الماسها می درخشند...! همنشینی با فرزندان را فراموش نکنید
با همنشینی و رفاقت کردن با فرزندان، از یک سو میتوانید فشار زندگی را از روی دوش خود بردارید و از سوی دیگر، فضایی به وجود آورید تا فرزندان شما ضمن بیان نگرانیهای خود، راه و رسم زندگی را یاد بگیرند.
در این عصر و زمانه، والدین مشکلات زیادی دارند، با این وجود آنها باید بدانند که فرزندانشان هم نگرانیهای خاص خودشان را دارند. بنابراین باید با ارائه یک برنامه خوب از آنچه در دسترس است، نگرانیهای خود و فرزندان را کاهش داد، به عنوان مثال با همنشینی و رفاقت کردن با فرزندان، از یک سو میتوانید فشار زندگی را از روی دوش خود بردارید و از سوی دیگر، فضایی به وجود آورید تا فرزندان شما ضمن بیان نگرانیهای خود، راه و رسم زندگی را یاد بگیرند. والدین محترم میتوانند:الف ـ هر شب یک ساعت تلویزیون را خاموش و همه اعضای خانواده را دور هم جمع کنند و به قول معروف، گل بگویند و گل بشنوند. در این نشستهاست که پدر و مادرها میتوانند فرزندانشان را خوب بشناسند؛ و از آن طرف نیز، فرزندان با منش و شخصیت واقعی والدین خود آشنا میشوند. ب ـ هفتهای یک شب، جلسه رسمی «حل مشکلات» داشته باشند تا هر یک از اعضای خانواده به فراخور نیاز و توان خود، موضوعی را در آن جلسه مطرح کند. در این نشست، باید یک نفر رئیس و یک نفر دبیر باشد، تا نظم لازم برقرار شود. البته میتوان این جلسه را به صورت دورهای برگزار کرد. به عبارتی اگر در نشستهای اولیه، پدر رئیس و مادر دبیر انتخاب شود، پس از مدتی، مادر رئیس و پدر دبیر و همینطور به صورت چرخشی، هر یک از فرزندان با ایفای نقش رئیس و دبیر، اعتماد به نفس خود را در عمل نشان میدهند. چرخشی بودن مسئولیتها، به این خاطر است که فرزندان امروز، نقشآفرینان و ادارهکنندگان فردای این مملکت هستند. به بیان دیگر، اگر آنها در آینده نقش «بالادست» و یا «پایین دست» را پیدا کردند، در عمل باید بدانند که دارای چه نوع رفتار و منشی باشند. مهمتر این که اعضای خانواده به ویژه فرزندان، با طرح نیازهای اساسی خود در جلسه و دریافت حمایت و پشتیبانی مادی و معنوی از والدین، به تدریج میتوانند زمینه رشد و تعالی خود را فراهم کنند. ج ـ حداقل ماهی یک بار با اعضای خانواده به اتفاق هم به سینما و یا پارک بروند تا ضمن بهره بردن از امکانات بیرون از خانه و همچنین رها شدن از مشکلات تکراری زندگی، روحیه از دست رفته خود را بازآفرینی کنند. والدین میتوانند هر شب یک ساعت تلویزیون را خاموش و همه اعضای خانواده را دور هم جمع کنند و به قول معروف، گل بگویند و گل بشنوند. در این نشستهاست که پدر و مادرها میتوانند فرزندانشان را خوب بشناسند؛ و از آن طرف نیز، فرزندان با منش و شخصیت واقعی والدین خود آشنا میشوند.
د ـ هر چند وقت یک بار به خانه دوستان و آشنایان و یا فامیلهای خود بروند و نیز با دعوت کردن از آنها، زندگی خود را از حالت یکنواختی خارج کنند. ه ـ سالی یک بار هم که شده، همه اعضای خانواده به اتفاق هم به مسافرت بروند. دیدن شهرهای مختلف ایران و به ویژه زیارت اماکن مذهبی، از یک سو تنوع در زندگی ایجاد میکند و از سوی دیگر، به تدریج روحیه مذهبی فرزندان را تقویت میکند. البته ضرورت ندارد که همه خانوادهها به مسافرتهای دور و دراز بروند، کافی است به شهرهای همجوار و یا امامزادههایی که در استان آنها وجود دارد، بروند. و ـ اگر خانوادهها میخواهند هویت آنان ماندگار بماند، باید به سالروز ازدواج، روز زن، روز مرد و خلاصه روز تولد هر یک از اعضای خانواده بها بدهند. شهرزاد
موضوع مطلب : دخترانتان را توانمند تربیت کنیدرابطه با دختر نوجوان، پیچیدگیهای خاص خود را دارد، باید بتوانید با احترام گذاشتن به حریم شخصیاش به او نزدیک شوید و از افکار و احساساتش بیخبر نمانید.
دیگر آن کلکلهای دوران کودکی هم نخنما شده و از اعتبار افتاده است. یادم هست وقتی کوچک بودم، کافی بود چند پسربچه شیطان دور هم جمع شوند تا دم بگیرند که «دخترا موشن مثل خرگوشن، پسرا شیرن مثل شمشیرن...»، آن زمان حضور دختران کمرنگ بود، درصد کمتری از آنان به دانشگاه میرفتند، به مسابقات علمی و ورزشی بینالمللی راه پیدا نمیکردند، تعداد کمتری شاغل بودند و همین کمرنگ بودن باعث میشد که جامعه، دختران را جدی نگیرد. دختران قوی به دست مادران قوی تربیت میشوند و این شباهت، حاصل یک ارتباط پویا و سازنده است. برخی از مادران منتظر گذر زماناند تا دخترشان بزرگ شود، آنوقت با او صمیمی شوند، درحالیکه برای صمیمی شدن با فرزندتان، باید از همان کودکی با او دوست باشید و اعتماد کردن را به او بیاموزید. به خاطر داشته باشید شما برای دخترتان، نمایی از آیندهاش هستید، پس سبک زندگی شما تأثیر عمیقی بر روان او دارد.
سنین بلوغ برای بسیاری از دخترانِ نوجوان، ناراحتکننده است، تغییر ظاهر و نامتناسب شدن اعضای بدن یا صورت هم میتواند آزاردهنده باشد. این در حالی است که مادران در آگاهی بخشیدن به دختران، نقش بهسزایی دارند. وقتی آنها اطلاعات مربوط به بلوغ را از مادر دریافت میکنند، خیلی خوب سازگار میشوند، ضمن اینکه آگاهیبخشی از طریق مادر، بهنوعی علامت بزرگ شدن دختر است و او خود را در آغاز راه جوانی میبیند. بسیاری از دختران در این برهه حساس، عبوس، تندخو و سرکش میشوند؛ بهویژه با بلوغ جسمانی دوست دارند مانند بزرگسالان رفتار کنند، درحالیکه برای وارد شدن به بزرگسالی باید تجربه کنند و پختهتر شوند. معمولاً تعارضات مادران با دختران، بیشتر از پسران است؛ زیرا والدین، محدودیتها و مراقبتهای بیشتری برای دختران اعمال میکنند و این فقط منحصر به جامعه ایرانی نیست، بلکه در تمام دنیا، دختران بیشتر در معرض خطر هستند و بهتبع آن، محدودیتهای بیشتری را باید تحمل کنند. بسیاری از دختران، نظم و ترتیب، تلاش و پشتکار، مقاومت و سرسختی را از پدر میآموزند و این آموزش، محصول با هم بودن است. اگر ساعات با هم بودنتان کوتاه است، کیفیت لحظاتی را که با هم هستید، بالا ببرید؛ مثلاً آخر هفتهها را با هم باشید، با هم حرف بزنید و تجربه کنید. تا جایی که امکانپذیر است فضای دونفره بسازید، دو نفری به ورزش صبحگاهی بروید، دو نفری خریدهای خانه را انجام دهید.
دختران در تمام سنین، به آراستگی خود اهمیت زیادی میدهند، شکل و شمایل این آراستگی با توجه به اقتضائات هر سنی متفاوت است. در مواجهه با این ویژگی، نه محدودیتهای افراطی برایش قائل شوید و نه آزادیهای بیقاعده، اگر از دوران کودکی او را با ارزشها و هنجارها آشنا کرده باشید و ابعاد معنوی زندگیاش را رشد داده باشید، او توانایی و بلوغ انتخاب مسیرهای درست را دارد. وقتی دخترتان علاقه نشان میدهد، تا جایی که میتوانید، او را با مهارتهای مورد نیازی که مربوط به حوزههای مردانه است آشنا کنید، به او یاد دهید چطور با جعبه ابزار کار کند، یک لامپ ساده را خودش عوض کند، از آچار و پیچگوشتی استفاده کند، در پمپبنزین بهجای شما بنزین بزند، یا هنگام پنچری ماشین، راه و رسم تعویض لاستیک را یاد بگیرد. وقتی دخترتان این تواناییها را کسب میکند، علاوه بر بالا رفتن اعتمادبهنفسش، شما هم او را باور میکنید و این حس خوبی به او میدهد. به او کمک کنید با برخی از ترسهایش مواجه شود، مثل ترس از رانندگی در جاده، ترس از حیواناتی مثل سگ و گربه یا حشراتی مثل سوسک و عنکبوت؛ مراقب باشید در این مورد، اول ترسش را به رسمیت بشناسید و بعد آرامآرام و با رضایت خودش اقدام کنید. موضوع مطلب :
بسم الله الرحمن الرحیم آسیب شناسی شبکه های ماهواره ای تفرقه افکن در بازتاب انحرافی از تفکر شیعی امروزه رسانه ها نقش مهمی در شناساندن مکاتب زنده و پویای بشری به جهانیان دارند. با وجود انتشار کتاب ها و مقالات مختلف از سوی دانشمندان هر مکتب، اما تعداد زیادی هستند که به خاطر شلوغی فراوان در سبک زندگی قرن معاصر، اخبار و اطلاعات خود را از راه صفحات اینترنتی و شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای به دست می آورند. پیروان مکتب تشیع و رهبران آنها نیز، با توجه به اینکه مکتب خود را مکتبی جهانی و برای هدایت تمام انسان ها می دانند، چون دیگر ادیان و افکار بشری تلاش دارند با استفاده از این ابزار، اندیشه ها و عظمت های شیعه را به دیگران مخابره کنند. با وجود فعالیت شبانه روزی و ارزنده برخی گروه ها در این حوزه های رسانه ای، در این بین نیز شبکه هائی حضور یافتند که به جای ترویج واقعیت شیعه، سمت پررنگ فعالیت خود را به تحریک احساسات عاطفی مذاهب گوناگون بر علیه همدیگر قرار دادند. شیعه و سنی را دو گروه کاملا بیگانه و دشمن پشت پرده همدیگر معرفی می کنند که هر کدام دیگری را باطل محض دانسته و شب و روز در فکر سرنگونی هم هستند. هرکدام دیگری را از یهود بدتر می داند و ذکر نمازشان لعن و نفرین همدیگر است. خیالبافی هائی که در دنیای واقعی، جائی جز در بین عده ی کمی افراد افراطی شیعه و سنی ندارد. در قریب به اتفاق شهرهایی که شیعه و سنی در آنها به صورت مختلط با هم زندگی می کنند، بازی کودکان، ازدواج جوانان، تحصیل دانش آموزان و دانشجویان، خدمت سربازی و تجارت شیعه و سنی و حتی جشن و عزای آنان، چنان به هم گره خورده است که کسی جدای از اختلاف در برخی فروعات فقهی و دینی- که در درون فقهای شیعه و سنی نیز این تفاوت ها طبیعی است- تفاوتی محسوس و قابل توجه در بین مردم نمی بیند. در حالی که چنین برادری و صمیمیتی در این اختلاط ها حاکم است، شیطنت افراد تندوری شیعه و سنی که جاهلانه یا عالمانه عروسک خیمه شب بازی دشمنان مسلمانان قرار می گیرند، سعی دارد این اتحاد را بر هم بزند تا با گل آلود شدن این آب زلال، زمینه ی ساز ادامه حیات صهیونیست پلید و بهره برداری های دشمنان اسلام از منابع عظیم سرزمین های اسلامی و از بین بردن فرهنگ دینی آنها باشد. دشمنانی که تنها به فکر منافع خود در منطقه اسلامی هستند و شیعه و سنی برایشان اهمیتی ندارد. دغدغه این نوشتار، نقدی برادرانه بر نقش آفرینی برخی شبکه های به اصطلاح شیعی است که مبادا بر خلاف غرض دینی و شرعی در ترویج اسلام و معنویت، به مهره ای تبدیل شده باشند که در زمین حریف بازی می کند. شبکه هائی که برای افرادی که شناخت کافی از شیعه ندارند یا تازه می خواهند با شیعه آشنا شوند، تصویری ناروا از شیعه ارائه می دهند. نمایش آنها از روضه، گردآمدن عده ای جوان نیمه عریان است که عوعو می کنند و چندین ساعت بالا و پائین می پرند. مضمون برخی سخنرانی هایشان اهانت به بزرگان و مقدسات عده ای از مردم مسلمان عربستان و عراق و افغانستان و ... است که به دور از جنجال های اعتقادی و کلامی، محتاج نان شبشان هستند و کم و بیش این اهانت ها برایشان بازگو می شود و احساساتشان را علیه شیعیان تحریک می کند!! در برخی موارد نیز با اهانت به رهبری جمهوری اسلامی ایران و مراجع بزرگ تقلیدی که هم نظر با آنان نیستند، الفاظ ناپسند و واژه "دجال" یعنی فریبکار را به کار می برند. فراموش می کنند که اگر حیاتی برای شیعه و اسلام هست، به برکت همین فقها و علمائی است که آنان نیز دغدغه مشکلات دین و دنیای مردم را دارند و اهانت به آنان ثمری جز تضعیف بنیان علمی و معنوی تشیع ندارد. هر چند خود اهل علم باشند، اما لازم است این احادیث و توقیعات به آنها تذکر داده شود که امامان معصوم، دانشمندان و راویان احادیث را در عصر غیبت تکیه گاه مردم قرار داده اند. تصویری که آنان از ایام محرم و سوگ حسینی (علیه السلام) از شیعیان مخابره می کنند، عکس و فیلم افرادی است که آلات قتاله ای مانند شمشیر و خنجر و ... بر دست گرفته اند و بر سر و صورت خود و کودکان و نوجوانانشان می زنند. تصاویری خون آلود و پر از خشونت خودزنی که می تواند بهترین ابزار برای برانگیختن تنفر بیینده و شیعه هراسی او باشد. این را اهل انصاف پاسخ بگویند؛ اگر مکتبی را اینگونه برای شما رسانه ای می کردند، چه قضاوتی می کردید؟؟؟ آیا در درونتان تمایلی به شنیدن بقیه سخنان رهبران این مکتب پیدا می کردید؟؟؟ آیا حس می کردید این مکتب ناگفته هائی دارد که گمشده ی وجدان بیدار شماست؟؟؟؟ آیا برای کسانی که اولین بار صحنه های قمه زنی و خودزنی ها را می بینند، ناخودآگاه حس انزجار دست نمی دهد و با زبان بی زبانی این افراد را جاهل و متوحش محسوب نمی کنند؟؟ تاکنون فکر کرده اید که دشمنان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) با چه آماری این تصاویر و کلیپ ها را در جلسات خصوصی و عمومی و شبکه هایشان نمایش داده و بر "تیشه زدن ما بر ریشه مان"پوزخند زده اند؟ باید بر مظلومیت شیعه گریست که اینقدر وارونه تبلیغش کرده اند که برخی تصور می کنند «هراس از شیعه» کلیدی تر و مهم تر از «هراس از صهیونیست» است. مکتب کودک کش و جانی صهیونیسم کجا و مذهب شیعه ای که قرن ها حامی مظلومین و مستضعفان بوده و برای مبارزه با ظلم و ستم و در راه ترویج عدالت و پاکی هزاران شهید و جانباز فدا کرده است کجا؟ مکتبی که طلایه دار مبارزه با استکبار در عرصه های بین المللی است و برای این مبارزه و مقاومت هزینه های انسانی و مالی فراوانی داده است. واقعیت شیعه، امرها و نهی های قرآن و نهج البلاغه است. امر به عدل و احسان، امر به مهربانی بر یتیمان و دستگیری مستضعفان. و نهی از شرک و زنا و ظلم و بی بندوباری. واقعیت شیعه علی (علیه السلام) است که بر دزدیده شدن خلخال از پای زن یهودی نیز شکوایه می کند. واقعیت شیعه، نامه به مالک اشتر است که «ای مالک؛ بر مردمان حکومتت چون حیوان درنده مباش و با آنها مهربان باش، که آنها یا در خلقت شبیه تو هستند و انسانی چون تو اند یا برادر دینی تو هستند»[1]. واقعیت شیعه، ائمه علیهم السلام هستند که بیش از آنکه با سخن خویشتن، افراد را به سمت دینداری می آوردند، با اخلاق نیکو و مدارا با جاهلان سبب گرایش آنان به مکتب تشیع می شدند. واقعیت شیعه، دانشگاه چهارهزار نفری امام صادق (علیه السلام) و مناظره های امام رضا (علیه السلام) با مکاتب گوناگون است. واقعیت شیعه کرم و بخشش امام مجتبی و عفو و کظم و گذشت امام کاظم (علیهما السلام) است که با سبّ کنندگان نیز آنگونه رفتار می کردند که از کردار خود پشیمان می شدند. در احوال برخی عارف مسلکانی که معرفتشان در مدرسه خاندان وحی نبوده است می گویند که خود را چون سگی می کردند تا تکبرشان از بین برود. آیا عرفان ما عرفان عزتمندانه و پرکرامت امام حسین (علیه السلام) است که فرمود: «هیهات من الذله» یا عرفان شبلی ها و صوفی ها و ... واقعیت شیعه، تلاش در علم و علم آموزی و رسیدن به قله ی علم و تقوا در جهان است. علمی همراه با تقوا که به جای ابزار شدن در کشتار بشر و ستم بر بشریت، انسان را به اوج خداباوری و ایمان به عظمت دستورات او برساند و صلح و آرامش را به سراسر جهان هدیه نماید. گاهی در توجیه این اعمال موهن و ناپسند می گویند: این زبان عشق است و شما درک نمی کنید.... برادر عزیز! وقتی من شیعه که چون تو اهل روضه و عزاداری هستم این کارهای تو را درک و هضم نمی کنم، بدان که دیگران به طریق اولی تو را نمی فهمند. پس تا وقتی برادران دینی تو و دیگرانی که عظمت خیالی رفتار تو را درک نمی کنند به فهم مناسب برسند، صبر کن که مبادا با برداشت اشتباه از رفتار و گفتارت، باعث وهن مذهب باشید. خداوند متعال نیز از صفای طینت مسلمانانی که به پیامبر(صلی الله علیه و آله) خطاب می کردند:«راعنا»آگاه بود. این کلمه در زبان یهود به این معنا بود که «چوپان ما باش». آیه نازل شد که ای مسلمانان به جای کلمه ای که باعث تمسخر و خواری شما نزد دشمنانتان می شود بگویید: «انظرنا و اسمعوا لنا» (به ما نگاه کن و سخن ما را گوش بده) تا ابزاری بر علیه شما در دست دیگران نباشد.[2] امام صادق علیه السلام در کنار توصیه به برخی آداب اخلاق اجتماعی مانند حسن همسایگی و اخلاقی فرمودند: زینت ما باشید نه باعث خواری ما.[3] قطعا این حدیث فراتر از انجام واجبات و ترک محرمات، نظر به رعایت آداب اجتماعی دارد که رعایت آنها مایه زینت مکتب و عدم رعایتشان باعث وهن مذهب است. اگر کارهایتان حرام هم نباشد، یقین بدانید ناگوار و نارواست. مانند گذاشتن آفتابه بر سر سفره به جای پارچ آب؛ گرچه حرام نیست اما مایه خواری میزبان و ناراحتی مهمان است. هیچ شیعه ای نمی تواند عزادار بر مصیبت های ائمه مظلوم (علیهم السلام) نباشد که این عزاداری ها اقتدای به سیره اولیاء و هم ناله شدن با امام عصر (سلام الله علیه) است. اما می توان به گونه ای عزاداری کرد که اشک هایمان سیلاب بر آتش فتنه ها و نابود کننده دشمنان حقیقی مان باشد و نه مایعی آتش افزا بر علیه خودمان!! باورش سخت است که برخی این شبکه ها را مبلغ مکتب شیعه بدانیم در حالی که نه موضع حسینی و علوی دارند و نه رسالت زینبی. به واقع چرا برای غزه و عراق ستمدیده رگ گردن کلفت نمی کنند و نوک ناسزایشان را تنها به سوی مقدسات عده ای سنی بیچاره عربستانی و کویتی و عراقی و افغانی و ... که محتاج به نان شبشان هستند گرفته اند؟؟؟ ناسزاهائی که نه تنها مستند دینی ندارد بلکه در کنار روایات عام و خاص که مؤمن را از سبّ و ناسزا به دیگران و مقدساتشان بازداشته است[4]، در آیات و روایات اهل بیت (علیهم السلام) بسیار وارد شده است که آنان امر بر مدارا و همزیستی با دیگر مکاتب و ادیان نموده اند. مانند امر به سلام کردن به آنان و عیادت بیمارانشان و شرکت در تشییع جنازه و حضور در نماز جماعتشان و ...[5] قرآن کریم، کتابی آزاداندیش است که با وجود آنکه تنها دین پذیرفته شده نزد خداوند را اسلام می داند، در مورد سبک معاشرت و همزیستی با اهل کتاب می فرماید: «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ»[6]. ترجمه: [امّا] خدا شما را از کسانى که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، باز نمىدارد که با آنان نیکى کنید و با ایشان عدالت ورزید، زیرا خدا دادگران را دوست مىدارد. قطعا رفتار نیکو با مسلمانان، اگر هم رتبه با اهل کتاب نباشد کمتر از آن نیست. و السلام علی من اتبع الهدی. یارانامه ایرانی : bakhtiarvand@chmail.ir [1] نهج البلاغه، نامه به مالک اشتر(نامه شماره 53). [2] سوره بقره، آیه 104. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ». ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید، نگویید: «راعنا»، و بگویید: «انظرنا»، و [این توصیه را] بشنوید؛ و [گر نه] کافران را عذابى دردناک است. [3] اصول کافی، ج2،ص 77.عَلَیْکَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ وَ کُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ وَ کُونُوا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا شَیْناً وَ عَلَیْکُمْ بِطُولِ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ... [4] مانند: سوره انعام، آیه 108«وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ». ترجمه: و آنهایى را که جز خدا مىخوانند دشنام مدهید که آنان از روى دشمنى [و] به نادانى، خدا را دشنام خواهند داد. این گونه براى هر امتى کردارشان را آراستیم. آنگاه بازگشت آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود، و ایشان را از آنچه انجام مىدادند آگاه خواهد ساخت. [5] مانند: اصول کافی، ج2،ص 219. إِیَّاکُمْ أَنْ تَعْمَلُوا عَمَلًا یُعَیِّرُونَّا بِهِ فَإِنَّ وَلَدَ السَّوْءِ یُعَیَّرُ وَالِدُهُ بِعَمَلِهِ کُونُوا لِمَنِ انْقَطَعْتُمْ إِلَیْهِ زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْهِ شَیْناً صَلُّوا فِی عَشَائِرِهِمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ... مبادا کاری کنید که باعث سرزنش و کنایه بر ما شود، کار بد فرزند مایه سرزنش پدرش است، در نمازشان شرکت کنید و مریض هایشان را عیادت کنید و بر جنازه شان حاضر شوید ..... [6] سوره ممتحنه، آیه 8. تاریخ درج : 1393/5/18 موضوع : تاریخ و سیره موضوع مطلب : تناقضات ابن تیمیه |