدا نیست یا مگر حجت خدا بر اهل بیت علیهم السلام نیست و اگر او نبود حجج الهی نیز نبودند؟!! "شب" در همه ادیان الهی زمان تقرب است، سریع ترین وسیله برای قرب الهی است، م?ثرترین "آه" ، آه شبانه است، فاطمه سلام الله علیها نیز برترین وسیله برای تقرب است، توسل به این وجود مبارک اگر از مناجات شبانه سریع تر در وصول الی الله نباشد کندتر نیست!! و چه زیبا محقق اصفهانی سرود که: « لیله قدر اولیا » یعنی همانطور که بهترین شب برای اولیاء خدا از جهت تقرب جستن، شب قدر است و این شب بهتر از هزار ماه است و این یک شب تأثیر هزار ماه را دارد، فاطمه سلام الله علیها نیز برای اولیاء خدا در حکم شب قدر است و بهتر و م?ثرتر است از هزار وسیله دیگر که هر یک از آن وسائل خود شصت وسیله در دل داشته باشد چون هر ماه سی شب و سی روز است !!
سرمایه محبت زهراست دین من من دین خود را به دو دنیا نمی دهم "شب" از مخلوقات عظیم الهی است که به خاطر عظمتش در قرآن به آن قسم خورده شده است : « و اللیل إذا یغشی » قسم به شب در هنگامی که همه جا را فرا گیرد، فاطمه سلام الله علیها نیز رحمت عظیمه و واسعه خداوند است که همه عالم را پر نموده است! نکته دوم اینکه وجه شباهت به شب شاید روشن شد اما وجه شباهت به شب قدر چیست؟ همانطور که منزلت شب قدر درک شدنی نیست، منزلت فاطمه سلام الله علیها نیز درک نمی شود، که ادامه حدیث م?ید همین مطلب می باشد و شاید همانطور که شب قدر مخفی است و کسی از موقعیت آن خبر ندارد، فاطمه سلام الله علیها نیز قدر و منزلتش مخفی است به همین خاطر در ادامه همین حدیث فرمود که "خلق از معرفت او عاجزند" و به قول قرآن : « و ما أدراک ما لیلة القدر » نه تنها قدر او بلکه قبر او نیز مخفی است و بلکه مصائب او نیز مخفی است. فلذا امیر الم?منین سلام الله علیه وقتی که بدن مطهره را خواست در قبر بگذارد و دو دست مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله آشکار گشت، عرض کرد: « ای رسول خدا ! صبر من با از دست دادن فاطمه کم شده و توان خویشتن داری ندارم.... به زودی دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امت تو چگونه در ستم کردن بر او هماهنگ شدند. از فاطمه بپرس و او را سوال پیچ کن ». همانطور که بهترین شب برای اولیاء خدا از جهت تقرب جستن، شب قدر است و این شب بهتر از هزار ماه است و این یک شب تأثیر هزار ماه را دارد، فاطمه سلام الله علیها نیز برای اولیاء خدا در حکم شب قدر است و بهتر و م?ثرتر است از هزار وسیله دیگر
چه بسا آن حضرت مصائبش را از امیر م?منان نیز مخفی می داشته!! نکته دیگر این که با وجود این همه توضیحات از حدیث مطالب بالاتری استفاده می شود چون در ابتدای حدیث آمده است که "قدر" خداوند است پس لیلة القدر یعنی شب خدا و چون "شب" یعنی فاطمه سلام الله علیها پس شب قدر یعنی "فاطمهی خدا" گویی آن قدر ارتباط ویژه بین آن حضرت بر قرار است که اضافه تشریفیة پیدا نموده است همانطور که می گوییم روح الله و بیت الله به علت شدت ارتباط بیت و روح با خدا !! و اما در مورد جمله: « فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد أدرک لیلة القدر » باید گفت که شبیه جمله :« من عرف نفسه فقد عرف ربه » می باشد پس در مورد جمله اول دو احتمال وجود دارد: اول این که مراد این باشد که ادراک شب قدر ممکن است لکن مشروط به شناخت واقعی از فاطمه سلام الله علیها است و از رهگذر شناخت او درک شب قدر میسور خواهد بود! دوم این که این جمله از باب تعلیق بر محال است یعنی شب قدر، فاطمه سلام الله علیها است و همانطور که فاطمه سلام الله علیها قابل شناخت نیست شب قدر نیز درک نمی شود و این دو در قابل دستیابی نبودن مانند یکدیگرند !! ادامه حدیث که فرمود: « لأن الخلق فطموا عن معرفتها » همین احتمال دوم را تأیید می نماید!!
حمید حاج علی مدّرس حوزه علمیه بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
موضوع مطلب :
حرمت بانوی دو عالم در میان تمامی مسلمین
آنچه مسلم است منشأ اختلاف بین مسلمین جانشینی بلافصل رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. اینکه چه کسی باید در منصب ریاست بر جامعه مسلمین قرار گیرد و دیگران فرمانبر دستورات حکومتی وی باشند. مسلمین دو گروه شدند: عده ای هر چند قلیل طرفدار خلافت بلافصل امیرالم?منین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه بودند و عده ای نیز خلاف این نظر داشتند. در هر صورت مناقشه و نزاع بر سر این بود که امام علی علیه السلام منصب خلافت را دارا باشد یا نه؟ از طرفی بدون تردید و به گواه تاریخ روشن صدر اسلام هیچ کس به اندازه حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها از حضرت علی صلوات الله علیه طرفداری نکرد تا آنجا که سلامتی و در نهایت جان خویش را در راه حمایت از ولایت امام علی علیه السلام دادند. با وجود این می توان به جرأت گفت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان تمامی فرق اسلامی اعم از شیعی و سنی هیچ کس به اندازه دخترش حضرت فاطمه سلام الله علیها دارای احترام و تکریم نبوده است. و این چه رازی است که با وجود حمایت آشکار ایشان از مهمترین منشأ اختلاف در امت باز ایشان مورد احترام همگان است. و اگر احیانا برخی عوام الناس بر اثر نادانی یا هوای نفس و وسوسه شیطانی به آن بانو جسارتی کرده باشند عموم مسلمین به سرزنش چنین کسی بر می آیند هر چند در عقیده و مذهب هم رأی با شخص خطاکار باشند و مخالف با عقیده آن بانو در خلافت بلافصل پدر گرامی ایشان بوده باشند. و در این درسی است برای دنیای سیاست در جهان اسلام که باید جایگاه بزرگان حفظ شود هر چند در نظر و باورها اختلاف وجود داشته باشد. راز حرمت بانو پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در طول حیات خود با گفتار و رفتارشان بر مسلمانان روشن ساختند که هیچ کس حق ندارد حرمت دختر گرامی اش را نادیده بگیرد؛ هر چند در برهه ای کوتاه از آخرین ماه های حیات این بانو حرمت شکنی شد اما جدای از آن روزها که جای سخن بسیار دارد در زبان امت اسلامی همیشه نام حضرت فاطمه سلام الله علیها به عظمت برده شده است. تنها همین سفارش پیغمبر که در منابع فرقین موجود است کافی است: «فاطمة بضعة منی». بدون تردید و به گواه تاریخ روشن صدر اسلام هیچ کس به اندازه حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها از حضرت علی صلوات الله علیه طرفداری نکرد تا آنجا که سلامتی و در نهایت جان خویش را در راه حمایت از ولایت امام علی علیه السلام دادند
الف. روایات کتب شیعی: شیخ مفید از بزرگان علمای شیعه در کتاب امالی در مجلس الحادی و الثلاثون آورده است: ابْنَ أَبِی وَقَّاصٍ یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَاءَهَا فَقَدْ سَاءَنِی فَاطِمَةُ أَعَزُّ الْبَرِیَّةِ عَلَیّ. [1] همچنین شیخ صدوق (ره) یکی دیگر از بزرگان علمای شیعه در کتاب امالی خود در مجلس الرابع و العشرون روایت کرده است: وَ أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ هِیَ ثَمَرَةُ فُ?َادِی وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ...[2] حضرت ختمی مرتبت فرمودند: و اما دخترم فاطمه، پس همانا او سیده زنان جهانیان از اولین تا آخرین است؛ او پاره ای از وجود من است؛ او نور چشم من است؛ او میوه دل من است؛ و او روح من است...
ب. روایات کتب اهل سنت: مرحوم فیروزآبادی در کتاب «فضائل الخمسة من الصحاح الستة» در مقصد ثالث فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها در معتبرترین کتب اهل سنت یعنی صحاح سته در بیش از بیست باب با عناوین مختلف ذکر می کند. [3] به عنوان نمونه ایشان در باب "فى قول النبی صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: فاطمة بضعة منی فمن أغضبها أغضبنی" آورده است: (صحیح البخارى فى کتاب بدء الخلق) "فى باب مناقب قرابة رسول اللّه صلى اللّه علیه (و آله) و سلم و منقبة فاطمة سلام اللّه علیها"، روى بسنده عن المسور بن مخرمة إن رسول اللّه صلى اللّه علیه (و آله) و سلم قال: فاطمة بضعة منى فمن أغضبها أغضبنى... (صحیح البخارى فى کتاب النکاح) فى باب ذب الرجل عن ابنته روى حدیثا عن المسور بن مخرمة قال فیه: إنه قال- أى النبى صلى اللّه علیه (و آله) و سلم- فانما هى فاطمة بضعة منى یریبنى ما أرابها و ی?ذینى ما آذاها ... (صحیح مسلم فى کتاب فضائل الصحابة) فى باب فضائل فاطمة علیها السلام، روى بسنده عن المسور بن مخرمة قال: قال رسول اللّه صلى اللّه علیه (و آله) و سلم: إنما فاطمة بضعة منى ی?ذینى ما آذاها. [4]
تعبیر خواب حاکم مهدى عبّاسى در خواب دید که «شریک» قاضى صورت خود را از او برگردانیده، هنگامى که از خواب بیدار شد این خواب را براى ربیع که در آن زمان معبّر خواب بود تعریف کرد و تعبیر آن را خواست. ربیع گفت: شریک با تو مخالف و از دوستداران فاطمه سلام الله علیها مىباشد. مهدى عبّاسى دستور داد تا شریک را به نزد وى بیاورند، پس او را حاضر کردند و مهدى عبّاسى به وى گفت: به من گزارش شده است که تو فاطمى هستى- یعنى از دوستداران فاطمه سلام الله علیها و شیعه مى باشى- شریک گفت: پناه مىبرم به خداوند از اینکه غیر فاطمى باشم، آیا منظور شما از فاطمه، فاطمه دختر کسرى پادشاه ایران است؟ مهدى گفت: نه، مقصودم فاطمه دختر رسول خداست. شریک گفت: پس آیا تو فاطمه سلام الله علیها را پلید مىدانى و او را لعن مىکنى؟ مهدى عبّاسى گفت: هرگز، پناه بر خدا. شریک گفت: پس درباره کسى که او را لعن مىکند چه مىگویى؟ مهدى گفت: خدا چنین کسى را لعنت کند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در طول حیات خود با گفتار و رفتارشان بر مسلمانان روشن ساختند که هیچ کس حق ندارد حرمت دختر گرامی اش را نادیده بگیرد؛ هر چند در برهه ای کوتاه از آخرین ماه های حیات این بانو حرمت شکنی شد اما جدای از آن روزها که جای سخن بسیار دارد در زبان امت اسلامی همیشه نام حضرت فاطمه سلام الله علیها به عظمت برده شده است
شریک گفت: پس ربیع را لعن کن. ربیع گفت: نه، اى امیر م?منان! به خداوند سوگند که من هرگز فاطمه سلام الله علیها را لعن نکردهام. در این حال شریک به ربیع گفت: اى بد طینت! پس آن همه سخنانى که در مجالس مردان درباره سیده زنان دو عالم و دختر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مىگفتى چه بود؟ مهدى گفت: پس تعبیر خوابى که من دیدهام چیست؟ شریک گفت: خواب تو که خواب یوسف نیست، و همانا خونها به واسطه خوابها حلال نمىشوند. [5]
مجازات هتاکی روزى مردى را نزد فضل بن ربیع آوردند که به حضرت فاطمه علیها السّلام ناسزا گفته بود، فضل به ابن غانم گفت: نظریه تو درباره این مرد چیست؟ ابن غانم گفت: باید بر او حدّ جارى نمود. فضل گفت: چنان محکم نظر دادى مثل اینکه درباره مادر خودت سخن گفته باشى. و سپس فرمان داد تا هزار ضربه شلاق به آن مرد زدند و جنازهاش را در محل عبور مردم به دار آویختند تا عبرت سایرین گردد. [6]
عظمت روحیدر جایگاه و حرمت ویژه یگانه بانوی جهان اسلام باید گفت اولا سفارشات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله چنین جایگاهی را برای ایشان رقم زد که البته منشأ این سفارشات نیز دستور قرآن بر مودت بر اهل بیت ایشان علیهم السّلام بعنوان مزد رسالت بود؛ و ثانیا: عظمت روحی حضرت زهرا علیها السّلام است که اجازه یاوه گویی به پیروان رسالت نسبت به ایشان را نمی دهد.
پی نوشت ها: 1. محمد بن نعمان، أمالی المفید،قم: کنگره شیه مفید، چاپ اول، 1413ق، ص 260 2. شیخ صدوق، أمالی الصدوق، بیروت: اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق، ص 113 3. سید مرتضی فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تهران: اسلامیه، چاپ دوم، 1392ق، ج 3، ص122-168 4. همان، ج3، ص151- 152 5. مجلسى، محمد باقر، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى، انتشارات مهام - تهران، چاپ: اول، 1379 ش. ص282 6. همان، ص: 283 سید روح الله علوی بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان موضوع مطلب : باتوجه به مراسم باشکوه عزاداری حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در سال جاری، عدهای از تفرقه افکنان وهابی ، شب نامهای را در برخی از استان های مرزی کشور توزیع کردند که در آن، شبهاتی را پیرامون شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) مطرح شده بود و در پایان نوشته شده بود: (تقلید کورکورانه را بگذارید و به تبلیغات تاجران بازار مذاهب و تعصب توجه نکنید خودتان به میدان تحقیق در آیید وحق را ازباطل تشخیص دهید). با توجه به تماسهای متعدد، تصمیم گرفته شد برای روشن اذهان مسلمانان پاسخ مختصری در اختیار عموم قرار گیرد. -1 چرا حضرت علی (علیه السلام) در آن صحنه هیچ واکنشی از خود نشان نداد ؟ اولا: امام علی (علیه السلام) در قدم نخست از خود واکنش نشان داد ؛ چنانچه آلوسی مفسر مشهور اهل سنت در این باره مینویسد :
اولاً: به همان دلیلی که پیامبر اسلام (صلی الله و علیه و آله و سلم) از کسانی که قصد ترور آن حضرت را داشتند انتقام نگرفت. با این که طبق نقل صحیح مسلم (ج 8 ص 123) «اثنى عشر منهم حرب لله ولرسوله فی الحیاة الدنیا ویوم یقوم الاشهاد» دوازده نفر آنان محارب خدا و پیامبر در دنیا وآخرت بودند، پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) در پاسخ حذیفه و عمار که تقاضای قتل تروریستها را کردند، فرمود: به صلاح نیست که شایع کنند که پیامبر اصحاب خود را به جرم تروریست بودن می کشد. «أکره أن یتحدّث الناس أنّ محمداً یقتل أصحابه» . 3 . چرا با قاتلان دختر رسول خدا ص میانه خوبی داشت ؟ حضرت علی (ع) نه تنها با قاتلان فاطمه (سلام الله علیها) میانه خوبی نداشت ؛ بلکه در صحیح بخاری آمده که حضرت علی دوست نداشت چهره عمر را ببیند اولاً : آن چه که به حضرت (علیه السلام) نسبت می دهند که در در خطبه 228 نهج البلاغه از عمر تعریف کرده درست نیست و نامی از عمر در خطبه نیست ، بلکه صبحی صالح ، از علمای اهل سنت میگوید مراد یکی از اصحاب حضرت علی (علیه السلام) است . 5 . چرا حضرت علی(علیه السلام) حتی در ایام خلافت و حکومت خود هیچگاه از شهادت همسر خود توسط عمر یادی نکرد ؟ اولاً: در خطبه 203 نهج البلاغه آمده که علی (علیه السلام) به هنگام دفن حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود: ثانیاً: علی (علیه السلام)در دوران حکومتش نزد سلیم بن قیس از شهادت حضرت زهرا یاد کرد و فرمود: ثالثاً: ابن عباس میگوید:علی (علیه السلام) در جنگ صفین از کتابى که به املای پیامبرو به خط خودش بود برایم خواند که چگونه حضرت زهرا علیها السّلام شهید مىشود 6. چرا حضرت علی (علیه السلام) سه تن از فرزندان خویش را به نامهای ابوبکر ، عمر ، عثمان نامگذاری کرد ؟ اولاً : این نامها آن زمان مرسوم بود، ابن حجر عسقلانی در الإصابة نام 21 نفر از صحابه را میآورد که اسم آنها عمر و 26 نفر عثمان و سه نفر ابوبکر بوده . ثانیاً : نام برخی از اصحاب ائمه (علیهم السلام(، یزید بن حاتم ، یزید بن عبد الملک ، یزید بن عمر بن طلحه و ... . آیا آنها به خاطر علاقه به یزید بن معاویه ، بود؟ . ثالثاً : ابوبکر که کنیه یکی از فرزندان علی (علیه السلام) هست ، نام او محمد بوده. رابعاً : اگر نامگذاری نشانه روابط خوب هست ، چرا خلفاء هیچ کدام از فرزندان خود را علی وحسن و حسین (علیه السلام) نامگذاری نکردند. 7. راستی چرا حضرت علی دختر خود به نام ام کلثوم را از همان همسر شهیدش بدنیا آمده بود ، به نکاح قاتل همسر خود درآورد ؟ اولاً:این مطلب به طور قطع ثابت نیست و بعضی از محققین این مطلب را رد کرده اند که میتوانید برای کسب اطاعات بیشتر به کتاب ازدواج ساختگی یاکتاب ازدواج ام کلثوم با عمر نوشته محقق شهیر جناب آقای سید علی میلانی مراجعه کنید ثانیاً:بر فرض دوم که این ازدواج را بپذیریم وقتی علی (علیه السلام) از دادن دخترش به عمر مخالفت کرد، عمر به عباس عموی پیامبر گفت اگر علی به من دختر ندهد دو نفر را وادار می کنم که به دروغ شهادت دهند که علی دزدی کرده و دستش را قطع می کنم. ثالثاً: هیثمی از علمای بزرگ اهل سنت نوشته اشت: در برابر اعتراض عقیل به این ازدواج ، علی (علیه السلام) خطاب به عباس فرمود: رابعاً: علمای اهل سنت نوشته اند: اگر این قضیه صحت داشته باشد، باید طرفداران خلیفه پاسخ دهند که آیا درست است که حاکم اسلامی که باید حافظ ناموس ملت باشد، خود با ناموس مردم این چنین کند؟ 8 . چرا حضرت امام حسن و امام حسین (علیهما السلام( مادام العمر از شهادت مادرشان توسط عمر یادی نکردند؟ در هیچ یک از منابع شیعه و سنی در این باره مطلبی وجود ندارد . ثانیاً: امام حسین(علیه السلام) نقل می کند که امام علی (علیه السلام) در هنگام دفن فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود : ثالثاً: آیا در عصری که عمر بن خطاب به بهانه جلوگیری از گریه بر میت تازه گذشته ، شبانه و بدون اجازه وارد خانه مردم میشود و زنها را کتک زده و حجاب از سر آنها بر میدارد ، میتوان مجلس عزاداری برپا کرد؟ 9 . چرا مردم مدینه در قبال قتل دختر پیامبر ص سکوت کرده و هیچ اقدامی نکردند؟ اولاً: آیا عمل مردم مدینه ملاک حقانیت است یا عمل امیر المؤمنین (علیه السلام) ؟پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله وسلم(فقط در حق حضرت علی علیه السلام فرموده : ثانیاً: مگر مردم مدینه نبودند که در برابر کشتن عثمان و تعرض به همسر او عکس العملی از خود نشان ندادند واجازه ندادند جنازه او را در قبرستان مسلمانان دفن کنند و مجبور شدند او را در قبرستان یهود دفن کنند تا معاویه در زمان حکومتش قبرستان یهود را به قبرستان بقیع متصل ساحت. 10. چرا شما تا چند سال پیش از جریان شهادت بی خبر و فراموش بودید و الآن بیادتان آمد؟ تقویمهای پیش 1372 . اولاً : جوینی از علمای اهل سنت و استاد مورد تأیید ذهبی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قضیه غصب حق فاطمه زهرا سلام الله علیها و شکستن پهلوی آن حضرت وسقط محسن علیه السلام او و شهید نمودن آن بزرگوار را نقل می کند. ثانیاً : حضرت علی (علیه السلام) به هنگام دفن فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: ثالثاً: در بند 8 سخن امام حسن و حسین (علیهما السلام) در باره شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) نقل شد. رابعاً: کلینی از امام کاظم (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: خامساً: در طول تاریخ همه ساله ایام فاطمیه، شیعیان به مناسبت شهادت حضرت زهرا مراسم عزاداری اقامه می کردند . سادساً: شهرستانی ، از علمای اهل سنت مینویسد :
موضوع مطلب :
پاسخ به مهمترین شبهات وهابیون درباره فاطمیه و شهادت حضرت زهرا(س) از آقای حسینی قزوینی شبهه اول ؛ شأن صدور حدیث "فاطمة بضعة منی" منبع:عمار نامه به نقل از ابنا موضوع مطلب :
در ابتدا حلول سال 1394هجری شمسی را به همه پیروان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در پهنه گیتی و بویژه مردم سرافراز ایران اسلامی و نیز مخاطبان ارجمند خود تبریک میگوییم و سالی سرشار از موفقیت و بهروزی را در سایه پر مهر و عطوفت حضرت ولی عصر عجج برای آنان مسالت مینماییم.
علامه مجلسی پس از نقل روایات فراوانی در خصوص نوروز و اهمیت این روز، در روایتی مخالف با روایات سابق مینویسد: امام موسی بن جعفر(ع) خطاب به منصور دوانیقی فرمودند: «من روایات رسول خدا(ص) را جستجو کردهام اما برای این عید روایتی نیافتم. این روز سنت ایرانیان است که اسلام آن را محو کرده است و پناه بر خدا که ما بخواهیم آن را احیا کنیم».[8]
"یدالله حاجیزاده" - سایت پژوهشکده باقرالعلوم موضوع مطلب : پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|